حقایقی از فصل بهار
فصل زیبای بهار که یکی از چهار فصل سال میباشد، با آب و هوایی معتدل پس از زمستانی سرد و تابستانی گرم قرار گرفته است. تعاریف مختلفی برای بهار وجود دارد اما استفاده بومی از این اصطلاح معمولاً به عنوان شرایط آب و هوایی و بر اساس فرهنگ و آداب و رسوم هر کشور متفاوت میباشد. یکی از نکات جالب کره زمین این است که وقتی ساکنان نیمکره شمالی فصل بهار را تجربه میکنند، کسانی که در نیمکره جنوبی قرار گرفتهاند در فصل پاییز قرار دارند. در طول این فصل زیبا طول شب و روز به یکدیگر نزدیک شده و از این نظر نیز اعتدال خواهد داشت.
امسال با یک گل بهار خواهد شد! بهار آغاز شده است و عید و نوروز فرا رسیده است و انسانهایی که شوق دیدن و بودن در بهار در اعماق وجودشان ریشه دارد. انسانی که میداند کمی آن طرفتر درختها چه قدر شکوفه دادهاند. باغها تا چه اندازه گل دارند و پرندگان چه قدر زیبا و دلبرانه آواز سر دادهاند. به او گفتهاند که به طورطبیعی مدنی بالطبع است. او به واقع میداند که همیشه و به خصوص در بهار، بودن در کنار دیگران چه قدر لذتبخش است، و شنیده است که با یک گل بهار نمیشود.
در دنیای امروز صنعت گردشگری به عنوان یک صنعت رو به رشد شناخته میشود این صنعت، وضعیت اقتصادی و معیشتی بسیاری از کشورها بویژه کشورهای اسلامی را متحول کرده است.
کشورهای ترکیه، لبنان، مالزی، اندونزی، امارات متحدهی عربی، قطر و در سالهای اخیر کشور بسیار سنتی و بسته فرهنگ عربستان سعودی، با احداث شهرها و شهرکهای توریستی مدرن مانند «نعوم» با تصویب قوانین تسهیلکننده اقدامات اساسی را جهت رشد و توسعه صنعت چند تریلیون دلاری توریسم انجام دادهاند.
ما هیچآگاه مثل درختها نبودهایم، امّا هر سال با بهار برای شروع دوبارهی زندگی جشن گرفتهایم و آرزو کردهایم، حافظه مان نو شود، از تن خشکمان شکوفه دربیاید و همه چیز از اول شروع شود. انگار که روزهای قبل اصلا نبودهاند. هر سال آرزو کردهایم روزهای پیش رو متفاوت باشند. ناراحتیها پشتِ درِ ٢٩ اسفند بمانند و با ما وارد سال بعد نشوند. انگار که آنها چیزی جز ما هستند. چیزی جز حافظهی ما، و خطهای صورت ما. غافل از این که ما هیچ گاه مثل درختها نبودهایم.
ما هر روز را با زخمهامان با جای زخمهامان، با فقدانها و دردهامان تمام میکنیم
از نگاه اهل ذوق، بهار فرصتی است برای بازخوانی کتاب حقیقت خود. چرا که رفتن زمستان و آمدن بهار، یک جریان هدفمند بوده و انسان هم که جزء عالم طبیعت است، برای هدفی مهم آفریده شده است.
بهار و طبیعت زیبای آن، تماشاگهی دیدنی و تابلوی خواندنی از کتاب زندگی است که با اوراق نسیم گونهاش، سیمای زیبای حقیقت را در آئینۀ عالم خلقت به نمایش میگذارد. این تجلی باشکوه، بهترین درس خداشناسی را عرضه میدارد. آری خداوند هستیبخش، آنگونه که برای شناخت و هدایت انسان، احکام تشریعی را فرو فرستاده، تماشاگهی از طبیعت زیبا را، برای اهل خرد جلوه نموده تا به راز و رمز حقیقت پی ببرند
بیایید در بهار طبیعت، اندیشههایمان را نیز بهاری کنیم. چه خوب است بر صفحه دلمان بنویسیم که نوروز یعنی؛ روزهای نو، روزهای طور دیگر زندگی کردن، متفاوت نگاه کردن، روز دیگری برای مشغول شدن به آنچه دل مشغولیمان نبوده است؛ روز دیگری برای سپاسگزاری در مورد هر آنچه شکرش را نکرده ایم.بهار، طرب انگیز و پر نشاط از راه رسید و با دستان نوازشگرش طبیعت خفته را از خواب بیدار کرد. طبیعت پس از دوره افسردگی و خمودی زمستان، در طراوت بهار به وجد می آید و دگرگونیهایی را در خود پذیرا می شود. اندام خشکیده گیاهان و درختان در گذر از رکود و رخوت زمستان، با شور و جاذبه بهار،
«وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا» (الكهف: ٥٤)
انسان بیش از هر چیزی جدلپیشه است.
همه چیز را همگان دانند.
این تعبیر زیبایی است که عقلانیت جمعی را بە رسمیت میشناسد.
گاهی ما تصور میکنیم که عقل کل هستیم و تمام حقایق پیش ماست و دیگران از آن بیبهرەاند.
حقانیت نزد هیچ فردی نیست بلکه حقانیت پیش افراد است و هویت جمعی دارد و در حقیقت هیچکس عقل کل نیست، بلکه عقل کل در عقل جمعی نهفته است.
بَهار، یا بهصورت متداول باهار، فصل اول از فصلهای چهارگانۀ سال.
فرهنگ اصطلاحات نجومی بهار را چنین تعریف کرده است: «فصل اول از چهار فصل سال شمسی، یعنی هنگامی که آفتاب در بروج حمل، ثور، جوزا، مطابق با ماههای فروردین، اردیبهشت، خرداد باشد، به معنی ربیع عربی» (نک : مصفا، ۹۳).
ایرانیان باستان برای زمان، اوج و منزلتی مینوی قائل بودند و در لحظهبهلحظۀ آن به نیایش میپرداختند. آنها اعتقاد داشتند که حرکت خورشید و ماه اساساً برای روشنسازی جهان و رشددادن به همۀ زاییدنیها و روییدنیها
صدای پای بهار، خواب و خیال خزان را بر میآشوبد و بوی بیداری و حرکت بهار، عالم را فرا میگیرد. نسیم از خواب بر میخیزد. خاک، تکان میخورد و آزادی جان تازهای میگیرد. نبض باغچه میتپد و درختان به تولدی دوباره فرا خوانده میشوند. زمین، بار سنگین خویش را وا مینهد و آسمان، خورشید درخشانش را ارزانی زمین میکند... و بهار میآید.
خوب که مینگری، درمییابی جنبش و حیات دوباره طبیعت، از طراحی عظیم و هنرمندانهای، حکایت میکند. گویی جهان آفرینش، چون کتابی گشوده، به هر زبانی سخن میگوید
انسان همواره ابزار را میسازد و آنها را توسعه میدهد تا اینکه خودش یکی از آن ابزار میشود و بدتر از آن این است که بندۀ ابزار میشود و دستورات او را دنبال میکند و حول مدار گیچکنندهای که قالبگیری کرده میچرخد و و در میدان ظلم و ستم تازهای که کاشته میخشکد.
توجه نظریۀ تاویل در طول پیشرفت خود از زمان شلایماخر تا گادامر همواره بر عبور (یا عدم عبور) از شکاف تاریخی و فرهنگی بود که میان مفسر و متن فاصله ایجاد کرد. این در حالی است که این توجه از جانب نظریه حامل میکروب ضعف و پژمردگی آن است؛ زیرا به نظر میرسد که هرمنوتیک به محض نابودی شکاف توجیهات وجودیاش را از دست خواهد داد
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل