اصطلاحی در بحثها و تحلیلهای اجتماعی، متضاد وحدت و اتحاد. تفرقه به معنای پراکنده کردن و جداجداکردن (شاد، ذیل واژه) و تَفَرُّق به معنای پراکنده شدن، جداجدا شدن و گراییدن به فَرْق (تفاوت، فاصله، جدایی) یا فِرْق (نیمه، بخش و شعبه) یا فِرقه (گروهی کوچک، انشعاب یافته از یک جمعیت بزرگتر) است. تفرقه و تفرّق در قرآن و احادیث، در مقابل وحدت و اتحاد، گاه در کنار اختلاف و گاه به جای آن به کار رفته است.
در روایات مأثور از ائمه علیهم السلام و صحابه و تابعین، عبارت قرآنی «اِنَّ هذِهِ اُمَّتُکُم اُمَّةً واحِدَةً...»(انبیاء:92؛ مؤمنون: 52) به «هذا دینُکم دینٌ واحدٌ» تفسیر شده (طبری، ج 17، ص 67؛ طبرسی، ج 7، ص 99) و بیشتر مفسران پیام این آیه را امر به اجتماع و اتحاد و نهی از تفرقه در دین و فرقه فرقه شدن مسلمین دانستهاند (برای نمونه رجوع کنید به طوسی، ج 2، ص 546؛ قرطبی، ج 4، ص 159، ج 11، ص 338ـ339). اما در آیات بعدی این آیه، در سورههای انبیاء و مؤمنون، فرقه فرقه شدن امت واحده، بر اثر اَعمال تفرقهانگیز امتهای پیشین، نکوهش شده است (رجوع کنید به انبیاء: 51ـ91، 93ـ94؛ مؤمنون: 31ـ51، 53ـ54) و در چهار موضع از قرآن کریم، همراه با تعبیر «امّة واحدة»، آمده است که اگر خداوند میخواست تمامی مسلمانان و پیروان ادیان دیگر را به صورت امتی واحد در میآورد (رجوع کنید به مائده: 48؛ هود: 118؛ نحل: 93؛ شوری: 8)؛ بنابراین، تا زمانی که خداوند چنین ارادهای نکرده است، وحدت جامعهی بشری و جوامع دینی همواره دستخوش اختلال خواهد بود. بعلاوه، در قرآن کریم اختلاف در جوامع دینی، به رغم ماهیت اولیهی آنها که امت واحده هستند، فرآیندی طبیعی به حساب آمده (رجوع کنید به بقره: 213؛ یونس: 19؛ هود: 118؛ شوری ': 8، 10؛ مائده: 48) و منشأ اختلاف و تفرقه «بَغْی» (خودخواهی و افزون طلبی انسان) دانسته شده است (رجوع کنید به بقره: 213؛ آل عمران: 19؛ شوری: 14). در آیات دیگر به کفر و سرکشی قوم یهود و بفراموشی سپردن یادآوریهای خداوند در میان نصارا اشاره و این دو امر زمینه ساز پیدایی اختلاف در میان ایشان دانسته شده است که تا قیامت باقی میماند (رجوع کنید به مائده: 14، 64؛ سجده: 25.)
در آیه 105 سورة آل عمران، به اختلاف و تفرقه اشاره شده است. اختلاف با تفرقه تفاوتی اساسی دارد: اختلاف پدیدهای طبیعی و اجتنابناپذیر است اما تفرقه امری غیرطبیعی و اجتنابپذیر است. باید اختلاف بینشها و نگرشها را در چارچوب طبیعیشان محدود کرد تا به تفرقه نینجامند. تفرقه هنگامی بروز میکند که موارد وِفاق و اتفاق در نظر گرفته نشوند و بر فَرقها و اختلافها پافشاری شود، به گونهای که پیروان یک دین با وجود ایمان داشتن به خدای یکتا و پیروی از پیامبر و کتاب و قبلهای واحد، یکدیگر را گمراه، کافر و اهل باطل بپندارند (رجوع کنید به آل عمران: 105؛ شوری: 14؛ بیّنه: 4.)
در قرآن اختلاف اساساً امری طبیعی دانسته شده است (هود: 118ـ119)، همچنانکه اختلافاتی از قبیل اختلافات فقهی، که مانع اتفاق و همبستگی مسلمانان و دینداران نمیشوند، تحریم نشدهاند (قرطبی، ج 4، ص 459)، بلکه اختلافاتی ممنوع شدهاند که سبب فساد و فتنه میشوند. برخی عقیده دارند که ریشه کن کردن اختلافها و از بین بردن آنها به طور کامل میسر است، اما بنا بر قرآن کریم (رجوع کنید به هود: 118) این امر محال است و در حدیثی نبوی نیز آمده که اختلاف امت اسلام یکی از مظاهر رحمت الاهی است (رجوع کنید به قرطبی، ج 4، ص 159؛ در باره معنای دیگر این حدیث رجوع کنید به ابن بابویه، 1361 ش، ص 157.)
در احادیث، افتراق (فرقه فرقه شدن) نیز امری طبیعی و ناگزیر تلقی شده است؛ چنانکه از پیامبر اکرم نقل کردهاند که بزودی امت اسلام نیز مانند یهود و نصارا فرقه فرقه خواهد شد (رجوع کنید به حدیث افتراق * دارمی، ج 2، ص 241؛ قرطبی، ج 4، ص 159ـ 160، ج 12، ص 129ـ130 طباطبائی، ج 3، ص 379ـ 380). افتراق، تا آنجا که به معنای تفاوت و چندگونگی آرا و اندیشهها باشد، ناپسند نیست اما آنچه نهی شده تفرقه افکنی و تفرقه انگیزی است.
پیامبر اکرم از مسلمانان با تعبیر «یَدٌ واحدةٌ علی مَن سِواهُم» یاد کرده و خواسته است که مسلمانان همواره در برابر دیگران یکپارچه و متحد باشند (صنعانی، ج 5، ص 226؛ غروی، ج 2، ص 347)، همچنانکه قرآن کریم نیز تمام مؤمنان را برادران یکدیگر دانسته است (حجرات: 10). بنا بر آیهی 73 سورة انفال، کافران با همهی اختلافاتی که با یکدیگر دارند، در مخالفت و رویارویی با مسلمانان هم دست و هم دلاند و اگر مسلمانان با یکدیگر اتحاد و همبستگی نداشته باشند، فتنه و آشوب همه جا را فرا خواهد گرفت. بر این نکته نیز تأکید شده که وحدت منافقان، صوری یا نمایشی است: «تَحْسَبُهُم جَمیعاً وَ قُلوبُهُم شَتّی...» (حَشر: 14).
برای درک تأکیدات مستمر و گوناگون قرآن کریم بر وحدت و اتفاق، باید به وضع اجتماع و محیطی که قرآن در آن نازل شده است توجه کرد. ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی و محیطی اعراب، مانع همبستگی آنها، به عنوان یک امت، و موجب تفرقه و تکروی آنها میشد. از جملهی این ویژگیها، گرایش جدّی به حریت و مقاومت در برابر به بند کشیده شدن بود که حتی هرودوت و دیگر مورخان یونانی و رومی را هم به تعجب واداشت (جوادعلی، ج 4، ص 408). از همین رو عرب جاهلی، جز در پارهای موارد ضروری، به هیچگونه تعهدی تن نمیداد (همانجا). افراط در اِعمال این خصلت منجر به فردگرایی شدید و عنان گسیختهی اعراب و مانع از تشکیل جوامع بزرگ و امت میشد (همانجا). اعراب در واقع تنها عشیره و قبیله را ــ که افرادش با هم نسبت خونی داشتند ــ به رسمیت میشناختند. این ویژگی در تمام عربستان وجود داشت، اما در مدینه، به سبب وجود یهودیان و مسیحیان، اختلافات مذهبی هم بر این ویژگی افزوده میشد و علاوه بر تفرقهی اجتماعی، تفرقهی دینی نیز در آنجا بروز میکرد.
در قرآن کریم، تفرقهی دینی در کنار تفرقهی اجتماعی نهی و نفی شده است و تفرّق در دین در برابر اقامهی دین به کار رفته و عامل تفرقهگرایی مشرکان، انس و عادت به مظاهر شرک دانسته شده است (رجوع کنید به شوری: 13؛ روم: 31ـ32). خداوند پیامبر اسلام را به «استقامت» (بر راه راست، ثابت ماندن رجوع کنید به راغب اصفهانی، ذیل «قوم») در تفرقه زدایی امر کرده است (رجوع کنید به شوری: 14ـ15). همچنین، در ادامه ی آیهی فطرت (روم: 30)، فرقه گراییها و تفرقه انگیزیهای مسلمانان را برابر با شرک ورزیدن و به صفوف مشرکان پیوستن اعلام میکند (رجوع کنید به روم: 31ـ32). در قرآن کریم، این عجب و خودپسندی، که بر پایهی آن هر فرقه و گروه به آنچه خود دارند خرسند و شادماناند و باورها و پایبندیهای فرقههای دیگر را ارج نمینهند و به سخره میگیرند، سخت نکوهش شده است (رجوع کنید به مؤمنون: 53؛ روم: 32؛ طبری، ج 18، ص 23؛ قرطبی، ج 14، ص 32؛ ابن عاشور، ج 18، ص 72ـ73.)
در واقع، قرآن کریم تفرقه در دین را مطلقاً نفی میکند و حساب اهل تفرقه را از پیامبر اسلام جدا میسازد (رجوع کنید به انعام: 159؛ طباطبائی، ج 7، ص 389ـ390). همچنین، پیامبر اسلام از پای نهادن به مسجد ضِرار (مسجد نفاق)، که منافقان مدینه آن را برای ایجاد تفرقه در میان مسلمانان بنا کرده بودند (رجوع کنید به طبری، ج 11، ص 17ـ19)، نهی شد تا مسلمانان دریابند که مسجد نیز هرگاه به پایگاه تفرقه تبدیل شود، حتی پای نهادن در آن شرعاً روا نیست (رجوع کنید به توبه: 107ـ110). عالمان مسلمان نیز دربارهی وجوب ویران کردن مساجدی که با چنین هدفی ساخته شوند، اتفاق نظر دارند (رجوع کنید به فخررازی، ج 16، ص 195؛ قرطبی، ج 8، ص 254؛ ابن عاشور، ج 11، ص 31.)
بنا بر آیات قرآن کریم، ریشهی اصلی تفرقهی دینی، جدایی افکندن و فرق نهادن میان پیامبران و پیروی از دین و شریعت یکی از پیامبران را بهانهی مخالفت با دیگر پیامبران قرار دادن است، به گونهای که پیروان یک دین، آیین خود را متفاوت با دیگر ادیان الاهی و جدا از آنها بدانند (رجوع کنید به نساء: 150ـ 152) قرآن به مسلمانان توصیه میکند که به همهی پیامبران و کتابهای آسمانی و شریعتهای الاهی ایمان داشته باشند و بین پیامبران فرق نگذارند (بقره: 136، 285). در واقع، مُسلِم حقیقی بودن مشروط به چنین ایمانی است (رجوع کنید به آل عمران: 19ـ20، 84 ـ 85.)
