تأثیر تربیت در افراد و امّتها 
سروران قطعه زمینی را در نظر بگیرید که به حال خود واگذار شده باشد، خار و خس آنرا پوشانیده و به زمین لم یزرعی تبدیل شده نه آب را در خود نگه می‌دارد و نه محصولی مفید را می‌توان از آن برداشت کرد. و قطعه زمین دیگری که کشاورزی ماهر به اصلاح و کشت آن پرداخته و آن را به باغی پر ثمر با انواع گیاهان با طراوت تبدیل کرده است. 
این مثال افراد و امّتها است، هر گاه افراد و امتها به حال خود رها شوند، مربیان و مصلحان به فکر تربیت، اصلاح و ترقّی آنها نباشند ـ نباید از آن جامعه انتظاری داشت ـ. زمین دوّم مثال جامعه ایست که مربیان همچون کشاورزانی ماهر و دلسوز به اصلاح و تربیت آن پرداخته باشند. تربیتِ درست انسان را برای یک زندگی سالم آماده می‌کند، و جسم و روح او را به سوی کمال سوق می‌دهد و او را به حقوق و وظایفش آشنا می‌کند. 
بنابراین تربیت بیشترین تأثیر را در زندگی انسانها دارد، شکست و پیروزی، رسیدن به قلّه مجد و عظمت و سقوط امّت به شیوه تربیّت آن امّت گره خورده است. خداوند روزی که هستی را ابداع نموده، تمام وسائل رسیدن به سعادت بشر را نیز خلق کرده، انسان فقّط لازم است آنها را کشف نماید و بشناسد و سپس آن سنتها و قوانین را جهت رسیدن به حیات طیّبه در دنیا و آخرت به کار گیرد. ملّتهای معاصر این را به خوبی شناخته‌اند، اولیّن چیزی که در برنامه¬های تربیتی و اصلاحی به آن اهتمام داده‌اند تعیین اهداف و شناسائی راههای رسیدن به آن اهداف بوده است.

«فردریک» مصلح بزرگ روسی وقتی خواست کشورش را به اوج عظمت برساند، نزدیک‌ترین راه را تربیت دانست و به اصلاح مهمترین وسیله که همان اصلاح مدارس می‌باشد پرداخت و در سال 1763م مجموعه قوانین مدارس را صادر کرد. 
خدمت شما عرض کنم که تربیت تمام زندگی انسان را در بر می‌گیرد، و آموزش ـ تعلیم ـ تنها یکی از ابزار تربیت می‌باشد، در حالیکه افراد کثیری چنان تصور می‌کنند که آموزش به عنوان یک ابزار مرادف تربیت است، مقصود ما از تربیت معنی عام آنست که آموزش و سایر ابزار را شامل می‌شود. 
کارشناسان می‌گویند سرِّ بالندگی و پیشرفت کشور انگلستان کشف نمودن راههای صحیح تربیت می‌باشد، این دستاوردها را باید مرهون شخصیّتها و مربّیانی همچون هربرت اسپنسر، هکسلی، چارلز الیوس و... از گذشتگان و معاصران دانست. 
ادمون دیمولان جامعه شناس بزرگ، شهروندان فرانسویش را تشویق می‌کند تا به فکر تربیتی سالم باشند و معتقد است تربیتِ ناکار آمد و فاسد اوّلین سبب شکست و بحرانهایی است که ملّتها گرفتار آن می‌شوند، تربیت سالم و کامل عامل نجات ملتها است. عمل مبتکرانه آن پزشکی که طبابت را رها می‌کند و خود را به تربیت جامعه اش مشغول می‌کند دور به نظر نمی‌رسد (و باید تحسین کرد )، هنگامیکه از ایشان در این خصوص سؤال می‌شود در جواب می‌گویند: با توجه به تحقیقاتی که انجام داده‌ام به این نتیجه رسیده‌ام بیشترین عوامل امراض جسمی و روانی انسان به نوع تربیت او بر می‌گردد، به نظرم برای ریشه کن کردن دردها باید علل و اسباب اوّلیه را شناسائی نمود و از بین برد، بهتر آنست که وقت خود را صرف مبارزه و از بین بردن علل و اسباب دردها کنم، پیشگری بهتر از درمان است، بی‌شک با این کار من، خدمت بزرگی را به ملّتم می‌کنم و این کار را طبابت جامعه تلقی می‌کنم نه طبابت افراد بخصوصی.
امام غزالی ( رح ) از دانشمندان مسلمان که درقرن پنجم بعد از هجرت پیامبر زیسته است اینچنین می‌گویند: جسم انسان در ابتداء به صورت کامل خلق نمی‌شود بلکه به تدریج با تغذیه مناسب و با مرور زمان تکامل پیدا می‌کند، نفس انسان نیز در ابتدای خلقت ناقص است و قابلیّت تکامل را دارد و با تربیت و تهذیب اخلاق و کسب علم کامل می‌شود. اگر کودک را به حال خود واگذاریم و به تربیت او نپردازیم غالباً در آینده انسانی بی‌اخلاق، حسود، دروغگو، دزد، سخن چین و... از آب در می‌آید، با تربیت صحیح میتوانیم او را با صفاتی نیک و زیبا آراسته نمائیم. 
بزرگواران: می‌بینید چه مسئولیّتی بزرگ بر دوش مربّیان می‌باشد، شخصیّت امّت به دستان آنها شکل می‌گیرد، و آینده را آنها رقم می‌زنند. مقصود ما از تربیتی که آن را برای امّت آرزو می‌کنیم لازم است تربیتی که برای نسل جدید در نظر گرفته ایم به صورت دقیق و شفاف معیین نمائیم، تا بتوانیم ابزار و وسایلی که ما را به آن هدف می‌رساند بشناسیم و به کار بگیریم، در غیر این صورت امّت را به بیراه سوق می‌دهیم. 
باید آن هدف فراگیر، مشترک و مورد پسند همه باشد تا امت همگی به سوی آن حرکت کنند، متعدد بودن اهداف علی‌الخصوص در ابتدای امر و شروع بیداری و تجدید حیات امّت نیروها را متفرّق و تلاشها را تقسیم می‌کند. امت به هدف خود نخواهد رسید مگر با تحمل سختی و مرور زمان. 
مربیان در تعیین نمودن مقصودشان از تربیت اختلاف نظر دارند، بعضی از آنان نتیجه تربیت را، که آن را به عنوان آرمانی برای خود تصور نموده‌اند خوشبختی می‌نامند، و هر کدام برای آن هم تفسیری ارائه نموده، بعضی آنرا در ارتزاق، بعضی دیگر خوشبختی را در پرورش محض روح می‌بینند، یکی دیگر هم آنرا فضیلت و کمال می‌پندارد، یکی دیگر هم آن را زندگی کامل می‌داند. 
نظریه‌پردازان با توجّه به تفکّر غالب عصرِ خود هدفهای متعددی را انتزاع نموده‌اند، هنگامیکه در هدف اختلاف نظر باشد در ابزار تربیت هم نظرها متفاوت می‌گردد، اگر چه تمام مربیانِ تربیتِ گذشته و حال توجّه خاصی را به اهداف تربیت دینی داشته‌اند. ما در صدد مجادله در این اهداف و ترجیح دادن آنها نیستیم، آنچه برای ما مهم است تعیین نمودن آن هدفی است ـ در این زمان بعد از شناخت ظرفیتهای پیرامون خود، اعم از سیاسی، اجتماعی، فکری و غیره ـ که می‌خواهیم به آن برسیم، تا تلاشهایمان را جهت رسیدن به آن متمرکز کنیم. 
در ابتدای موضوع، هدف اصلی را به صورت خلاصه بیان می‌نمائیم: 

عشق به اسلام، تمسک به آدابش و غیرت و تلاش برای آن
دین اسلام انسان را به اهتمام دادن به مسائل دنیوی امر می‌کند و او را ـ مشروط به عدم غفلت از آخرت ـ به میدان مسابقه¬ی زندگی فرا می‌خواند. خداوند می‌فرماید: وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا 
و با آنچه خدایت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنیا فراموش مکن.
تربیت اسلامی نه تربیت دنیوی محض است همچنانکه یونانیان چنان می‌پنداشتند، و نه تربیت دینی محض همچون اسرائیلیان قدیم، بلکه جامع هر دوی آنها ست، جریر(شاعر)، عمرابن عبدالعزیز( رح ) را اینچنین مدح می‌کند: 
فلا هو فی الدنیا مضیع نصیبه و لا عرض الدنیا عن الدین شاغله 
او نه سهم خود را از دنیا ضایع می‌کرد، و نه دنیا می‌توانست او را از دین باز دارد. 

اینک اهداف را به صورت تفصیل بیان می‌نمائیم:
الف: اسلام ـ را به عنوان هدایت الهی ـ در قلبها محبوب و عزیز قرار دادن.
ب: فراهم نمودن راه کامیابی در زندگی (با تمسک به آداب اسلامی). 
ج: دفاع از مصالح دینی و دنیایی و گسترش دادن احساس غیرت ـ در انسانها ـ. 

چه وسائلی ما را به این اهداف می‌رسانند؟ 
ابزار اصلاح و تربیت اسلامی نسل نو در زندگی از عواملی متأثر می‌شود، اصلاح نمودن و تربیت منوط است به اصلاح و جهت دادن این عوامل تأثیر گذار. مهمترین این عوامل عبارتند از: 
• خانواده 
• مدرسه 
• جامعه 
خانواده: اهل منزل اولین کسانی هستند که کودک آنها را مشاهده می‌کند، نوع زندگی و آداب معیشت آنها نفس لطیف و انعطاف پذیر او را تحت تأثیر قرار می‌دهند، امام غزالی(رح) می‌گویند: «کودک امانتی است نزد پدر ومادر، قلب پاکش گوهریست ساده و خالی از هر نقش و نگاری، قلب او قابلیت هر نوع نقشی را دارد و به طرف هر امری او را هدایت کنی تمایل دارد، اگر کودک را بر امور خیر عادت دهیم بر آن تربیت می‌یابد و رشد می‌کند و سعادتمند دنیا و آخرت خواهد شد، پدر، مادر و یا هر کس دیگری می‌تواند برای او معلّمی باشد و او را تربیت کند، امّا اگر کودک را بر اعمال شرّ عادت دهیم و امر تربیت او را اهمال کنیم به انسانی شقی تبدیل می‌شود وـ در دنیا و آخرت ـ بدبخت خواهد شد، و گناه او بر عهده کسانی است که سرپرستی او را به عهده گرفته‌اند. 
رسول خدا ( ص ) می‌فرمایند: 
کل مولود یولد علی الفطرة و ابواه یُهوّدانه أو یُمجّسانه أو یُنصِّرانه. 
ـ خداوند ـ هر نوزادی را بر فطرتی پاک خلق نموده، پدر و مادر هستند که ـ او را به هر دینی در می‌آورند ـ او را بر دین یهود، آتش پرست و یا مسیحیّت ـ تربیت می‌کنند ـ.»
ابو العلای معری شاعر نیز در این شعر بر این اصل تأکید می‌کند:
و ینشأ ناشئ الفتیـان منـا علی ما کان عوّده ابوه ما دان الفتی بحجی و لکن یعوده التّـدیّن أقـربـوه 
جوان ما بر آن بزرگ می‌شود که پدرش او را عادت داده است. جوان به حجت و استدلال من ایمان نمی‌آورد، نزدیکان او دینداری را به او عادت می‌دهند.
اهل خانه بیشترین تأثیر را در زندگی کودک دارند، پس واجب است ـ برای متحقق شدن اهداف مورد نظر ـ تمام ابزار و وسائلی که روح دین و فضیلت را در نفس انسان غرس می‌کند بکار گرفته شود. 

مهمترین عوامل اصلاح در خانواده

الف ـ بالا بردن سطح علم و دانش مادران، مجهّز نمودن آنان به دین و اخلاق، اهتمام دادن به بحث خانواده، بخشی از برنامه درسی مدارس به زندگی زنان الگو و بافضیلت همچون نسیبه دختر کعب، اسماء دختر ابوبکر، صفیه دختر عبد المطلب، سکینه دختر حسین و.... تخصیص داده شود. زیرا هر مادرِ تربیت یافته و صالح خود همچون مدرسه ای است که نسل پاکی را تحویل جامعه خواهد داد. 
باید از مادر صالح و تربیت شده انتظار داشت که فرزندش به معنی واقعی کلمه یک رجل باشد، اگر تاریخ را نگاه کنیم مردان بزرگ از مادرانی بزرگ به دنیا آمده‌اند، حق طلبی، غیرت و حمایت از رسول الله در وجود علی ابن ابی طالب، حلم و زیرکی معاویه و شجاعت زبیر و عبدالله فرزندش مرهون وجود مادرانی چون فاطمه بنت اسد، صفیه بنت عبد المطلب، اسماء بنت ابی بکر و هند بنت عتبه می‌باشد. 
از قدیم گفته‌اند: از کوزه همان تراود که در اوست. مادران استادان بشریتند، آن خانمی که با دست راستش گهواره را تکان می‌دهد با دست دیگرش جهان را می‌لرزاند، اگر بخواهیم خانواده را اصلاح کنیم باید در فکر اصلاح مادر (و مادران آینده ) باشیم که روح و اساس خانوده می‌باشند.

ب ـ پدر و مادر بهترین الگو برای فرزندانشان می¬باشند، در احترام گذاشتن به شعائر دینی و پیشی گرفتن از یگدیگر در انجام فرائض در برابر دیدگان فرزندانشان، در حضور آنان نماز بخوانند، داستان زندگی مردان و زنان صالح را برایشان بازگو کنند و ایشان را به پیروی و تبعیّت از صالحان تشویق نمایند. 
عالی ترین نمونه برای فرزندان، والدین و سایر افراد خانواده می‌باشند، بر آنان واجب است آنچنان باشند که عمر ابن عتبه به معلم فرزندش نوشت:
" سعی کن اوّلین قدمی که برای اصلاح فرزندم بر میداری اصلاح خودت باشد، زیرا چشم او نظاره گر اعمال تو است، و معیار حسن و قبح اعمال نزد او رفتار تو می‌باشد. " 

ج ـ پدر و مادر برای سیراب نمودن فرزندانشان از روح دین، باید احساسات اسلامی را نصب العین خود قرار دهند، در هر فرصت مناسب از عظمت اسلام، شخصیّات اسلامی و فوائد مسلمان بودن صحبت کنند، آنان را برای رفتن به مساجد، محل تجمّع مسلمانان و انجمنهای دینی همراهی کنند، خشیّت و هیبت نسبت به خداوند را در قلب آنها ـ در قالب حوادث ـ بپرورانند، به حفظ کلام خدا و احادیث پیامبر اهتمام جدّی بدهند. 

د ـ پدر و مادر نباید بگذارند فرزندانشان به طرف کتابهای بی فایده، مجلات و فیلمهایی که بی شرمی و هرزه گوئی را به آنان می‌آموزند بروند، البته نه با منع کردن و تهدید نمودن آنها، چون این کار باعث می‌شود تا به آن سُو تشویق شوند، بلکه با مشغول نمودن و ـ پر کردن اوقات فراغت آنها ـ با کتاب و برنامه‌های مفید.

