٥- عمرهای که پایانش عید است
رسول خدا میفرماید: «عمرة في رمضان کحجة معي» عمره در رمضان مانند حجی است که با من انجام میگیرد.
یک حج همراه با من در ثواب و پاداش آن؛ یک حج با من در معنویت و احساساتی که انسان در همراهی با رسول خدا در حج مییابد. یک حج با رسول خدا در برکات و ثمرات آن و آثاری که بر دل و درون انسان میگذارد.
چه تشویقی بالاتر از این؛ همراهی با رسول خدا... تا باعث شود مؤمن این لذت و شیرینی وصفناشدنی در سفر عمره را بچشد.
امروزه گرانبهاترین هدیه، باز کردن یک صفحهی سفید با خداوند و پیچیدن صفحات سیاه است؛ این حق توست که شادمان باشی چون این هدیه را دریافت کردهای:
عهد و پیمان نوین: رسول خدا میفرماید: "من صام رمضان إیمانا واحتسابا غفر له من تقدم من ذنبه" هر کس رمضان را با ایمان و امید به پاداش روزه بگیرد گناهان گذشتهاش آمرزیده میشوند.
ایمانا یعنی تصدیق فرضیهی روزه و عظمت ثواب و حسنات آن.
احتسابا یعنی درخواست پاداش از خدا و یقین به ثواب آن؛ چگونه به خداوند اعتماد نکنیم در حالی که یک ذره هم ستم روا نمیدارد...
«مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُوا عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» ﴿توبه:١٢٠﴾
مردم مدينه و باديهنشينان پيرامونشان را نرسد كه از [فرمان] پيامبر خدا سر باز زنند و جان خود را عزيزتر از جان او بدانند، چرا كه هيچ تشنگى و رنج و گرسنگيى در راه خدا به آنان نمىرسد؛ و در هيچ مكانى كه كافران را به خشم مىآورد قدم نمىگذارند و از دشمنى غنيمتى به دست نمىآورند مگر اينكه به سبب آن، عمل صالحى براى آنان [در كارنامهشان] نوشته مىشود، زيرا خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمىكند.
احتساب یعنی فریضهی روزه را با طیب خاطر و میل قلبی ادا کنی بدون این که احساس سنگینی کنی و روزهایش را طولانی تصور کنی. ای جویای خیر به پیش و ای جویای شر کوتاه بیا. چقدر دلم میسوزد به حال کسی که از او میخواهند صفحهی جدیدی را با پروردگارش باز کند، اما سرپیچی میکند؛ ندا میآید که زمان بخشایش و آمرزش با آسانترین راه فرا رسیده است اما پشت میکند!
ماهی که گناهان یک سال را محو میکند؛ چند روز خستگی که گناهان یک عمر را از بین میبرد. یک ساعت بیداری که رستگاری ابدی را به همراه دارد. چه هدیهی گرانبهایی است اما شما روی میگردانید!
هدایای گرانبهایی که چون باران، اجر و پاداش بر تو میبارد چنان که تصورش نمیکردی و خوابش را هم نمیدیدی:
٦- رقابت تنگاتنگ و پیروزی
وقتی ابوبکر صدیق مطلع شد که در سفر هجرت همراه رسول خدا خواهد بود، از شادمانی گریست؛ اگر صدیق به خاطر این افتخار گریست، شایسته است ما نیز به خاطر این مهمان گرانقدر که این روزها در کنار ماست اشک شوق بباریم.
طلحه بن عبید الله روایت میکند که در زمان رسول خدا، دو نفر همزمان اسلام آوردند و همراه رسول خدا سختیها کشیدند؛ یکی که از دیگری سختکوشتر بود، به شهادت رسید و دیگری تا سال بعد زنده ماند. طلحه میگوید: در خواب دیدم که در ورودی بهشت ایستادهام؛ یکی از بهشت بیرون آمد و به کسی که سال بعد فوت کرده بود اجازهی ورود داد آنگاه بار دیگر بیرون آمد و به دیگری که شهید شده بود اجازهی ورود داد. سپس به سوی من بازگشت و گفت: بازگرد هنوز اجازهی ورود نداری. وقتی طلحه این حکایت را برای مردم تعریف کرد، تعجب کردند. خبر به رسول خدا رسید و فرمود: چرا تعجب میکنید؟ گفتند: ای رسول خدا آن مرد که بسیار سختکوش بود و به شهادت رسیده بود، پس از رفیقش وارد بهشت شد! فرمود: مگر نه این است که یک سال پس از او عمر کرده است؟ گفت: آری. فرمود: در رمضان قرار گرفته است و نماز و روزه و سجود و... داشته است؟ گفتند: آری. فرمود: تفاوت این دو از زمین تا آسمان است.
