سرویس دین و دعوت پایگاه اطلاع رسانی اصلاح

مقدمه
همان‌طور که می‌دانیم،‌ هدف از خلقت نظام هستی، ‌تکامل انسان است. بدین ترتیب که استعدادهای نهفته‌اش را رشد دهد و شکوفا نماید.[1] به صفات و رفتارش رنگ خدایی دهد.[2] در یک کلام،‌ خداگونه شود و در نهایت،‌ مسؤولیت سنگین خلافت را حمل کند.
این امر مهم جز از کانال بندگی و عبودیت خدای یگانه امکان‌پذیر نیست. رحمت خداوند(جلّ جلاله‌) اقتضا نموده که در طول تاریخ عمر بشریت،‌ پیامبرانی را از میان خودشان برگزیند تا مشعل هدایت را فراروی انسان‌های معاصر خویش برافروزند و همراه خود،‌ طالبانِ حقیقت و شیفتگان هدایت را به منزل مقصود رهبری نمایند. البته در این راه مصیبت‌ها، ‌ستم‌ها و بی‌مهری‌ها را به جان خریدند؛‌ تا این که با تکامل و پیشرفت جامعه‌ی انسانی،‌ آخرین و کامل‌ترین برنامه‌ی هدایت تحت عنوان «اسلام» به وسیله‌ی امین وحی بر خاتم پیامبران(ص‌) نازل شد. این برنامه‌ی ربّانی دارای اصول و فروعی است که اگر به صورت صحیح درک شوند، بشریت گمشده‌ی خود را می‌یابد و به آرامش واقعی و سعادت ابدی دست می‌یابد؛ ‌چنان‌که نسل اول در صدر اسلام آن را تجربه نموده و مسیر تاریخ را برای همیشه دگرگون کرد. هر چند عمر پُربرکت این قافله‌ی مبارک به سرعت سپری شد؛‌ اما خوش‌بختانه در میان فتنه‌ها و آشوب‌ها، هدایت ربّانی کمترین آسیبی‌ ندید؛ چون خداوند(جلّ جلاله‌) خود نگهداری از آن را تضمین نموده است.

این برنامه‌ی پرخیر و برکت که اسلام نام دارد؛ پیامبر بزرگوار(ص‌) در حدیثی به آن اشاره و اصول و پایه‌های آن را برشمرده‌اند:

«الاسلامُ أَن تَشهدَ أن لا إلهَ إلاّ الله وَ أنَّ محمّداً رسولُ اللهِ و تُقیمَ الصَّلاة و تؤتِی الزَّکاة و تَصومَ رَمضانَ و تَحُجَّ البَیتَ إنِ اسَتَطَعتَ إلَیهِ سبیلاً»[3]

هر کدام از موارد مذکور، ‌نقشی اساسی و کارساز را در تربیت و تکامل انسان بر عهده دارند. یکی از اصول پنج‌گانه‌ی فوق «حج» است.

حج در لغت به معنای قصد و آهنگ مسافرت کردن است و در اصطلاح شرع، آهنگ مسافرت فرد مسلمان به سوی خانه‌ی خداست. عبادتی است که قلب، جسم و جان و مال انسان در ادای آن با هم هماهنگ می‌شوند؛ در حالی که دیگر عبادت‌ها تا این حد از این ویژگی برخوردار نیستند. مسلمانانی که از توانایی کافی برای ادای آن برخوردارند، در زمان و مکان مشخصی آن را در جهت اطاعت امر خداوند(جلّ جلاله‌) و جلب رضایتش انجام می‌دهند. حج با قصد و نیت خالصانه و بیرون آوردن لباس‌های دوخته شده و همه‌ی مظاهر آراستگی و اشرافی‌گری آغاز می‌شود و با انجام دادن طواف به دور کعبه پایان می‌پذیرد.

در این فصل به آثار عبادت «حج» در تربیت و ترقّی انسان می‌پردازیم.



حج پیش از اسلام

حج به معنای زیارت مکان‌ها یی خاص در راستای تقرّب به خداوند(جلّ جلاله‌) معبود، شکلی از اشکال عبادات قدیمی است، که ملّت‌ها و قبیله‌ها برای بزرگ‌داشت و تقدیس معبودهای خویش هم‌چون سنبلی از آن استفاده می‌کردند و مصریان، یونانی‌ها، ژاپنی‌ها و دیگر ملّت‌های قدیم، به زیارت و طواف مجسمه‌ها و بت‌های مقدس خود می‌پرداختند.

