جنگ ۱۹۶۷ موسوم به جنگ شش روزه که با حملهی پیشدستانهی رژیم اسراییل به چند کشور عربی ـ و در رأس آنها مصر ـ توأم شد، یکی از نقاط عطف تاریخی در تثبیت نیروی تهاجمی و اشغالی اسراییل و تضعیف همسایگان عربش بود. این جنگ به اشغال بخشهای جدیدی از سرزمین فلسطین و آوارگی ۳۰۰هزار نفر از اعراب فلسطینی انجامید. اما واکنش مهمترین جریان اصطلاحا اسلامگرا یعنی جنبش الاخوان المسلمون به این جنگ چه بود؟
اخوان به سبب اختلاف شدیدی که با رهبر وقت ناسیونالیسم عربی، جمال عبدالناصر، داشت از این جنگ حمایت نکرد بلکه آنها خواستار محاکمهی دولتمردان مصری بابت شکست تحقیرآمیز مصر در این جنگ کوتاه شدند[۱] که طی چند ساعت بخش بزرگی از نیروی هوایی مصر نابود شد و به کشته شدن ۱۲هزار نظامی مصری انجامید.
اما اخیرا د. عِصام تَلیمه ـ از علمای مشهور الأزهر و از همفکران و شاگردان بسیار نزدیک شیخ یوسف قرضاوی ـ از اعضای مؤسس اتحاد جهانی علمای مسلمان در قطر، سند مهمی از موضع رسمی جنبش اخوان فلسطین دربارهی نبرد با اسراییل پس از جنگ ۱۹۶۷ را یافته و آن را برای نخستین بار در سپتامبر ۲۰۲۲ در سایت الجزیره منتشر کرده است[۲]. این سند بیانگر موضع رسمی و صریح اخوان فلسطین دربارهی امتناع از نبرد مسلحانه با اسراییل و تبیین چرایی این قضیه است. گفتنی است این سند خاصه با توجه به رخدادهای پس از ۷اکتبر۲۰۲۳، حاوی بصیرتهای مهم تاریخیای برای پژوهشگران مطالعات خاورمیانه خواهد بود. ما در ادامه برای نخستین بار ترجمهی کامل فارسی این سند را خواهیم آورد:
دیدگاه ما در مورد اقدام مسلحانه در داخل سرزمینهای اشغالی
موضع اخوان المسلمین در مورد هیچ موضوعی نباید با واکنشها دیکته شود یا تحت تأثیر احساسات قرار گیرد. بلکه باید پس از مطالعه دقیق و بیطرفانه، مواضع خود را اتخاذ کنیم.
ما قبلاً بیش از یک بار نظر خود را در مورد مسئله فلسطین بیان کردهایم، آخرین بار پس از تجاوز صهیونیستی در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ بود. اشکالی ندارد که نظر خود را در مورد اقدام مسلحانه در داخل فلسطین ـ اقدامی که برخی از برادرانمان از ما طلب میکنند ـ بیان کنیم؛ زیرا آنها از ما میخواهند که علیه دشمن غاصب اقدامات خرابکارانه انجام دهیم. استدلال برادران ما برای این امر آن است که اگر سرزمین مسلمانان غصب شود و به ناموس آنها تجاوز شود جهاد بر هر مسلمانی که توانایی دارد واجب است، به ویژه اینکه ما یک گروه مجاهد هستیم که اعضای آن بر اساس جهاد و عشق به مرگ در راه خدا تربیت شدهاند. برای ما جایز نیست که میدان را به کسانی که دینداری و مراوداتشان قابل اعتماد نیست، واگذار کنیم.
نگرانیهایی که مانع ورود اخوانالمسلمین به جهاد میشود
این گفته که «جهاد یک فریضه اسلامی است که بر ما واجب شده است» درست و بجاست، اما نباید آن را مطلق گرفت و باید عمیق و با دقت به آن نگریست. در اینجا باید بین دو موضوع تفاوت قائل شویم...