از هدایای این ماه خبر پذیرش در امتحان مدرسهی سیروزه است:
٧- مدرسهی صبر
رمضان ماه صبر است و اصل صبر یعنی خودداری و خود بر سه نوع است: صبر بر طاعت، صبر بر گناه و صبر بر رخدادهای دردآور. هر سه نوع در روزه وجود دارد. صبر بر طاعت خدا از نماز و قرآن و نیایش و... صبر بر حرامهای خداوند و صبر بر گرسنگی و تشنگی.
به همین خاطر رمضان باید ماه صبر نامگذاری شود چون روزهدار سی روز بر این حالات صبر میکند و این به مثابه یک دورهی آموزشی است که در آینده به او کمک میکند اوامر خدا را بهتر انجام دهد و از نواهی او بیشتر دوری کند. این باید برنامهی زندگی او باشد؛ در این ماه تخم صبر بکار تا در طول عمر از ثمرات آن برخوردار شوی.
این روزها بالاترین صبر، صبر در برابر نادانی مردم و تلاش آنان برای منصرف کردن کردن از طاعت و باطل کردن روزهی توست. در حدیث نبوی آمده است: "وإن امرؤ قاتله أو شاتمه فلیقل مرتین: إنی صائم" اگر کسی با او جنگید یا ناسزا گفت باید دو بار بگوید من روزهام.
زرکشی میگوید: مراد از این حدیث آن است که یک بار در دلش بگوید من روزهام و یک بار با زبانش. وقتی در دلش میگوید یعنی زبانش را در برابر دشمن نگه میدارد و وقتی با زبانش میگوید یعنی کاری میکند که دشمن از او روی گرداند.
زبان حالش میگوید: من وقت درگیری ندارم؛ من فرصت بدزبانی ندارم بلکه تمام وقت من ذکر و همهی کلمات من تسبیح است. و اینک رهنمودی که اثر آن پس از رفتن این مهمان عزیز هم باقی میماند:
٨- بنای برجهای مراقبت
برادر روزهدار من! از خود بپرس: چرا در هنگام وضو و آب گرداندن در دهان مراقب هستی تا قطرهای آب وارد گلویت نشود؟ چرا این همه مراقبت در حالی که هیچ کس تو را نمیبیند و اگر یک مشت آب هم بنوشی کسی متوجه نمیشود چه رسد به یک قطره آب؟ خواهر روزهدار من! پس از نماز ظهر تا غروب آفتاب در آشپزخانه هستی و بهترین غذاها و خنکترین نوشیدنیها در برابرت قرار دارد. چه بسا با نوک زبان کمی از آن را میچشی اما بلافاصله آن را تف میکنی تا وارد گلویت نشود با این که تو تنها هستی! این چه ترس و مراقبتی است که روزه در انسان ایجاد میکند؟ چه تمرین عملی مفیدی که نظارت و مراقبت خدا را در هر شرایطی احساس میکنی؟
این تخم اخلاصی است که رمضان به ما ارزانی میدارد؛ رشد میکند و جان میگیرد و تا آنجا میرسد که پروردگار به بندهاش افتخار میکند؛ چون آب و غذا و شهوتش را به خاطر او ترک میکند.
این مراقبت تنها با تمرین و تجربه در اوقات و شرایط مختلف به دست میآید؛ شبیه تقویت عضلات بدن است که برای رشد آن باید تمرین کند و به اعضایش اعتماد داشته باشد. این مأموریت رمضان برای عزم و ارادهی ماست.
ببنید برخی از مردم با اجبار پدر و مادر یا به زور قانون یا فشار جامعه به یک سری فضایل تن میدهند و هر گاه با خود خلوت کنند یا اندکی از فشار کاسته شود تا آنجا که میتوانند وارد گناه و زشتی میشوند.
اکنون هدیهی دیگری که باعث افزایش برکت در دنیا و دین میشود اما بیخبران آن را در نمییابند:
٩- مخزن برکت
خوردن سحری عبادت بزرگی است که بسیاری از آن غافلند و در وقت سحر در خواب هستند با این که سحری منبع خیر و راز پیشرفت است. رسول خدا فرموده است: «علیکم بهذا السحو فإنه هوا الغداء المبارک» سحری بخورید که غذای مبارکی است. همچنین فرموده است مبادا سحرها را از دست بدهید: «إن السحور برکة أعطاکموها الله فلا تدعوها» سحری برکتی است که خداوند به شما داده است مبادا آن را از دست بدهید.
برکت به معنی افزایش و رشد است که با نازل شدن خیر خداوندی و ثبوت آن به دست میآید. بنابراین برکت در مال یعنی افزایش آن و برکت در خانه یعنی وسعت و آرامش آن. برکت در غذا یعنی فراوانی و لذت آن و برکت در فرزند یعنی فراوانی و خوشاخلاقی آنها. برکت در خانواده یعنی هماهنگی و تفاهم بین افراد. در وقت یعنی فراخی وقت و فرصت برآورده کردن نیازها. در سلامتی یعنی سالم بودن و کامل بودن بدن. در عمر یعنی طول عمر و انجام کارهای نیک در آن. در علم یعنی شمولیت و قدرت شناخت.
برکت یعنی مجموعهای از هر خیر و نیکی و راه رسیدن به وفور نعمت. پس عجیب نیست که رسلول خدا ماه رمضان را ماه طلب برکت نامیده است: "رمضان شهر مبارک". در رمضان شبی قرار دارد که خدوند از آن این چنین یاد میکند:
«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ ۚ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ» [دخان:3]
ما آن را در شبی فرخنده فرو فرستادهایم که ما هشداردهندهایم
برکت در آن همه چیز از جمله غذا را شامل میشود.
از مظاهر برکت سحری:
- به انسان قدرت روزهداری و انجام کارهای نیک در طول روز را میدهد؛ کسی که سحری میخورد در خود عزم و ارادهی خوبی برای انجام فرائض و نوافل میبیند.
- درک زمان سحر که وقت نزول رحمت الهی و استغفار است.
- فرصت شنیدن اذان و شرکت در نماز جماعت صبح را برای انسان فراهم میکند و این یک فضیلت بزرگ است.
- وقتی انسان سحری بخورد تکرار روزه بر او دشوار نیست بلکه با اشتیاق بیشتر روزه میگیرد. برخلاف کسی که سحری نمیخورد چون روزه برایش سخت و دشوار میشود.
- انسان در سحری به غذای کم اکتفا میکند اگر چه یک جرعه آب باشد. رسول خدا فرموده است: "تسحروا ولو بالماء" سحری بخورید اگر چه با آب باشد. همچنین فرموده است: "نعم السحور تمر" بهترین سحری خرما است. اگر چنین کنید از درود و رحمت خداوند و فرشتگان برخوردار شدهاید؛ پس از این چگونه مورد رحمت خدا قرار نمیگیرید؟
رسول خدا فرموده است: إن الله وملائکته یصلون علی المتسحرین" خدا و فرشتگان بر کسانی که سحری میخورند درود میفرستند. پس اگر خدا و فرشتگان برای سحری درود میفرستند در حالی که تنها مقدمهی روزه است، پس خود روزه چگونه خواهد بود؟
وقت سحری: در حدیث زید بن ثابت آمده است که با رسول خدا سحری خوردیم و آنگاه برای نماز رفتیم. شخصی پرسید: فاصلهی بین اذان و سحری چقدر بود؟ فرمود: پنجاه یا شصت؛ یعنی آیه.
برادرانم هر چند هدیه گرانتر باشد مصیبت از دست دادن آن بزرگتر است و حسرت آن دردناکتر. به ویژه که از نوع هدیهی زیر باشد:
١٠- سیر شدن از ریان
رسول خدا فرموده است:
«إنَّ في الجنةِ بابًا يقالُ له الريَّانُ يقالُ يومَ القيامةِ: أين الصَّائمون؟ هل لكم إلى الريَّانِ؟ من دخلَهُ لم يظمأْ أبدًا فإذا دخلوا أغلِقَ عليهم ، فلم يدخلْ فيه أحدٌ غيرُهم»
در بهشت دری است که تنها روزهداران در آن وارد میشوند و به آن ریان گفته میشود. در روز قیامت وقتی گفته میشود: روزهداران کجا هستند؟ برمیخیزند و در آن وارد میشوند. وقتی وارد شدند در بسته میشود و کسی از آن وارد نمیشود.
از آنجایی که روزهدار گرسنگی و تشنگی را تحمل میکند شایسته است از باب ریان وارد شود آنجا که گرسنگی و تشنگی از بین میرود. زیرا جزا از جنس عمل است و یادآوری این باب به انسان آرامش قلبی میبخشد. پس چگونه است زمانی که از آن وارد شود و به نعمت ابدی دست یابد و معنای خستگی برای همیشه از یاد انسان برود؟ این حدیث به سیراب شدن کفایت کرده است زیرا سیراب شدن بر سیر شدن هم دلالت میکند و تشنگی برای روزهدار از گرسنگی سختتر است. رسول خدا تأکید کرده است که تنها روزهداران از این در وارد و از این شرف برخوردار خواهند شد: "لا یدخل منه أحد غیرهم".
از شگفتیهای رمضان این است که خداوند تو را از قید و بندهایی که وجود داشت آزاد کرده است به همین خاطر شایسته است نخستین روز رمضان روز، روز استقلال نامیده شود:
١١- روز استقلال
در کوران حوادث و فراوانی مشاغل زندگی، گاهی انسان حافظهاش را از دست میدهد و هدف از آفرینش خود را فراموش میکند؛ به جای آن که نعمتهای خداوندی مانند خوراک و نوشاک عامل نزدیکی به خداوند باشد باعث دوری از او میشود. انسان این نعمتها را برای خود میطلبد و در واقع بندهی نعمت و بردهی دینار و درهم میشود و به جایی میرسد که به مقام و ریاست عشق میورزد و دوست دارد بیدلیل ستوده شود. با خیرخواهان ستیزه میکند. رمضان میآید تا همه چیز به جای خود بازگردد و نعمتها نقش مطلوب خود را ایفا کنند.
از آنجایی که انسان اسیر عادات است و معلوم است که عادات بر نفس و قلب انسان چمبره میاندازد و گاهی چنان در درون انسان جای میگیرد که به بخشی از طبیعت او تبدیل میشود و نمیتواند از دست آن رهایی یابد. اما رمضان یک درمانگاه زمانی بیهمتا است که هر بیماری دوای خود را در آن مییابد. طول زمانِ تغییر سی روز است و گستردگی این تغییر بخشهای گوناگون زندگی را شامل میشود و خواب و خوراک و نوشاک و دیگر مشغولیتهای آدمی را در بر میگیرد. علاوه بر این بودن افراد خانواده در کنار هم باعث تشویق بیشتر آنان میشود. همهی این عوامل دست در دست میگذارند و باعث میشوند انسان از حالت روزمرگی خارج شود و قید و بند عادات را بگسلد و اعلام استقلال کند.
مناوی میگوید: روزه برای شکستن شهوت نفس و قطع اسباب بردگی و بندگی برای غیر تشریع شده است. انسان تا زمانی که به دنبال خواست و هوای نفس باشد بردهی دیگری میشود و از خدا دور میشود؛ روزه اسباب این بردگی را قطع میکند و باعث آزادی انسان میشود زیرا مراد از آزادی این است که انسان پیرامون خود را در اختیار داشته باشد نه در اختیار غیر باشد. زیرا او جانشین خدا در ملک اوست و اگر به تسخیر هستی درآید حکمت آفرینش او واژگون میشود و فاضل مفضول و حق و باطل دگرگون میشود:
«أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَٰهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ» ﴿اعراف:١٤٠﴾
آیا جز خداوند را خدای شما بپسندم، و حال آنکه او شما را بر جهانیان [هم زمانتان] برتری بخشیده است.
