در این مقال در نظر داریم به یکی از پاداشهای الهی برای پرهیزگاران در سرای آخرت بپردازیم.
دستهای از آیات قرآن نیروی عاطفی عجیبی به مخاطب خود منتقل میکند. شیوهی بیان لحنی آکنده از شفقت و محبت و دوستی را میرساند. این دسته آیات قلب ما رو خطاب قرار میدهد. از جملهی این آیات واژهی «عِنْدَ»، «ِعِنْدَكَ» است. روحی که در این کلمات وجود دارد به انسان آرامش و اطمینان خاصی میبخشد، که بر زبان راحت جاری میشود، اما در وصف نمیگنجد.
بهعنوان مثال، درخواست همسر فرعون از خداوند که قرآن بازگو کرده است.
«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ و براى كسانى كه ايمان آورده اند خدا همسر فرعون را مثل آورده آنگاه كه گفت پروردگارا پيش خود در بهشت خانهاى برايم بساز و مرا از فرعون و كردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان»[سوره التحريم ۱۱]
این بخش از آیه اشاره به رابطهی دوستانهی انسان و خدا دارد، هر چند همسر فرعون در قصر است اما دل در گرو خدا دارد و دلباخته و وابسته به خالق خود است.
گفتنی است که تقدم عبارت «عِنْدَكَ» بر«بَيْتًا» اشارهی ظریفی دارد به این امر که برای همسر فرعون، در جوار خدا بودن بر خانهای در بهشت داشتن برتری و ارجحیت دارد.
دعای همسر فرعون در شرایط تنعم، دارای پیامی درخور تأمل است و نمونه شدن این بانوی خداجو از نظر قرآن، بدان علت است که او به شرایط فانی و زندگی فریبای خود در دنیا دل نبست. او همسر فرعون، از بزرگترین شاهان آن روزگار بود. خوشترین مکان و پرنعمتترین جایی که زنی در آن به هر چه میخواست دست مییافت؛ ولی این زن در پرتو ایمان مخلصانهای که داشت از همهی اینها پیشی جست و به مقام والایی رسید.
قرآن در باب پاداش پرهیزکاران آورده است
«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ؛ در حقيقت مردم پرهيزگار در ميان باغها و نهرها*در قرارگاه صدق نزد پادشاهى توانايند»[سوره القمر ۵۴ – ۵۵]
سید قطب(رحمه الله) در تفسیر این آیه میگوید:
این آیه دو سوی نعمت را بیان میکند. نعمت حسّ و اعضای بدن در عبارتی جامع و فراگیر بیان شده است. «فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ» و نعمت دل و جان، نعمت نزدیکی به خدا و احترام و گرامیداشت از جانب اوست: «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»
در مجلسی راستینی که در پیشگاه پادشاه بزرگ و توانمند است. مجلس ثابت و مطمئن و جایگاه ارزشمند و نزدیک به سبب نزدیکی به خدا جای انس است. به علت منزلتی که دارد، جای اطمینان است؛ زیرا اینان پرهیزکاران خدا ترساند و خدا را همیشه مراقب خود میدانند. خداوند در دل دو ترس قرار نمیدهد، ترس از او در این جهان و ترس از او در آخرت، کسی که در این دنیا از خدا بترسد، خداوند او را در آخرت امنیت میبخشد و در امان نگه میدارد.
قرآن بیان داشته که گرامیترین انسانها در نزد او، با تقواترین آنهاست
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛ اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بىترديد خداوند داناى آگاه است»)[سوره الحجرات ۱۳]
و چه گرامیداشتی بالاتر از این که در سرای آخرت در نزد و کنار پروردگار خود قرار گیرند
در دنیا همنشینی با کسی که از جایگاه بلندی برخوردار باشد؛ به عنوان فضل و توفیقی ارزشمند تلقی میشود، تا جایی که وقتی کسی خواسته باشد از جایگاه خود سخن براند؛ در زندگی خود به این استناد میکند که روزی یا ساعتی یا ماه وسال هایی همراه و همنشین شخصیتی والا مقام بوده است و برای بالا بردن شخصیت خود از این موضوع استفاده میکند.
اما یک همنشینی دیگری که ارزشاش به مراتب از بودن در کنار بندهای از بندگان خدا بالاتر و والاتر میباشد. در پیشگاه و نزد خالق انسان و پروردگار هر دو جهان است. فضل و توفیقی است که شامل حال همگان نمیشود.
چه شور و شعفی و چه احساس وصفناشدنی دارد. اینکه انسان خود را در کنار و نزد پروردگارش ببینید.
پروردگاری که مالک و خالق او و همه هستی است
«وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؛ و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست»[سوره آل عمران ۱۸۹]
خداوندی که آفریننده همه چیز است.
«اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ؛ خدا آفريدگار هر چيزى است»[سوره الزمر ۶۲]
پروردگاری که کلیهی امور به سوی او برمی گردد
«وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ؛ و نهان آسمانها و زمين از آن خداست و تمام كارها به او بازگردانده مى شود پس او را پرستش كن و بر او توكل نماى»[سوره هود ۱۲۳]
پروردگاری که بر انجام هر چیزی تواناست: «وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ و خداوند بر هر چيزى تواناست» [آل عمران ١٨٩]
پروردگاری که بر اوضاع و احوال همگان آگاه ست: «وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛ و او به هر چيزى داناست»[سورة البقرة ۲۹]
پروردگاری که بر همه چیز عهدهدار و نگهدار است: «وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ؛ و اوست كه بر هر چيز نگهبان است»[ زمر ۶۲]
پروردگاری که حاضر و ناظر بر همه امور است: «وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ؛ و خدا بر هر چيزى گواه است»[سوره البروج ۹]
از میان مخلوقات خدا، فرشتگان نیز از چنین جایگاه برخوردار هستند.
«فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا يَسْأَمُونَ؛ پس اگر كبر ورزيدند كسانى كه در پيشگاه پروردگار تواند شبانه روز او را نيايش مى كنند و خسته نمى شوند»[سوره فصلت ۳۸]
و چه زیبا سعدی شیرین سخن گفته است.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
به جز خدا ندیدن، زمانی اتفاق میافتد که در جوار او باشی، وقتی انسان فقط نظارهگر شوکت و عظمت او باشد. چیزی به غیر از خدا نمیبیند. و چه منزلتی بالاتر و والاتر از این میتوان، تصور کرد.
«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ؛ آرى در آن روز صورتهايى شاداب و مسرور است* و به پروردگارش مى نگرد»[سوره القيامة ۲۲ – ۲۳]
مولوی از منزل کبریایی سخن میراند
هر نَفَس آوازِ عشق میرَسَد از چپ و راست
ما به فَلَک میرَویم عزمِ تماشا کِراست
ما به فَلَک بودهایم یارِ مَلَک بودهایم
باز همان جا رَویم جُمله که آن شهرِ ماست
خود زِ فَلَک بَرتَریم وز مَلَک اَفْزونتَریم
زین دو چرا نَگْذریم؟ منزلِ ما کِبْریاست
گوهرِ پاک از کجا عالَمِ خاک از کجا
بر چه فرود آمدیت؟ بار کنید این چه جاست؟
بختِ جوانْ یارِ ما دادنِ جانْ کارِ ما
قافلهسالار ما فخرِ جهانْ مصطفی است( مولانا، غزلیات- غزل شماره ۴۶۳)
امتیاز دیگر که خداوند برای پرهیزکاران در نظر گرفته است، که در آیه بدان اشاره رفته مجلس راستین «مَقْعَدِ صِدْقٍ» است، این جایگاه بدان سبب خدا برای پرهیزکاران در نظر گرفته، چرا که در دنیا حقیقت و صداقت را باور داشتن، که در آیهی زیر در وصف آنان آمده است.
«وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ؛ و آن كس كه راستى آورد و آن را باور نمود آنانند كه خود پرهيزگارانند»[سوره الزمر ۳۳]
کسی که صداقت با خود میآورد، در گفتار، کردار، و احوالش، صادق است. صدق در گفتهها، راست و استوار بودن زبان در سخن، است. صدق در اعمال، استوار بودن رفتار بر اساس اوامر الهی و پیروی از آن، است.
صدق در احوال نیز استوار بودن اعمال قلب و جوارح بر اساس اخلاص و به کارگیری نهایت سعی و تلاش است.
انسان صادق در حقیقت کسی است که همهی نیروهای روحی و درونی را به سوی خواسته و مراد خدا و حرکت به سوی او آماده شدن برای دیدار او سوق میدهد. هر کس چنین باشد، هیچ چیزی را که سبب پیمانشکنی در برابر خداوند است، نمیپذیرد.
چنین کسی صحبت و همنشینی ضد را برنمیتابد، آن کسانی که اهل غفلت و راهزنان قلب در مسیر حرکت به سوی خداوند هستند. زیرا همنشینی با آنان زیانآورترین عامل برای صادق است. پس هرگز همراهی آنان را بر نمیتابد. از این روست خدا جایگاه آنان را در مجلس راستی، قرار داده چرا در مجالس دنیا که در آن غفلت، شهوت، گناه باشد حضور پیدا نمیکردند.
قرآن همنشینی با صادقین را راهی برای رسیدن به منزلت تقوا معرفی میکند
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا پروا كنيد و با راستان باشيد»[سوره التوبة ۱۱۹]
قرآن در فرازی دیگر اینگونه «مَقْعَدِ صِدْقٍ» مجلس بهشت را ترسیم میکند
«جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا * لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا ۖ وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا * تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيًّا؛ باغهاى جاودانى كه خداى رحمان به بندگانش در جهان ناپيدا وعده داده است در حقيقت وعده او انجامشدنى است* در آنجا سخن بيهودهاى نمى شنوند جز درود و روزيشان صبح و شام در آنجا آماده است*اين همان بهشتى است كه به هر يك از بندگان ما كه پرهيزگار باشند به ميراث مى دهيم»[سوره مريم ۶۱ – ۶۳]
خداوند توفیق استفادهی بهینه از ماه رمضان به ما عطا کند تا به مقام والای همنشینی با پروردگار نائل آییم. آمین
مراجع:
۱- سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن؛ ترجمهی دکتر مصطفی خرمدل، تهران، نشر احسان.
۲- محمد بن أبي بكر أيوب الزرعي أبو عبد الله، مدارج السالكين بين منازل إياك نعبد وإياك نستعين، تحقيق: محمد حامد الفقي، دار الكتاب العربي – بيروت، الطبعة الثانية 1393 – 1973.
ویرایش: اصلاحوب
نظرات