انتخابات تیرماه 1403، شرایط تازه‌ای را پیش روی كشور گشود. چه افرادی كه رای دادند و چه افرادی كه در انجماد تحریمی ماندند نسبت به شرایط تازه حس خوبی دارند. افرادی كه رای دادند از تعبیر نجات ایران استفاده می‌كنند و افرادی كه رای هم ندادند احساس می‌كنند كه كشور وارد دوره تازه‌ای شده است. علایم این دوران تازه در بازارهای اقتصادی كشورمان به عینه قابل مشاهده است. برای تداوم و گسترش این فضا، نیازمند اتخاذ تصمیمات معقول هستیم. مردم، كارشناسان و تحلیلگران همه منتظرند ببینند، شمایل كابینه چهاردهم چگونه شكل می‌گیرد. هرچند لازم است مجموعه‌ای از معتمدان، افراد كاركرده و آشنا به مدیریت كشور، شخصیت‌ها و...موضوع انتخاب كابینه را تدبیر كنند، اما نمی‌توان روند انتخاب كابینه را تنها محدود به چند فرد خاص كرد. در تفكر و اندیشه پزشكیان مدیریت مشاركتی نهفته است. وعده آن هم داده شده است. در وهله نخست لازم است از همه آحاد ملت، در فاز دوم نخبگان و متخصصان هر بخش نظرخواهی شود تا نهایتا اجتماع عمومی و اجماع نخبگانی برای انتخاب كابینه شكل گیرد. مثلا اگر قرار است فردی برای پست وزارت ارشاد معرفی شود، خانه تئاتر، خانه موسیقی، خانه هنرمندان، سینمایی‌ها، اهالی مطبوعات و افراد و گروه‌هایی كه به نوعی با فرهنگ در ارتباط هستند باید در انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نظر دهند، ضمن اینكه نظرات آنها مورد توجه قرار گیرد. لازم است، ستاد و حلقه نزدیك به پزشكیان سامانه‌ای را طراحی كرده و برای انتخاب كابینه آن را به مردم و نخبگان معرفی كند. برای حوزه‌های اقتصادی، اساتید حوزه اقتصاد، دانشجویان اقتصادی، اصناف، فعالان اقتصادی، نمایندگان كمیسیون‌های اقتصادی مجلس در ادوار گوناگون و...نظر دهند. دولت پزشكیان باید دولت پزشكیان باشد و نه دولت هیچ فرد دیگری. این دولت نباید هیچ شباهتی به دولت‌های قبلی داشته باشد. اگر با ظرافت عمل نشود، اتهامات بسیاری به دولت وارد شده و انرژی دولت را مصروف حاشیه‌ها می‌كند. از سوی دیگر میانگین سنی كابینه باید حول و حوش 50 تا 60 و 65سال باشد. لازم است افراد انتخاب شده، تجربیات اجرایی مناسبی نیز داشته باشند. این روند باید در اتاق شیشه‌ای و با مشاركت مردم تدارك دیده شود تا یكایك ایرانیان خود را در این روند دخیل ببینند. یكی از موضوعات مهم این است كه كابینه باید از تندروی و افراط به دور باشد. دولت پزشكیان باید تبلوری از اعتدال، اصولگرایی و اصلاح‌طلبی هم باشد. چهره‌های قومی و قبیله‌ای هم باید در این دولت مشاركت داشته باشند. اعتماد برای ارزیابی مختلف موضوع از این شماره، پرونده‌های ویژه‌ای را در این زمینه باز می‌كند تا نهایتا بهترین كابینه در راستای مطالبات مردم شكل بگیرد. در این شماره محمدجواد حق‌شناس، فعال سیاسی و فرهنگی اصلاح‌طلب مخاطب پرسش‌های «اعتماد» در این زمینه قرار گرفته است تا تصویری از كابینه مطلوب فراهم شود.

 

پس از انتخابات مهم‌ترین پرونده پیش روی دولت، انتخاب كابینه‌ای كارآمد و متخصص در راستای مطالباتی است كه مردم برای رفاه و پیشرفت دارند. مردم منتظرند، نخستین خروجی دولت جدید را در انتخاب كابینه، محك بزنند. از نظر شما كابینه متخصص چگونه شكل می‌گیرد؟

