اشاره: خانواده یکی از هفت نهاد اجتماعی است که خشت بنای جامعه را تشکیل میدهد. خانواده و خانه، مهد پرورش انسان و مأمنی آرام برای بالیدن و سکونت و محلّی برای تمرین مودّت و مهرورزی و در یک کلمه «انسانشدن» است. در جهت بازشناسی مشکلات خانواده و آسیبشناسی آن، پرسشهایی را با کمال آذری(۱۳۴۸روستای بیوران سفلی سردشت) معلّم و مشاور بازنشسته و دارندهی کارشناسی مشاوره(تبریز) و کارشناسی ارشد مشاورهی خانواده(قزوین) و مدرّس دورهی مهارتهای زندگی و آموزش خانواده، در میان نهادهایم، امید که طالبان را سودمند افتد.
۱- از لحاظ روانشناختی خانواده چیست؟
خانواده در طول اعصار و قرون، با توجّه به افکار، بینش، عقاید و پایبندی یا عدم پایبندی به ادیان الهی(آسمانی) و غیر الهی (زمینی) تعاریف گوناگون و متعدّدی داشته و دارد. با توجّه به رشد و آگاهی افراد، اندیشمندان، صاحبنظران علوم مختلف در طول زمان و عمر خود نیاز دستخوش تغییراتی شده است و میشود. به اندازهی عمر انسان و تعداد افراد متولّد شده و حتّی بیشتر میتوان گفت که از خانواده تعریف و تحریف شده است. حتّی بعضی از افراد و ادیان ارزش و جایگاه خانواده را با ازدواج یک فرد(زن یا مرد) با یک حیوانی مانند سگ، گربه، میمون و یا نماد مورد دلخواه، دوستداشتنی و پرستش خود تقلیل دادهاند و یا ازدواج همجنس با همجنس خود(مرد با مرد، زن با زن و...)
ولی از دیدگاه شخصی من به عنوان یک انسان مسلمان روانشناس و مشاور خانواده، خانواده با ازدواج آگاهانه، داوطلبانه، عاقلانه-عاشقانه، بالغانه و شرعی-دینی و عرفی یک پسر و دختر با اطلاع و آگاهی، مشورت و مشاوره والدین و متخصصان مربوطه صورت میگیرد. پس کوچکترین واحد خانواده با ازدواج یک دختر و پسر با هم شروع میشود و با تولّد فرزند یا فرزندان و یا حضور والدین و... گسترده و گستردهتر میشود.
بررسیها، تحقیقات علمی و تجربیات زندگی خانوادگی در طول اعصار و قرون نشان داده است که خانوادههایی که بر اساس شرایط و اصول ذکر شده تشکیل خانواده دادهاند هم ازدواج شان ماندگارتر و با دوامتر بوده است و هم فرزندان سالمتر و بهتری تحویل جامعه دادهاند و از کمترین آسیبهای روز برخوردار بودهاند و الگوی خوبی برای خود، خانواده و جامعه بودهاند و مرجعی برای کمک به حل مسائل و مشکلات دیگران!
با قاطعیت میشود گفت که خداوند خالق، مالک، مدیر و مدبّر انسان در آخرین نسخهی خود به بشریت جامعترین، کاملترین، بهترین تعریف را از خانواده در سورهی حجرات آیهی ۱۳ ارائه داده است.
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (حجرات:۱۳)
ای مردمان! ما شما را از مرد و زنی (به نام آدم و حوّاء) آفریدهایم، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودهایم تا همدیگر را بشناسید (و هر کسی با تفاوت و ویژگی خاصّ درونی و بیرونی از دیگری مشخّص شود، و در پیکرهی جامعه انسانی نقشی جداگانه داشته باشد). بیگمان گرامیترین شما در نزد خدا متّقیترین شما است. خداوند مسلّماً آگاه و باخبر (از پندار و کردار و گفتار شما، و از حال همهکس و همه چیز) است.
اگر آدمیان به آن اندازهای که ارزش و احترام برای یک فرد عادی یا دانشمند و اندیشمندی قائلاند و رهنمودهایش را میشنوند و بکار میبندند، به آن اندازه هم برای پیام الهی، قرآن کریم، و پیامبرش و فرمودههایش در مورد خانه و خانواده و... ارزش و احترام قائل بودند و مورد بحث و بررسی و تفقد قرار میدادند و رهنمودهایش را بکار میگرفتند، قطعا بسیاری از مسائل، مشکلات و گرفتاریهای فردی، خانوادگی و اجتماعی امروزه در نطفه خفه میشدند و سر بر نمیآوردند. تا بشر و آدمی با خود، خدای خود آشتی نکند روز به روز اوضاعش بد و بدتر میشود و در باتلاقی گیر میکند که تا تکانی به خود میدهد بیشتر در آن باتلاق فرو میرود.
مهمّترین تعریف خانواده از دیدگاه روانشناسی، یعنی دو یا چند نفری که اهداف و ارزشهای خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند، به هم تعهدات بلند مدت دارند و به طور معمول در یک مکان مشترک زندگی میکنند.
عامل بدبختی و خوشبختی امروزهی بشر را در دو عامل میبینم: « دین» و «روانشناسی» امروزه افراد بسیاری حاکمان، عالمان، اندیشمندان، سیاستمداران، اقتصاددانان و... از این دو واژه سوءاستفاده کرده و به نام آنها به فساد، غارت، استبداد، استعمار، استثمار و... مردمان و همنوعان خود میپردازند.
و تنها عامل موفقیت، پیروزی، سعادت و خوشبختی نیز این دو واژهی «دین» و «روانشناسی» هستند که اگر درست و در جای خود و صادقانه بکار گرفته شوند موجب سعادت و پیشرفت و توسعهی فرد، خانواده و جامعه میشوند و آبادی، آبادانی و شادیآورند و رنجبر!
