إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  •  کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام 

    به افق خیره شده‌ام و به سقف بلند نیلگونی که بی‌هیچ ستونی بر فراز سرِ زمین و زمینیان خودنمایی می‌کند و بزرگ‌مردی را فرایاد می‌آورم که سال پیش در چنین روزی، پس از یک سده زندگیِ عزتمندانه و بندگی خالصانه، سفر ابدی خویش را از جهان خاک به عالم افلاک آغاز کرد

    و برای همیشه در حسرت حضور گرم و مسیحایی‌اش رهایمان ساخت.

     به یاد می‌آورم که چگونه سال گذشته در چنین روزی از سر دلتنگی و بدون برنامهٔ قبلی، به اتفاق خانواده، راه افتادیم

  • خدایا تو نوری بتابان به قلبم               که محصول فکرم رضای تو باشد

    نظریۀ «وحدت متعالی ادیان» از نظریه‌‌‌های مدرن جهان معاصر و از ابداعات «فریتیوف شووان» و شاهکار او در دین‌‌‌پژوهی تطبیقی به‌‌‌شمارمی‌‌‌آید، نظریه‌‌‌ای که قرنها پیش‌ازاین در آرا و اندیشه‌‌‌های عارفان مسلمان، به‌‌‌کمال و وضوح تبلور یافته است. نویسندۀ مقالۀ «وحدت درونی ادیان در اندیشۀ مولانا» در این خصوص می‌‌‌نویسد: «از آنجا که بنابر دیدگاه خود شووان، تنها عارفان (اهل باطن) می‌‌‌توانند با بصیرت عقلی و ژرف‌‌‌اندیشی معنوی، به جنبۀ درونی دین؛ یعنی، طریقت راه یافته و از سرّ وحدت آگاهی یابند، می‌توان چنین نتیجه گرفت

  • موهنداس کرمچند گاندی (Mohandas karamcand Gandhi)، رهبر استقلال هند، اسوه‌ی موفق بشردوستی در جهان معاصر است؛ او کسی است که نوع‌دوستی در وجودش به اعلاترین شکل ممکن تبلور یافته بود و در همین راستا با امپراتوری عظیم بریتانیا درافتاد؛ در همین راستا بود که به مصاف با نفس و خودی خویش روی نمود، تا فرصت و ظرفیت درونی‌اش جهت خدمت به بشریت ارتقا یابد و در همین راستا بود که تمام‌قد در برابر همه قسم ظلم و بی‌عدالتی و نابرابری ایستاد و در سایه‌ی همین اصل متعالی بود که توانست، ملّت چندصد میلیونی هند را با خود همسو سازد و بدون شلیک گلوله‌‌ای بر قدرتمندترین امپراتوری زمان فائق آید و مردمش را به استقلال برساند.

  • الحمدُ لِلهِ الَّذی هَدانا لِهذا و ما کُنّا لِنَهتَدیَ لولا اَن هَدانَا الله 

      ملکا، ذکـر تو گویم که تو پاکی و خدایـی* نروم جز به همـان ره که توأم راه، نمایی

      همه، درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم*همه، توحید تو گویم که به توحید سزایی

    دنیا، شاهکار آفرینش حق‌تعالی است. چگونه می‌توان خورشید درخشان و انوار زرینش، ماه تابان با انوار نقره‌گونش، آسمان پرستاره و آبی، آبشارها، جنگل‌ها و بوستان‌ها و هزاران نعمت زمینی، از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها و وسایل راحتی و آسایش را نادیده بگیریم و به بهانه‌ی پیکار با نفس، از همه‌ی این نعمت‌ها چشم بپوشیم، درحالی‌که خداوند همه‌ی این پدیده‌ها و نعمات را برای راحتی و آسایش انسان، فراهم‌کرده‌است. 

  •  

     «الحمد لله الذی هَدانا لِهذا و ما کُنّا لِنَهتَدی لو لا أن هدانا الله و ما توفیقی و لا اعتصامی الّا بالله علیه توکّلتُ و الیه أنیب»

    در این ایام غم واندوه و کشتار و حبس و محاکمه­ی مجاهدان راستین راه الله که قلب هر آزاده­ای را از جا می­کند،­ سرگرم ویرایش کتابی در سیره­ی پیامبر گرامی اسلام(ص) هستم؛ کتابی که شرح زندگانی زبده­ی آفرینش است و همدمی با آن در این روزگار پر­خفقان بسیار مغتنم و سطر­سطرش مرهمی بر قلب رنجیده­ام. زمانی که به ماجرای فتح مکه رسیدم، دلم از شدت شوق تپیدن گرفت. خدایا، تو را سپاس که چه بازی­هایی در مجموعه­ی تقدیرت داری!