“سَرَک”کشیدنی بِمَعنی(و مرادِ)”سـائِـح” : روان شدن، جهان گردی، قابلیتِ ذوب شدن، گداختن، پوششِ مُخَطَّط، روزه دارِ ملازمِ مسجد، پاره پاره شدن.. امام مودودی آورده است:” تعدادِ زیادی از صحابه و تابعین، “سائِحات” را، “صائِمات” معنی کرده اند..به این مناسبت که درزمانِ قدیم بیشترِراهبان و درویشان،”سیاحت” می کردند، و هیچ توشه ای همراه نمی داشتند؛ و اَکـثـر، تا وقتی که چیزی از خوردنیهاو نوشیدنیها به دست آورند، گرسنه وتشنه می ماندند. ابن جریر، این قولِ حضرتِ عایشه رضی الله عنهارا نقل کرده است که: “سیاحه هذه الأُمَّهِ الصِّیام”.. دراینجا (ذکرِ روزه دار بودنِ زنانِ صالح)، به این معنی است که:آنها (علاوه بر روزه های واجب)، روزه های مستحبّ هم می گیرند.” ولی ازمطالبِ کلیدیِ نهفته درلغاتِ قرآن، و از آموزه هایی که می تواند افرادِ “مسلم” را، به”مٶمن” مُبَدَّلْ گرداند، پیداست که :”اِقتضای نقشِ “تزکیه”یا حاملِ نقشهٔ راهِ”پرورشی” بودنِ “لغاتِ” این معجزهٔ الهی است”. حال، با توجُّه بِدین حقیقتِ “حاملِ بارِ پرورشی بودنِ لـغـاتِ قرآنی” (در مواضِعِ تربیتی)، اگر معنای “سیاحت”را، صِرفاً در بُعدِ فیزیکی! و جا به جایی های جسمی، یا نهایتاً روزه داری های معمولی”منحصر”گردانیم!، راستی سَهمِ “تربیت” کنندگیِ این “لغت”-ِ گزیدهٔ رَبِّ العالمین، نسبت به”اِصلاحِ ما”، کدام است؟! لذا، هم چنانکه کلماتِ “مُـهـاجِـر”، “مُسَـبِّـح”..در مَواضِعِ “اِصلاحی یا اَدَبْ آموزی یاپرورشی”، نقشِ “تربیتِ” رَبّانی را، بِدرستی ایفاءمی نمایند، کلمهٔ”سائِـح” نیز،حامِلِ اَدای حَقِّ مطالبهٔ أمْرِ قرآنی(” تَزکِیه” درنوعیتِ خود)و پاسخ به علاقه مندانش گردیده است؛ و بِدُرُستی که این، “صیرورتی” انتخابی و مصداقِیت بخشی به “تَأدیبِ رَبّانیِ” مَأمول می باشد. مثلاً کلمهٔ “مهاجر”، علاوه بر معنای رایجِ جا بِجاییِ جسمی (بااِنتقال ازنقطه ای به نقطهٔ دیگری)،حامِلِ معنای”پرورش گرانه و مبارزه با نَفْس=تزکیه” نیز هست؛ قال(ص):”اَلمُهاجِرُ” مَنْ هاجَرَ نَفْسَهُ عَن ّما نَـهَـی اللهُ عَنْهُ. “مهاجرِحقیقی”کسی است از هر آن چیز که خداوندْ”نَـهـی” کرده، فاصله بگیرد. “جهادِ اکبر” هم، عبارتست از اِصلاحِ نَفْسْ.. الغرض، بایسته است که برای لغتِ “سـائـح” نیز، علاوه برمعانیِ معمولی، مراقبت های درونی و بررسی های دایمی جَـهَـتِ کشفِ عواملِ بازدارندهٔ رشد (ازطرفی)،و پرداختن بِه عوامِلِ تقویت گرِ ایمان(ازطرفی دیگر)را، قائل شویم؛ چرا که درغیرِ اینصورت،صِرفِ تَصَوُّرِ معنیِ انتقالِ مَکانی! نه برای همگان مقدور است!، نه زُدایَندهٔ عواملِ نسیان یا باز دارندهٔ سیرِ الی الله می باشد!، و نه وظیفه ای برای اصلاحگریِ نفسانی را، تعریف نموده است؛ حال آنکه، قصدِ قرآن در ذکرِ”سائح” (نه تنها بی حکمت وبدون ایفای رُلِ تخلیه و تحلیه نیست)، تثبیتِ دائمیِ ایمان، و حَتّی زایشِ بیش از پیشِ آنست؛ به نحویکه دو روزِ مٶمن، همسان نمانند؛ یعنی امروزش، حاملِ ضعف های کمتری از دیروزش، و افزایشِ نیکی های بیشتری از دیروزش باشد. البتّه، یکی از اولین موارد و از بهترین مصادیقِ اهلیتِ “سیاحت یافتن”، روزه داری است. پس”سیاحت” و”سباحت” همراه، هم اَثَـر، و مُکَمِّلِ یکدیگر اند. “باغبانی مُـتَـعَـهِّـد”، ضمنِ تهیَّهٔ کُلِّیهٔ لوازمِ رشد و نموِّ درختها (عواملِ ایجابی)،و دفعِ همهٔ موانعِ تقویتشان (عواملِ سلبی)، امورِ نگه داری، نگهبانی..و مراجعاتِ مُکرَّر را، در دستورِ کارِدائمی اش دارد؛ حتَّی شاخه های اضافی و مزاحِم ازخودِ درختان را هم، می زند.. آری، مراد از “سیاحت” (نسبت به یک بندهٔ طالبِ تزکیه)نیز، همچنین است؛ آنچنان که بی وقفه، به”سیرِ دائمی” برای مراقبت، تقویت، توسعه و.. در لایه لایه ها، و تو به تو های اندرونِ خویش می پردازد. یعنی دائماً از طرفی، دستی در آفت زدایی و دورگشتن از غلط ها، ضعف ها و.. “خود” دارد، و از طرفی دیگر، قدمی بَر انجامِ نیکویی ها، جلو تر می گذارد. خواسته هایی را که در راستای پیشرفت شخصیتِ ایمانی، اِزدیادِ “تقوی” وجلبِ رضای حضرتِ “حقّ تعالی” نباشند، به کناری می زند، و پس از این فاصله گرفتن از نا راستی ها، به اسبابِ ارتقای سطح عبودیتِ مخلصانه، گوش بِفرمانیِ متواضانه، ولع وحرصِ شدیدِ اجابت گرانهٔ تطبیقِ”امر”و”نَهیِ” معبودِ محبوب..(در قالبِ فردی، و یا همراهِ جمعِ ایمانی) اشتغالِ دائمی می ورزد.. این جَوَلانِ اِصلاحگرانهٔ مبارزه بانفس و مجاهده درآن راه، همان”سیاحت” است؛ که با “سباحت”، هم اشتراکاتی دارد، هم اختصاصاتی (که بیانشان، مجالِ دیگری می طلبد). التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّا کِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنکَرِ وَالْحَافِظُو نَ لِحُدُودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ. اللّهُمَّ اجْعَلنا فی زُمْـرَتِـهـم.. آمین. والسلام 
هدایت فخرالدینی: پاوه: ۹۷/۱۱/۲۵