آیا میدانید نقد کردن چه اثری بر کودکان میگذارد؟ کتاب تازه منتشر شده «آمی چوآ» به نام «سرود جنگی ببر مادر»، در مورد تربیت فرزندان، جنجالی به پا کرده که هنوز هم ادامه دارد. «چوآ» در این کتاب از مزایای سخت گیری و تنبیه کردن کودکان سخن میگوید. او معتقد است: «بچهها را باید مجبور کرد به آنچه که به نظر والدینشان صحیح است عمل کنند و تا آنجایی که میتوانند آن را به بهترین نحو انجام دهند.» او حتی یک گام فراتر میرود و میگوید: «در تربیت فرزندان، انتقاد کردن، حتی به شدیدترین شکل آن، بسیار موثر است.» وی با افتخار، این داستان را نقل میکند که روزی پدرش از او انتقاد کرد و او را «آشغال» صدا زد. «چوآ» میگوید این رفتار پدرش موثر بود زیرا او متوجه اشتباه اش شد بی آنکه احساس کند بی ارزش یا «آشغال» است. این نوع رفتار برای بسیاری از والدین ناراحت کننده است. به خصوص در کشورهای غربی این اعتقاد وجود دارد که این قبیل انتقادهای نیش دار، قطعا و به گونه ای جبران ناپذیر، عزت نفس کودک را از بین میبرد. بنابراین چنین رفتارهایی از سوی والدین، نشان دهنده اهمیت ندادن آنها به عزت نفس فرزندشان است. اما «چوآ» معتقد است که عزت نفس کودکان آنقدر هم آسیب پذیر نیست. مشخص است که بزرگ کردن بچهها کار ساده ای نیست. در هر دوره ای، والدین با وظیفه سنگین تربیت فرزندان روبه رو بوده اند. با اینکه طرز فکر و شیوه تربیتی تمام والدین با هم متفاوت است، اما نقطه اشتراک شان در این است که همگی میخواهند فرزندانی سالم، شاد، موفق و اجتماعی تربیت کنند. پس این سوال مطرح میشود که چه کاری درست است؟ چه کاری درست نیست؟ چطور باید از کودکان انتقاد کرد تا به نتیجه مطلوب که همان «پیشرفت آنها» است دست یافت؟ ما از مادران خواستیم تجربیات خود با فرزندانشان را با ما در میان بگذارند. همچنین با نگاهی به کودکی و زندگی خود، بگویند به نظر آنها در تربیت شان چه چیزهایی موثر بوده است. این تجربیات والدینی است که خلاصه ای از زندگی و فرزندان خود را در اختیار ما گذاشتند. به اصل مطلب اشاره کنید خانم «سانانی» 34 ساله، روانشناس بالینی از مومبایی و مادر کودکی شش ساله است. او معتقد است: «انتقاد کردن باید در جهت اصلاح رفتار کودک باشد نه سرزنش کردن و عیب جویی از او. یعنی باید از رفتار، نادرست انتقاد کرد نه از خود کودک. زیرا کودکان به مسایل کلی نگاه میکنند. مثلاوقتی اسباب بازی اش را میشکند، اگر به او بگویید «پسر بد!» دلگیر میشود. توجه به این مساله بسیار مهم است: زیرا عیب جویی کردن، عزت نفس کودک را به طور قابل ملاحظه ای پایین میآورد. احساس ارزشمند بودن، در دوران کودکی با واکنشهایی که از طرف خانواده و مربیان دریافت میکنیم، شکل میگیرد. ما فقط زمانی احساس ارزشمند بودن میکنیم که در کودکی، این باور را در ما به وجود آورده باشند. انتقاد ممکن است این احساس را در ما ایجاد کند که به اندازه کافی شایسته و توانمند نیستیم. این مساله باعث ایجاد حس بی اعتمادی به خود و نداشتن اعتماد به نفس میشود که در تمام عمر به صورت بخشی از ساختار ذهنی ما باقی میماند.» شما میتوانید با تشویق کردن رفتارهای خوب و کم اهمیت جلوه دادن یا حتی نادیده گرفتن رفتارهای ناپسند کودک تان، او را به سوی رفتارهای رضایت بخش سوق دهید. با این روش، کمتر مجبور به انتقاد کردن از او میشوید. عجله نکنید؛ درک کنید و مهربان باشید خانم «تیرو مالای» 40 ساله و مادر دو فرزند پنج و هشت ساله، از بنگلور میگوید: به نظر من، در مورد تربیت بچهها باید دو نکته را در نظر گرفت. اول اینکه هیچ روش یکسانی برای تربیت همه بچهها وجود ندارد. کودکان با هم متفاوتند. مثلا، پسر بزرگ تر من بسیار حساس است و خیلی زود گریه میکند در حالی که پسر کوچک ترم به شدت خوددار است. دوم اینکه، اگر فرزندان من کار خطرناکی انجام دهند یا نسبت به بزرگ ترها بی احترامی کنند، با آنها بسیار جدی برخورد میکنم و به آنها اجازه جر و بحث نمیدهم. در ضمن باید دقت کنید که هنگام انتقاد از کودک، از مقایسه کردن او با دیگران خودداری کنید.همچنین به یاد داشته باشید که به نقاط مثبت او نیز اشاره کنید چرا که این کار از شدت انتقاد میکاهد.» البته او قبول دارد که این شیوه کاری بسیار حساس است و اضافه میکند که یک بار وقتی پسر هشت ساله اش هنگام حمام کردن، بدون خیس کردن بدنش، شروع به صابون زدن به تنش کرد، او را به شدت مورد سرزنش قرار داد. او میگوید: «ناگهان به او پرخاش کردم که همه بچههای هشت ساله میدانند چطور حمام کنند. تو هم الان باید این کار را بلد باشی. چند بار باید یک مطلب را به تو بگویم؟» اما مادر بلافاصله متوجه شد که حرف نادرستی زده است مخصوصا وقتی که ناراحتی را در چهره پسرش دید؛ چرا که او توقع داشت مادرش ملایم تر با او برخورد کند. ملایم و مهربان باشید «معمولانحوه بیان کردن انتقاد، اثرش از آنچه میگویید بیشتر است به خصوص اگر لحن شما خشن یا تحقیرآمیز باشد. کلمات خود را با دقت انتخاب کنید. سرزنشهای تند و جملات کلی و کوتاه از قبیل «تو هیچ وقت یاد نمیگیری!» یا «چرا اینقدر بی عرضه ای؟» کودک را خرد میکند.» اغلب، نگرانیهای والدین است که آنها را به اینجا میکشاند. خانم «شارما» 32 ساله است و دختری چهارساله دارد. او متوجه شده، دلیل اینکه به فرزندش فشار میآورد جسور باشد، این بود که به نظر او، فردگوشه گیر در دنیای امروز جایی ندارد. وی میگوید: «اما بعد فهمیدم که در این کار افراط میکنم و با گوشزد کردن موارد مختلف او را گیج میکنم، همچنین دریافتم که باید راه و روش ملایم تری در پیش بگیرم.» به یاد داشته باشید که سرزنش کردنهای مادر اگر مکرر و تکراری شود بیشتر به فرزندان آسیب میزند. خانم «ماتهور» 41 ساله و مادر فرزندی 12 ساله است. او میگوید: «هرگاه لازم باشد چیزی را به فرزندم تذکر دهم، باید به دقت و ظرافت بیشتری عمل کنم.» گاهی خودداری کردن از انتقادهای مستقیم، واقعا دشوار است و صبر و خویشتن داری زیادی لازم دارد. مادر یک فرزند 12 ساله بودن، همیشه آسان نیست به خصوص در شرایط امروز که بچهها، رفتارهای ضد و نقیضی از گروه همسالان خود میبینند. اما در مورد یک چیز مطمئن هستم که ما به عنوان والدین، باید جدی و قاطع باشیم، زیرا بچهها باید تفاوت میان درست و نادرست و خوب و بد را بدانند. او خود با به وجود آوردن حد و مرزهای کاملامشخص برای فرزندش، این کار را انجام میدهد. انتقاد کردن را ممنوع نکنید واضح است که در بعضی شرایط، انتقاد کردن از کودکان لازم است. خودداری کردن از این کار باعث میشود فرزند شما در مقابل انتقادهایی که بالاخره روزی با آنها روبه رو خواهند شد، آسیب پذیر شود. بهتر است به کودکان بیاموزید که چگونه با انتقادها برخورد کنند، از آنها درس بگیرند و پیش بروند. آنها همچنین باید تفاوت میان انتقاد سازنده و انتقاد مخرب را بدانند. نتیجه انتقاد مخرب، کم کردن اعتماد به نفس و جرات و در خود فرو بردن تان است. انتقاد سازنده، اما واقع بینانه و غیرمغرضانه است و هدف آن سوق دادن به سمت رفتارهای ارزشمندتر یا فعالیتهایی است که با مهارتها و استعدادهای تان متناسب ترند. پس به جای اینکه مثلابه فرزند خود بگویید: «تو نمیتوانی آواز بخوانی، بی خود وقت خودت را تلف نکن!» بهتر است، بگویید: «تو در ورزش بیشتر از آواز خواندن استعداد داری، فکر میکنم بهتر است ورزش را جدی تر دنبال کنی.» این نکته یادتان باشد قبل از اینکه به عنوان والدین، شروع به انتقاد کردن کنید، به یاد داشته باشید که فرزند شما انسانی کوچک، با همان عواطف و احساساتی است که خود شما دارا هستید. شما دوست ندارید از کسی انتقادهای تند و نیش دار بشنوید، پس فرزندتان را هم در معرض چنین انتقادهایی قرار ندهید. «فرانک.ای. کلارک» چنین میگوید: انتقاد باید مانند باران، آنقدر ملایم باشد که باعث رشد انسان شود بی آنکه به ریشه او آسیب برساند.» انتقادهای شما باید از کودکتان شخص بهتری بسازد. همچنین احساس ارزشمندی و انعطاف پذیری او را در مواجهه با دنیای خارج و انتقادهایی که در زندگی اش با آن روبه رو میشود، بالاببرد. به فرزندانتان نحوه روبه رو شدن با انتقاد را بیاموزید انتقاد، یکی از واقعیتهای اجتناب ناپذیر زندگی است که کودکان در مدرسه، خانه، محل بازی، محل کار، در هرسن و سال و در هر محله ای از زندگی با آن روبه رو خواهند شد. آموزش دادن نحوه برخورد با انتقاد به بچهها بسیار مهم است. پس به فرزندان خود بگویید: 1- زود واکنش نشان ندهید: در مقابل انتقاد، واکنش تند و غیرمعقول نشان ندهید. مجبور نیستید از خودتان دفاع کنید یا برای اثبات حرف تان وارد بحث شوید. اگر فکر میکنید انتقاد وارده، بجاست، از منتقد خود به خاطر نظرش تشکر کنید. اما اگر به نظرتان نادرست و بی اساس آمد، فقط کافی است بگویید: «من با شما موافق نیستم ولی در موردش فکر میکنم.» و به بحث خاتمه دهید. به این ترتیب راه انتقاد را بر خود هموار میکنید و آن شخص نیز متوجه میشود که شما اجازه نمیدهید انتقاد نابجا، حس ارزشمند بودن شما را تحت تاثیر قرار دهد. 2- واقع بین باشید: به آنچه گفته میشود دقت کنید و درستی و نکات مثبت آن را بررسی کنید. نگذارید احساسات شما بر واقع بینی تان غلبه کند. بعد از بررسی انتقاد وارد شده، مواردی را که به نظرتان لازم است، اصلاح کنید و پیش بروید. انتقادها را به خصوص اگر تند و شدید باشند، به خود نگیرید. گاهی مردم به این دلیل از دیگران انتقاد میکنند که به آنها نوعی حس برتری و ارزشمندی میدهد. هیچ گاه نگذارید چنین انتقادهایی از ارزشهای شما بکاهد. 3- از آن به نفع خود استفاده کنید: بپذیرید که در هر انتقادی حقایقی وجود دارد. پس همه انتقادها را عجولانه رد نکنید. اگر در مورد صحت انتقادی شک دارید ، با کسانی که به نقاط قوت و ضعف شما آگاهند و آنقدر دوست تان دارند که حقیقت را به شما بگویند، مشورت کنید. منبع: روزنامه شرق، شماره 1235 به تاریخ 11/2/90، صفحه 11 (زندگی)
نظرات