هر یک از ملّت‌ها بنا به تخیل و ذهنیتی که از عظمت خدای خویش داشته‌اند، اقدام به ساختن مجسمه، یادبود و... از او کرده‌اند. این وضعیت تا زمانی‌که خداوند(جلّ جلاله‌) زمینه را برای ارسال حضرت ابراهیم(ع‌) فراهم نمود، ادامه داشت. خداوند(جلّ جلاله‌) به او دستور داد که در مکّه به بنای بیت‌الحرام اقدام نماید. تا مردم بر گِرد آن طواف کنند و یاد و ذکر معبود حق خود را زنده نگه دارند:

وَإِذْ یرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنْ الْبَیتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ[4] یعنی: آن‌گاه که ابراهیم همراه با (فرزندش) اسماعیل، پایه‌های بیت‌الله‌الحرام را می‌ساختند (گفتند:) پروردگارا! این را از ما بپذیر، به‌راستی تو شنوا و آگاهی.

وَإِذْ بَوَّأْنَا لإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِی شَیئاً وَطَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ * وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوکَ رِجَالاً وَعَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ[5] یعنی: و چون محل خانه‌ی کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم و (پایه‌های قدیمی) آن‌را به او نشان دادیم (بدو گفتیم: که این خانه را کانون توحید کن و) چیزی را شریک من مگردان و خانه‌ام را برای طواف‌کنند‌گان و نمازگزاران (از وجود بتان و مظاهر شرک) پاکیزه گردان. و به مردم اعلام کن تا (زایران) پیاده یا سواره بر شتران باریک‌اندام که راه‌های طولانی را طی می‌کنند به حج کعبه بیایند و ندای تو را پاسخ دهند.

ابراهیم(ع‌) فرمان پروردگارش را لبّیک گفت و خانه‌اش را ساخت و آن را از بت و مظاهر شرک پاک گردانید و مردم را به ادای حج در آن دعوت نمود و برخی از اعضای خانواده‌اش را در آن‌جا اسکان داد. پس از آن مردم عرب دسته‌دسته به‌سوی کعبه روی آوردند و به حج و زیارت آن و عبادت خداوند(جلّ جلاله‌) ـ‌آن‌گونه که خود راهنمایی‌شان نموده بودـ پرداختند.

امّا مردم جاهلیت در طول قرن‌ها، بسیاری از مناسک و شعایر حج را تغییر دادند و آن حج ابراهیمی چهره‌ی دیگری پیدا کرده بود و آنان بر در و دیوار کعبه بتان بسیاری قرار داده و در مقابل آنان به تعظیم پرداخته و از ایشان انتظار جلب منفعت و دفع مضرّت را داشتند و به عنوان شفاعت‌کننده نزد خداوند(جلّ جلاله‌) به آنان امید بسته بودند و برایشان نذر و قربانی می‌کردند و نام آن بتان را به هنگام ذبح حیوانات بر آنان می‌خواندند.

هم‌چنین فرهنگ و عادات نشأت گرفته از خواسته‌ها و امیال نادرستشان را اضافه کرده بودند؛ برای مثال به صورت عریان به طواف آن اقدام می‌کردند و چربی و بسیاری از مواد خوراکی را در آن مدت بر خود حرام نموده بودند. برخی از سران قبایل و اشراف از روی تکبّر از حضور در عرفات همراه با دیگر مردم خودداری می‌کردند و خود را برتر از این می‌دانستند که در کنار مردم عادی و همراه با آن‌ها لباس احرام بر تن کنند. برخی از مسؤولان و خادمان بیت‌الله نیز از آن کار خودداری می‌کردند و حاضر نبودند در کنار مردم عادی قرار گیرند و در عرفات وقوف کنند. بدین ترتیب مردم عرب بسیاری از شعایر و مظاهر حج را تغییر داده بودند.

آنان هم‌چنان با ادای این مراسم در طول قرن‌ها ادامه دادند، تا این‌که خداوند(جلّ جلاله‌) محمّد(ص‌) را به پیامبری برگزید.

محمّد(ص‌) احیاگر رسالت ابراهیمی

پس از آن، اسلام در جهت احیای دین و تجدید دعوت حق و عبادت صحیح بر اساس خواست خداوند(جلّ جلاله‌) ظهور کرد:

قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیماً مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ[6] یعنی: ای پیامبر) بگو: به‌راستی پروردگارم مرا به راه راست و دین استوار ملّت ابراهیم حق‌گرا هدایت کرده است، و او جزو مشرکین نبوده است.