اول اینکه جنگی فراگیر بین ما و دشمنمان درگیرد تا او را از کشورمان بیرون برانیم و قدرتش را نیست و نابود کنیم. در این صورت، وظیفه هر مسلمانی که توانایی جسمی دارد این است که سلاح به دست گیرد و در نبرد جاری شرکت کند. اخوان المسلمین به عنوان افرادی از امتی که در یکی از نبردهای سرنوشتساز خود میجنگد، در این امر سهیم هستند. برادران ما در تمام جبههها، چه به مثابه سرباز در ارتش و چه به مثابه داوطلب در گارد ملی و مقاومت مردمی، وظیفه خود را به انجام رساندهاند. تعدادی از آنها در برخی جبههها به شهادت رسیدهاند. خداوند آنها را رحمت کند و جایگاهی وسیع در بهشت به آنها عطا فرماید.
موضوع دوم این است که دشمن در واقع ارتشهای ما را شکست داده و در نتیجه این شکست، بخشی از کشور ما را اشغال کرده است، همانطور که اکنون در فلسطین چنین است. اگر ارتشهای رسمی از نبرد عقبنشینی کنند و مردم به گروه ما روی آورند و از آنها بخواهند که بخش اشغالی را آزاد کنند و بار نبرد را به تنهایی به دوش بکشند، در این صورت موضوع نیاز به مطالعه و تحقیق بیطرفانه از تمام جنبههای آن را دارد. ما باید مشخص کنیم که چه کاری مطلوب ماست؟ ماهیت میدانی که در آن فعالیت خواهیم کرد چیست؟ ماهیت دشمنی که با آن روبرو هستیم چیست؟ آیا ما توانایی دستیابی به هدف خود را داریم؟ در این صورت، پیامدهای نامطلوبی که این اقدام ممکن است به همراه داشته باشد چیست؟
دلایل اتخاذ این تصمیم از سوی اخوانالمسلمین
الف) ماهیت دشمن ما با ماهیت استعماریای که در هر یک از کشورهایمان میشناسیم متفاوت است. این یک ارتش اشغالگر نیست که از یک کشور استعماری معین برای استعمار، استثمار یا نفوذ آمده باشد. بلکه مردمی از ماجراجویان متعصب هستند که با هدف غصب و تأسیس دولتی برای خود در سرزمینمان به کشور ما آمدهاند. آنها توانستند این کار را با کمک کشورهای استعماری بزرگ جهان ـ برغم اختلاف دیدگاههای این کشورها ـ انجام دهند. عملیات خرابکاری محدود علیه آنها باعث نمیشود که کشور ما را ترک کند ـ خلاف ارتشهای اشغالگر که وقتی بیثباتی و فقدان امنیت را احساس میکنند، این کار را انجام میدهند. دشمن نبرد خود با ما را نبرد مرگ و زندگی میداند و ما چارهای جز برنامهریزی برای نابودی آن و از بین بردن دولتش نداریم، موضوعی که عملیات محدود برای آن مناسب نیست. اگر قرار است این نبرد به ثمر بنشیند، لازم است تواناییهای ملتهای عرب را بسیج کرده، آنها را هماهنگ کنیم و با ایمان اسلامی تجهیزشان نماییم. بار این کار بر دوش ماست.
ب) مسئله دومی هم وجود دارد و آن این است که دشمن ما در فلسطین نه از افکار عمومی جهان میترسد و نه هیچ مسئولیت بینالمللیای احساس میکند، زیرا پس از سالها تلاش پیگیر، موفق شده است افکار عمومی جهان را به ابزاری مطیع در دست خود تبدیل کند و این افکار به جای اینکه مانع جاهطلبیهایش شود، از آن حمایت و حفاظت کند. دشمن ما به هیچ ملاحظهای جز ملاحظات ملت خویش و امنیت آن اهمیت نمیدهد و به همین دلیل به پایگاههایی که فداییان از آنجا حرکت میکنند، ضربات سختی وارد میکند و گاهی اوقات اهمیتی به امحای آنها نمیدهد.
پ) مساحت فلسطین نسبتاً کوچک است و جمعیت یهودیان نسبت به مساحت آن زیادند. آنها در شهرکهای مستحکمی زندگی میکنند که در سراسر کشور پراکنده شدهاند. آنها را با سربازان و ماشینهای جنگی پر کردهاند که به آنها این مزیت را میدهد که در مدت زمان کوتاهی به سرعت به هر مکانی حرکت کنند و به آنها این امکان را میدهد که بدون نیاز به انتظار برای رسیدن نیروهای کمکی از مکانی دور، از خود دفاع کنند. این امر حملات چریکی را بسیار محدود کرده و تأثیر آنها را کاهش میدهد.
ت) کشورهای عربی اطراف اسرائیل ضعیف هستند و نمیتوانند بیش از چند ساعت در برابر دشمن مقاومت کنند. این برای همه شناخته شده است. اقدامات عجولانه، به دشمن بهانهای برای امحای سرزمینهای جدید و آواره کردن ساکنان عرب بیشتری میدهد.
ث) تمام گروههای مبارز در داخل فلسطین اشغالی روابط خود را با برخی کشورهای عربی تقویت کردهاند. دولتها به آنها پول و سلاح میدهند و اردوگاههایی را برای آموزش اعضایشان در اختیار آنها قرار میدهند. در واقع، سرویسهای اطلاعاتی آن کشورها هستند که این جنبشها را برنامهریزی و عملیات آنها را تا حد زیادی کنترل میکنند. این کاری است که اخوان المسلمین هرگز نمیتواند انجام دهد و حتی اگر به فرض محال اخوان چنین بخواهد، دولتهای عربی به اخوان المسلمین اجازه چنین کاری را نمیدهند.
ج) جماعت اخوان در تمام کشورهای عربیای که در آنها نفوذ دارد، گروهی تحت تعقیب و آزار است. بنابراین، ما نمیتوانیم آزادانه و با خیال راحت، فعالیت مسلحانه داشته باشیم، مگر اینکه عملیاتی بسیار محدود و ضعیفی انجام دهیم که این قبیل عملیات بیدستاورد و بیفایدهاند.
اگر اخوانالمسلمین وارد جهاد شود، چه زیانهایی متوجه فلسطین خواهد شد؟
پس از این بررسی سریع ماهیت دشمن و ماهیت میدانی که در آن فعالیت خواهیم کرد، باید نتایجی را که در صورت انجام اقدام مسلحانه در داخل فلسطین به دست خواهیم آورد، روشن کنیم.
شکی نیست که نتایج این اقدام ـ حتی برغم تبلیغات اندکی که با این اقدام همراه خواهد بود و برخی تصور میکنند که به نفع ما خواهد بود یا از قضیه ما که قضیه اسلام است حمایت میکند ـ برای قضیه فلسطین و همچنین برای جنبش اسلامی، بد و مضر است.
در مورد مسئلهی فلسطین، اقدامات خرابکارانه ما باعث میشود دشمن از فرصت برای اخراج ساکنان عرب سوءاستفاده کند ـ و در حالیکه ما هر روز شاهد عبور صدها پناهنده از مرز به شرق اردن هستیم ـ این مسئله را به موضوع چانهزنی برای بازگشت پناهندگان و پایان دادن به وضعیت جنگی تبدیل خواهد کرد. در عین حال، دشمن ضربات شدید و کوبندهای را به کشورهای عربیای که آنها را مسئول اقدامات فدائیان میداند، وارد خواهد کرد و بدین ترتیب شکستهای جدیدی را به سوابق ما اضافه خواهد کرد و به دنبال تأمین پناهگاه برای پناهندگان جدید خواهد رفت.
در مورد جنبش اسلامی، اقدام مسلحانه در حال حاضر، با توجه به ملاحظاتی که قبلاً ذکر شد، مستلزم آن است که تمام تلاش خود را بدون داشتن نتایج مثبت به میدان نبرد بیاورد و بلکه برعکس، این اقدام منجر به نتایج منفی خواهد شد که شرحش قبلا گذشت.
توطئهای طراحیشده از سوی دشمنان اخوانالمسلمین برای پایان دادن به موجودیت آن
کسانی که اکنون ما را به اقدام مسلحانه فرا میخوانند، میخواهند ما نیروی خود در داخل فلسطین را مستهلک کرده و در نتیجه میدان را در داخل کشورهای عربی برای عناصر دیگر خالی کنیم. علاوه بر این، اگر ما شروع به ضربه زدن کنیم، خود را در معرض ضربهای قرار میدهیم که از سوی حاکمان عرب که در همراهی با کشورهای کفر و استعمار توطئه میکنند و از سوی کسانی که از نیروی جنبش اسلامی بیخبرند و منتظر فرصتهایی برای ضربه زدن به هسته آن هستند، به ما وارد خواهد شد. ممکن است کسی ما را به انجام یک اقدام ضعیف و سبک برای محافظت از خود و گردانهایمان در برابر ضربه فرا بخواند، در حالی که این سخنی مردود است که اعتبار گروه را در بین مردم تضعیف میکند و به هیچ وجه به نفع ما نیست.
ما باید شرایطی که جنبش در آن قرار دارد را درک کنیم و قبل از هرگونه اقدامی، مسائل را با دقت بسنجیم، زیرا اقدام نسنجیده ممکن است منجر به عواقب وخیمی شود .
اخوانالمسلمین چه راهکارهایی بهجای نبرد مسلحانه برگزیدهاند؟
در اینجا، یک سوال مهم و فوری مطرح میشود: از آنجایی که برای ما روشن شده که اقدامات فداکارانه به تنهایی بیفایده است، جایگزین چیست؟ و چگونه میتوانیم میهن غصبشدهی خود را بازپس بگیریم؟
نیرویی که اسرائیل را احاطه کرده، نیرویی است که قادر به شکست دادن اسراییل و محو آن است. بنابراین، ما باید تمام انرژی و تلاش خود را برای متحد کردن ملتهای عربی زیر پرچم اسلام به کار گیریم، زیرا پاسخ آنها به اسلام و ورود آنها به نبرد با پرچم خدا تنها امید برای پیروزی است. ممکن است کسی بگوید: این بدان معناست که فلسطین باید سالها صبر کند تا این امید محقق شود. پاسخ به این سوال این است: ۲۰سال است که از قضیهی ما در فلسطین میگذرد و در طی این مدت این مسأله از یک عقبنشینی، به یک فاجعه به دست دولتهای دموکراتیک در سال ۱۹۴۸ و به دست انقلابیون عرب در سال ۱۹۶۷ بدل شده است. قضیهی فلسطین، امروز در آستانه انحلال سیاسی است که دستان خیانت و غدر در دولتهای عربی ما این را توطئهچینی کردهاند. پس چارهای نداریم جز اینکه قضیهی فلسطین به انتظار بنشیند تا صلاحالدین جدیدی دوباره برخیزد و گردانهای پیروز اسلامی را برای آزادسازی سرزمین مقدس و پاکسازی ابدی آن از پلیدی متجاوزان رهبری کند.
موضع اخوانالمسلمین در مخالفت با جهاد مسلحانه در فلسطین
بر اساس موارد فوق، کمیتهی اجرایی اخوان المسلمین به اتفاق آرا تصمیم گرفت..
«امتناع اخوان المسلمین از انجام اقدام مسلحانه در فلسطین در شرایط فعلی».
اخوان المسلمین فلسطین
۱۲ ذی القعده ۱۳۸۷ق ـ ۱۱ فوریه ۱۹۶۸م.
ــــــــ
ارجاعات:
[۱]. محمد همام، "ميلاد النقد الذاتي في تقويم تجربة الحركات الإسلامية: الإخوان المسلمون نموذجًا"، مرکز نهوض، ص۱۹، ۲۰۱۹.
[۲]. د. عصام تلیمه در مطلبی با عنوان « قرار الإخوان الصادم الذي تسبب في تأسيس حماس (وثيقه نادره تُنشَر لأول مره)» تصاویر این سند و متن کامل آن را در سایت الجزیره المباشر منتشر کرده است.
--------------
۱.دیدگاههای ارسالشده توسط شما، پس از تایید در وبسایت منتشر خواهد شد
۲.پیامهایی که حاوی تهمت یا بیاحترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد.
۳.پیامهایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات
مهمان
13 تیر 1404 - 10:01آیا جنگ غزه و اسرائیل، جنگ اسلام و یهود است؟ بازخوانی یک نزاع تاریخی در پرتو تفکیک دین و سیاست مقدمه درگیریهای نظامی میان اسرائیل و غزه همواره به شکلی نمایشی در رسانهها به عنوان تقابل میان "اسلام و یهودیت" تصویر شده است. این روایت، که از سوی برخی جریانهای افراطی در هر دو سو تقویت میشود، نهتنها سادهانگارانه بلکه گمراهکننده و در خدمت پروژههای سیاسی خاص است. در این مقاله میکوشیم با ارجاع به آثار متفکرانی مانند ادوارد سعید و نوآم چامسکی، حقیقت این نزاع را از دل شعارها بیرون بکشیم. سیاست، نه دین: تحلیل ادوارد سعید ادوارد سعید، اندیشمند فلسطینی-آمریکایی و بنیانگذار نظریه «شرقشناسی»، بارها تأکید کرده است که: «نزاع اسرائیل و فلسطین، در اصل نزاعی بر سر سرزمین، تاریخ و هویت است؛ نه جنگی دینی.» (Edward Said, The Question of Palestine, 1979) او تأکید میکند که رویکرد اسرائیل به مسئله، نه از یهودیت بلکه از پروژهی صهیونیسم سیاسی سرچشمه میگیرد؛ پروژهای سکولار و استعماری که از مفاهیم مذهبی فقط برای توجیه مشروعیت خود استفاده میکند. سعید نسبت به خطر «مذهبیسازی» این نزاع هشدار داده و آن را «ابزاری برای بیصداسازی حقوق ملت فلسطین» میداند. صهیونیسم در برابر یهودیت: نگاه نوآم چامسکی نوآم چامسکی، زبانشناس و نظریهپرداز آمریکایی، در بسیاری از نوشتهها و مصاحبههای خود، صهیونیسم را پروژهای غیردینی و ملیگرایانه معرفی میکند: «دولت اسرائیل، همانطور که خودش بارها گفته، بر پایه اصول سکولار و نه دینی بنا شده. صهیونیسم یک جنبش ملیگرای مدرن است که صرفاً از دین برای اهداف سیاسی استفاده میکند.» (Noam Chomsky, Fateful Triangle: The United States, Israel and the Palestinians, 1983) چامسکی بارها یادآور شده که بسیاری از یهودیان مخالف صهیونیسماند و اسرائیل را نماینده تمام یهودیان نمیدانند. او همچنین از «تحریف تاریخی» در رسانههای غربی انتقاد میکند که فلسطینیان را به عنوان اسلامگرایانی افراطی و اسرائیلیان را به عنوان قربانیان یهودی بازنمایی میکنند. نگاه حقوقی به مسئله فلسطین سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل، شورای حقوق بشر، و دیدهبان حقوق بشر (HRW) بارها اقدامات اسرائیل را به عنوان نقض حقوق بشر و قوانین بینالمللی در مناطق اشغالی محکوم کردهاند. این نهادها هرگز نزاع را دینی ندانستهاند، بلکه بر حق مردم فلسطین برای تعیین سرنوشت، بازگشت آوارگان، و پایان اشغال تأکید کردهاند. گزارش سازمان عفو بینالملل (2022): «سیاست آپارتاید اسرائیل علیه فلسطینیان، مبتنی بر تبعیض نژادی سیستماتیک است؛ نه بر مبنای درگیریهای دینی.» نتیجهگیری با توجه به شواهد تاریخی، دیدگاه متفکران برجسته و تحلیل نهادهای بینالمللی، میتوان نتیجه گرفت که نزاع اسرائیل و فلسطین، جنگ میان اسلام و یهودیت نیست، بلکه درگیری میان اشغالگر و ملتی در جستجوی آزادی و استقلال است. بهرهگیری ابزاری از دین، نباید حقیقت این مبارزه را تحتالشعاع قرار دهد. روایت دینی این جنگ، فقط به تعمیق قطببندیها، کاهش همبستگی جهانی، و مشروعیتبخشی به خشونت بیشتر میانجامد. وظیفهی ما، به عنوان ناظران آگاه، دفاع از حقوق بشر، عدالت و حقیقت است؛ نه اسیر شدن در جنگهای ایدئولوژیک و روایی.
سعدالدین
13 تیر 1404 - 10:07خلاصه گزارش: موضع اخوانالمسلمین فلسطین درباره امتناع از جنگ مسلحانه با اسرائیل (۱۹۶۷) ----------------------------------------------------------------------------------- * جنگ ۱۹۶۷ (جنگ شش روزه) باعث اشغال بخشهای بیشتری از فلسطین و آوارگی حدود ۳۰۰ هزار فلسطینی شد. * اخوانالمسلمین به دلیل اختلاف با جمال عبدالناصر، از این جنگ حمایت نکردند و خواستار محاکمه مسئولان شکست مصر شدند. * در سندی که دکتر عصام تلیمه در ۲۰۲۲ منتشر کرد، موضع رسمی اخوان فلسطین درباره امتناع از نبرد مسلحانه با اسرائیل تشریح شده است. * اخوان معتقد است جهاد واجب است اما نه به صورت اقدامات مسلحانه محدود و پراکنده در شرایطی که ارتشهای رسمی شکست خورده و دشمن قدرتمند است. * دلایل امتناع شامل: * ماهیت دشمن اسرائیل به عنوان نیرویی استعماری و متعصب با حمایت قدرتهای بزرگ، که عملیات خرابکارانه کوچک تاثیری در آن ندارد. * اسرائیل از حمایت افکار عمومی جهانی برخوردار است و هیچ ترسی از مسئولیتپذیری بینالمللی ندارد. * وسعت کوچک فلسطین و پراکندگی یهودیان و تسلیحات قوی آنها، عملیات چریکی را محدود میکند. * ضعف کشورهای عربی اطراف و ناتوانی آنها در مقاومت موثر. * روابط گروههای فلسطینی با کشورهای عربی، که کنترل و حمایت آنان را محدود میکند. * تعقیب و سرکوب اخوان در کشورهای عربی، که فعالیت مسلحانه را دشوار میسازد. * نتایج منفی احتمالی اقدامات مسلحانه اخوان فلسطین: * بهانه دادن به اسرائیل برای گسترش آوارگی فلسطینیان. * حمله شدیدتر اسرائیل به کشورهای عربی مسئول حمایت از مبارزان. * تضعیف جنبش اسلامی و عدم دستیابی به نتایج مثبت. * اخوان معتقد است راه حل در بسیج و اتحاد ملتهای عربی زیر پرچم اسلام و انتظار برای رهبری قوی برای آزادسازی سرزمین است. * کمیته اجرایی اخوان به اتفاق آرا تصمیم به امتناع از انجام اقدام مسلحانه در فلسطین در شرایط فعلی گرفت.
مامە خەمە
13 تیر 1404 - 10:10## نقد موضعگیری اخوانالمسلمین فلسطین درباره امتناع از مبارزه مسلحانه ### ۱. تحلیل واقعبینانه از شرایط میدانی یا ترس از ریسک؟ اخوانالمسلمین با تکیه بر واقعیتهای نظامی و سیاسی مثل برتری نظامی اسرائیل، ضعف کشورهای عربی و حمایت جهانی از اسرائیل، از ورود به جهاد مسلحانه اجتناب کردند. این نگاه در ظاهر منطقی است و نشاندهنده رویکردی محتاطانه و حسابشده. اما میتوان این رویکرد را نوعی **ترس از مواجهه مستقیم و ریسکپذیری پایین** تعبیر کرد که به هزینه از دست دادن فرصتهای مقاومت فعال تمام میشود. ### ۲. فاصله گرفتن از مأموریت اصیل جهادی اخوان در اسناد و آرمانهای اولیهاش بر ضرورت جهاد و مبارزه با اشغال تأکید داشت. فاصله گرفتن از این موضع میتواند به معنای دور شدن از رسالت اصلی و ایجاد خلأ در مقاومت باشد که ممکن است توسط گروههای تندروتر و مسلح پر شود. این خطر، تقسیم مقاومت و پراکندگی نیروها را به همراه دارد. ### ۳. عدم توجه کافی به ظرفیتهای داخلی و مردمی موضع اخوان بیش از حد بر ضعفهای نظامی و سیاسی تمرکز دارد و ظرفیتهای مردمی و مقاومت مردمی در فلسطین را کمارزش جلوه میدهد. تجارب تاریخی نشان دادهاند که مقاومت مردمی و جهادی، حتی در شرایط نابرابر، میتواند تاثیرگذاری قابل توجهی داشته باشد و نمادین بودن آن، الهامبخش جهان اسلام باشد. ### ۴. نگرانی از تبعات سیاسی و امنیتی ترس از ضربه امنیتی کشورهای عربی و فشارهای سیاسی، باعث شده اخوان ترجیح دهد فعالیتهای محدود و غیرمسلحانه را دنبال کند. این رویکرد گرچه در کوتاهمدت ممکن است امنیت گروه را حفظ کند، اما در بلندمدت منجر به کاهش مشروعیت و بیاعتمادی عمومی نسبت به این جریان خواهد شد. ### ۵. چشم دوختن به اتحاد عربی-اسلامی غیرواقعی یکی از نکات کلیدی موضع اخوان، انتظار برای اتحاد ملتهای عربی زیر پرچم اسلام است. تجربه چند دهه گذشته نشان داده که این اتحاد حداقل در سطحی که اخوان انتظار دارد، تحقق نیافته و اختلافات داخلی و منافع متضاد، مانع از تشکیل جبهه واحد شدهاند. این امید به آینده نامعلوم، میتواند به معنای تعویق نامحدود مبارزه باشد. ### ۶. فرصتسوزی در شرایط حساس امتناع از جهاد مسلحانه در سالهای پس از ۱۹۶۷، زمانی که جنبشهای مقاومت اسلامی شکل میگرفتند، میتواند فرصتی که بعدها توسط گروههایی چون حماس و جهاد اسلامی گرفته شد را از اخوان بگیرد. این مسأله منجر به تضعیف جایگاه اخوان به عنوان نیروی اصلی مقاومت شده است. --- ## جمعبندی موضعگیری اخوانالمسلمین فلسطین درباره امتناع از مبارزه مسلحانه، رویکردی محافظهکارانه و واقعبینانه نسبت به وضعیت سیاسی و نظامی آن زمان است، اما این رویکرد از نظر استراتژیک ممکن است به معنای از دست دادن ابتکار عمل، کاهش مشروعیت مردمی و فرصتسوزی باشد. در نهایت، هر رویکردی نیازمند تعادل میان ریسکها و مزایاست و مقاومت در برابر اشغال، فقط محدود به ابزار نظامی نیست اما نمیتوان آن را نیز نادیده گرفت.