إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • مصطفی ملکیان: من همیشه در عجبم که چرا یک اصلاح‌گر اجتماعی به جای تکیه بر عقلانیت مشترک آدمیان و تکیه بر اخلاق مشترک آدمیان و برنامه‌ها را در این چارچوب گنجاندن، باید همیشه مردم را به شخصیت‌های تاریخی آنها برگرداند؟ و بگوید شما که این شخصیت‌های تاریخی را دارید، این‌جوری باشید. خب بگوید شما که این عقل را دارید، باید این‌جوری باشید. چرا یک مصلح اجتماعی نمی‌تواند به عقلانیت و اخلاق متوسل شود و استدلالات عقلانی و اخلاقی اقامه کند که این وضعیتی که دارید بد است؟

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • شریعتی؛ فردگرای جمع‌گرا رضا باقرزاده‌مقدم عصر روز یکشنبه، سوم آذر، جلسه‌ای به بهانه هشتادمین زادروز علی شریعتی و به قصد نقد و بررسی «تفسیر سمفونی استقبال در اورلی» و «در باغ اُبسرواتوار» از مجموعه «کویریات» او، با حضور خانواده ایشان در محل بنیاد شریعتی برگزار شد.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • نماز

    23 دی 1391

    وقتی که آدمی پی می‌برد که‌‌ همان محدودیت‌ها و نقائصی که دامنگیر اوست، کمابیش، دامنگیر جمیع همنوعان او هم هست، نسبت به همنوعان خود احساس همدلی و همدردی‌ای می‌کند که ناشی از همین احساس سرنوشت مشترک است. در این حال، طبیعی‌ترین واکنش این است که شخص برای همنوعان خود دعا کند و بهتر شدنِ آنان را در‌‌ همان سه ساحت مذکور بخواهد. دعا برای دیگران، در واقع، نوعی شفاعت برای آنان، در پیشگاه هستی، است. 

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • 1) انسان به یک معنا دوباره به حدّ حیوانات تنزّل می‌یابد، ولی نه بمعنای منفی‌اش. انسان در قرون وسطی واقعاً تافته جدابافته‌ای بود؛ با همه حیوانات فرق داشت و قدمای ما این فرق را به عقل او می‌دانستند. امّا اگر همین انسان طبق قول هیوم تابع غرایز باشد و بنظر نیچه تابع میل به قدرت باشد و بقول کانت خودش انگاره‌ای داشته باشد که تصویری از جهان را به ما تحمیل می‌کند و بقول فروید عقایدش ناشی از لیبیدو (Libido) باشد و به قول مارکس منافع مادّی و طبقاتی اینقدر در او تأثیر داشته باشد، این انسان چیزی می‌شود اندکی بالاتر از غرایزی که حیوانات دارند. غرایز حیوانات هم هنرش همین بود که به صیانت ذاتشان کمک می‌کرد.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • این نیروی عقل بود که اوّلین‌بار «دکارت»[182] (Descartes) از آن به «نور طبیعی» (Normal light) تعبیر کرد، در برابر «نور الهی» که در فلسفه توماس اکوینی به معنای وحی تلقّی می‌شد. دکارت خودش موحّد بود و گرایشات الحادی و کفرآمیز نداشت، امّا آنقدر به این نور طبیعی بها داد که دیگر جایی برای نور الهی باقی نماند. او نخستین کسی است که از همه‌ی ما دعوت کرد تا از نور طبیعی فردی خود استفاده کنیم.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • خوشحالم از اینکه‌ یکبار دیگر خدمت سروران و اساتید می‌رسم. بنا براین شد که ادامه‌ی بحث «جریان‌شناسی فرهنگی» را که سال قبل در همین ایّام ایراد کرده بودم، ادامه دهم و بنده هم مخالف نیستم.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • بررسی وضع فرهنگی کنونی ایران و جریانهای روشنفکری موجود در آن: در زمان کنونی وضعیّت فرهنگی در ایران حالت خاصّ یافته است. تعامل زمان، مکان، اوضاع و احوال خاصّ با هم به وضع فرهنگی ویژه‌ای انجامیده است. با نگاهی از برون (از بالا) به این امر می‌توان به دو مشکل اساسی پی برد؛ یکی از این دو ناآشنایی اندیشمندان ایرانی با حوزه‌ی فرهنگی جهان اسلام است، و دیگری کاستی‌هایی است که آنان در مواجهه با فرهنگ غرب دارند.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • درآمد: آنچه در پیِ می‌آید ادامه گفتاری از مصطفی ملکیان با عنوان «بحران معنویت» می‌باشد که در دهم شهریور ماه 1384 در سالن اجتماعات مجتمع فرهنگی امام صادق اصفهان و با حضور اعضای کانون توتم اندیشه ایراد گردیده است.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • بحثی را كه مایلم در مورد آن نكاتی را خدمتتان عرض كنم در مورد بحران معنویت است. اما برای بحث در باب بحران معنویت به خصوص با تأكید بر مفهوم و واژه بحران، لازم است که 3 مرحله را پشت سر بگذاریم.

    مرحله اول این است كه مشخص کنیم مرادمان از زندگی معنوی و به بیان دیگر معنویت چیست؟ به چه چیزی معنویت می‌گوییم؟ بخصوص اینکه معنویت به چند مقوله دیگر بسیار نزدیک است و برای شناخت معنویت بیشترین كاری كه باید كرد،...

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • چه نوع ارتباطی در زندگی انسان، واقعی‌تر و حقیقی‌تر است؟ ما در چه نوع رابطه‌ا‌ی خود را به معنای واقعی کلمه محک می‌زنیم؟ ما در چه نوع ارتباطی عریانیم و با صرافت طبعمان حضور داریم؟ ما در چه ارتباطی واقعاً هستیم؟

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان