إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • نخستین كاری كه در اعمال عبادی انجام می‌گیرد ستایش خداوند است. اگر به خدای متشخص و انسانگونه قائم باشیم مانند خدای ادیان ابراهیمی، در آن‌جا ستایش، ستایش از خداست ولی اگر مانند ادیان بودایی و تائویی به خدایی غیر متشخص قایل باشیم ستایش در آنجا، ستایش از هستی است.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • استاد مصطفی ملکیان در سخنرانی حاضر به ترسیم معنای زندگی عقلانی می‌پردازد و در بیان مظاهر زندگی عقلانی، از دو مولفه عقلانیت نظری و عقلانیت عملی نام می‌برند. ایشان در تشریح مولفه عقلانیت نظری به توضیح شش ویژگی ـ «اعتبار قائل شدن به قواعد منطق صورت»، «معتبر دانستن قواعد ریاضیات»، «جدی گرفتن حساب احتمالات»، «توجه به آخرین دستاوردهای علوم تجربی طبیعی و انسانی» ، «پذیرفتن بهترین تبیین در هر مساله، عمل به تشخیص خویشتن و نه دیگران» ـ می‌پردازند و در ادامه برای تبیین مشخصات عقلانیت عملی از سه ویژگی این عقلانیت تحت عنوان: عقلانیت در اهداف، عقلانیت در وسایل و عقلانیت در گفتار سخن می‌گویند و با تأکید بر عقلانیت در گفتار به تشریح مختصات آن می‌پردازند.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • وسواس (obsession) در نظريه روانكاوي ناظر است به ايماژ‌ها، ايده‌ها يا واژگاني كه با وجود اراده سوژه، خود را به آگاهي او تحميل مي‌كنند و هر لحظه او را از فكر و حتي گاه عمل‌كردن باز مي‌دارند. روان‌پزشكي كلاسيك وسواس را تجربه‌اي توصيف مي‌كند كه در آن آگاهي شخص با يك فكر آزاردهنده و مزاحم محاصره شده و گرچه آدمي هوشيار و در اختيار قواي خويش است نمي‌تواند از آن بگريزد. وسواس بيش از هر چيز با تمايل به تكرار (repetition) گره خورده است كه فرويد بنيادي‌ترين ويژگي ذهن مي‌شمارد. اعمال تكراري را مبتلايان به وسواس به صورت مناسك براي كاهش اضطراب خود انجام مي‌دهند.
  • مؤمن متعقل، مؤمنی است که از هرگونه بت‌پرستی رویگردان است، یعنی نگرش بت‌پرستانه به جهان ندارد. اما بت‌پرستی به چه معناست؟ بت‌پرستی یعنی خدا دانستن اموری که خدا نیستند و یا به تعبیر فلسفی‌تر، «مطلق» دانستن امور «نسبی»؛ هر امر نسبی، اگر مطلق تلقی شد، آن وقت شما در واقع از آن امر نسبی - که آن را مطلق تلقی کرده‌اید - خدایی ساخته‌اید، بتی ساخته‌اید و در واقع دارید آن را می‌پرستید؛
    اگر بخواهم به لسان دین اسلام صحبت کنم، باید بگویم که شما در اسلام از سویی می‌گویید «لا اله الا الله» و این از شعارهای مهم اسلام و یکی از شهادتین می‌باشد، از سویی گفته‌اند که هیچ معبودی غیر از «الله» نیست، یعنی هیچ موجودی غیر از الله شایسته اینکه بت ما بشود، شایستۀ اینکه ما آن را بپرستیم، نیست. پس فقط «الله» شایسته پرستش است.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  •  «من نه دل‌نگران سنت‌ام، نه دل‌نگران تجدد، نه دل‌نگران تمدن، نه دل‌نگران فرهنگ و نه دل‌نگران هیچ امر انتزاعی‌ دیگری از این قبیل. من فقط نگران انسان‌های گوشت ‌‌وخون‌داری هستم که می‌آیند، رنج می‌برند و می‌روند. سعی کنیم انسان‌ها هر چه بیشتر با حقیقت مواجهه یابند و به حقایق هرچه بیش‌تری دسترسی پیدا کنند؛ علاوه بر آن هر چه کم‌تر درد بکشند و رنج ببرند؛ و علاوه بر آن هر چه بیش‌تر به نیکی و نیکوکاری بگرایند. برای تحقق این سه هدف، از هر چیزی که سودمند می‌تواند بود بهره گیرند؛ از دین گرفته تا علم، فلسفه، عرفان، هنر، ادبیات و همه‌ی دستاوردهای بشری دیگر.» (مصطفی ملکیان، عقلانیت و معنویت بعد از ده‌ سال)

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • اشاره: 
    متن حاضر حاصل گفت‌و گوی مجله‌ی راه‌ نو با استاد مصطفی ملکیان درباره‌ی آثار مباحث کلامی – فلسفی جدید بر حوزه‌های علمیه، روشنفکری دینی، سنت‌گرایی، عقلانیت، سکولاریسم و … است که نخستین بار در سال ۷۶ در همان مجله انتشار یافت. راه نو: در سالهای اخیر با موجی از توجه به مباحث جدید فلسفی و کلامی در حوزه‌های علمیه مواجه هستیم. گواه آشکارش مقالات و مجلاتی است که از طرف حوزویان منتشر می شود. فکر می کنید چه چیزی این موج را به راه انداخته است؟

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • سر ویلیم دیوید راس ( Sir William David Ross)، فیلسوف اخلاق انگلیسی (1971-1877)، هم در فلسفه اخلاق وظیفه‌گروانه‌ی (deontologistic) کانت نقاط قوت و نقاط ضعفی می‌دید، و هم در فلسفه‌ی اخلاق نتیجه‌گروانه‌ی (consequentialistic) بزرگترین معارضان کانت، یعنی فایده‌نگر (utilitarianist)انی مانند بنتام و میل. از این ‌رو، نه هیچیک از این د و فلسفه‌ی اخلاق را یکسره رد می‌توانست کرد، و نه هیچیک را یکسره قبول. به همین جهت، درصد برآمد که سختی نو بیاورد که نقاط قوت هر دو فلسفه‌ی اخلاق را داشته باشد و دستخوش نقاط ضعف هیچیک از آنها نباشد.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • دین و اخلاق

    03 اسفند 1389

     یکی از بحث‌‌‌های بسیار مهم و حیاتی امروز، ارتباط دین و اخلاق است. اگر بخواهیم به طور سیستماتیک در این مورد بحث کنیم، باید اشاره کنیم اعتقاد کسانی بر این است که دین و اخلاق با هم ارتباطی ندارند، چون اصولاً هر دو یک چیزند. این گروه به هویت(1) دین و اخلاق حکم کرده‌اند و هر دو را یک گرایش دانسته‌اند. به نظر می‌رسد کسانی که آیین کنفوسیوس را قبول دارند، کاملاً به این گرایش معتقد باشند که دین همان اخلاق است و اخلاق همان دین.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • امر تعیین‌کننده حق و باطل در فلسفیدن فقط عقل است. اگر امر دیگری جز عقل فیصله بخش نزاع‌ها باشد، دیگر به آن فرآیند فلسفیدن نمی‌گویند. در الهیات آنچه نزاع‌ها را فیصله می‌دهد متون مقدس دینی و مذهبی است، در عرفان شهودهای عارفان، فیصله بخش نزاع‌هاست و در تحقیقات تجربی، روش‌های تجربی. اما نزاع فلسفی هیچ‌وقت با تحقیقات تجربی فیصله نمی‌یابد،

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • اشاره: مصطفی ملکیان نسبت به چند سال‌گذشته هیچ تغییری در وجوهات اخلاقی نکرده است؛ همچنان آرام با نگاه‌های عمیق، تمرکز قبل از ادای سخن و همان تبسم زیبا و از همه مهم‌تر این‌که هنوز هم مایل نیست تصویری از وی در مصاحبه‌ها نشان داده شود.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان