آسيبشناسي بياخلاقي در عرصه اجتماعي شهرام شیرکوند: آدمی در طول تاریخ حیات اجتماعیاش از انواع انحرافها و آسیبهای اجتماعی رنج برده و همواره در جستوجوی عوامل رهایی از این بحرانها بوده است. مطالعه جامعه شناختی آسیبهای اجتماعی در چند دهه اخیر بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و نتیجه این توجه و تحقیقات این است که عوارض ناهنجاریهای اجتماعی در برخی موارد بیش از بیماریهای جسمانی بوده است، به همین دلیل شناسایی و انگیزههای بهوجودآمدنشان و نیز راههای پیشگیری از آنها لازم است. هر جامعهای متناسب با شرایط خود، با انواعی از انحرافات و مشکلات روبهرواست که تأثیرات مخربی روی فرایند ترقی آن جامعه دارد. شناخت چنین عواملی میتواند مسیر حرکت جامعه را بهسوی ترقی و تعامل هموار سازد، بهطوری که علاوه بر درک عمل آنها و جلوگیری از تداوم آن عمل، با ارائه راهحلهایی به سلامت جامعه کمک کند. بهعنوان مثال اعتیاد را درنظر بگیریم. این مسئله هم بهعنوان یک مشکل فردی و هم یک معضل اجتماعی مطرح است. روشن است که اعتیاد در سطح اجتماعی منجر به از بین رفتن نیروها و انرژی جامعه میشود. شناسایی علل اساسی و کنترل آنها میتواند بسیاری از نیروهای ازدست رفته جامعه را تجدید کرده و در مسیر کار سالم جامعه هدایت کند. آسیبشناسی اجتماعی همچون سایر حوزههای اجتماعی، از شیوه عملی برای بررسی موضوعات مورد نظر خود استفاده میکند؛ به عبارتی برای مطالعه و بررسی علل، زمینهها و راهحلها در زمینه کجرویها و آسیبها، هم از لحاظ ذهنی بهصورت شناخت مفاهیم خاص و هم به کمک ابزار و وسایل تحقیق عینی، بهصورت پژوهشهای علمی استفاده میشود. آسیبشناسی اخلاقی جامعه اخلاق در 2 شکل شخصی و اجتماعی آن، نه تنها مطلوب همه ادیان و مأموریت اصلی همه پیامبران الهی است بلکه مطلوب ذاتی هر انسان سالم است؛ با این همه به علل و عوامل درونی و بیرونی، فضیلتهای اخلاقی و هنجارهای پسندیده رفتاری که عقل، عقلا و شریعت بر آن تأکید میورزند دچار اختلال و بحران میشود؛ بدین ترتیب جامعه دچار بحران اخلاقی شده و هویت اصلی انسانی بودن خویش را از دست میدهد. هیچکس در اهمیت و ارزش اخلاق فردی و اجتماعی شک و تردید ندارد؛ حتی کسانی که به علل و عوامل درونی و بیرونی، رفتارهای نابهنجار را در پیش میگیرند و رذیلت اخلاقی را در خود مییابند، در برابر متخلقین به اخلاق و فضیلتهای اخلاقی، سر تعظیم و تکریم فرود میآورند. انسان بهطور طبیعی، در شرایط آرمانی آفریده شده و از این استعداد و توان برخوردار است که دستکم نسبت به رفتارهای نیک و بد خویش آگاهی یافته و به داوری نسبت بهخود بپردازد. اینکه نفس انسان خود در مقام داوری میتواند قرار گیرد، به تنهایی اثبات میکند که توانایی تغییر را داراست، وگرنه سرزنش و ملامت مفهوم و معنایی نمییافت. هر جامعهای، نیازمند انسانهای سالم است تا به سلامت اجتماعی دست یابد. جامعه سالم است که میتواند همه آرزوهای فردی و جمعی بشر را در دنیا و آخرت برآورده سازد؛ از اینرو حتی شخص سالم از هر لحاظ نیازمند جامعهای سالم است تا وضعیت کمالی خویش را درحد مطلوب ارتقا دهد. با این همه بنا به عللی، اجتماع دچار بحرانهای اخلاقی میشود و اجازه نمیدهد تا شرایط مطلوب و مناسبی فراهم آید. زمینههای آسیبهای اخلاقی آسیبهای اخلاقی در 2 دسته آسیبهای شخصی و اجتماعی قابل بررسی و تحلیل است که بررسی جداگانه آنها وقت و حوصله بیشتری میطلبد ولی در اینجا فهرستوار به این زمینهها اشاره میشود: ابتلا و آزمونهای الهی: یکی از علل و عوامل گرفتار شدن شخص به رفتارهای بیرون از دایره اخلاق و فضیلتهای آن، مسئله آزمونها و ابتلائات الهی است. اصولاً انسان در مدت حضور در دنیا و زمین، میبایست به اشکال گوناگون آزموده شود تا استعدادها و توانمندیهای سرشته خویش را نشان دهد و نیز دانسته شود که تا چه اندازه در مسیر حق و کمال، پایدار و استوار است. با این همه بسیاری از مردم بر اثر ابتلا به حوادث ناگوار و رخدادهای تلخ و سخت، دچار خودباختگی و ناامیدی میشوند و در ادامه به جای آنکه در مسیر اخلاقی و فضیلتهای آن گام بردارند و استوارتر از پیش حرکت کنند، رفتارهای ضداخلاقی در زندگی شخصی و جمعی در پیش میگیرند. خداوند در آیه۴۸ سوره شورا به تحلیل این رفتار ضداخلاقی انسان نسبت به خدا پرداخته و تبیین میکند که انسانها بیتوجه به علل و عوامل پدید آمدن رخداد تلخ، داوری و ارزیابی و عمل میکنند؛ زیرا اگر بهخوبی به بررسی علل و عوامل آن رخداد تلخ بپردازند درمییابند که این بلای سخت، بازتابی از عمل پیشین خود شخص است. بسیاری از مردم در زمان سختی به تفکر و اندیشه فرو میروند و راههای برون رفت از مشکلات را مییابند. شرایط سختی که برای برخی از افراد و جوامع پدید میآید هرچند که به ظاهر بیرون از کرامت شخص و جامعه قلمداد میشود ولی اگر خوب نگریسته شود این سختگیریها و به تعبیر قرآن، در تنگنای روزی قرار دادنها، برای آن است که شخص در مقام ابتلا و آزمون، خود را بیابد و خمیرمایه خود را اصلاح و کامل کند؛ بنابراین هرگونه نومیدی، افسردگی، ناسپاسی و کفران نعمت که امور ضداخلاقی و هنجاری است و شخصیت آدمی را شخصیتی متزلزل و روان پریش میکند، ریشه در تحلیل نادرست وقایع و داوری بیرون از آگاهی و حقانیت دارد. انسانها میبایست این روش تحلیل نادرست را به کناری نهند و براساس حقایق و علل و عوامل درست به داوری بپردازند و عمل کنند. احساس بینیازی: ریشه بسیاری از رفتارهای ضداخلاقی بهویژه در حوزه عمل اجتماعی را میبایست در احساس بینیازی انسان جست. بارها دیده شده که شخصی که احساس نیاز به دیگری نکند رفتارهایش از حالت طبیعی خارج میشود و اهانت کردن و اعمال رفتارهای ضداخلاقی نسبت به او تشدید میشود. در برخی از روایات آمده است که اگر خداوند همه ثروت و قدرت را یکجا به انسان میداد چنین شخصی خدا را نیز بنده نبود زیرا احساس بینیازی موجب میشود که شخص در حالتی از غرور قرار گیرد که درصورت ارتکاب اشتباه و خطا یا گناه، حاضر به پذیرش نصیحت و پند دیگری نباشد. کسانی که احساس غنا و بینیازی میکنند، به سبب غرور نابجا، رفتارهای ضداخلاقی و ضدهنجاری در پیش میگیرند. کسی که خود را بینیاز از هر قدرتی مییابد و از نظر اقتدار در رتبه بالا قرار دارد، به سادگی ظلم و ستم میکند و تعدی و تجاوز به حقوق دیگران برایش آسان و سهل میشود. بنابراین میتوان گفت که یکی از مهمترین بسترهای رفتار ضداخلاقی افراد جامعه را میبایست در استغنا و بینیازی آنان یا احساس بینیازی از خداوند جست زیرا در حقیقت، انسان به توهمی، احساس بینیازی میکند وگرنه چنان که قرآن بیان میکند انسان دارای فقر ذاتی است و هرگز در ذات خویش غنی نیست؛ بنابراین آنچه عامل طغیان آدمی میشود احساس بینیازی و استغناست. بیماردلی: از دیگر ریشهها و بسترهایی که قرآن برای رفتارهای ضداخلاقی بیان میکند، بیماردلی افراد است. برخی از افراد مانند منافقان به سبب بیماردلی و دورویی، گرایش به پلیدیها و زشتیها داشته و اعمال انحرافی و ضداخلاقی انجام داده و آنها را در جامعه گسترش میدهند ( بقره آیه ۱۰ و توبه آیه ۱۲۵). خداوند در آیه ۱۰ و ۱۵ سوره بقره، بیماردلی منافقان را عامل سرکشی و طغیان آنها میداند و تبیین میکند که چگونه بیماردلی ایشان اجازه نمیدهد تا در مسیر کمالی و اخلاقی در جامعه گام بردارند و محیط آرام جامعه را برنتابند. تجاوز به حریم دیگران: یکی دیگر از ریشههای بی اخلاقی، محترم نشمردن حقوق دیگران است که مهمترین آن مراعات نشدن حریم خصوصی افراد به حساب میآید. بسیاری از مردم در زندگی خویش حریمهای خصوصی را مراعات نمیکنند و حریم خصوصی برخی افراد توسط دیگران تهدید میشود. اینگونه است که با شکستهشدن حریم خصوصی، انسانها از جهات مختلف آسیب میبینند. هر چند که خداوند در آیات از حریم خصوصی خانهها سخن گفته ولی میتوان با توجه به کارکردها و عللی که موجب این حکم شده، قائل به تعمیم آن به موارد دیگر شد؛ از این رو، خواندن نامهها و اسناد و مدارک دیگران بدون اجازه قبلی نیز نادرست است. از کارکردهای حفظ حریم خصوصی، پاکی نفس و دوری از اتهام است که آیه ۲۸ سوره نور بر آن دلالت روشن و واضحی دارد.
نظرات