قرآن کریم پیشینهی تفرقه در دین را به اهل کتاب (یهود و نصارا)، منتسب کرده (رجوع کنید به شوری: 14؛ بیّنه: 4؛ قرطبی، ج 16، ص 12، ج 20، ص 143؛ ابن عاشور، ج 25، ص 56 ـ 58) که آگاهانه، بر اختلافات مذهبی پافشاری کردند و باب تفرقه در دین را گشودند (رجوع کنید به بقره: 213؛ آل عمران: 19؛ یونس: 93؛ جاثیه: 17) و امت موسی علیه السلام را نخستین گروهی دانسته که در دین تفرقه کردند (رجوع کنید به هود: 110؛ فصّلت: 45). قرآن مسلمانان را از اینکه همانند آنان رفتار کنند، بر حذر میدارد (رجوع کنید به آل عمران: 105؛ طوسی، ج 2، ص 550). آنان ادعا میکردند که جز یهود و نصارا پیروان هیچ دین دیگری به بهشت نمیروند (بقره: 111) و به مسلمانان میگفتند اگر میخواهید هدایت یابید، یهودی یا نصرانی شوید (بقره: 135). در عین حال، حقانیت یکدیگر را نیز نفی و همانند بیخبران از دین و مشرکان رفتار میکردند (بقره: 113.)
قرآن کریم برای برقرار ماندن وحدت و همبستگی میان مسلمانان، آنان را به چنگ زدن به ریسمان الاهی امر و از تفرقه افکنی و تفرقه انگیزی نهی میکند: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبلِ اللّ'هِ جَمیعاً وَلاتَفَرَّقُوا...» (آل عمران: 103).
اعتصام به معنی تمسک و آویختن به یک چیز است (رجوع کنید به راغب اصفهانی، ذیل «عصم »). حبل اللّه در روایات به قرآن کریم (طبری، ج 4، ص 21؛ طوسی، ج 2، ص 545؛ قرطبی، ج 4، ص 159؛ بحرانی، ج 1، ص 305؛ حُوَیْزی، ج 1، ص 377؛ آلوسی، ج 4، ص 18)، آل محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم (بحرانی، ج 1، ص 307؛ حویزی، همانجا)، قرآن و عترت (آلوسی، همانجا)، توحید و ولایت (حویزی، ج 1، ص 378) و چیزهایی از این قبیل تفسیر شده است. برخی از مفسران نیز آن را به معنای دین و آیین اسلام گرفتهاند (رجوع کنید به طوسی، ج 2، ص 545، 549؛ مُغْنیه، ج 2، ص 122). بنابراین، هر رویکرد و عملکردی که محور آن خداجویی و خداخواهی باشد، اعتصام به حبل اللّه است و اگر بر پایهی ارتباط با خدا نباشد، تفرقه است.
چنانکه پیشتر در سیاق همین آیه آمده است: «... وَمَن یَعتَصِم بِاللّه فَقَد هُدِیَ اِلی صِراطٍ مُسْتَقیم» (آل عمران: 101). آیهی «واعتصموا...» در مدینه نازل شده و ناظر به اختلافات میان دو قبیلهی اوس و خَزرَج است که پیش از اسلام دائماً درگیر بودند و به برکت اسلام با هم الفت یافتند. بعدها هم گاه با یادآوری گذشته به نزاع میپرداختند (طبری، ج 4، ص 19). همچنین به اختلافات مذهبی و تفرقه افکنیهای اهل کتاب، خاصه یهود، اشاره میکند که حتی بر سر فهم و تفسیر تورات اختلاف داشتند و بر این اساس به گروهها و احزاب متعددی تقسیم شدند و به طرفداری از دو قبیلة اوس و خزرج با هم میجنگیدند (جوادعلی، ج 6، ص 556). این آیه بیانگر اهمیت اخلاص در دین است (رجوع کنید به طبری، ج 4، ص 21 به نقل از ابوالعالیه) که خداوند همهی امتهای پیشین را به آن فرمان داده و آنان گاه سرپیچی کرده و راه تفرقه را پیش گرفتهاند (رجوع کنید به بیّنه:4).
بنابراین، مسلمانان موظف اند در تمامی اعمال و رفتار خویش فقط خدا را در نظر داشته باشند و خود را مانند بندگان دیگر او ببینند و اگر در برخی عقاید و مناسک با دیگران اختلافهایی دارند، بر آنها پافشاری نکنند و نسبت به فرقه ای که به آن نسبت دارند، تعصب نورزند (رجوع کنید به قرطبی، ج 4، ص 159). در احادیث نیز بر گرویدن خالصانه و متوسلانه به قرآن کریم، به عنوان رمز وحدت اسلامی، تأکید شده است: «فَعَلیکُم بکتابِ الله» (ابن حنبل، ج 2، ص 212.)
