چنان که میدانیم دموکراسی در جهان فعلی اندیشهای است که در دل و دیدهی اکثریّت مردمان و جوامع جهان نشسته است و با رعنایی خاصّ برآمده از درک محبوبیّت عمومی خویش، به سان هوویی آزموده و تردست، حسرت مهجوریّت و وانهادگی را در جان رقبای خویش نشانده است! در جهان اسلام امّا، سرنوشت این اندیشهی دلفریب حکایت دیگری دارد.
همهی ما میدانیم که یکی از بنیادیترین شروطِ کامیابی در پاک زیستن و از زندگی بهرهگرفتن و به زندگان خدمتکردن، برخورداری از سلامت روانی است و مشهور است که: «کی شعرِ تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟!».
یکی از جدالهای دامنهدار و تاریخی در حوزهی فرهنگ اسلامی، جدال بر سر موضوع حسن و قبح افعال و منبع تشخیص آنهاست. رویش این بحث در بوستان فرهنگ اسلامی نیز همچون مابقی مسایل کلامی، متأخر از عصر نبوت و محصول گسترش جغرافیایی قلمرو حکومت اسلامی و در نتیجه، آشنایی مسلمانان با دیگر فرهنگها و ملل غیر مسلمان است.
یکی از ضروریترین و ارزندهترین صفات یک مؤمن در نگاه قرآن، اهل عمل بودن است. هر کدام از ما بارها و بارها خوانده و شنیدهایم که علم بدون عمل، ابزار شیطان و زمینهساز انحراف است و اساساً برخلاف فرهنگ ارسطویی که دیرزمانی بر ذهن و ضمیر مسلمانان حاکم بود، از منظر دینی علم نه تنها ارزش ماهوی ندارد بلکه اهمیت و نقش آن صرفاً در طریقیت و ابزار بودن آن است.
۱- چنان که تجربهی تاریخی وجامعهشناختی بشر نشان میدهد، تنوع و تعدد مکاتب و سبک زندگی، یکی از خصوصیات جوامع بشری است و آدمی به محض رسیدن به رشد فکری و تصمیم گیری برای آغاز زندگی جدی و سنجیده، با کثیری از اندیشهها و روشها حتی در داخل یک حوزهی فرهنگی مواجه میشود. مکتب زندگی نیز بر خلاف فرهنگ خوراک و پوشاک به آسانی قابل تعویض و اعمال سلیقه نیست و معمولاً انسان جدی بنا به الزامات و ساختار روحی خود، چندان شائق و قادر به تغییر مکتب و هویت خود نیست؛ از این رو ناچار باید از میان انواع مختلف ادیان و مکاتب، یکی را انتخاب و بر اساس آن سلوک کند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل