اهانت احدی از مدّاحان به باورهای اهل سنّت در برنامه‌ای زنده‌ی تلویزیونی شبکه‌ی پنج، انتقادات و اعتراضاتی را به دنبال داشت این حرکت قبیح ناشی از نوعی نگرش تفرقه‌افکنانه از جانب فردی غیرعالم بوده که موجب تألّماتی در جامعه گردیده است.

اهانت 

از حجم برخورد با آن چنین استنباط می‌گردد که این نوع رفتارهای مذموم از هرکسی و هر جایگاهی که باشد پذیرفته شدنی نبوده و دارای بارهای منفی می‌باشد. هرچند که این اقدام سخیف حاصل یک گاف مدیریتی رسانه‌ای بوده که در پخش زنده‌ی همه‌ی رسانه‌‌ها سابقه‌ی طولانی دارد. امّا مدیریت رسانه‌ی ملّی در سطحی مؤثّر با عوامل این انتشار برخورد نموده و با اخراج مدیرشبکه‌ی مذکور نارضایتی خود را از این عمل زشت نشان داد. ریاست قوّه‌ی مقنّنه ازتریبون رسمی اعلام نارضایتی نمود. دستگاه قضایی با جرم محسوب نمودن این رفتار عاملان آن را مجرم و تحت پیگرد قرار داد و نمایندگان اهل سنّت با ارسال نامه به رهبرمعظّم انقلاب برخورد با این پدیده را خواستارشدند و فضای همراهی با همدلی را رقم زدند. حال که تا حدودی واکنش‌‌های جامعه و مسؤولان به این پدیده مشخّص گردید جا دارد ارزیابی ازاین همگرایی صورت بگیرد تا به عنوان تجربه‌ای کاربردی مانع تکرار چنین وقایع ناهنجاری گردد.

ملاحظاتی چند در این زمینه وجود دارد که پرداختن به آن در شرایط کنونی ضروری می‌باشد. ابتدا اینکه فرد هتّاک طبق نصّ صریح شرع، مرتکب منکر شده است چون قبل از آنکه این جرم متوجه هتّاکٌ‌علیه گردد فرد هتّاک ازحکم شرعی عالم دینی مبنی برحرمت ابدی باورهای اهل سنّت سرپیچی نموده است که در اینجا دست مدّعی‌العموم بازبوده تا برخوردهای لازم را انجام دهد. اصولاً قبح سبّ در اسلام دارای ریشه‌ای عمیق می‌باشد و پرهیز از ناسزاگویی سابقه‌ای بس طولانی دارد که تبرکاً به نمونه‌‌هایی از آن اشاره می‌شود. نبی مکرّم اسلام (ص) در حدیث مشهورمی فرماید: «ایاکم الفحش، فان الله عزوجل لا یجب الفاحش المتفحش» از دشنام گویی بپرهیزید زیرا خداوند ناسزاگوی بد دهن را دوست ندارد. حضرت علی (ع) می‌فرماید: «الفحش المتفحش لیسا من الاسلام» دشنام دادن و بددهنی ازساحت اسلام بدور است. امام محمد باقر(ع) در این باره می‌فرماید: « ان الله یبغض الفاحش المتفحش،» خداوند شخص ناسزاگوی را دشمن دارد.(میزان الحکمه جلد دو، آیت الله محمدی ری شهری).

آیات و احادیث فراوان با مضامین تقریب و انس و محبت، پشتوانه‌ی عظیم اندیشه‌ی همگرایی دینی می‌باشد که همواره موجب ظهور فقیهان و عالمان آزاداندیش درطول تاریخ اسلام بوده‌اند. ازجمله این رویش‌‌های دینی فتوایی بود که رهبرمعظّم انقلاب از جایگاه حاکم دینی و مرجع تقلید دراستفتاء علمای شیعه منطقه‌ی  احساء کشورعربستان درباره‌ی اهانت کنندگان به همسران پیامبر اکرم (ص) صادرنمودند این فتوا جامعه‌ی مسلمین را از یک فتنه‌ی بزرگ دینی دور نمود و آن در زمانی بود که یکی از شبکه‌‌های تلویزیونی مذهبی مستقر در لندن، پایتخت انگلستان که خود را شیعه می‌نامید، جشن شادی به مناسبت سالروز وفات حضرت عایشه، همسر گرامی رسول اکرم(ص) در ٢٨ اگوست ٢٠١٠ مصادف با ١٧رمضان ١٤٣١ از تلویزیون خود پخش کردند که علمای اهل تشیّع کشورعربستان درمقابل آن ایستادند تا اینکه با استفتاء از مرجع دینی منجر به صدور این فتوای تاریخی گردید. ایشان درجواب استفتاء علمای اهل تشیع عربستان فرمودند: «اهانت به نمادهای برادران اهل سنّت ازجمله اتّهام زنی به همسر پیامبر اسلام (عایشه) که موجب خدشه وارد شدن به شرافت او می‌شود حرام است. این موضوع شامل زنان همه‌ی پیامبران و به ویژه سیدالانبیاء، پیامبر اعظم ـ حضرت محمد (ص) می‌شود.(روزنامه شرق ٢٣خرداد ١٣٩٥ ).»

 متعاقب این فتوا رسانه‌‌های مختلف عربی ازجمله روزنامه‌‌های الرای العام، الانباء، السفیر و الانتقاد لبنان حتّی الوطن و عکاظ عربستان، الحیات چاپ لندن، الشروق چاپ مصر آن را رویکردی مفید برای جامعه اسلامی دانستند؛ حتّی شبکه‌ی تلویزیونی الجزیره‌ی  قطر در برنامه‌ی پرمخاطب «ماوراء الخبر» خود با حضور کارشناسان به بررسی ابعاد این فتوای فقهی پرداخته ونقش آن در ایجاد وحدت بین مسلمین را تبیین کردند. این فتوای وحدت بخش با واکنش عالمانه‌ی  احمد الطیب رئیس جامعه الازهر مصر مواجه گردید که فرمودند با تمجید و خرسندی، فتوای مبارک حضرت امام خامنه‌ای را در خصوص تحریم اهانت به صحابه یا تعرّض به همسران حضرت رسول (ص) دریافت کردم. این فتوایی است که با دانش صحیح و درک عمیق از خطرناکی آنچه که اهل فتنه انجام می‌دهند صادر شده است و بیانگر علاقه و اشتیاق به وحدت مسلمانان است. آنچه که بر اهمّیّت این فتوا می‌افزاید این است که یکی از علمای بزرگ اسلام و از بزرگ‎ترین مراجع شیعه و به‎عنوان رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران؛ چنین فتوایی را صادر کرده است. (الازهر یشید بفتوای «خامنئی» تحریم سب الصحابة. س مصر ٣اکتبر ٢٠١٠) . اگرچه رهبری در مناسبت‌‌های متوالی و مکرّر راجع به حرمت باورهای اهل سنّت صراحتاً سخن گفته‌اند که بارزترین آن در جمع کثیر مردم کردستان و در میدان اقبال سنندج در سال ١٣٨٨ بود که این فتوا را بصورت شفاهی در بین جمعیّت اهل سنّت کردستان اعلام نمودند.

پر واضح است که صدور فتوا و احکام ثانویه براساس اصولی متقن صادر می گردد که حاصل باور قلبی و یقین عقلی فقیه بوده که دیگر علما از آن بهره‌مند می‌گردند. حال اگر حکم ثانویه صادره منتسب به فقیه و حاکم دینی باشد تبدیل به حکم حکومتی گردیده (همانند این فتوا) و لازم الاجرا واجب الاطاعه می‌گردد و اهمّیّت و ضمانت اجرای آن به مراتب افزایش خواهد یافت و سرپیچی از آن حرام شرعی است. البتّه طبق نصّ صریح قرآن کریم خداوند همسران رسول خدا (ص) را مادران مؤمنان معرفی کرده است: «النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ۗ » پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آن‌ها(مؤمنان) محسوب می‌شوند.( سوره احزاب آیه ٦) این آیه صریحترین دستور خداوندی برای همسران رسول الله (ص) است علاوه بر آیات قرآن کریم، در بین آثار فراوانی از فقها و علمای شیعه حرمت زنان پیامبر(ص) به کرّات و به تفصیل آمده است که من باب نمونه به یکی از آخرین این آثار تألیف عالم معاصر فقید و وارسته‌ی اهل تشیع، مرحوم علاّمه سید مرتضی عسگری به نام «احادیث امّ المؤمنین عایشه وأدوار حیاتها» می‌توان اشاره کرد. ایشان در فرازهایی از این کتاب، احادیث مربوط به حضرت عایشه را از منابع مهمّ تاریخ صدر اسلام می‌داند اگرچه بر پالایش و پیرایش برخی احادیث نامعتبر که موجبات وهن دین می‌باشد هم توصیه‌‌هایی نموده است که در حوزه‌‌های تخصّصی قابل طرح می‌باشد.

بنابراین صدور این فتوای تقریبی شاید برای برخی از همفکران فرد هتّاک سنگین به نظر برسد ولی اجرای چنین فتوایی جای شک و تردیدی برای مجریان دستگاه‌‌های حکومتی باقی نخواهد گذاشت. با این توصیف فعل مدّاح هتّاک حرام شرعی بوده و دست دستگاه‌‌های مربوطه را برای برخورد با آن بازگذاشته است کما اینکه تاحدودی نیز اعمال شده است امّا باید دانسته شود با نگاهی به شیوه‌‌های این نوع مدّاحان فعل آن‌ها به یک نوع «مهارت» شبیه است تا یک موضوع علمی- تبلیغی بنابراین در همان شعاع محفلی که در آن حضور دارند، کاربرد دارد. اگر چنانچه ازرهاورد این نوع «مهارت» اهانتی هم صورت بگیرد حتّی  ارزش موضع‌گیری هم ندارد دوّماً مدّاحان عالم، آنقدر علم و آگاهی نسبت به ممدوح خود دارند که نیازی به هتّاکی ندارد. همچنین است اگر هتک حرمتی ازجانب فردی عالم و مطّلع از مسائل دینی نسبت به باور‌ها و مقدّسات هریک از مذاهب اسلامی سر بزند با منش عالمانه قابل رفع می‌باشد اگرچه انسان عالم به حکم قبح عقل و شرع هتّاکی را جایز نمی داند و اگر نقدی داشته باشد در چارچوب موضوعات علمی بدان می‌پردازد. بنابراین حوزه‌ی معرفتی تقریبی میدان وسیعی است که جایی برای اظهارات تفرقه‌افکنانه مذهبی باقی نخواهد گذاشت.

از طرف دیگر، در شرایط کنونی که منطقه‌ی خاورمیانه خصوصاً جهان اسلام دچار نوعی التهاب تحمیلی گردیده و بدخواهان اسلام به شدّت بر طبل اختلافات می‌کوبند و در حالی که رؤسای قبایل و نحله‌‌های فکری اهل سنّت کشورهای منطقه حتّی برخی رهبران جریانات مشهور مذهبی صراحتاً درمقابل زورگویی نظام سلطه اعلام نموده‌اند که درکنار ایران خواهند ایستاد و از مواضع آن به عنوان کشوری مسلمان در برابر هجوم کفّار دفاع می‌کنند کدام انسان مسلمانی می‌تواند به این نوع رفتارهای نفاق‌افکنانه روی خوش نشان بدهد؟ مگر جاهلی که به قول مولانا:

 خواجه پندارد که طاعت می‌کند

بی خبر کز معصیت جان می‌کند