الگوهای اجتماعی، چه افراد حقیقی و چه مجازی، از دیرباز بر شکل‌گیری باورها و رفتارهای فردی تأثیرگذار بوده‌اند. اما در عصر حاضر، با ظهور و گسترش رسانه‌های اجتماعی، این تأثیرگذاری به شدت تقویت شده است. رسانه‌ها به عنوان قدرتمندترین ابزار شکل‌دهی افکار عمومی، نقش محوری در رادیکالیزاسیون جوانان ایفا می‌کنند.

مکانیسم‌های رادیکالیزاسیون در تعامل الگوها و رسانه‌ها:

ایجاد حباب‌های فیلتر: الگوریتم‌های رسانه‌های اجتماعی، کاربران را در حباب‌های اطلاعاتی قرار می‌دهند و تنها محتواهایی را به آن‌ها نشان می‌دهند که با باورهای قبلی آن‌ها همسو باشد.

 این امر باعث تقویت تعصبات و جلوگیری از مواجهه با دیدگاه‌های متفاوت می‌شود.

تقویت هویت گروهی: رسانه‌ها با ایجاد گروه‌های آنلاین و تقویت حس تعلق به گروه، جوانان را به سمت افراط‌گرایی سوق می‌دهند.

توجیه خشونت: رسانه‌ها با نمایش خشونت به عنوان راهی برای رسیدن به اهداف، آن را عادی‌سازی کرده و توجیه می‌کنند.

تکرار و تأیید: تکرار مکرر پیام‌های افراطی در رسانه‌های اجتماعی و تأیید آن‌ها توسط اعضای گروه، به تدریج باعث باورپذیری این پیام‌ها در ذهن جوانان می‌شود.

نقش الگوهای اجتماعی در رادیکالیزاسیون جوانان

الگوهای اجتماعی، چه افراد حقیقی باشند (مانند رهبران مذهبی، شخصیت‌های مشهور، دوستان و خانواده) و چه مجازی (شخصیت‌های موجود در فیلم‌ها، بازی‌های رایانه‌ای و رسانه‌های اجتماعی)، تأثیر بسزایی بر شکل‌گیری هویت و باورهای افراد، به خصوص جوانان، دارند. 

این تأثیرگذاری می‌تواند در جهت مثبت و منفی باشد. در زمینه رادیکالیزاسیون جوانان، الگوهای اجتماعی نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنند.

چگونه الگوهای اجتماعی جوانان را به سمت رادیکالیزاسیون سوق می‌دهند؟

ایجاد هویت و تعلق: جوانان اغلب به دنبال هویت و تعلقی هستند که در خانواده یا جامعه خود نیافته‌اند. گروه‌های افراطی با ارائه هویتی قوی و احساس تعلق به یک گروه خاص، این نیاز جوانان را پاسخ می‌دهند.

توجیه رفتارهای خشونت‌آمیز: الگوهای اجتماعی افراطی، رفتارهای خشونت‌آمیز را توجیه کرده و آن‌ها را به عنوان راهی برای رسیدن به یک هدف مقدس جلوه می‌دهند.

ایجاد حس عدالت‌خواهی: این الگوها اغلب با بهره‌برداری از احساسات عدالت‌خواهی جوانان، آن‌ها را به سمت خود جذب می‌کنند.

تغییر تعریف از خوب و بد: الگوهای افراطی، تعریف جوانان از خوب و بد را تغییر داده و رفتارهای خشونت‌آمیز را به عنوان امری مشروع جلوه می‌دهند.

ایجاد فشار گروهی: فشار گروهی و تمایل به پذیرفته شدن در گروه، می‌تواند جوانان را به پذیرش افکار و رفتارهای افراطی وادار کند.

تعامل پیچیده بین رسانه‌ها و الگوهای اجتماعی

 موضوع تعامل  می تواندنقشی حیاتی در شکل‌گیری افکار و رفتار جوانان ایفا نمایند. رسانه‌ها می‌توانند به عنوان یک تقویت‌کننده برای افکار و ارزش‌های موجود در جامعه عمل کنند، اما همچنین می‌توانند به عنوان یک نیروی تغییرگذار و تحول‌آفرین عمل کنند. الگوهای اجتماعی نیز به نوبه خود، بر نحوه تفسیر و استفاده جوانان از رسانه‌ها تأثیر می‌گذارند.

استفاده مثبت از رسانه‌ها توسط الگوها

 استفاده مثبت و مفید می‌تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای مقابله با رادیکالیسم عمل نماید. الگوهای محبوب، از جمله هنرمندان، ورزشکاران، و فعالان اجتماعی، می‌توانند با استفاده از رسانه‌های اجتماعی و سایر پلتفرم‌ها، پیام‌های مثبت و امیدوارکننده‌ای را به جوانان منتقل کنند.

 آن‌ها می‌توانند به عنوان الگوهایی عمل کنند که ارزش‌های مدارا، احترام به دیگران، و اهمیت گفتگو را ترویج می‌دهند.

اما این بدان معنا نیست که رسانه‌ها و الگوهای اجتماعی همیشه تأثیر مثبتی بر جوانان دارند. در برخی موارد، رسانه‌ها می‌توانند به تقویت تعصبات و افراط‌گرایی کمک کنند. الگوهایی که ارزش‌های منفی را ترویج می‌دهند نیز می‌توانند بر جوانان تأثیرگذار باشند.

بنابراین، برای مقابله مؤثر با رادیکالیسم جوانان، باید به تعامل پیچیده بین رسانه‌ها، الگوهای اجتماعی و جوانان توجه کنیم.

راهکارهای مقابله:

تقویت سواد رسانه‌ای: آموزش جوانان برای تشخیص اخبار جعلی، ارزیابی انتقادی محتواهای منتشر شده در رسانه‌های اجتماعی و تقویت تفکر انتقادی.

حمایت از خانواده و جامعه: ایجاد محیط‌های خانوادگی و اجتماعی امن و حمایتی که در آن جوانان بتوانند به راحتی با مشکلات خود روبرو شوند و به دنبال راه حل‌های سالم باشند.

نقش آفرینی رهبران دینی: نقش‌آفرینی هوشمندانه رهبران دینی معتدل برای ترویج مفاهیم صحیح دین و مقابله با تفاسیر افراطی بسیار می تواند تأثیر گذار باشد.

تنظیم مقررات سختگیرانه‌تر برای رسانه‌های اجتماعی: الزام پلتفرم‌های اجتماعی به حذف سریع محتواهای افراطی و نفرت‌پراکن  در بین جوامع مسلمان و غیر مسلمان.

نتیجه‌گیری:

الگوهای اجتماعی و رسانه‌ها به عنوان دو عامل مهم در رادیکالیزاسیون جوانان، تأثیری متقابل بر یکدیگر دارند. برای مقابله با این پدیده، نیازمند یک رویکرد جامع و چندجانبه هستیم که شامل آموزش، حمایت اجتماعی، همکاری بین‌المللی و تنظیم مقررات باشد.