هوس انسان را به بردگی میگیرد و روزه اسباب این بردگی را قطع میکند. از دیگر هدایای رمضان خشتهایی است که برای ساخت کاخی بلند و استوار در درون انسان به کار گرفته میشود و آن:
١٢- کاخ اراده
روزهی رمضان بدون شک ارادهی انسان را جلا میدهد و لشکر شهوات را قلع و قمع میکند. روزه تمرین و ریاضت دشوار برای بریدن از لذاید مادی است. تربیت عملی برای تحمل سختی گرسنگی و تشنگی و تمرین بردباری و گذشت و بخشش و حقگویی و سکوت در برابر باطل است.
در باب کارکرد روزه در تقویت اراده میخوانیم:
«وأن تصوموا خیر لکم»
پس از بیان رخصت برای بیمار و مسافر به این حقیقت اشاره میکند که با وجود بیماری و سفری که دشوار نیست، روزه بودن بهتر است تا ارادهی انسان را تقویت کند و او را با تحمل سختی در راه خدا عادت دهد. به این ترتیب انسان رخصتها را بهانهای برای فرار از واجبات قرار نمیدهد بلکه روزه را یکی از صفات مردانگی و بزرگمردی میداند.
یکی دیگر از دلایل تأثیر روزه بر تقویت اراده، روزهی داود است که رسول خدا میفرماید: "أحب الصیام إلی الله صیام داود کان یصوم یوما ویفطر یوما" محبوبترین روزه نزد خدا، روزهی داود است که یک روز در میان روزه میگرفت. این از روزهی همیشگی بهتر است زیرا ترک عادت به صورت یک روز در میان دشوارتر از ترک همیشگی آن است.
امام غزالی میگوید: کسی که همیشه و بردوام روزه باشد، روزه برای او به عادت تبدیل میشود و این روزه باعث شکست هوای نفس و صفای قلبی نمیشود. زیرا نفس آدمی از چیزی تأثیر میگیرد که بر آن عارض شود نه این که همشگی باشد و با آن انس بگیرد. مگر نمیبینید که طبیبان از عادت کردن به دارو نهی کردهاند؟ میگویند: هر کس به دارو عادت کند در هنگام بیماری سودی به حالش ندارد. چون با آن انس گرفته است بنابراین تأثیری ندارد. طب قلوب به طب ابدان نزدیک است.
فرصت طلایی
رمضان فرصتی است طلایی برای کسی که در نماز سستی میکند؛ نماز نمیخواند یا با تأخیر میخواند یا از جماعت باز میماند. این بار خود را در میان انبوهی از مؤمنان میبیند که به سمت خانههای خدا روان هستند.
رمضان فرصتی است طلایی برای جوانانی که به دوستیهای حرام گرایش دارند تا بتوانند مسیرشان را تغییر دهند و از خشم پروردگار بگریزند. از طرفی با این کار آبرو و ناموس خود را نیز مصون میدارند؛ چون کسی که در پی آبروی دیگران باشد روزی آبروی او در معرض خطر قرار میگیرد:
یا هاتکا حرم الرجال وتابعا / طرق الفساد فأنت غیر مکرم
من یزن في قوم بألفي درهم / في أهله یزنی بربع الدرهم
إن الزنی دین إذا استقرضته / کان الوفا من أهل بیتک فاعلم
ای کسی که حرمت مردم را میدری و راه فساد را میپیمایی تو انسان بیحرمتی هستی.
هر کس در میان قومی با دو هزار درهم زنا کند، در میان او خانوادهی او با ربع درهم زنا میکنند.
زنا قرض است هر گاه قرض کردی بدان که خانوادهی تو باید آن را ادا کنند.
این سخن ابن معتز است که پس از سالها تجربه و دیدن تلخیها و خوشیهای زیاد با صراحت تمام میگوید: هر کس از برادرش پردهدری کند، عورت خانهاش برملا میشود.
نظرات