« یوْمَ یقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً...»(حدید/13)
با تأملی فراتر از معمول دربارة فلسفه وجودی و مبانی نظری ارزشی های مذهبی و بایدها و نبایدهای دینی، روشن می شود که خالق جهان هستی و ناظم عالم وجود، همه برنامه ها و روش های تعالی وجود و رشد و فلاح انسان را نیز در گذرگه حیات دنیایی، موافق با فطرت و سرشت آدمی تعبیر کرده است.

در یک نگاه کلّی درمی‌یابیم که مجموعه بایسته ها و شایسته های مذهبی (واجبات و مستحبات) و نابایسته‌ها و ناشایسته‌ها (حرام‌ها و مکروهات) از نظام و معیار ارزشی روشن برخوردار است. بدین معنا که هرآنچه بالفعل و بالقوه، در کوتاه مدت یا بلند مدت، آشکار یا پنهانی، به صورت فردی یا جمعی، برای سلامت و رشد زیستی مطلوب انسان، زیانبار است و آفت رشد ذهنی، روانی و اجتماعی انسان به شمار می‌آید، ممنوع شده‌اند و می‌بایست انسانهای خردمند و آزاده از آنها اجتناب کنند. و برعکس هرآنچه به گونه ای مسیر رشد جسمانی، روانی، اجتماعی و اخلاقی انسان را فراهم می‌کند، واجب و ضروری اعلام شده است. 
در ابتدا لازم می‌دانم مقوله «عبادت از دین» را مورد بررسی قرار دهم. شیخ الاسلام ابن تیمیه از دیدگاهی عمیق و گسترده به عبادت می‌نگرد. او در کنار معنای اصلی و لغوی عبادت، یعنی غایت خضوع و فرمانبرداری، به عنصر جدیدی که در اسلام و ادیان دیگر اهمیت فراوانی دارد اشاره می‌کند. عنصری که عبادت (به گونه ای که خداوند می‌خواهد) بدون آن تحقق پذیر نیست و آن «حُبّ» است. پس عبادت از نظر دین خضوع و محبت است که ابن تیمیه نیز به آن اشاره داشته است. 
و امّا اسلام بر پنج پایه بنا شده است و که در هر کدام از آن‌ها، برای مقبول شدن آن نزد خداوند سبحان، بایستی خضوع و خشوع و محبت و حبّ لازم را رعایت کرد تا به غایت خلقت خود نزدیک شد. خداوند می‌‌فرماید:«و ما خلقت والجنَّ و الانسَ الَّا لیعبَدون» هر کدام از عبادات پنجگانه فوق و یا کلیه عبادات از بزرگترین‌ها گرفته تا کوچکترین‌های آنها، همه و همه در یک جهت و یک راستا هستند و هیچ گونه مخالفت و تضادی با هم ندارند. هرکدام مکمّل دیگری است و انسان را به انجام عبادات دیگر و خدمت بیشتر و ارزشمندی بیشتر و در نهایت کسب خشنودی خالق خویش و دریافت مزد بیشتر در جهان دیگر سوق می‌دهند. این نکته ثابت می‌کند تمام عبادات حول یک محور می‌چرخند و برای یک هدف مشخص کنار هم قرار‌‌گرفته اند و آن «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ اَکبَر» است و بس. 
خداوند متعال در حدیث قدسی می‌‌فرماید: «کُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدمَ لَهُ اَلّا الصومَ، فَأَنَّهُ لِی و أَنَا أجْری بِهِ...)(رواهُ البخاری)
به اصل مطلب و موضوع اصلی بازگردیم و نکاتی چند در خصوص «روزه و ماه مبارک رمضان» بنویسیم.
صوم یا صیام مصدر صامَ، یصُومُ به معنی امساک و سکوت و خویشتن‌داری است. بنابراین معنای ساده‌ی روزه، خودداری از خوردن و آشامیدن و مباشرت با زنان است. در عهد نبوّت، اعراب بادیه نشین معنای آن را می‌دانستند و برای درک و فهم معنای خودداری از خوردن و آشامیدن نیاز به تعریف منطقی نداشتند. امّا ماه رمضان یکی از ماه‌های قمری و به معنای شدت گرماست، زیرا اعراب این اسم را از (رَمَضَ) به معنای شدت گرما گرفته اند. خداوند در سوره‌ی بقره، آیه/185 می‌فرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَینَاتٍ مِنْ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمْ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیامٍ أُخَرَ یرِیدُ اللَّهُ بِکُمْ الْیسْرَ وَلا یرِیدُ بِکُمْ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» 
با توجه به قسمت انتهایی آیه فوق، خداوند خواستار سختی برای انسان نیست؛ بلکه آسانی و راحتی انسان را خواستار است؛ که در این آیه همچنین اهمیت روزه برای انسان و شکرگزاری وی و در آیات دیگر علتهای دیگر وجوب روزه گوشزد شده است ؛ چون این فریضه‌ی الهی نقش مهمی در تزکیه و تهذیب نفس و کنترل شهوات و غرایز، روحیه عدالت خواهی و آرامش فکری دارد. بنابر آنچه گفته شد، این فریضه الهی را هرگز و در هیچ حالتی نمی توان کنار گذاشت؛ و به ویژه با توجه به « فَعِدَّةٌ مِنْ أَیامٍ أُخَرَ » که حکایت از اهمیت روزه دارد. اگر غیر از این بود، خداوند این فریضه را در موارد یاد شده در آیه فوق نادیده می‌گرفت و این تکلیف را از دوش آنان برمی‌داشت. پس باید به گونه‌ای این تکلیف را ادا کرد؛ چون جانشین و مشابهی که کاملاً مؤثر افتد نمی‌توان به جای آن تجویز کرد، بجز در مواردی که خداوند علیم به خاطر بی‌بهره نبودنِ بنی بشر از رحمت واسعه‌ی و کسب خیر، تجویز کرده است و خداوند از همه عالم‌تر است. 
و امّا بر اساس آیات قرآنی هدف از گرفتن روز،ه پرهیزگاری و دوری از گناهان است. که خداوند می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمْ الصِّیامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(بقره/184) پس در ایام ماه مبارک رمضان و در حین روزه باید دقت وافر کنیم و در جهت تزکیه خود کوشا باشیم، باشد که تمرینی برای دیگر ایام و فصول سال باشد و باز خداوند می‌فرماید: « وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنْ الْهَوَى»( النازعات/40)
و این چنین است که پیامبر اکرم (ص) شخص روزه‌دار را در جهت رسیدن به آن تقوا و ترس از خداوند اندرز می‌دهد که مبادا بهره‌ی وی از روزه فقط، گرسنگی و تشنگی و محرومیت باشد. و در گفته ای دیگر از خود می‌فرماید: 
« الصیام جنه فاذا کان یوم صوم احدکم فلایرفث و لایغضب، فان سابه، احد او قاتله، فلیقل أنا صائم... » در جای دیگر می‌فرماید: «رب صائم لیس له من صومه الا الجوع و رب قائم لیس له من قیامه الا السهر»(نسائی وابن ماجه). و در جایی دیگر می¬فرماید: «من لم یدع قول الزور والعمل به فلیس لله حاجه فی طعامه وشرابه»(اصحاب سنن)
ابن عربی گفته است:« مقتضای این احادیث نبوی آن است که از روزه¬داری¬اش ثوابی نمی¬برد بدین معنی که درمیزان عمل، ثواب روزه دربرابر گناه دروغ وآنچه همراه آن می‌آید، فزونی ندارد.» وحضرت عمر «رض» می¬گوید:« روزه فقط خودداری از خوردن ونوشیدن نیست بلکه اجتناب از دروغ وباطل و یاوه¬گویی نیز هست». واز حضرت علی «رض» نیز روایاتی با همین مضمون است.
از جابر روایت شده است که گفت:« هرگاه روزه گرفتید، باید گوش شما، چشم شما وزبان شما از دروغ وگناهان دیگر روزه¬دار باشد، از اذیت وآزار زیردست و خدمتکار دوری گزینید. ودر حالت روزه¬داری وقار ومتانت خویش را حفظ کنید، مبادا ایام عادی شما با ایام روزه¬داری شما مساوی باشند!». واز میمون بن مهران روایت شده که: «نازلترین سطح روزه امساک از خوردن وآشامیدن است».
واما من حیث المجموع، روزه اجر و پاداش خاصی دارد و غیبت و دروغ و مانند آن نزد خداوند غفور مجازات وکیفر خاص خود را دارند. که خداوند در سوره رعد آیه8 می‌فرماید:«وَکُلُّ شَیءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ». یعنی هر چیز نزد خداوند اندازه دارد و هر عملی حساب و میزان خود را خواهد داشت.
واما فضیلت ماه مبارک رمضان به علت نزول وسرآغاز قرآن، وجوب روزه در تمام روزهای آن وجود شب قدر در شبهای اخیر آن، که ارزش این شب بهتر از هزار ماه است که درآن شب قدر نباشد. نزول روح الامین و فرشتگان، رحمت به زمین، شب سلام تا صبح هنگام (از شام تا بام)، است و خداوند از همه عالمتر است. 
در پایان لازم می¬دانم چند مورد از فلسفه و حکمت¬های روزه¬دار را بیان دارم. هرچند فلسفه و حکمت¬های آن را نمی¬شود برشمرد؛ اما به اندازه و توان خود به تعدادی از آنها اشاره خواهیم کرد. روزه موجب سلامت روح ونفس و تربیت روحانی و جسمانی است، به عبارت دیگر رسیدن به اخلاق ملکوتی و کمال بندگی و روی برتافتن از دام و دانه¬های شیطانی و ترک خواهشهای نفسانی است. «ماه رمضان» اردوگاه خودسازی و تهذیب نفس و شکستن زنجیره¬های عادات زیستی، شناختی وتقویت آگاهی و اراده و اعتماد به نفس است، برای رسیدن به قله رستگاری. وسرانجام«روزه» برنامه¬ای است برای رشد و تحول فردی و حرکتی است هدفمند و موثر در مسیر فقرزدایی، عدالت و سلامت و تعالی جامعه. با این توصیفها روزه معبری است برای رساندن انسان به اجر صابران و شاکران در راه خداوند. با کمی دقیق¬تر شدن «روزه» نیازی طبیعی برای گندزدایی جسم و روان و هموارگر بستر رشد وتعالی انسان است.
و درنهایت به آیه بسنده می‌کنیم«وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئاً وَإِنْ کَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَینَا بِهَا وَکَفَى بِنَا حَاسِبِینَ»(الأنبیاء/47)