در اینجا لازم است بگویم: ما به شدت نیازمند داستان‌های اسلامی برای فرزندانمان می‌باشیم، باید آنها را به مطالعه این قصّه‌ها تشویق نمائیم تا درک، فهم و عقلانیّت آنها را تقویت، و اسلام را از این راه به آنان تعلیم داده باشیم، البته داستان گذشتگانمان اعم از یاران پیامبر، تابعین و امثال آنها در این زمینه غنی می‌باشد. وجود کتابخانه¬ایی هر چند کوچک در منزل ضروری است، کتابها باید در زمینه تاریخ اسلام، زندگی سلف و کتب اخلاق انتخاب و تهیه شوند. اگر وجود جعبه کمکهای اولیه برای سلامت جسم در خانه ضروری به نظر می‌رسد، وجود کتابخانه ای هم برای اصلاح عقول ضروری است. 
چه زیبا است این سخن سعد ابن ابی وقاص (رض) که می‌فرماید: « ما داستان زندگی پیامبر و اصحاب را به فرزندانمان آموزش می‌دهیم، همچنانکه سوره ای از قرآن را به آنان آموزش می‌دهیم.»

وظیفه حرکات اسلامی 
" مسئولیت حرکات اسلامی‌( جوانان مسلمان ) در این امر مهم ایجاد این روحیه در ملتهای مسلمان می‌باشد، و باید این برنامه را جهت رسیدن به آن هدف والا به کار گیرند:
1 ـ ما باید به این قناعت برسیم که این یکی از اهداف مهم در تربیت نسل جدید می‌باشد، ما باید بعد از این به دعوت دیگران به سوی خدا گام بر داریم.
2 ـ تشکیل کلاسهای توجیهی برای خانواده‌ها تا این کمبود و علتهای آن را، و کمالی که در نظر داریم به آن برسیم و عوامل آن را بشناسیم.
3 ـ برگزار نمودن کنفرانسهای متعدد در زمینه کوک و خانواده، توزیع برو شورهایی برای تبلیغ این امر.
4 ـ تشکیل کمیته ایی برای تدوین کتابها داستانی که این روحیه را در کودکان ما ایجاد کند، به حمد خدا در میان ما کسانی هستند که بتوانند این امر مهم را به عهده گیرند. 
5 ـ از وزارت آموزش و پرورش بخواهید تا به این امر خطیر اهتمام لازم را بدهد، معلّمانی این دوره‌های لازم را بگزرانند، به مسائل دینی اهتمام بیشتری بدهند، برنامه درسی دختران را اصلاح نماید و زندگی شیر زنان نمونه و الگو را در کتب درسی بگنجانند. 

مدرسه 
دومین عامل موثر و بسیار مهم در تربیت مدرسه می‌باشد، بدین خاطر که قسم اعظم در تربیت، تعلیم و بینش عقلانی در آنجا شکل می‌گیرد، بر ماست در اصلاح آن با جدّیت تلاش کنیم تا به اصلاح مورد نظر خود برسیم. هنگامیکه گفتیم مدرسه مقصود ما دو امر جدا نشدنی از هم می‌باشد: 
1 ـ برنامه درسی که خوراک عقلی دانش آموز است.
2 ـ معلّمی که می‌خواهد این غذا را به خورد دانش آموز بدهد.
اصلاح مدرسه یعنی اهتمام به اصلاح این دو امر مهم. 
در این باره توجه به مسائل فوق ضروری می‌باشد: 
ـ نزدیکترین راه برای برآورده شدن هدف، مطالبه از وزارت است تا برنامه درسی تربیتِ معلم را از تعالیم دینی، تاریخ اسلام و فلسفه عقیده غنی نماید.
ـ حرکات اسلامی در فرصتهای مناسب و تعطیلات تابستان برنامه‌هایی برای معلمان و دانشجویان رشته تربیت معلم برگزار نماید.
- ( خانواده‌ها را تشویق و ترغیب کنید که به امر تحصیل و مسائل مدرسه فرزندانشان اهتمام جدی بدهند.
- والدین باید ارتباط تنگاتنگ با مدارس و معلمان فرزندان خود داشته باشند. مترجم )