وَمَا جَعَلَ عَلَیکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ وَفِی هَذَا[7] یعنی: و در دین کارهای دشوار و طاقت‌فرسا را بر دوش شما ننهاده است و آیین پدرتان ابراهیم (نیز چنین بوده) است. خداوند(جلّ جلاله‌) شما را (در کتاب‌های آسمانی و در این کتاب آخر) مسلمان نامیده است.

وَمَنْ یرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدْ اصْطَفَینَاهُ فِی الدُّنْیا وَإِنَّهُ فِی الآخِرَةِ لَمِنْ الصَّالِحِینَ[8] یعنی: چه کسی از آیین ابراهیم روی‌گردان خواهد شد مگر آن (نادانی) که خود را خوار و کوچک گرداند (و به ندای عقل و فطرت پشت کند)، ما او را در این جهان برگزیدیم و در جهان دیگر از جمله صالحان (و مقربان الهی) است.

بدین ترتیب اسلام در راستای تجدید و اصلاح دین ابراهیم به عنوان تنها دین مورد پسند خداوند(جلّ جلاله‌) ظهور کرد و با مردمی مواجه گردید که بر اساس چیزهایی که خود جایگزین مناسک حج کرده بودند، به آن عبادت می‌پرداختند. پیامبر(ص‌) مدت زمانی آن‌ها را به حال خود واگذاشت و محور رسالت و دعوت خود را بر استوار گردانیدن ارکان توحید در قلوب انسان‌ها و وحدانیت خداوند(جلّ جلاله‌) در عبودیت و استعانت متمرکز گردانید. تا این که او و یارانش از مکّه، جایی که بیت‌الله‌الحرام در آن قرار دارد، بیرون کردند و مانع از آن شدند که ایشان به عبادت حج قیام کنند.

ایشان به تلاش و مجاهدت خود در راه گسترش آئین توحید ادامه دادند، تا آن‌گاه که آثار ایثار و فداکاری ماندگاری در ایشان پدید آمد، و برای زیارت کعبه و بیت‌الله‌الحرام دچار شوق و عطش شدیدی گردیده بودند. اما در آن حال و وضع این امکان برایشان وجود نداشت که به آن رغبت درونی خود پاسخ مثبت بدهند. تا این‌که به ایشان مژده رسید که هرگاه شرایط مناسب باشد، خداوند(جلّ جلاله‌) آنان را با آرامش و اطمینان در حالت احرام به مسجدالحرام وارد خواهد فرمود.

در آن فضای پر شوق و حرارت و در پرتو آن فداکاری‌ها، خداوند(جلّ جلاله‌) با فرستادن آیاتی، یاد و خاطره حج را دوباره در دل‌های ایشان زنده گردانید و احکام و اوقات و آداب آن را برایشان بیان نمود و همه‌ی تباهی‌هایی را که مشرکین در مورد مناسک حج به‌وجود آورده بودند، اصلاح نمود و آن را به همان صورتی که در زمان حضرت ابراهیم(ع‌) انجام می‌گرفت، بازگردانید. از همان زمان، مسلمانان با ادای مراسم حجی که خداوند(جلّ جلاله‌) از زمان حضرت ابراهیم واجب گردانیده بود، پرداختند. به وسیله‌ی آن‌ها کعبه از وجود بت‌های بسیاری که در داخل و اطراف آن قرار داده شده بودند پاک‌سازی شد، و به همه‌ی صاحبان قدرت و ثروت و مقام دستور داده شد که با لباس احرام و بدون برخورداری از مظاهر طبقاتی و تفاوت‌های اجتماعی و اقتصادی، در عرفات در کنار مردم عادی قرار گیرند و از همان مکانی که مردم به حرکت می‌افتند، آنان نیز ایشان را همراهی کنند، تا آن مساوات مورد نظر خداوند(جلّ جلاله‌) در میان مردم در ذهن و عمل فراموش نشود و زمینه‌ی تحقق آن فراهم گردد.


زمان حج و حکمت انتخاب آن

برای ادای مناسک حج، اسلام ماه‌های مشخصی از سال را معین نموده که عبارتند از: شوّال، ذوالقعده و ذوالحجه. شوّال که به‌دنبال ماه مبارک رمضان یعنی ماه روزه و عبادت و تزکیه می‌آید، دارای جایگاه بسیار ارزشمندی است؛ از این لحاظ که ماه شوال، اوّلین ماهی است که مناسک حج در آن آغاز می‌شود و دوّم این‌که، آمدن ماه‌های حرام یعنی ذی‌القعده و ذی‌الحجه و محرّم را بشارت می‌دهد.

قرآن به همان میزان که به حج اهتمام نموده، به ماه‌هایی که حج در آن‌ها انجام می‌گیرد، توجّه و اهتمام نشان می‌دهد. هم‌چنین به ماه‌های حرام نیز عنایت خاصی دارد و در کنار آن‌ها نظر اهل ایمان را به اساسی بودن پاک‌سازی قلب و روح و پرهیز از دشمنی و تجاوز و ستم در آن ماه‌ها جلب می‌نماید. جلب توجه مسلمانان به این ماه‌ها در واقع به خاطر آن است که در آن‌ها زمینه‌ی نیکی و پرهیزکاری و تلاش برای تقویت ایمان و دوری از گناه و معصیت، عدم صدمه زدن به حقوق و مسؤولیت‌ها، فراهم می‌شود. خداوند متعال، در مورد ماه‌هایی که حج در آن‌ها انجام می‌گیرد، می‌فرماید:

الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ یعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِی یا أُوْلِی الأَلْبَابِ[9] یعنی: حج در ماه‌های معینی (که عبارتند از: شوال و ذی‌القعده و ذی‌الحجه) انجام می‌گیرد. پس هر کس که حج را بر خویشتن واجب کرده (و آغاز نموده) باشد، (باید آداب آن را مراعات کند) زیرا در حج باید از آمیزش جنسی و گناه و جدل پرهیز شود. از فراهم آوردن توشه غفلت نکنید، زیرا بهترین توشه، توشه‌ی پرهیزکاری است. ای خردمندان از (خشم و کیفر) من بپرهیزید.

سفری پس از سفر دیگر
از آن‌جا که اهل ایمان پس از پایان ماه رمضان از سفری معنوی به دنیای خویش باز می‌گردند؛ سفری که در آن همه‌ی قلب و ذهن ایشان متوجه پروردگارشان بوده و احساس حضور و نظارت خداوند(جلّ جلاله‌) در ایشان تقویت شده و حتی در آن ماه در راستای رضایت خداوند(جلّ جلاله‌) از برخی از ضروریات مباح زندگی خودداری نموده بودند، با فرارسیدن ماه شوال از اعماق درون، احساس آغاز شدن سفری دیگر به آنان دست می‌دهد؛ سفری که جسم و روح آن را هماهنگ با هم آغاز می‌نمایند. آن‌هایی که توانایی آن سفر را دارند، خانواده و ثروت و سرزمین خود را ترک می‌کنند و در راستای رضایت پروردگار خویش بدون کمترین رغبت نفسانی، سختی‌ها و مشکلات سفر را به جان می‌خرند، و تنها در آرزوی ایستادن فروتنانه در پیشگاه باعظمت خداوند(جلّ جلاله‌) و اعتراف به قصور و ناتوانی خویش‌اند و از او می‌خواهند که نصرت و مغفرت خود را نصیبشان نماید.

پس از پایان آن عبادت و اطمینان خاطر به ادای همه‌ی مناسک آن به صورتی مطلوب، با آرامش خاطر و ایمانی استوارتر به سرزمین و محل سکونت خویش بازمی‌گردد و با نیرو و قوتی بیشتر در راه فرمانبرداری خداوند(جلّ جلاله‌) و تلاش برای هدایت هر چه بیشتر خود و جامعه‌ی اسلامی گام برمی‌دارد.

قرآن به اموری که تحقق این اهداف در آن سفر معنوی برای اهل ایمان را تضمین می‌نماید، اشاره می‌کند و می‌فرماید: «در حج آمیزش جنسی و گناه و جدال نیست.»؛ که این قسمت مربوط به پاکسازی از ناپاکی‌های جسمانی و عوامل تفرق‌زای اجتماعی است. اما به جنبه‌ی آراستن به فضایل پاک کننده‌ی دل‌ها، الفت‌زا و وحدت‌آور که انسان‌ها را هرچه بیشتر به خداوند(جلّ جلاله‌) نزدیک می‌نماید، این‌گونه اشاره می‌فرماید:«هر کار خیری را که انجام دهید، خداوند(جلّ جلاله‌) از آن آگاه است. توشه بیندوزید، که بهترین توشه، توشه‌ی پرهیزکاری است.»

ماه‌های حرام

با توجه به این‌که ماه شوال اوّلین ماه از ماه‌هایی است که حج در آن انجام می‌پذیرد، عشق حج را در دل اهل ایمان پرشورتر می‌گرداند. آنان در این ماه و ماه‌های ذی‌القعده و ذی‌الحجه به طواف کعبه و وقوف در اماکن مقدسه و ذکر و خش