۲- ارکان و مبانی خانواده کداماند؟
ارکان و مبانی خانواده چنانچه پیشتر نیز اشاره کردم، عبارتند از: ۱-زن ۲- مرد ۳- خود ازدواج(رابطهی زن و مرد) ۴-فرزندان(دختر/پسر) ۵-والدین زن و مرد و...
ارکان و مبانی خانواده نیز مانند تعریف خانواده با توجّه به افکار، بینش و اعتقادات و... متنوع و متفاوتند و دارای دیدگاههای حقوقی، جامعه شناختی، روانشناختی و دینی و شرعی و... متشابه و متفاوت هستند.
که میتوان به دیدگاه قرآن طبق آیه ۲۱سورهی روم: « وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (روم: ۲۱)
و يكی از نشانههای (دالّ بر قدرت و عظمت) خدا اين است كه از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفريد تا در كنار آنان (در پرتو جاذبه و كشش قلبی) بياراميد، و در ميان شما و ايشان مهر و محبّت انداخت (و هر يك را شيفته و دلباخته ديگری ساخت، تا با آرامش و آسايش، مايه شكوفائی و پرورش شخصيّت همديگر شويد، و پيوند زندگی انسانها و تعادل جسمانی و روحانی آنها برقرار و محفوظ باشد). مسلّماً در اين (امور) نشانهها و دلائلی (بر عظمت و قدرت خدا) است برای افرادی كه (درباره پديدههای جهان و آفريدههای يزدان) میانديشند. »
اشاره کرد: «۱-سکنی، ۲-مودة و ۳-رحمة » ویا از دیدگاه استرنبرگ دارای سه مؤلفه مهمّ « ۱-صمیمیت ۲-تعهد ۳- میل و غریزهی جنسی» است. که جهت جلوگیری از اطالهی کلام آنها را در سلسله نوشتههایی تحت عنوان« چرا بیشتر ازدواجها با عشق شروع و به طلاق ختم میشوند؟! در کانال تلگرامی خانه کمال(فردسالم-خانواده سالم- جامعه سالم) مورد بحث قرار دادهام که بزرگواران میتوانند بدان مراجعه نمایند.
۳- چرا ازدواج میکنیم؟ و با ازدواج میخواهیم به چه اهدافی برسیم؟ ضرورتهای ایجاد نهاد خانواده کدام اند؟
ازدواج کردن نیز مانند تعریف خانواده و ارکان و مبانی آن میتواند به دلایل متفاوت صورت گیرد که بعضی از دلایل ایجابی و مثبت و مورد قبول علوم مربوطه، دین، عرف جامعه و دانش روز هستند و بعضی دلایل نیز سلبی و منفی هستند و به خاطر مقام، مال و ثروت و زر، زور و تزویر صورت میگیرند.
پیامبر اکرم صلیالله علیه وسلّم نیز در این مورد میفرمایند: « تنکح المرأة لأربع: لمالها و لحسبها و لجمالها و لدینها، فاظفر بذات الدین تربت یداک »
زن بر اساس چهار ویژگی برای ازدواج انتخاب میشود: ثروت و دارایی، اصل و نسب خانوادگی، زیبایی و دینداری، امّا زن دیندار را برگزین که مایهی بی نیازی و سعادت است.
نهاد خانواده پایه و اساس زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، هنری، سیاسی و... است.
انسانها از رابطه بوجود میآیند، در رابطه میمیرند، در رابطه آسیب میبینند و در رابطه ترمیم میشوند» (دروغگویی روی مبل/اروین د یالوم)
۴- دختر و پسر یا به تعبیری دیگر زن و مرد دارای چه خصوصیات فیزیولوژیک و بیولوژیک هستند و تفاوتها و شباهتهایی میان آن دو وجود دارد، این تفاوتها را چگونه باید مدیریت کرد؟
از لحاظ علوم زیستی و روانی( فیزیولوژیکی و بیولوژیکی) دارای شباهتها و تفاوتهایی هستند که آگاهی و دانش کاربردی در مورد آنها میتواند درک و فهم بیشتری به نسبت همدیگر داشته باشند، بیشتر همدیگر را تحمل کنند، شکیبا و صبور باشند.
برای فهم بیشتر مطلب به تعدادی از شباهتها و تفاوتها اشاره میکنیم.
شباهتها و تفاوتهای زنان و مردان(دختران و پسران)
همانگونه که زن و مرد از لحاظ فیزیولوژیکی و بیولوژیکی شباهتهایی با هم دارند مانند ظاهر جسمانی و فیزیولوژیکی که خداوند بدان اشاره کرده است که حوا را از جنس آدم آفریده و شبیه و مثل اوست مانند او سر، چشم، بینی، ابرو، مو، دهان و دندان، دست و پا، قلب، سینه، شش، کلیه، معده و... دارد و به ظاهر بسیار بسیار مثل هم میمانند و از لحاظ خوراک، آشامیدنی و بسیاری از نیازهای جسمانی و فیزیکی، رفتاری، علمی، روحی- روانی و اخلاقی، اقتصادی، فرهنگی، هنری، سیاسی و... شباهتهای بسیاری با هم دارند. در حین حال تفاوتهای اساسی هم با هم دارند که به صورت مختصر و تیتر وار به آنها اشاره میکنیم.
۱- تفاوت هوشی و نوع هوش زنان و مردان.
۲- تفاوتهای هیجانی و احساساتی(ترس، خشم، شادی، غم و...)
۳- تفاوتهای زبانی و گفتاری.
۴- تفاوتهای رفتاری و کرداری.
۵- تفاوتهای دستگاه تناسلی و تولید مثلی.
۶- تفاوتهای هورمونی.
۷- زنان بیشترتشریفاتی و رابطه گراتر هستند و مردان کمتر.
۸- زنان نفوذپذیرتر هستند و مردان مقاومتر.
۹-زنان در مقابل رنجهای بدنی و جسمانی استحکام و مقاومترند و مردان در مقابل رنجهای روحی- روانی.
۱۰- زنان معمولاً فرزندانشان را بی قید و شرط دوست دارند و میخواهند همه چیز را برایشان آماده و دم دستی کنند و مردان بالعکس.
۱۱- زنان جزئینگرند و مردان کلینگر.
۱۲- زنان بیشتر به گذشته توجّه دارند و جزء جزء خاطرات گذشته را به یاد دارند و به یاد میآورند و مردان بیشتر به آینده توجّه میکنند.
۱۳- زنان بیشتر به گفتوگو تمایل دارند و مردان به سکوت!
۱۴- زنان در حین گفتوگو شنونده خوبی هم هستند ولی مردان نمیتوانند در حین گفتوگو، شنوندهی خوبی هم باشند.
۱۵- زنان کمکپذیرند و مردان کمکگریز
۱۶- مرکز گویش زنان در هر دو نیمکرهی چپ و راست مغز قرار دارد و از هر دو استفاده میکنند ولی مرکز گویش مردان فقط در نیمکرهی چپ مغز قرار دارد و کوچکتر از زنان!
۱۷- دختران حداقل یکی، دو سال زودتر از پسران به بلوغ جسمی و جنسی و... میرسند و زودتر هم پیر و فرسوده میشوند.
۱۸- زنان اندیشهی استقرایی دارند و از جزء به کل میرسند و مردان اندیشهی قیاسی و استدلالی دارند و از کل به جزء میرسند. مردان زودتر تصمیم میگیرند و کمتر به اشتباهات خود اعتراف میکنند و زنان بالعکس!
۱۹- زنان بیشتر از راه گوش و شنیدن تحت تأثیر قرار میگیرند و عاشق میشوند، ولی مردان بیشتر از راه چشم و دیدن تحت تأثیر قرار میگیرند و عاشق میشوند.
۲۰- مردان جهانگیرند و زنان مردگیرند!
امّا مدیریت این تفاوتها:
در مقایسه خصوصیات و ویژگیهای زنان و مردان ارزش گذاری نداریم که بگوییم خصوصیات مردان از زنان بهتر است و یا بالعکس زنان از مردان!
یکی از علتهای اصلی و مهمّ درگیریهای خانوادگی و کشمکشهای همیشگی زنان و مردان و همسران این بوده است که زنان، مردان را با خصوصیات و ویژگیهای خود ارزیابی و سنجش میکنند و مردان نیز، زنان را با ویژگیها و خصوصیات خود میسنجند. هیچ کدام هم در این سنجشها نمره قبولی نمیگیرند و بگو مگوها و درگیریها شروع میشود!
به قول یکی از مردان که حدود شصت سال بود با زنش ازدواج کرده بود فقط یک بار دعوا کرده بودند و آن هم دعوای شب اول عروسی که شصت سال است ادامهدار است و تمام نشده است...؟!
وقتی زنان و مردان قبل از ازدواج، خود، همسر و دیگران را با ویژگیها و خصوصیات خود بشناسند و با آن معیارها مورد ارزیابی و سنجش قرار دهند نه با معیار وترازوی خود ساخته، آن موقع شباهتها و تفاوتها را خوب میفهمند، میپذیرند، رابطه سالم و صحیح و دقیق و قوی میشود و عشق واقعی و همیشگی فرصت رشد و شکوفایی پیدا میکند. ویژگیها و خصوصیات مردان، کمبودهای زنان و ویژگیها و خصوصیات زنان، کمبودهای مردان را جبران و تکمیل میکند.
تعارف به تکامل، تعادل، تعاون منجر و منتج میشود.برای همدیگر موجب «تسکین و آرامش»، «مودة»و «رحمة» میگردند.
جهت اطلاعات بیشتر در این زمینه خوانندگان را ارجاع میدهم به دو کتاب ارزشمند خانم دکتر بار بارا دی آنجلیس آمریکایی: ۱) رازهایی در باره زنان و ۲) رازهایی در باره مردان که به زبان فارسی توسط هادی ابراهیمی و انتشارات نسل نواندیشترجمه شدهاند.
۵- نقش فرزند در تحکیم خانواده چیست؟ آیا فرزند آوری غیر اخلاقی است؟
نقش فرزند در تحکیم خانواده:
فرایند فرزندآوری یکی از مهمّترین رویدادهای زندگی هر زوج میتواند باشد که حس "ما بودن" که بچهها را نیز در بر میگیرد را شامل میشود.
«بچهها مانند نارنجک هستند. وقتی انسان بچهدار میشود، یک انفجار در زندگی زناشویی رخ میدهد، و وقتی گرد و خاکها میخوابد، رابطهی زناشویی متفاوت از آن چیزی خواهد بود که بوده است. ضرورتاً، بهتر یا بدتر نخواهد بود، امّا به هر حال متفاوت خواهد بود.»
تقریباً همه مطالعاتی که در زمینه نحوهی تغییر از زن و شوهر بودن به پدر و مادر بودن انجام شده است عنوان میکند که، نوزاد مانند یک زلزله باعث تحول و دگرگونی رابطهی زناشویی میشود. متأسّفانه، بیشتر اوقات این تغییر به سمت بدتر شدن رابطهی زناشویی است. در سال اول پس از تولّد اولین فرزند، ۷۰ درصد از همسران اُفت شدیدی در رضایتمندی از رابطهی زناشویی را تجربه میکنند. (برای شوهر، این عدم رضایت معمولاً در واکنش به ناراحتی زن و کمی دیرتر ظاهر میشود.)
طیف وسیعی از دلایل میتواند علت این نارضایتی عمیق باشد: کمبود خواب، به هم ریختگی، عدم قدردانی، مسئولیت عظیم مراقبت از یک موجود بسیار کوچک و ضعیف، دشواری ایجاد توازن بین بچهداری و کار، فشارهای اقتصادی، نداشتن وقت برای خود، و بسیاری از موارد دیگر.
راز شاد و مستحکم ماندن روابط زناشویی، حتّی بعد از انفجار نارنجک چیست؟
آنچه مادران خوشبخت را از بقیهی مادران جدا میسازد هیچ ارتباطی با این ندارد که آیا نوزادشان مرتب دلدرد میگیرد یا اینکه خوب میخوابد، اینکه آیا بچه شیر مادر میخورد یا با شیشه شیر تغذیه میشود، اینکه آیا مادر سر کار میرود یا در خانه میماند. این مسئله بیشتر ربطی به این دارد که آیا پدر، این تغییر بچهدار شدن را همراه مادر تجربه میکند یا اینکه جا میماند.
بچهدار شدن تقریباً به ناچار باعث دگرگونی عظیمی در مادر میشود. او عشق را آنگونه که خالص و به دور از هرگونه خودخواهی نسبت به نوزادش تجربه میکند هرگز قبلاً تجربه نکرده بود. تقریباً همیشه مادری که تازه بچهدار شده است چیزی که تجربه میکند سوگیری مجدّد و عمیق دربارهی معنای زندگی است. او در مییابد که تمایل دارد برای فرزندش هرگونه فداکاری کند. او به واسطه شدّت احساسات عمیقش برای این موجود کوچک و ظریف احساس حیرت و شگفتی میکند. این تجربه آنقدر عظیم است و باعث تحول در زندگی میشود که اگر همسر او در این مسیر با او همراهی نکند، بسیار طبیعی و قابل درک است که فاصلهی بین آنها ایجاد میشود. در حالی که زن مفهومِ«ما بودن» که شامل فرزند نیز میشود را پذیرفته است، مرد احتمالاً هنوز در حسرت ایدهی «ما» با آن همان شکل قدیمیاش میباشد.
بنابراین مرد بیاختیار از اینکه همسرش اکنون وقت کمی برای او دارد، از اینکه او همیشه بسیار خسته و بیحال است، و از اینکه همسرش همیشه نگران تغذیه و مراقبت از نوزاد است لجش میگیرد. او دلخور است که دیگر نمیتوانند در ساحل دوچرخهسواری کنند چون بچه هنوز آنقدر کوچک است که نمیتواند در پشت دوچرخه بنشیند. او فرزندش را دوست دارد. امّا بیش از هر چیزی میخواهد همسرش را پس بگیرد.(هفت اصل موفقیت در ازدواج و زناشویی، جان گاتمن، ترجمه: رضا نظری اندیشه معاصر)
نقش فرزند در تحکیم خانواده بستگی به این دارد که فرزند چگونهتربیت شده است، اگر فرزندی صالح و سالم و درستکار باشد مسلّماً نقش مثبت و ایجابی در استحکام خانواده و روابط سالم والدین خواهد داشت.
در غیر این صورت خانوادههایی بودهاند که زن و شوهر سالها با هم زندگی کردهاند و با همه شرایط با هم ساختهاند و کسی متوجّه مشکلاتشان نشده است ولی فرزند یا فرزندانی باعث شدهاند که نظام این خانواده از هم بپاشد و نه تنها دو نفر، یا دو خانواده بلکه دو طایفه با هم درگیر شوند و از همدیگر بکشند و خانوادههایی را بیسرپرست کنند و فرزندان طلاق بر جای بگذارند و آسیبهای دیگر ناشی از آن.
اما در کل ارزش فرزند در خانواده و تحکیم آن بسیار مهمّ است و وقتی میتوانیم آن را درک کنیم که با خانوادههایی سر و کار داشته باشیم که سالهاست از این دکتر به این دکتر و از این در به آن در در پی بچهای هستند.
یکی از بهترین صدقههای جاریه نیز(در این دنیا و آخرت) فرزند صالح و نیکوکار است و روشنیبخش چشم والدین و...
چنانچه در پاسخ به سؤالات قبلی نیز اشاره گردیده است هستند کسانی که خود ازدواج و تشکیل خانواده و فرزندآوری و... را با توجّه به دیدگاه و اعتقاد یا عدم اعتقاد و باور به مسائلی زیر سؤال میبرند و ادعای غیر اخلاقی فرزند آوری را دارند و... که اگر از خود آنان این پرسش مطرح گردد که شما از کجا آمده اید و متولّد شده اید؟!
اگر غیر اخلاقی است چرا شما هم که یکی از نقشهایتان خواسته یا ناخواسته، «فرزند بودن» است چرا خودکشی نمیکنید و...؟!
۶- تربیت فرزند یا فرزند پروری دارای چه اصول و مبانیای است؟ چه رویکردها راهکارهایی برای پرورش فرزند وجود دارد و موثرترین آنها کدامند؟
پدر و مادر عزیز! در نیت خیر و دلسوزی شما نسبت به فرزندان دلبندتان هیچ شک و گمانی وجود ندارد.
کسی تا خود فرزند(دختر و پسر) نداشته باشد و مسئولیت سنگین والدین را برعهده نگرفته باشد و در این روزگار سخت «کرونا ویروس» و «اقتصاد کمرشکن» و... با کودکان دست و پنجه نرم نکرده باشد؛ نمیداند که والدین چه روزهای سختی را پشت سر میگذارند. و اینکه هر شبش را چگونه به صبح میرسانند؟!
امّا کارهای سخت و طاقت فرسا وتربیت فرزندان شایسته و نیکوکار نیز «لذتش» در دنیا و آخرت با هیچ چیز دیگر قابل مقایسه نیست! و انسان حاضر است هرچه ثروت و سرمایه مادی و معنوی و... دارد در قبال یک فرزندِ «صالح و سالم» بپردازد. تا روشنی چشم والدین باشد در این دنیای فانی و آن دنیای باقی!
همه ما با خانوادههایی آشنایی داریم و در ارتباطیم که یا فرزند ندارند و یک عمر در پی فرزندی هستند و... و یا پناه بر خدا فرزند یا فرزندان ناخلفی دارند که دمار از روزگارشان در آوردهاند و...
والدین عزیز! پس قدر و ارزش این سرمایههای گرانبها(فرزندانمان) را بدانیم و اگر میخواهیم در دنیا و آخرت در امنیت و آرامش به سر بریم باید:
۱- با ویژگیها و خصوصیات دوره سنی آنها آشنایی داشته باشیم. مثلاً دورهی کودکی دوره پرخاشگری، انرژی مضاعف، بازی و تخلیهی هیجانات و... است.
۲- به صورت غیر مستقیم دوستان و همسن و سالان خوبی برای آنها پیدا کنیم و بیابیم.
۳- بچهها و کودکان پر نیرو و انرژیاند و نیاز به تفریح و جنب و جوش دارند. پس باید زمینه تخلیه هیجانی را برای آنها فراهم کنیم تا آن را در راههای نامناسب و ناپسند خالی نکنند.
۴- هیچ وقت آنها را با هیچ کس و دوره سنی خود در کودکی مقایسه نکنیم و برچسبهای منفی به پیشانی آنها نچسبانیم.
۵- همانطور که درشغل و کاری که تخصص و مهارت نداریم به استادکاری نمیپردازیم و وسایل معیوب منزلمان را پیش تعمیرکار مربوطه میبریم و ماشین مان را پیش مکانیک و... کار با انسان، خصوصاً خود، همسر، کودکان و فرزندان نیز بسیار حساستر، پیچیدهتر و سختتر است و باید آن را نیز با متخصصان مربوطه روانشناسی و مشاوره در میان گذاشت و چارهجویی کرد.
۶- تربیت پروسهای زمانبر است و نیاز به تحمل و بردباری، صبر و حوصله زیاد دارد و از کارهای سنگین و باغبانی زمان برتر و سنگینتر است. پس باید خود را برای آن آماده کرد و سوخت و ساخت تا ثمره و بهره دهند!
۷- خصوصیات و ویژگیهای کودکان، نوجوانان و جوانان، زنان و مردان را در تابلوهایی جداگانه در پندار، گفتار و رفتار وکردار، خانه، مدرسه، ادارات، محل کار و... قرار داد تا بدانیم با چه کسانی سر و کار داریم و زندگی میکنیم.
۸- برای ایجاد و تقویت پندار، گفتار و رفتارهای مثبت و سازنده از یک طرف و کاهش وحذف موارد منفی و ناسازگار از طرف دیگر با یک یا چند متخصص مشاوره و روانشناسی در ارتباط مستمر باشیم.
۹- همانطور که برای مسکن، غذا، پوشاک، تحصیل و کنکور و...آنها وقت میگذاریم و هزینه میکنیم و سرمایهگذاری؛ برایتربیت و رشد معنوی خود، خانواده و فرزندان نیز هزینه کنیم، دورههایی را بگذرانیم، کتابهایی را مطالعه کنیم و...
۱۰- به تماشای هر فیلم و سریالی ننشینیم و با هرکسی و خانوادهای رفت و آمد نداشته باشیم. آگاه باشیم که چه میخوریم؟! چه مینوشیم؟! چه میپوشیم؟! چه میشنویم و میبینیم و میگوییم؟! چه کاری میکنیم؟! و چه...؟!
اگر ما والدین عزیز برای فرزندان مان وقت نگذاریم و برایتربیت و پرورش بعد معنوی و روحی-روانی آنها هزینه نکنیم و همدل شان نباشیم؛ دیگرانی که مورد قبول ما نیستند(از ستمگران و غارتگران جهانی گرفته تا شیاطین و شیادان روزگار کنونی، از راههای گوناگون و شیوههای مختلف) برای صید این سرمایههای گرانبها در کمیناند و دست به کاردند و...
به خاطر اطالهی کلام چند کتاب مفید و کاربردی جهت مطالعه والدین عزیز، معلمان و مربیانی که با بچهها سر و کار دارند معرفی میگردند.
۱- کتاب « چگونه فرزندان خود راتربیت کنیم؟ جلد(۱) و(۲) دکتر عبدالله ناصح علوان، ترجمهی عبدالله احمدی، نشر احسان
۲- کتاب سه جلدی به بچهها گفتن، از بچهها شنیدن آدل فابر و الین مازلیش، ترجمه فاطمه عباسی فر و... نشر
۳- کتاب« ۳۶۵ روز با پیامبر» نویسنده: روملان داملا، مترجم: مجتبی مرادی، انتشارات: تهران، نشر احسان، چاپ اول: ۱۳۹۹
۴- مجموعه ۳۰جلدی مهارتهای زندگی برای کودکان و نوجوانان«سیمرغ»
۷- روابط فیمابین اعضای خانواده باید چگونه باشد؟ نقش هر یک از اعضا اعم از پدر و مادر و فرزندان را در خانواده، چگونه ترسیم میکنید؟
در خانواده باید هر کدام از اعضای خانواده در نقش واقعی خود ظاهر شوند، پدر در نقش و جایگاه خود و به تناسب آن تکالیف و وظایفی، حق و حقوقی بر عهده دارند و از آن برخوردارند. مادر خانواده نیز همچنین، فرزندان خانواده نیز به نسبت سن، جنس و جنسیت خود نیز تکالیف و وظایف و حق و حقوقی بر عهده دارند و برخوردارند.