جامـعـــه
جامعه سومین عاملی است که تأثیر بسزائی را را در تربیت کودک دارد، در جامعه دوستان، مکانهای عمومی، مناسبات و مجالس نقش بیشتری دارند که به بیان آنها می‌پردازیم:
دوستان: بر ماست که جوانان و نوجوانان خود را توجیه کنیم تا افرادی شایسته و صالح به عنوان دوست برای خود انتخاب نمایند، و آنها را نیز راهنمائی نمائیم تا با افراد شرور معاشرت ننموده و مضرّت این امر را برایشان بیان کنیم. وظیفه ماست تا با برگزاری کنفرانس، پخش بروشورهای مفید و با هر وسیله ممکن پدران و مادران را نیز در این مورد آگاه سازیم، خداوند متعال و رسولش( ص ) در این خصوص ما را راهنمائی نموده‌اند: خداوند سبحان می‌فرمایند:
وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا.
و با کسانى که پروردگارشان را صبح و شام مى‏خوانند [و] خشنودى او را مى‏خواهند شکیبایى پیشه کن و دو دیده‏ات را از آنان برمگیر که زیور زندگى دنیا را بخواهى و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساخته‏ایم و از هوس خود پیروى کرده و [اساس] کارش بر زیاده‏روى است اطاعت مکن.
قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: إنما مثل الجلیس الصالح والجلیس السوء کحامل المسک ونافخ الکیر فحامل المسک إما أن یحذیک وإما أن تبتاع منه وإما أن تجد منه ریحا طیبة ونافخ الکیر إما أن یحرق ثیابک وإما أن تجد ریحا خبیثة.
رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرمایند: مثال همنشین صالح و همنشین بد، مانند دارنده مشک و دمنده دمه ی آهنگر است که دارندهء مشک، یا از وی خریداری می‌کنی و یا از او بوی خوش را می‌یابی، و دمندهء دمه ی آهنگر یا لباست را می‌سوزاند و یا از او بوی بد به مشامت می‌رسد.

محل تجمع و مکانهای عمومی: این اماکن هم می‌توانند در نفس جوانان و نوجوانان ما تأثیر بگذارند، پس باید ما آنها را واکسینه نمائیم و از مکانهای ناهنجار آنها را دور بداریم و ایشان به سوی اماکن اسلامی سوق بدهیم. 
مجالس دینی: جوانان را در رفتن به مجالسی که عظمت اسلام را به تصویر می‌کشند همراهی نمایید، مجالسی چون نماز جمعه و عیدین، مراسمی که به مناسبت هجرت پیامبر ( ص ) در اول سال برگزار می‌شود و یا مراسمی که به مناسبت تولد رسول خدا ( ص ) در 12 ربیع الاول برگزار می‌شود ـ البته این مناسبات باید خالی از بحثهای خرافی و یا مرتکب شدن حرام باشد.
آری ما باید با تمام توان بکوشیم و تا دستیابی به اهداف خود و جامعه ای شایسته و ایدآل از پایی ننشینیم و با بهره گیری از تجارب گذشتگان و علوم نوین و معاصر تربیتی دَین و مسئولیت خود را در مقابل پروردگار عالمیان نسبت به نسل و دین خود ادا کنیم،باشد که امتی شویم که خداوند آنرا بهترین امت _ امت وسط _ نامیده است. 

-----------------------------------------------------
منبع: برگرفته از متن سخنرانی امام حسن البنا در جمعیت شبان المسلمین (جوانان مسلمان) در سال 1927 با اندکی دخل و تصرف