دانشگاه از لحاظ معرفتشناختی به ناآشکارگی حقیقت باور دارد که طی آن حقیقت باید در یک روند دشوار و طولانی، ذره ذره بدست آید. از این نظر، هیچگاه نظامهای ایدئولوژیک نمیتوانند دانشگاههای خوبی داشته باشند چون معتقدند حقیقت از آن آنها است.
علی باقریان- شما فرمودهاید دلنگران انسانهایی هستید که رنج میبرند و وظیفه فیلسوف و هنرمند را هم پرداختن به همین رنجها و تلاش برای کاستن از آنها دانستهاید. اینکه خود شما در زندگی انسان بسیار حساسی بودهاید چقدر در این امر مؤثر بوده است؟
فقط به مهمّترین آفات جامعه دینی میتوان اشاره کرد و الّا آفاتی که ممکن است عارض یک جامعه دینی، از این حیث که دینی است، بشوند بسیار فراوانند.
مصطفی ملکیان: قبل از اینکه توضیح دهم که چرا هنوز به اخلاق مطلق و یا به دیگر تعبیر مطلقانگاری اخلاق قائلم و خیلیهای دیگر هم قائل هستند، باید مراد از مطلقانگاری اخلاق را روشن کنم. اگر شما فقط یک حکم و قاعده اخلاقی بیمکان و بیزمان هم داشته باشید، به شرط اینکه بقیه احکام و قواعد اخلاقیتان با این یک حکم فرا مکان، فرا زمان و فرا وضع و حالی ناسازگاری نداشته باشند، شما به مطلقانگاری اخلاقی قائل هستید.
صدیق قطبی: در ارزیابی عرفان اسلامی، همواره نقطهنظرات ضد و نقیض و جهتگیریهای ناهمسو وجود داشته است. از نظراتی که عارفان را مسؤول اصلی وادادگی، دنیاگریزی و استبدادپذیری و مروِّج مریدپروری، سرسپردگی و خردستیزی میدانند؛ تا دیدگاههایی که قایل به ابعاد معنوی و اخلاقی چشمگیری در ذخائر عرفان اسلامی بوده و بازخوانی و کندوکاو در تعالیم عارفان را از اسباب بهبود وضع روانی، اخلاقی و معنوی انسان معاصر بر میشمرند. در گفتگوی پیش رو با استاد مصطفی ملکیان که یکی از برجستهترین چهرههای روشنفکری ایران است، در باب ابعاد قوت و نیز جهات کاستی و آسیبزای عرفان اسلامی و همچنین نسبت زندگی فیلسوفانه و عارفانه به گفتوگو نشستیم.
برای كندوكار در مبانی نظری مدارا، منطقاً لازم است كه، نخست مراد خود را از لفظ مدارا (tolerance یا toleration) روشن كنیم. مراد من از مدارا، در این جستار، عبارت است از: نگرش ( یا طرز تلقی) روادارانه یا آزاد اندیشانه نسبت به عقائد یا اعمالی كه با عقائد یا اعمال خود شخص تغایر یا تعارض دارند. و مرادم از نگرش ( یا: طرز تلقی) نیز عبارت است از: آمادگیای اكتسابی و نسبتاً ثابت برای یك نوع عمل خاص در جهت نیل به یك هدف. ظن قریب به یقین دارم كه اكثر حاضران در این جلسه نیز از لفظ مدارا همین معنا را اراده و فهم میكنند.
از من خواسته شده است درباره مسابقه با خود و مقایسه خود با خودهای پیشتر گفتوگو کنیم؛ بحثی که قبلاً هم به آن پرداختهام اما نمیدانم در جایی منتشر شده است یا نه. مسابقه با خود یا دیگری؟ موفقیت یا رضایت؟ در یک تقسیمبندی کلی ما انسانها به لحاظ روانی به دو دسته تقسیم میشویم؛ یکی کسانی که به تعبیر من اهل موفقیتاند؛ و دسته دوم کسانی که اهل رضایتاند.
مصطفی ملکیان: ما همیشه باید در اصلاح گری اجتماعی حالا چه اصلاح گری فرهنگی باشد، چه اقتصادی، چه سیاسی و چه هرنوع دیگری توجه کنیم که یک وقت عده ای یک سری مفهوم انتزاعی درست نکنند و سر موجودات گوشت و پوست و خون دار را زیر آب کنند و بگویند دلتان خوش باشد که دارید یک موجودی را رشدش می دهید و تقویتش می کنید. من این را نمی فهمم. مفاهیمی مثل جامعه، مثل فرهنگ، تمدن، نظام، مکتب، ایدئولوژی، دین، مذهب، کیش، آئین؛ همه اینها از این دست مفاهیم هستند. وجود ندارند، برساخته های ذهن من و شما هستند. گاهی که واقعیتی به صورت انتقادی مطرح می شود، می گویند ما یک فرهنگی داریم که آن را پس پشت گذاشته ایم.
تعریف روشنفکری: ابتدا به جای این که روشنفکری را تعریف کنیم ـ که به گمان بنده، تعریف روشنفکری مثل تعریف بسیاری از مفاهیم دیگر متداول در زبان فرهنگی ما امکانپذیر نیست ـ چاره ای جز این نیست که باید از روشنفکری تعیین مراد کرد ؛ مگر این که نفس تعیین مراد را یک نوع تعریف تلقی کنیم؛ ....
انسان محروم از زبان مادری چگونه انسانی است؟ این را استاد مصطفی ملکیان در تحلیل رنجهای چنین انسانی اینطور پاسخ میدهد: «باید با صراحت گفت؛ زبان مادری من، جهاننگری مرا شکل میدهد. کسی که زبان مادری مرا از من می گیرد، در واقع جهاننگری مرا از من گرفته است؛ یعنی مرا در یک مادة خامی به نام جهان سرگردان کرده است.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل