نویسنده: رشید احمدرش*
انتخابات پیش رو و لزوم اتخاذ مواضع صریح و شفاف افراد:
1. از جمله حقوقی که به عنوان حقوق پایه و اساسی شهروندان به حساب میآید، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن میباشد. همه نظامهای دموکراتیک و نیز نظامهایی که ادعای دموکراتیک بودن دارند، سعی میکنند تا آنجا که برایشان ممکن و مقدور است، این حق را به رسمیت بشناسند. واضح است که حضور و مشارکت احاد شهروندان یک مملکت تیغه دو لبهای است که به قول معروف میتواند هم فاصد باشد و هم رگزن! بر همگان واضح است که مشارکت از طریق انتخابات، یگانه راه مؤثری است که از یک طرف، هر نظام سیاسی جهت گردش نخبگان و ایجاد تغییر مثبت در سیاستهایش میتواند از آن استفاده نماید و از طرف دیگر از طریق بالا بردن میزان مشارکت سیاسی شهروندان، میزان مشروعیت نظام سیاسی را ارتقا دهد که این امر خود از اهمیت بالایی در حفظ و تداوم نظام سیاسی برخوردار است.
2. علمای علم سیاست بر این باور راسخند که از یک طرف، قدرت و فساد ملازم یکدیگرند، به دیگر سخن، همه آنانی که از عقلی سلیم برخوردارند، پذیرفتهاند که قدرت فساد میآورد. از طرف دیگر هدف اصلی احزاب و گروههای سیاسی یا دستیابی به قدرت سیاسی است و یا تأثیرگذاری بر قدرت جهت اجرای برنامههای سیاسی و اجتماعی و... مورد نطرشان. هر حزبی که دارای فلسفه و ایدئولوژی خاص خود میباشد و بر آن اساس برای اداره بهتر جامعه، برنامهها و روشهای متنوعی دارد که تنها از طریق دستیابی به قدرت و در اختیار گرفتن مسئولیت قوه اجرایی یا هیئت دولت امکان تحقق آنها وجود دارد.
3. اما آیا اگر قدرت ملازم فساد است، باید از آن دست شست و یا به تفبیح آن پرداخت؟ البته که نه . چرا که در یک نظام متکثر و پلورال که دارای احزاب و گروههای سیاسی ریشهدار و البته رقیب هست ( اینکه جامعه ما تا چه حد به لحاط سیاسی متکثر بوده و احزاب تا چه حد فعال و ریشه دارند، جای بحث است. چرا که معتقدم هنوز احزاب مردمی و حزب به معنای کلاسیک آن در جامعهشناسی سیاسی در ایران وجود ندارد. جای پرداختن به این بحث در این نوشتار کوتاه نیست.)، گروههای مختلف سیاسی ضمن ارایه و تبلیغ برنامههای مورد نطرشان به نقد و ارزیابی برنامههای رقیب پرداخته و به نوعی قدرت مسلط را کنترل میکنند و از این رهگذر میزان فسادپذیری صاحبان قدرت را کاهش میدهند. از دیگر عوامل کاهش فساد ناشی از قدرت، مکانیزم قدرتمندی است تحت عنوان قانون. قانون به ویژه قانونی که برآمده از اراده آزاد آحاد مردم بوده و ارادهای قوی جهت اجرای آن وجود داشته باشد، در یک جامعه باز سیاسی تعیین کننده حدود فعالیتهای مختلف گروههای سیاسی و حتی افراد بوده تا حد زیادی راه بر فسادپذیری صاحبان قدرت میبندد و راه را برای استفاده از قدرت _به گفته انگلیسیها the good Eveil(شر خوب!) – در جهت مصالح مردم و آبادانی جامعه هموار مینماید.
4. همه میدانیم در کشور ما که فاقد احزاب قدرتمند و شناخته شدهای است که در تمام طول سال با شهروندان! در ارتباط بوده و به فعالیت سیاسی بپردازند. اصولاً مواضع افراد و گاهی گروهها در هالهای از ابهام میماند. تا بدانجا که بسیاری از افراد که ماهیت پست و مقامشان کاملاً سیاسی است، در کمال تعجب اعلام میدارند که آنها نه تنها کار سیاسی نمیکنند بلکه به تقبیح سیاست هم میپردازند. البته آنان پر بیراه هم نمیگویند، چرا که ما در جامعهای زندگی میکنیم که بارها شنیدهایم سیاست را متعلق به خواص دانسته که عوام را به آن راهی نبوده و در فهم آن ناتوانند. _ سیاست پدر و مادر ندارد. سیاسیون افراد شیاد و فرصتطلبی هستند و... تصورات قالبی هستند که واکاوی و تحلیل آنها نیازمند تدقیق و تحقیق فرهنگی- جامعه شناختی است- طنز قضیه اینجاست که کسانی چنین اعلام میدارند که خود با تکیه بر منصب سیاسی و از راه مکانیزم فعالیت سیاسی گام در راه تحقق مطامع سیاسی و اقتصادی خویش بر میدارند.
5. عدم اعلام مواضع به وضوح و به صورت آشکار بر میزان ابهام و در نتیجه سردر گمی افکار عمومی میافزاید. حال اگر افراد و گروهها به صورت شفاف و آشکار مواضع خودر ا چه راست و چه چپ اعلام نمایند و به صورت اصولی از آن دفاع کنند، آنان میتوانند ضمن برشمردن مزیتهای افکار و برنامههای خود و احزاب مورد قبولشان، و نقد برنامههای احزاب رقیب این امکان را فراهم میکنند که افکار عمومی بهتر به شناسایی مواضع آنها بپردازد و در این باره تصمیم بگیرند. نه اینکه هر روز در یک جبهه باشند، روزی بر طبل راست و روز دیگر بر طبل چپ بکوبند. _به عبارتی نان را به نرخ روز بخورند. - فکر میکنم افرادی که مواضعشان را به صورت آشکار اعلام میکنند - در هر زمینهای که باشد - از فلسفه و چارچوب اصولی و شناخته شدهای برخوردارند- روی سخنم با به اصطلاح نخبگان است که اتفاقا کلی ادعا دارند و چه القاب و عناوینی که یدک میکشند و نه عوام مردم – در زمینه سیاسی چه اصولگرا باشند و چه اصلاحطلب و یا پیرو هر ایده سیاسی دیگری که باشند، شایسته احترامند و دارای شهامت اخلاقی و سیاسی. شق دیگر این امر کسانی هستند که مواضعشان را اعلام نمیکنند و هر ورز خود را متعلق به جبههای میدانند، این مسئله خود در خوشبینانهترین حالت، ناشی از تزلزل و ناپایداری این افراد در اتخاذ تصمیم و مواضع سیاسی دارد که خود خصیصهای منفی به شمار میآید و درحالتی بدبینانه، ناشی از دست کم گرفتن شعور سیاسی مردم و فریب افکار عمومی و به ویژه پارهای از به اصطلاح نخبگان است که امری غیر اخلاقی و به غایت نکوهیده است. لذا شایسته است افراد شهامت اتخاذ مواضع صریح سیاسی خود را داشته باشند و عواقب ناشی از آن را بپذیرند. البته در این میان مردم و بهویژه نخبگان وظیفه دارند تا به طور جدی خواهان اعلام مواضع صریح و آشکار افراد باشند و دست از بله قربان گوییهای معمول بردارند، که این حق طبیعی آنهاست. همچنین حق آنهاست تا سعی کنند به سادگی فریب دیگران را نخورند. کافی است -فقط کمی– بخواهند تا بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند. این کار کمک میکند تا بعضی از افراد دست از این بازی مشهور _ تکراری و بیمزه _ یک بام و دو هوا بردارند تا شاید فراغتی و همتی در خواص و گشایشی در کار عوام حاصل آید.
*دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه تهران
نظرات