اشاره: پروژه‌ی بیداری اسلامی معاصر درباب تزکیه‌ی نفس دارای نقشه‌راه مشخص، دقیق و جامع است که بر اساس اصلاح فردی، خانوادگی و اجتماعی صورت می‌گیرد. فتح باب این فرایند از فرد انسانی به‌عنوان گوهر پروژه‌ی اصلاحی و تحول‌گرا آغاز می‌شود. فردی که باید دارای سلامت باور، عبادت صحیح، اخلاق متین، اندیشه‌ی روشن و جسمی نیرومند و اهل کسب و کار، مجاهد با نفس، حریص در استفاده از وقت و منظّم در امور و سودمند برای دیگری باشد. در این راستا فرد نیازمند انواع تربیت روحی، اخلاقی، علمی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و بدنی و.... است. جهت ایضاح بیشتر این مفهوم کلیدی، اصلاحوب پرسش‌هایی را با «جهاندار امینی»، دکتری حقوق جزا و جرم شناسی، مشاور حقوقی خانواده و مدیر مسؤول خانه قرآن «رنگین کمان خوبی‌ها» درمیان نهاده است. امید که سودمند افتد. دکتر امینی نویسنده‌ی کتاب‌های مرگ مغزی در فقه مذاهب پنجگانه، زیر چاپ(تألیف)، مرگ مغزی در فقه اهل سنّت و قانون ایران، زیر چاپ(تألیف)، تزکیه؛ (اهمیت، وسایل، موانع) نشر احسان، ۱۳۸۷(ترجمه)، کلاه طربوش، نشر چراغ اندیشه، ۱۳۹۸(ترجمه)، حنین، زیر چاپ (ترجمه)، رمضان رنگین کمان خوبی‌ها، نشر چراغ اندیشه(تأليف) است. 

 

- به‌عنوان اولین پرسش مفهوم تزکیه به چه معناست؟(لغوی و اصطلاحی)

لغت‌شناسان برای این اصطلاح قرآنی، دو ریشه ذکر کرده‌اند: یکی ریشه «زک و» به معنی دور کردن شیء از عیب و کاستی و به عبارتی پاک کردن و زدودن و دیگری «زک ی» به معنای رشد و نمو، رویش و افزایش است. معانی اصطلاحی از منظر علمای اخلاق (در علوم دیگر معانی گوناگونی دارند که خارج از بحث ماست) نیز به این دو معنی نزدیک‌اند. برخی تزکیه را تطهیر و پاک‌سازی نفس از اوصاف ناپسند و آلودگی‌های اخلاقی و موانع رشد گفته‌اند یا به عبارتی همان «تخلیه» و برخی نیز آراستن نفس به صفات پسندیده و رشد دادن آنها در درون است؛ همان «تحلیه»؛ در مجموع می‌توان گفت فرایند تزکیه نفس هر دو را شامل می‌شود و نمی‌توان میان «تخلیه و تحلیه» به تقدیم و تأخّر قائل شد، بلکه همزمان می‌شود کسی با تمرین بر راستگویی کم‌کم زمینه حذف و کنار نهادن دروغگویی را تمرین کند.

در جمع‌بندی می‌توان گفت، اهتمام به جانب روح و معنا و آراستن و پرورش‌دادن نفس به مجموعه‌ای از صفات و ویژگی‌های نیکو و پسندیده است، به گونه‌ای که این صفات بسان اعضای بدن که خَلْق شده‌اند، پاره‌ای از آدمی گردند و هرگز و در هیچ شرایطی از وی و حتا به خواست فرد نیز، از وی جدا نشوند و با تمرین و ممارست به بخشی از شخصیت ما تبدیل شوند(خُلُق) که این انسان رشد یافته هر لحظه و هر آن، این ویژگی‌ها را از خود بروز و نمایان سازد؛ بسان درخت ثمربخشی است که در تمام سال میوه می‌دهد؛ و این تمایز ادیان آسمانی نسبت به دیگر ادیان و مکاتب بشری است و نجات و رستگاری آدمی مرهون اهتمام به تزکیه نفس است. (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکاها)

مفاهیم: اصلاح، پاکسازی، تربیت، پرورش، تصفیه نفس، تطهیر، تهذیب، خلوص، خودسازی، پاکیزه کردن، جهاد با نفس، صفای روح، زکات قلب و غیره مترادف و ذیل معنای تزکیه قرار می‌گیرند.

- تزکیه را از کجا باید آغاز کرد؟

در قرآن کریم سرآغاز کار دعوت پیامبران پس از معرفی خداوند و ایمان آوردن به او، تزکیه نفس (نهادینه کردن صفات نیکو) است و این امری نیست که ویژه شماری از مردم باشد و یا بتوان در اندک زمانی بدان دست یافت، بلکه تزکیه برای همه بندگان و تمرینی برای سرتاسر زندگانی آن‌هاست و نیازمند استقامت و پایداریست و این همان جهاد بزرگ است؛ تزکیه هم راه است و هم هدف و این وظیفه مؤمن در زندگی دنیاست. آغاز تزکیه نیز توبه است؛ یعنی بیداری و پشیمانی از گذشته و بازگشت به راه اصلی بندگی خداوند و اقدام برای اصلاح و جبران حقوق خدا، خود و دیگران است.

 

- چرا در قرآن کریم اغلب تزکیه بر تعلیم کتاب و حکمت مقدّم شده است؟

در قرآن کریم چهار مرتبه «تزکیه» در کنار «تعلیم» آمده است که در سه آیه، تزکیه بر تعلیم مقدم شده است: «و یُزَکّیکُم ویُعَلِّمُکُمُ الکِتـبَ والحِکمَةَ» و در یک آیه تعلیم مقدم شده است: «ویُعَلِّمُهُمُ الکِتـبَ والحِکمَةَ ویُزَکّیهِم»

اینکه فلسفه این تقدیم و تأخیر چیست و کدام‌یک در واقع بر دیگری تقدم دارد، نظرات مختلفی در میان مفسران مطرح است؛ ولی به نظر بنده آنچه از این میان دقیق‌تر به نظر می‌رسد این است که تعلیم (آموزش) هرچند از جهت وجود خارجی بر تزکیه (پرورش) مقدم است، اما از جهت اهمیت و رتبه از آن متأخر است؛ زیرا هدف اصلی تزکیه است و تعلیم، مقدمه و پیش‌نیاز رسیدن به تزکیه است که اگر این هدف بدون تعلیم حاصل می‌شد، ضرورتی برای تعلیم نمی‌بود و تقدم تزکیه در سه آیه از چهار آیه مؤید همین امر است. اینکه در دعای ابراهیم (ع) تعلیم بر تزکیه مقدم شده بدان جهت است که ابراهیم در مقام طلبِ چند خواسته از خداوند است و در مقام تحقق و عالم خارج علم، مقدم بر تزکیه است؛ زیرا انسان ابتدا باید به اعمال صالح و اخلاق فاضله آگاه شود و بعد خود را تزکیه کند.

 

- قرآن کریم و سنت نبوی درباب تزکیه چه راهکارهایی را پیشنهاد می‌دهند؟ وسائل و ابزارهای تزکیه نفس کدامند؟

 ذکر و یاد مستمر خداوند، اندیشیدن در آیات آفاق و انفس، همراهی با نیکان، پایبندی به فرائض و نوافل، انجام هر نوع عمل صالح، انفاق و محبت به نیازمندان، دعا و مناجات با خداوند، هرگونه تلاش در راه کسب رضای خداوند، علم و آگاهی از معارف الهی، دعوت دیگران به خیر و نیکی، دوری از گناهان و مراقبت و خودکنترلی از مهمترین اسباب تزکیه نفس هستند که قرآن و سنت بدان‌ها اشاره کرده‌اند.

 

- رابطه تزکیه نفس با دعوت الی الله چیست؟

دعوت و فراخواندن دیگران به سوی خیر و نیکی و التزام به اوامر الهی از مهمترین اسباب تزکیه نفس به شمار می‌رود. اگر مردم برای خود از پروردگارشان بخشش و غفران الهی می‌طلبند تا موجب پاکی و تطهیر آن‌ها شود، هر آنچه در آسمان و زمین است برای دعوتگر طلب مغفرت می‌کنند و چه تزکیه‌ای بالاتر و زیباتر از این که بهره او می‌شود. از پیامبر (ص) نقل شده است که خداوند، فرشتگان، اهل آسمان و زمین و حتی مورچه در لانه خود و ماهی در آب، به تعلیم دهندگان خیر و نیکی، سلام و درود می‌فرستند؛ در فرمایش دیگری نیز به کسانی که پیام او را به دیگران می‌رسانند، نورانیت و روشنی مژده می‌دهد.

عالمان تزکیه نفس نیز تأکید دارند که دعوت به سوی خیر و نیکی، نفس را به خیر و نیکی خو می‌دهد  و نهی از منکر، منکر را در نفس انسان زشت می‌گرداند و این مصداق تزکیه نفس است.

