در حالی که یک ماه از آغاز تجاوز و جنگ خسارتبار اسرائیل علیه کشورمان میگذرد، دولت و نظام سیاسی تاکنون به صورت رسمی درباره چرایی وقوع این تجاوز و درگیری و ریشهها و ابعاد و جزئیات جنگ و پیامدها و خسارتهای آن با ملت ایران سخنی نگفته و اطلاعیهای صادر نکرده است. در سه هفته گذشته، آتشبس غیررسمی میان اسرائیل و ایران مخدوش نشده است، اما همچنان گروهی از تحلیلگران نگران آغاز دوباره تنش و درگیریهای نظامی هستند. نامشخصبودن آینده و احتمال آغاز دور جدیدی از درگیریهای نظامی به حساسیتهای موجود افزوده و کشور و بهویژه ساختار اقتصادی را با تعلیق و ابهام دست به گریبان کرده است. استمرار نگرانیهای عمومی هم بخش دیگری از پیامدهای جنگ و تجاوز اسرائیل است.
آغاز تجاوز و استمرار حملات اسرائیل با ترور بسیاری از فرماندهان نظامی، امنیتی و انتظامی همراه بود. این گروه از شخصیتهای نظامی که متولیان حفظ امنیت کشور بودند، در روزهای جنگ هدف قرار گرفتند. همچنین گروهی از کارشناسان، استادان و دانشمندان هستهای کشور نیز در این دوره ترور شدند. پرسش اینجاست که ترور بسیاری از این شخصیتها شبیه ترور اسماعیل هنیه بود که حدود یک سال پیش در تهران روی داد. آیا در این یک سال ابعاد مختلف این حادثه از نظر فنی، نظامی و امنیتی بررسی و آسیبشناسی شد؟ ارزیابی جامعی درباره این رویداد انجام شد تا دوباره با همین روش، دیگران مورد سوءقصد قرار نگیرند؟
موضوع دیگری که در دوره 12روزه جنگ اسرائیل علیه ایران بازتاب بسیاری داشت، بیان همکاری افرادی از داخل با متجاوزان بود و برخی خبرها حاکی از نقش این جاسوسها بهعنوان نیروی عملیاتی دشمن در به پرواز درآوردن ریزپرندههاست و حتی گروهی نقش جاسوسها و عوامل داخلی را در تخریب پدافند ضدهوایی کشور بسیار برجسته کردند. مشخص نیست آیا چنین گزارشهایی شایعهای صرف بود یا نشانی از واقعیت در خود داشت و معلوم نیست ابعاد چنین همکاریهایی تا چه میزان بود و این گروه چه سهمی از میزان خسارات وارده به کشور داشتند. درباره این موضوع حساس نیز باید اطلاعات لازم به اطلاع ملت ایران رسانده شود.
همچنین برخی نشریات و رسانههای خارجی گزارشهایی منتشر کردند که حاکی از نفوذ اسرائیل و طراحی پیچیده ترور فرمانده هوافضای سپاه و معاونان این نهاد بود. رسانههای خارجی مدعی بودند این فرایند از طریق تلفن امنی که ارتباطات این نهاد از طریق آن برقرار میشد، انجام شده است. آیا چنین اخبار و گزارشهایی درست است؟ اگر پاسخ مثبت است، در سیستمهای مشابه نیز چنین نفوذی رخ داده است؟ و اگر پاسخ منفی است، چگونه اسرائیل متوجه حضور فرمانده و معاونان این نهاد در ساعات مشخصی در جای مشخصی شده بود که به این ترور ختم شد؟
در روزهای اخیر یکی از خبرگزاریهای وابسته به یکی از نهادهای کشور اعلام کرده جلسه شورای عالی امنیت ملی نیز مورد هجوم قرار گرفته که البته در نهایت اسرائیل موفق نشده رؤسای قوا را ترور کند. چگونه اسرائیل از برگزاری چنین جلسهای خبردار شده و محل دقیق و زمان دقیق جلسه را کشف کرده است؟ در سالهای گذشته به صورت مکرر فرماندهان پدافند هوایی کشور ازجمله فرمانده قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتمالانبیا و دیگر فرماندهان نظامی کشور از نفوذناپذیری آسمان کشور خبر داده بودند و تأکید شده بود هم ریزپرندهها و هم هواپیماهای رادارگریز دشمن از طریق پدافند کشور قابل شناسایی است. درحالیکه یک ماه از آغاز حملات هوایی اسرائیل میگذرد، همچنان هیچیک از نهادهای رسمی کشور بهویژه دولت درباره ابعاد حملات اسرائیل و خسارات واردشده به کشور به صورت رسمی اطلاعیهای منتشر نکرده و ملت ایران را در جریان جزئیات حملات، تا جایی که امنیت ملی اقتضا میکند و اسرار نظامی محفوظ بماند، قرار نداده است. قبل از آغاز حملات اسرائیل به ایران نیز وزارت اطلاعات درباره اسناد بهدستآمده از اسرائیل اطلاعیهای منتشر کرد؛ جزئیات و ابعاد این موضوع نیز همچنان به اطلاع عموم نرسیده است.
پیشنهاد میشود با گذشت یک ماه از حملات اسرائیل به ایران، دولت در اطلاعیهای به صورت شفاف ملت ایران را دراینباره خطاب قرار داده و بهطور رسمی درباره چرایی وقوع این تجاوز و درگیری و ریشهها و ابعاد و جزئیات جنگ و پیامدها و خسارتهای آن با ملت سخن بگوید.
در این اطلاعیه گفته شود درحالیکه بسیاری از مسئولان کشور در ماههای گذشته احتمال وقوع جنگ با اسرائیل و آمریکا را بسیار کم ارزیابی میکردند، چرا این جنگ روی داد و آیا آن ارزیابیها دقیق بود یا خیر؟ همچنین با توجه به گسترش شایعات درباره میزان نفوذ اسرائیل بهویژه درباره ابعاد نفوذ در سطوح مختلف توضیحات لازم در اختیار ملت ایران قرار داده شود. مشخصشدن تکلیف جنگ و صلح، مهمترین موضوع کشور در شرایط حاضر است. همه باید با قدم و قلم خود برای بازگرداندن شرایط عادی به کشور تلاش کنند. برای بازگردان ثبات و اطمینان به آینده و شکفتهشدن امید تازه، همگی باید تلاش کنیم تا ایران فردا به دور از جنگ و با مشارکت همه ایرانیان راه خود را برای عمران و آبادی و توسعه پیدا کند.
نظرات
دلسوز
24 تیر 1404 - 10:31پاسخ به یادداشت احسان هوشمند: یادداشت شما با عنوان «چرا دولت با مردم سخن نمیگوید؟» بهدرستی بر یکی از مهمترین چالشهای این روزهای کشور دست گذاشته است: فقدان شفافیت در ارتباط حاکمیت با جامعه، بهویژه در بزنگاههای خطیر و تهدیدات ملی. در وضعیت کنونی، که یک ماه از حملات اسرائیل به خاک ایران میگذرد، این سکوت رسمی نهتنها فضا را برای گمانهزنی، شایعه و بیاعتمادی باز گذاشته، بلکه عملاً افکار عمومی را در خلأ اطلاعاتی نگه داشته است؛ خلائی که نهفقط تبعات روانی، بلکه پیامدهای سیاسی و اقتصادی نیز دارد. چند نکته در پاسخ و تأمل: ۱. حق مردم برای دانستن مردم ایران حق دارند بدانند چه اتفاقی افتاده و چه خساراتی بر کشور وارد شده است. این حق، نه صرفاً یک مطالبه سیاسی، بلکه از الزامات حکومتداری مسئولانه و مبتنی بر قرارداد اجتماعی است. وقتی جامعه در معرض جنگ و ترور و ناامنی قرار میگیرد، باید در جریان اطلاعات قرار گیرد؛ ولو در حدی که امنیت ملی اجازه دهد. ۲. شفافیت، نه افشای اسرار نظامی هیچکس انتظار ندارد که دولت یا نیروهای مسلح، اطلاعات طبقهبندیشده و اسرار نظامی را در اختیار عموم قرار دهند. اما میتوان – و باید – خطوط کلی، تحلیلهای راهبردی و برآوردهایی از خسارات انسانی، اقتصادی و امنیتی در اختیار مردم گذاشته شود تا ملت احساس بیپناهی نکند و جای تحلیلهای بیپایه، از واقعیت مطلع شود. ۳. ترور نخبگان و فرماندهان؛ زنگ خطری برای امنیت داخلی همانگونه که اشاره کردهاید، ترور چهرههای کلیدی نظامی و هستهای کشور در دوره جنگ، صرفاً جنبه نظامی ندارد، بلکه یک شکاف اطلاعاتی و امنیتی درونی را نشان میدهد که اگر بررسی و ترمیم نشود، همچنان کشور را آسیبپذیر نگه میدارد. این مسائل باید شفاف بررسی شود و مردم مطمئن شوند که ساختارهای امنیتی در حال بازنگری و بهبودند. ۴. ابهام در سیاست خارجی؛ نشانه ضعف یا تاکتیک؟ اینکه دولت هیچ تحلیلی درباره دلایل جنگ و چشمانداز پیشرو ارائه نمیدهد، آیا ناشی از سردرگمی در دستگاه دیپلماسی است یا بخشی از یک استراتژی پنهانکارانه؟ در هر دو صورت، فقدان اطلاعرسانی شفاف به مردم، پیام منفی ارسال میکند و باعث تضعیف انسجام ملی میشود. ۵. اعتماد، سرمایهای که در حال فرسایش است مهمتر از خسارتهای عینی جنگ، فرسایش سرمایه اجتماعی است. اگر مردم احساس کنند که «در جریان امور نیستند»، اگر به رسانههای داخلی اعتماد نداشته باشند، اگر تصور کنند که سرنوشتشان در دستان نیروهایی است که به آنان پاسخگو نیستند، آنگاه هیچ سرمایهای برای مواجهه با بحرانهای بعدی باقی نمیماند. نتیجه: دولت و نهادهای رسمی باید هرچه زودتر، فارغ از ملاحظات بوروکراتیک یا نگرانی از واکنشها، با ملت ایران سخن بگویند. گفتوگویی صادقانه، نهتنها از بار روانی بحران میکاهد، بلکه مقدمهای برای بازسازی اعتماد عمومی، همدلی ملی و بازگشت کشور به مسیر عقلانی و توسعهگراست. سکوت، در این شرایط، بزرگترین خطاست.