مشکلی که در خانوادهها، مدارس و جامعه وجود دارد این نقش و وظایف به صورت مکتوب و مدون در نیامدهاند و به صورت عملی و کاربردی آموزش داده نمیشوند و مؤسسات و آموزشگاههای خاصّی آن مهارتهای لازمهی زندگی را ارائه نمیدهند. در نتیجه و در عمل مانند یک گواهینامهی رانندگی و یک ماشین آهنی به انسان و نقشهایش بها و جایگاه داده نمیشود.
لازم و ضروری است برای آموزش، پیشگیری و در نهایت درمان مسائل و مشکلات زندگی و خانوادگی نهادهای خاصّی مانند بیمارستانها و درمانگاهها و... در نظر گرفته شود و بیمههای کاربردی برای سلامت روحی-روانی و روابط سالم والدین و فرزندان در نظر گرفته شود.
۸- روشهایتربیت دختران با پسران چه تفاوت و شباهتهایی دارند؟
چنانچه قبلاً اشاره کردید پسران و دختران هم از لحاظ فیزیولوژیکی و جسمانی و هم از لحاظ بیولوژیکی و روحی-روانی دارای شباهتها و تفاوتهایی هستند که آگاهی و اطلاع از تفاوتها و شباهتها میتواند در روش و شیوه برخورد با آنها مد نظر قرار گیرد. و دروس و کارگاههایی لازم است هم برای والدین و هم برای پسران و دختران تا بیشتر، دقیقتر با خصوصیات و ویژگیهای مثبت و منفی، تواناییها، استعدادها، لیاقتها و شایستگیها و محدودیتها و ناتوانیها آشنا شوند و حرکات، سکنات، و شیوهی ارتباط و برخورد با آنها طبق این ویژگیها باشد.
که در کارگاهها، نوشتهها، سخنرانیها، مقالات و... برای والدین، دختران و پسران به صورت جداگانه توصیهها و سفارشهای لازم صورت گرفته است.
۹- از روزگاران قدیم خیانت در میان خانواده کم و بیش وجود داشته است؛ خیانت زناشویی چه معنایی دارد؟ حدود و ثغور آن را ترسیم کنید.
هر فردی برای خود حریمی دارد و وقتی دختر و پسری با هم ازدواج میکنند و خانواده تشکیل میدهند علاوه بر حریم فردی و خصوصی، یک حریم خصوصی دیگر(حریم خصوصی ازدواج) نیز برای آنها با تشکیل خانواده به وجود میآید و از اسرار و رموز جسمانی، عاطفی، روحی-روانی، غریزی و جنسی و... همدیگر به اطلاعاتی دست مییابند که کسی غیر از آنها حق ورود به این حریم را ندارد حتّی والدین، خواهران و برادران، فرزندان و نزدیکترین نزدیکان، اگر یکی یا هر دو فرد دیگری را در جریان این امور قرار دهد به طوری که به زندگی زوجین لطمه بزند و موجب شکاف بین زوجین گردد کاری است غیراخلاقی، غیرانسانی، غیرقانونی، غیرحقوقی و... که مورد قبول هیچ دین و آیین و عرف و جامعه سالمی نیست که به آن «خیانت زناشویی» گفته میشود و با یک نگاه حرام شروع میشود و در دل جای میگیرد و به روابط ناسالم و خیانت جسمی و جنسی و...منجر میگردد.
به قول بابا طاهر همدانی:
« ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد »
با وجود توصیهها و سفارشهای دینی، اخلاقی، علمی و... در عمل توجه چندانی به ارزش و بهای انسان داده نمیشود و خود انسانها هم کمتر ارزش و جایگاه خود را میشناسند و برای ارتقای آن تلاش میکنند. خداوند در آیات بیشماری همه جهان هستی و هر آنچه در آن است را در خدمت انسان و مسخّر او نموده است ولی در عمل انسان مسخّر آنها واقع شده است و انسان است که به ساز آنها میرقصد.
خیانت زناشویی نیز یکی از معضلات و مشکلاتی است که گریبان زن و شوهر و خانواده و جامعه را گرفته است و متأسّفانه با وجود فضای مجازی نیز هر روز بر دامنه آن افزوده میشود و منجر به طلاق عاطفی، روحی-روانی، جسمانی و فیزیکی و فرزندان طلاق، خشونت، خودکشی، دیگرکشی و... میگردد.
اگر انسان خود را بشناسد و شناخت درست و دقیقی از خود و هم نوع خود داشته باشد و پی ببرد که اشرف مخلوقات روی زمین است و خداوند پس از خلق انسان به خود آفرین و تبارک گفته است:
«ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (المؤمنون:۱۴)
سپس نطفه را به صورت لخته خونی، و این لخته خون را به شکل قطعه گوشت جویدهای، و این تکّه گوشت جویده را بسان استخوانهای ضعیفی درمیآوریم، و بعد بر استخوانها گوشت میپوشانیم، و از آن پس او را آفرینش تازهای بخشیده و (با دمیدن جان به کالبدش) پدیدهی دیگری خواهیم کرد. والا مقام و مبارک یزدان است که بهترینِ اندازهگیرندگان و سازندگان است.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ۚ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (غافر:۶۴)
خدا آن کسی است که زمین را جایگاه و قرارگاه شما کرد، و آسمان را به شکل خیمه و خرگاه ساخت، و شما را شکل بخشید و شکلهایتان را زیبا بیافرید، و خوراکیهای پاکیزه نصیبتان نمود. آن که چنین (الطافی) در حق شما کرده است الله است. پس بالا و والا خداوند تعالی است که پروردگار جهانیان است. »
خداوند از هر لحاظ ارزش و جایگاه خاصّی برای انسان قائل شده است و زمین و آسمان و هر آنچه در آنهاست را در اختیار انسان قرار داده است و مسخّر او نموده است و برای تمامی نیازها، خواستهها و تواناییهایش در درون(خود) و برونش(جهان هستی) در این دنیای فانی و آن دنیای باقی و همیشگی چیزهای حلال و پاکیزه و بهداشتی قرار داده است که اگر نافرمانی و سرپیچی نکند نیازی به حرام و حرام خوری و زنا و زناکاری و... ندارد.