وقتی با پدیده انتخابات برخورد می‌كنیم، یك مفهوم جدی را باید به عنوان شاخص و محور این پدیده مورد توجه قرار بدهیم و آن اعمال اراده اكثریت یك جامعه است كه منویات، آرزوها، مطالبات و خواسته‌هایش را از طریق صندوق‌های رای تفویض می‌كند. در واقع ملت نمایندگی می‌دهد به فردی كه قصد دارد در حوزه قانون مطالبات آنها را راهبری كند. این انتخاب یا در قالب نمایندگی مجلس و ساختار تقنینی متبلور می‌شود یا در شمایل انتخاب رییس‌جمهوری و راس هرم قوه مجریه كه خواست اكثریت جامعه، از طریق عملكرد آن عینیت پیدا می‌كند. معتقدم 2آوردگاه اخیر انتخاباتی در 8 و 15تیرماه در یكی از حساس‌ترین برهه‌های این سرزمین در واقع نوع بازگشت است. بازگشت مردمی كه طی 3انتخابات اخیر به خاطر اعتراض، گلایه و زاویه نگاه متفاوتی كه با گفتمان حاكم و نظارت استصوابی داشتند، حاضر به مشاركت در انتخابات غیر رقابتی قبلی نشده بودند. با رخدادهایی كه در انتخابات 1400 شكل گرفت و جدا از عدم مشاركت بالای 50درصدی، مردم اعتراض خود را با آرای باطله به نمایش گذاشتند، كشور وارد دوران تازه‌ای از سكون و عدم مشاركت شد. این روند به دنبال آن بود كه تكانه و تلنگری را به ساختار حاكمیتی وارد سازد تا توجه بیشتری به مطالبات مردم نشان دهد. این روند در انتخابات مجلس دوازدهم در سال 1402 هم تكرار شد و مشاركت را به پایین‌ترین حد رساند.

واكنش نظام حكمرانی به این تلنگر و تكانه مردمی چه بود؟ آیا پیام مردم را دریافت كرد؟

معتقدم نظام سیاسی در این انتخابات پیام مردم طی 3انتخابات گذشته را دریافت كرده است. از سوی دیگر، تجربه خالص‌سازی‌های سال‌های گذشته توسط حكومت تجربه شد و عملا این درك را ایجاد كرد كه اگرچه ممكن است به لحاظ ذهنی و تئوریك مجموعه‌ای هماهنگ و یكدست، شكل دهد اما عملا نتیجه عكس گرفته شد و دامنه وسیع از مفاسد و ناكارآمدی‌ها در این بازه زمانی ثبت شده است.مجموعه‌ای از فسادهای بزرگ از جمله فساد اعجاب‌آوری كه در وزارت كشاورزی و ماجرای چای دبش به وقوع پیوست و همه ركوردهای قبلی در بزرگی فساد را شكست، ایجاد شدند. فسادی كه به محكومیت 2 وزیر برای نخستین‌بار منتهی شد. همچنین تغییر مستمر وزرا در زمان‌های كوتاه عمر دولت مستقر نشان می‌داد كه دولت حتی در به كار‌گیری نیروهایش هم فاقد تدابیر لازم است. این وزرا بدون استیضاح و استعفا و... تنها به دلیل ناكارآمدی‌ها و مفاسد تغییر پیدا می‌كردند. بنابراین هسته سخت قدرت دریافت كه با یك چنین خالص‌سازی‌هایی نمی‌تواند ناترازی‌های بزرگ و ابرچالش‌های كشور را درك كند. به عبارت روشن‌تر، روند بازگشت مردم زمانی اتفاق افتاد كه حاكمیت از مسیر اشتباه گذشته بازگشت كرد.

یكی از نمادهای ناكارآمدی در دولت سیزدهم عدم تحقق وعده‌های دولت بود. در این زمینه چه نظری دارید؟

وعده‌های بسیاری در این بازه زمانی (دولت سیزدهم) مطرح شدند، بدون اینكه نشانه‌ای از تحقق آنها نمایان شود. وعده‌هایی چون ساخت یک میلیون مسكن در هر سال و 4میلیون مسكن طی 4سال، اشتغالزایی 1.5میلیون نفری طی یك سال، نصف شدن تورم، یكسان‌سازی نرخ ارز، افزایش رونق اقتصادی و... وعده‌های بر زمین مانده دولت بودند. این روند ادامه داشت تا اینكه در ابتدای سال 1403 فرصتی برای تغییرات شكل گرفت و انتخابات زودرس از راه رسید. در این برهه رویكرد متفاوتی در امر انتخابات از سوی حاكمیت شكل گرفت. شورای نگهبان در این دوره به مساله رقابت توجه كرد و نامزد مورد تایید جریان اصلاحات از صافی احراز صلاحیت‌ها عبور كرد. مردم هم با درك شرایط به‌طور نسبی مشاركت كرده و اجازه ندادند، طیف‌های رادیكال سكان هدایت دولت را به دست بگیرند. این مشاركت به خصوص در دور دوم انتخابات شكل جدی‌تری به خود گرفت. مردم متوجه شدند كه عدم حضور مطلق آنها در انتخابات باعث خواهد شد تا كشور به دست تندروها افتاده و وارد ورطه‌های خطرناكی شود. این حضور نسبی مردم برآمده از نقشه راهی بود كه سید محمد خاتمی قبلا ترسیم كرده بود. خاتمی عنوان كرده بود، براندازی نه ممكن و مناسب است و نه امكان آن در شرایط فعلی وجود دارد. در عین حال مشخص بود كه ادامه وضع موجود هم امكان‌پذیر نخواهد بود. نهایتا در انتخابات 15تیر1403 به نقطه‌ای رسیدیم كه توافق نانوشته‌ای بین مردم و نظام سیاسی شكل گرفت. این توافق حول محور چهره‌ای به نام مسعود پزشكیان ایجاد شد تا كشور از وضعیت بن بست موجود به سمت اصلاح و بهبود گام بردارد.

موضوع انتخاب كابینه واجد اهمیت بسیاری است. پزشكیان با انتخاب كابینه‌اش به مردم نشان می‌دهد چه مسیری را قرار است دنبال كند.

البته، مهم‌ترین تصمیم پزشكیان و همراهان ایشان در این بازه زمانی، انتخاب كابینه‌ای متناسب با وعده‌ها و گفتمانی است كه جریان اصلاحات و شخص پزشكیان در انتخابات تصویرسازی كرده است. مردم پس از انتخابات منتظرند ببینند چه كابینه‌ای قرار است از سوی پزشكیان معرفی شود. انتخاب درست در این حوزه، امیدواری‌ها را بیشتر كرده و مردم را نسبت به آینده امیدوار می‌كند. حضور وزرا و مدیران توانمند، مطمئن و كارآمد كه بتوانند قوانین را اجرایی كنند بسیار مهم است. همانطور كه پزشكیان قبلا هم اشاره كرده بود ایران مشكل كمبود قانون و برنامه را ندارد، بلكه تنها به افراد و مدیرانی نیاز است كه بتوانند زمینه حاكمیت قانون را فراهم كرده و مبتنی بر نظریات كارشناسی، در عین حال سلامت و پاكدستی ایده‌های ترسیم شده را اجرایی كنند. بر این اساس انتخاب افرادی با شاخص‌هایی چون پاكدستی، كارآمدی، تخصص، استفاده از عقل جمعی و مشورت‌پذیری، هماهنگی میان اعضای كابینه، و توجه به تكثر جامعه و... امری ضروری است. به عبارت روشن‌تر، كابینه پزشكیان باید به گونه‌ای باشد كه طیف‌ها و اقشار مختلف با این كابینه احساس قرابت و نزدیكی كنند.

این كارآمدی چگونه ایجاد می‌شود. پزشكیان چگونه می‌تواند پیام تغییر را ارسال كند؟

امروز دولت چهاردهم با آرای طیف‌های متكثر روی كار آمده است. نباید فراموش كرد این تكثر در رای پزشكیان هم هویدا بود. مجموعه‌ای از افراد اصلاح‌طلب، اعتدالی، طیف‌های مذهبی و حتی افراد و گروه‌هایی كه ذیل تحول‌خواهان قرار می‌گیرند به پزشكیان رای دادند . این افراد و گروه‌ها توقع دارند كه نشانه‌هایی از تفكرات خود را در كابینه به اندازه سهمی كه دارند مشاهده كنند. در این صورت كه كابینه چهاردهم می‌تواند حمایت اقشار مختلف را دریافت كرده و با تكیه بر این سرمایه اجتماعی كشور را به سمت رشد رهنمون سازند. یكی از معادلات مهم در شرایط فعلی، نحوه تعامل با جریان 60درصد عدم مشاركتی‌هاست. این اقشار و طیف‌ها با عدم حضور خود در دور اول و حضور نسبی خود در دور دوم سیگنال و پیام‌های روشنی را به دولت و حاكمیت ارسال كردند. دولت باید مطالبات این اقشار را هم شناسایی كرده و تلاش كند اعتماد و اطمینان آنان را جلب كند. برای این منظور لازم است به گزاره‌هایی چون استفاده از وزرا و مدیران زن در كابینه، به رسمیت شناختن سبك زندگی جوانان، توسعه مناسبات ارتباطی با جهان، مقابله با فیلترینگ و.... در فرآیند انتخاب كابینه توجه شود.

همچنین كابینه باید مبتنی بر اجماع نخبگانی تشكیل شده و در آن نشانه‌های روشنی از حركت به سمت رشد و توسعه پایدار مشاهده شود. نحوه انتخاب اعضای كابینه به نظرم اهمیت بسیاری دارد. همانطور كه پزشكیان تاكیدات بسیاری داشته، كابینه باید كابینه‌ای ملی، مشاركتی، تخصصی، كارآمد و جوان باشد.