در واقع در بیان صریح قرآن کریم ایمان به خدای یکتا و ایمان به آخرت و انجام دادن عمل صالح، شرط نجات و رستگاری است (مائده: 69) تا اختلافات عقیدتی میان پیروان ادیان یا اختلافات موجود در عقاید مسلمانان، بهانهای برای تفرقهانگیزی و متفرق شدن نگردد (رجوع کنید به شوری: 13). محور تمام مناسک عبادی اسلامی نیز تفرقهزدایی و متمایل ساختن مسلمانان به جمعیت و جماعت است که این خصوصیت در نمازهای جماعت و جمعه و در مراسم حج مشهودتر است. در یک حدیث مشهور نبوی نیز امت اسلامی به ساختمانی استوار و دیرپا تشبیه شده که اجزای آن یکدیگر را ثابت نگاه میدارند (نسائی، ج 2، ص 41؛ سیوطی، ج 2، ص 660.)
همچنین، به رغم آنکه نصارا برای خشنودی خداوند و اصرار بر اخلاص در دین، به رهبانیت (جمع گریزی و گوشه گیری) رو آورده بودند (حدید: 27؛ قرطبی، ج 17، ص 265؛ مجلسی، ج 65، ص 320)، اسلام با نفی رهبانیت انواع گوناگون تفرقه را، هرچند توجیه دینی و شرعی داشته باشد، بدعت میداند و محکوم میکند؛ چنانکه پیامبر اکرم، ضمن برخورد جدّی با انزواطلبیها و جمع گریزیها، رهبانیت امت اسلامی را جهاد در راه خدا شناساند (ابن ابی شَیْبَه، ج 4، ص 565؛ ابن حنبل، ج 3، ص 82، 266؛ ابن بابویه، 1417، ص 123؛ متقی، ج 3، ص 760؛ مجلسی، ج 79، ص 114). در احادیث دیگر نیز رهبانیت امت خود را هجرت و جهاد و نماز و روزه و حج دانسته است (رجوع کنید به قرطبی، ج 17، ص 265؛ مجلسی، ج 65، ص 320.)
____________
منابع:
علاوه بر قرآن؛ محمودبن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، بیروت: داراحیاء التراث العربی،] بیتا. [؛ ابن ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت 1409/1989؛ ابن بابویه، الامالی، قم 1417؛ همو، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم 1361 ش؛ ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر،] بیتا. [؛ ابن عاشور (محمد طاهربن محمد)، تفسیرالتحریر و التنویر، تونس 1984؛ هاشم بن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، چاپ محمودبن جعفر موسوی زرندی، تهران 1334 ش، چاپ افست قم] بیتا. [؛ عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم] 1383ـ1385 [؛ عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، چاپ محمداحمد دهمان، دمشق: مکتبة الاعتدال،] بیتا. [؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمدسید کیلانی، بیروت] بیتا. [؛ عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت 1401؛ محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363 ش؛ عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنّف، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت: مجلس العلمی،] بیتا. [؛ طباطبائی؛ طبرسی؛ طبری، جامع؛ طوسی؛ جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت 1976ـ 1978؛ محمد غروی، الامثال النبویّة، بیروت 1401؛ محمدبن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره] بیتا. [؛ چاپ افست تهران] بیتا. [؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت 1405/1985؛ علی بن حسام الدین متقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت 1409/ 1989؛ مجلسی؛ محمدجواد مغنیه، التفسیرالکاشف، بیروت 1980ـ1981؛ احمدبن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، چاپ عبدالغفار سلیمان بنداری و کسروی حسن، بیروت 1411/1991..
نظرات