امّا بیشتر انسانها موجوداتی سرکش و طغیانگرند و ناسپاس( اکثرهم لایعقلون، لایتفکرون، لایتدبرون، و... اند) و عده کمی(وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ اند) که این «نفس اماره» وصفات زشت موجب شده که بشر از لحاظ شکمی، زیرشکمی و... دست به طغیان بزند و جهان خود و دیگران را ویران نماید.
تنها راهحلّ و چاره درمان بسیاری از مشکلات، گرفتاریها و نابسامانیهای انسان بازگشت به خویشتن واقعی و ارتباط با خالق، سازنده و مدیر و مدبّر خود و جهان هستی(الله) است که میتواند او را به مسیر و صراط مستقیم بر گرداند.
هر که او ارزان خرد ارزان دهد،
گوهری طفلی به قرصی نان دهد. (مولوی)
برای بهبود و اصلاح این قسمت نیز چند کتاب مهمّ و سرنوشتساز خدمت عزیزان معرفی میگردد:
۱- تفسیر نور، دکتر مصطفی خرم دل، تهران، نشر احسان
۲- ازدواج بدون شکست، دکتر ویلیام گلسر، ترجمهی علی صاحبی، تهران، سایه سخن
۳- تئوری انتخاب، دکتر ویلیام گلسر، ترجمهی علی صاحبی، تهران، سایه سخن
۱۰- نقش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را در ایجاد طلاق عاطفی و مشکلات خانوادگی را چگونه میبینید؟
فضای مجازی وسیلهای است که شیوه استفاده و چگونگی بکارگیری آن توسط انسانهاست که تعیین میکند که جنبه مثبت و مفید داشته باشد و یا جنبه منفی و سلبی و آسیبزا باشد.
میشود از فضای مجازی بهترین استفادهها را کرد و برای آموزش، پیشگیری و در نهایت درمان بسیاری از مسائل و مشکلات و گرفتاریهای فردی، خانوادگی و اجتماعی و... بهره گرفت و در آن واحد از طریق آن بدون حد و مرز و... جهانیان را تحت پوشش قرار داد؛ امّا متأسّفانه در کشور ما و کشورهای توسعه نیافته بیشتر آسیبزاست چون در دو سر افراط و تفریط قرار میگیرد. فاصله و شکاف عمیق میان نسلی که در خانوادهها بوجود آمده و شکاف عمیق میان حاکمیت و مردم موجب شده است که در همه جهات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... بیشتر آسیبزا باشد و در این میان خانواده مورد آسیبهای جدّی فضای مجازی قرار گیرد که در نوشتاری تحت عنوان «خطرناکتر از كرونا» به این آسیبها به صورت مختصر اشاره نمودهام.
۱۱- در سالهای اخیر شاهد بروز انواع خشونت خانوادگی اعم از خودکشی، دیگرکشی، فرزندآزاری، فرزندکشی، شوهرآزاری و همسرآزاری و... حتّی ارتکاب جنایت قتل، در خانوادههای ایرانی بودهایم؛ سویههای روانشناختی، جامعهشناختی، اقتصادی و... را در چه میبینید؟
در هر خانواده و جامعهای که نیازهای اساسی و احساسات: «۱-زنده ماندن ۲-عشق، سکس عاشقانه و تعلق خاطر ۳-قدرت ۴-آزادی ۵-تفریح » از طرف خود، مردم، حاکمیت و..... نادیده گرفته شوند و سرکوب گردند و در دو سر افراط و تفریط قرار گیرند و از راههای مشروع، قانونی، حلال و بهداشتی، و مورد پسند عرف و عادات جامعه نادیده گرفته شوند به جای نفس لوامه و سرزنشگر و مطمئنه، نفس اماره و طغیانگر یکهتازی خواهد کرد و چون مردمان جامعه نیز مانند سرنشینان یک کشتی هستند و خصوصا در دنیای امروزی که بسیاری از حریمهای خصوصی و خانوادگی و... نیز با وجود فضای مجازی شکسته شده اند. مردم فاصله و شکافها را میبینند و تحمل این شکافهای عمیق بین نسلی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... را نخواهند داشت و دست به طغیان و سرکشی خواهند زد و خشونت و خشونتورزی در همهی حیطهها سر در خواهد آورد و جامعه از هر لحاظ(فردی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و....) دچار بحرانهای پی در پی خواهد شد و این رابطهها(۱-رابطه زن و شوهر ۲- رابطهی والد و فرزند ۳- رابطهی معلم و شاگرد ۴- رابطهی مدیر و کارمند) آسیب خواهند دید و هر روز بر عمق فاجعهها افزوده خواهد شد.
مگر اینکه به خویشتن خویش بازگشت کنیم و ارتباطهایمان را درست مدیریت کنیم و این هم به سادگی و آسانی صورت نخواهد گرفت. چون ایجاد رفتار درست و سالم و ساختن و سازندگی زمانبر است و نیاز به یک خانهتکانی و بیرون انداختن وسایل فرسوده دارد که خداوند در سورهی «عصر» با اختصار و صراحت بدان پرداخته است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ *
به نام الله که رحمان و رحیم است.
سوگند به زمان (که سرمایهی زندگی انسان، و فرصت تلاش او برای نیل به سعادت دو جهان است)* انسانها همه زیانمندند.* مگر کسانی که ایمان میآورند، و کارهای شایسته و بایسته میکنند، و همدیگر را به تمسّک به حق (در عقیده و قول و عمل) سفارش میکنند، و یکدیگر را به شکیبائی (در تحمّل سختیها و دشواریها و دردها و رنجهائی) توصیه مینمایند (که موجب رضای خدا میگردد).*
کسی نیک بیند به هر دو سـرای
که نیکی رساند به خلق خدای
(بوستان سعدی)
١٢- در پایان اگر نکتهای مانده یا سفارش ویژهای دارید بفرمایید.
خدمت مدیریت اصلاحوب که در شناسایی، آگاهیبخشی، آموزش و پیشگیری از مسائل و مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی و راهحلّها و درمان دردهای روحی-روانی و... از دیدگاه صاحبنظران مختلف و متنوّع بهره میگیرد و سنّت و مدرنیته را با هم گره میزند و در صدد اصلاح امور خود و دیگران گام بر میدارد. از خداوند تمنّا دارم به شما و همهی کسانی که دست و دل را برای اصلاح خود و دیگران بکار میاندازند توفیق و سربلندی دارین، عطا فرماید. در پایان عرائضم، از کتاب «هشت درس برای غنی سازی زندگی زناشویی شادتر بر اساس تئوری انتخاب دکتر ویلیام گلسر و کارلین گلسر، ترجمهی دکتر علی صاحبی و دکتر عاطفه سلطانی فر» سه برش را تقدیم همهی همسران گرامی میکنم، امید که مفید افتد.
برش(۱)
زن و شوهرهای زیادی تحت تأثیر نیاز به قدرت، کنترل بیرونی را در تمام جنبههای زندگی خود اعمال میکنند و بدینترتیب درگیر یک نبرد روزمرّهی زناشویی میشوند چرا که جنگ یک پدیدهی کاملاً انسانی است.
کنترل بیرونی در ساختار ژنهای شما قرار ندارد، بلکه کنترل بیرونی یک رفتار انتخابشده است و نه یک نیاز.
نیازهای اساسی در سازگاری و انطباق و هماهنگی همسران با یکدیگر نقش مهمّی ایفا میکنند.
برای مثال زوجهایی که نیاز به عشق در هر دوی آنها بالا و نیاز به قدرت در هر دوی آنها پایین است، زندگی خشنود و رضایتمندتری با هم خواهند داشت و زوجهایی که نیاز به قدرت هر دوی آنها بالا و نیاز به عشق در هر دو پایین باشد، زمان زیادی را به مشاجره و بگومگو دربارهی اینکه حق با چه کسی است، و چه کسی رئیس است صرف میکنند.
اینگونه زوجها در ابتدای رابطه و زندگی مشترک، جذّابیت بسیاری برای هم داشتهاند، امّا در طولانیمدت با هم جور و سازگار نیستند.
این باور قدیمی که میگوید: «متضادها همدیگر را جذب میکنند.» مثال خوبی برای دلباختگی و تولید مثل است؛ امّا در ازدواج فاجعه به بار میآورد.broken heart
برش(۲)
رابطهی جنسی رضایتبخش لازمهی زندگی زناشویی پایدار و خشنود است.yes
مهمّ نیست این رابطه هر چند وقت یک بار برقرار شود یا اینکه چقدر طول بکشد، مهمّ این است که هر دو طرف از آن رضایت داشته باشند.
یک زندگی زناشویی محبتآمیز کاملاً خصوصی است.
هر جور رابطهی جنسی، تا زمانیکه هر دو طرف موافق باشند، قابل اجراست.
رضایت جنسی در زندگی زناشویی به اعتماد بین دو طرف و همچنین به انجام هر کار ممکن برای داشتن رابطهی محبتآمیز در تمامی اوقات، و نه فقط در اتاق خواب، وابسته است.
رابطهی جنسی، راهی برای داشتن احساس نزدیکی بهتر و صمیمیت بیشتر است.
برش(۳)
در مورد انتخاب برای ازدواج، در بیشتر موارد افرادی که در دنیای مطلوب خود جای میدهیم کسانی هستند که بسیار شبیه ما فکر و عمل میکنند.
ولی در این فرایند یک تلهی جنسی وجود دارد که باید از آن آگاه باشیم. قطبهای مخالف اغلب از نظر جنسی به شدّت جذب یکدیگر میشوند.
ولی این جاذبه بر اساس این فرض کنترل بیرونی استوار است:
با گرمی عشق من، او تغییر خواهد کرد؟ "no"
و همان کسی میشود که من در دنیای مطلوب خود میخواهم. "no"
اگر فرد با این فرض ازدواج کند زندگی زناشویی وی هرگز خشنود و شادکام نخواهد بود. چرا که این باور هیچ همخوانیای با واقعیت ندارد.
امیدوارم که با بازگشت به خویشتن خویش و آشتی با خود و همنوع و خدای خود بتوانیم زندگی شاد، آرام و خوشی برای خود و همنوعانمان رقم بزنیم و کاری کنیم همهی آدمیان که در اصل یکی و یک خانوادهاند در آسایش، رفاه و آرامش به سر برند و به سر منزل مقصود برسند.
به قول مولوی:
«به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست»
نظرات