دستەی نخست با برساختن تصویری آرمانی و مطلوب به تصفیەی امت‌گرایی اردوغان از قومگرایی و پان‌ترکیسم پرداختند. در این پندار وانمود می‌شود که رئیس‌جمهور ترکیه «امیرالمومنین» نوین است که بسان خلفای راشد در حال دادگستری و اسلام‌خواهی در اقطاب عالم اسلامی است.

دستەی دوم هم با تأکید بر انحطاط فزایندەی نهاد انتخابات در ایران، سهواً یا عمداً پسرفت دموکراتیک ترکیه و زوال فزایندەی مقولەی آزادی بیان را نادیدە می‌گیرند.

٢- در اینجا به صورت موجز می‌کوشم به این دو چالش پاسخ دهم.

اول: گزارش نهایی ناظران بین‌المللی وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا در این زمینه می‌تواند فصل‌الخطاب باشد:

انتخابات ترکیه‌ی آزاد ولی غیرعادلانه بود.

در واقع اصل مطلب، این دو کلمه است. اگر در ایران هیچ یک از این دو مهم، محصل نمی‌شود، دالّ بر این نیست که در هر دو نمرەی بیست بە ترکیە بدهیم. به عبارت بهتر در کشور همسایه، اپوزیسیون توانست واردِ گود شود ولی در غیاب برابر بودن میدان و رقابتی عادلانه. اولی شایستەی ستایش است و دومی سزاوار سرزنش!

٣-- ما دربارەی نگاە پرعطوفت بخشی از اسلامگرایان به «خسرو خوبان» ترکیه باید گفت ظاهراً الزامات ساخت دولت - ملّت و اجبار دولتها برای پیروی از اصلی بنام منافع ملی نمی‌تواند این دوستان را قانع کند.

برای آنها، این متناقض‌نما نیست که اردوغانی که ده سال قبل بشار اسد را تکفیر و تفسیق می‌کرد و وعدەی نماز فتح در مسجد اموی دمشق را می‌داد، امروز برای در آغوش کشیدن او در کوه قاسیون لحظه‌شماری کند.

بشار همان بشار است و سوریه هم همان، آنکه تغییر کرده اردوغان است و آنچه فراموش شده، صبغەی اسلامگرایانەی سیاست قبلی است.

ظاهراً یادآوری مکرّر این موارد برای این دوستان مُقنِع نیست. لذا به یک تناقض مهم معرفتی و بنیادین می‌پردازم.

٤-- ایدئولوژی حاکم بر ترکیەی کنونی ملغمەی از اسلام و پان‌ترکیسم است کە ازدواج کاتولیکی دو حزب عدالت و توسعه و حرکت ملی، ویترین سیاسی آن است.

اکنون سخن این است که این ملغمه نه تاکتیکی سیاسی و موقت، بل از قضا جوهر مسأله و تنها صورت قابل تحقق آن است.

نگاهی کوتاه به گذشته، مبیّن این حقیقت است.

پان ترکیسم، نخست نه در ترکیه بلکه در روسیه زاده شد. 

٥- تاتارها در مقام رهبر و مرجع جامعەی مسلمان امپراتوری روسیه، ملهم از نضج‌گیری ناسیونالیسم، پان‌اسلاویسم و بین‌الملل‌گرایی سوسیالیستی، دلباختەی دو ایسم ماهیتاً متضاد شدند: پان‌اسلامیسم و پان‌ترکیسم!

اسماعیل گاسپرینسکی نیای فکری پان‌ترکیسم، همزمان پان‌اسلامیستی دو آتشه بود.

پان‌اسلامیسم واکنشی خودانگیخته در برابر فشارهای دنیای بیرون در حال تغییر بود و مناسب امپراتوری چند ملیتی روسیه که جوامع مسلمان را در خود جای داده بود.

پان‌ترکیسم هم ایدئولوژی وام‌گرفته از بخش اروپایی روسیه و پاسخی روحی به پرسش‌های جدیدی که پی در پی می‌آمدند.

از قضا در اوان کار عثمانی‌ها اولی را می‌پسندیدند و نسبت به پیامدهای ویرانگر دومی برای وحدت امپراتوری خود بدگمان بودند.

بعداً با زوال نفوذ ترکها در خاورمیانەی عربی، آنها هم پان‌ترکبسم را بعنوان جبران مافات و ابزار محافظت از مرده‌ریگ امپراتوری پذیرفتند.

در اینجا نیز مانند روسیه، الزامات نظام امپراتوری پیوندی کارکردی میان اندیشەی اتحاد اسلام و پان‌ترکیسم پدید آورد.

٦- زبان‌آورترین روشنفکران ترک این برهه مانند گاسپرینسکی، احمد آقایف و علی بی حسین زاده پان‌ترک و اسلام گرا بودند.

ترک کردن، اسلامی کردن و اروپایی کردن شعار معروف حسین زاده روشنفکر قفقازی بود. تزی که با کمی تغییر توسط ضیاء گوی آلپ نظریه‌پرداز پان‌ترکیسم به صورت نماد در ترک‌گرایی عثمانی درآمد.

پان‌اسلامیسم چه در بیان سید جمال الدین اسدآبادی و چه نسخەی عبدالحمید، مشوقی برای گذار از شکاف شیعه و سنی و تاسیس فرمی بود که محتوای آن را ترک‌گرایی تشکیل می‌داد.

٧- پیوند اسلام و ناسیونالیسم ترک در اینجا ابعادی فراتر از آلیاژهای فکری مشابه در ایران و جهان عرب دارد.

شیعه‌گری عجین شده با ملی‌گرایی ایرانی، به هیچ‌وجه از ظرفیت‌ها و توانایی‌های امت گرایانەی اولی برخوردار نیست و همیشه در مظان تلخیص به نسخه‌های فرقه‌گرایانه و محدود قرار دارد.

در تجربەی عربی هم علیرغم پیوند ارگانیک اسلام با زبان عربی، امکان برساختن ملغمەای موفق از اسلام و پان‌عربیسم بسان ترک‌ها وجود ندارد.

پیشگامان بیداری عربی، عموماً عرفی‌گرایانی بودند که آرمان خود را در رهایی از سلطەی ترک‌ها و اروپایی‌های جایگزین آنها می‌دیدند.

بعبارت دیگر ناسیونالیسم عربی در لحظەی تاریخی بی دولتی عرب‌ها متولد شد، در حالی که برای ترک‌ها قضیه برعکس بود.