به همان اندازه که دعوت از عوامل تزکیه است، کتمان و فراموشی این وظیفه از موانع تزکیه است؛ خداوند در آیه ١٧٤ سوره بقره یکی از پیامدهای کتمان و فراموشی دعوت خود را عدم تزکیه می‌داند و می‌فرماید: «وَ لا یزَکیهِمْ» «و آنان را رشد و نمی‌دهد و پاکیزه نمی‌دارد»

 

- نقش الگوی عملی در تزکیه نفس را توضیح دهید.

همراهی با نیکان و الگو گرفتن آنها بدون شک از اسباب تزکیه نفس به شمار می‌رود. خود قرآن کریم همراهی با صادقان را به اهل ایمان سفارش می‌کند و می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ»، «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! از (نافرمانی) خدا پرهیز کنید و با راستگویان باشید.» امام غزالی، درمان کسانی که توانایی و پایبندی بر اذکار را ندارند، همراهی با صالحان و تلاشگران راه خدا و شنیدن سخنان و پیروی از آنان می‌داند؛ در جای دیگری در کتاب احیاء‌العلوم، ابزاری را معرفی می‌کند که انسان به وسیله آن بسیاری از زشتی‌های درون خود را می‌یابد؛ اینکه فرد خود را به انسان نیکی بسپارد تا کمبودها را به وی بشناساند و درمانش کند؛ یا اینکه دوستی راستین و با ایمان برگزیند و او را دیده‌بان بر کردارش بگمارد تا کاستی‌ها را به وی گوش‌زد کند؛ این کاری است که بسیاری از بزرگان و پیشوایان دینی انجام داده‌اند.

 ولی اگر در این زمانه اهل دلانی را نمی‌یابیم که سختکوشی‌های راه تزکیه را متحمل شده‌اند، می‌توانیم بازگشتی به زندگی‌نامه و سرگذشت آنان داشته باشیم تا شاید درمان بیماریمان را بیایبیم.

 

- نقش تصوف و عرفان را در تزکیه نفس بیان کنید. آیا بدون راهبر و استاد یا مربی مزکا می‌توان به تزکیه رسید؟ مربی و مزکّی باید چه ویژگی‌هایی داشتە باشد؟

مکاتب تصوف و عرفان با وجود تفاوت‌هایی که دارند، هر دو مبتنی بر آداب سلوک، جهت تزکیه نفس و ترک علایق دنیوی و نیست‌شدن خود و پیوستن به خالق هستند. در این مسیر نیز توفیقاتی داشته‌اند که در کتب عرفانی بیان شده است؛ اما آنچه در این مکاتب ممکن است از طرف عالمان و اندیشمندان اسلامی مورد نقد قرار گیرد، آداب و سلوکی است که در برخی منابع آنها آمده است؛ مانند خرقه‌پوشی، خانقاه، چلّه‌نشینی، سماع و عزلت و گوشه‌نشینی که در تصوف وجود دارد. مولانا در مناظره مرغ با صیاد این دنیاگریزی را به نقد کشیده است:

مرغ گفتش خواجه در خلوت مه‌ایست

دین احمد را ترهب نیک نیست

از ترهب نهی کردست آن رسول

بدعتی چون در گرفتی ای فضول

اندیشمندان مسلمان بر این باورند که قرآن کریم را ه و ابزارهای تزکیه را بیان کرده و نیازی نیست مؤمن طریقت دیگری بجوید و به سلوک دیگری چنگ بزند تا به هدف نائل آید؛ قرآن هم تعلیم است و هم تزکیه.

بی‌گمان در مسیر تزکیه نفس، ما نیازمند آموزگار، مربی و راهنما (یا به هر تعبیر دیگری) هستیم؛ همان‌طور که خداوند چنین نقشی را به پیامبران سپرد «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الأُمِّیینَ رَسولًا مِنهُم یتلو عَلَیهِم آیاتِهِ وَیزَکیهِم وَیعَلِّمُهُمُ الکتابَ وَ الْحِکمَةَ» «اوست آنکه در میان مردم بی سواد، پیامبری (بزرگوار از جنس ایشان) برانگیخت تا بر آنان آیات وحی خدا راتلاوت کند و ایشان را (از پلیدی جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و شریعت و حکمت بیاموزد»

به تعبیر حافظ:

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن 

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

مولوی نیز می‌گوید:

پیر را بگزین که بی پیر این سفر 

 هست بس پر آفت و خوف و خطر

آن رهی که بارها تو رفته‌ای 

بی قلاویز اندر آن آشفته‌ای

گرچه بار اصلی تزکیه نفس بر دوش سالک است ولی آموزگان معنوی تسهیل‌گر این مسیراند و بزرگ‌ترین سلاح موفقیت مربی، توانایی و مهارت او در پرورش استعدادها و ایجاد زمینه‌های لازم برای رشد متربیان است. پیامبران برترین مربیان و معلمان بشریت هستند که در قرآن کریم صفاتی برای آنان نقل شده است؛ این صفات می‌تواند سرمشق خوبی برای دیگران، در امر تزکیه و تربیت مردم باشد؛ از جمله این ویژگی‌ها:

تقوا، خوف، خشوع و خضوع، صداقت در گفتار و کردار، پایبند بودن به وعده‌ها و پیمان‌ها، علاقه و دلسوزی نسبت به مخاطبان، توکل و اخلاص، نیکوکاری و احسان، نرمش و حسن خلق و محبت، امانتداری.

 

- چنانچه از قرآن به نظر می‌رسد، غایت نهایی دعوت الی الله رسیدن به «تزکیه» است که رسیدن به آن شرط فلاح است، آیا تزکیه انسان‌ها و تربیت آنان، هدف اصلی دعوت اسلامی است؟ اگر چنین است این جماعت‌های اسلامی بالاخص بیداری اسلامی و مدرسه وسطیت تا چه حدّ، در این راستا موفق بودەاند؟

بله به تأکید تزکیه نفس رسالت اصلی پیامبران و شرط رستگاری است، به طریق‌أولی این هدف و رسالت دعوت اسلامی نیز بوده و هست. ما در نوشته‌ها و توصیه‌های بزرگان بیداری اسلامی به روشنی می‌بنیم. برای نمونه حسن‌البنا به عنوان بنیانگذار بزرگ‌ترین حرکت اسلامی میانه‌رو معاصر در یکی از نامه‌های خود، بیداری روح‌ها و حیات قلب‌ها را که در وجدان و احساس انسان‌ها اتفاق می‌افتد، بیداری حقیقی می‌داند و از آن به عنوان نخستین اولویت حرکت اسلامی تعبیر می‌کند و تأکید دارد که نهضت و حرکت اسلامی جز با این بیداری شکل نخواهد گرفت.

اما جماعت‌های اسلامی تا چه اندازه در این راستا موفق بوده‌اند را نمی‌دانم.

 

- پاره‌ای از جماعت‌های اسلامی بر این باورند که در مرحله مکی یا جامعه شبه جاهلی- اسلامی باید بدون ورود به کنشگری اجتماعی و سیاسی تنها به دعوت فردی و تزکیەی نفس مشغول بود، آیا چنین مدعایی می‌تواند واقع‌بینانه باشد و اصولاً تزکیه حد یقفی دارد و می‌توان گفت در فلان زمان فرد به تزکیه رسیدە و صلاحیت ورود به اجتماع را دارد؟

به باور بنده تقسیم جامعه کنونی به مکی و مدنی، نمی‌تواند تقسیم درستی باشد؛ مکی و مدنی یک تقسیم‌بندی زمانی نیست بلکه تقسیمی بر مبنای بستر تطبیق آیات و درک و فهم مخاطبین برای دریافت معارف الهی است و امروز بسترهای اجتماعی است که تطبیق برخی آیات و تأخیر برخی دیگر را تعیین می‌کند. به عبارتی دیگر، پذیرش دوگانه مکی و مدنی در واقع تن دادن به تعطیلی بسیاری از عبادات و احکام اجتماعی دیگری است که محور آیات مدنی است که مهم‌ترین آنها امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از ابزراهای تزکیه است و به نسبت تزکیه نفس این دوگانه به مراتب نادرست است؛ نخست اینکه تزکیه، زمان‌بر و مدت‌دار نیست که در یک دوره زمانی به پایان برسد، سپس فرد آمادگی کنشگری اجتماعی یا سیاسی داشته باشد بلکه گفتیم که به دلایل قرآنی این فرآیند تا پایان عمر ادامه خواهد داشت؛ دوم اینکه، تزکیه نفس در خلأ صورت نمی‌گیرد، بلکه در بستر حوادث و جریان‌ها، افراد با وساوس شیطانی و هواهای نفسانی مبارزه می‌کنند و به صفات و خصال نیکو رشد و نمو می‌بخشند و این جز در بطن اجتماع و حوادث آن تحقق نمی‌یابد.