خلوت بهتر است
خدای متعال میفرماید:
«إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا»[مزمل:٦]
بیگمان شبخیزی بیشتر موافقت [دل و زبان] در بردارد و از لحاظ سخن استوارتر است.
«أشد وطئا» بیشتر سازگار است. «لِّيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ» [توبه:٢٧] تا [ظاهرا]با شمارهی ماههایی که خداوند حرام گردانده است برابر کنند.
یعنی با آن هماهنگ و برابر باشد. معنای "أشد وطئا" این است که قلب و چشم و گوش و زبان با هم بسیار هماهنگ هستند چون در شب صدا و حرکتی وجود ندارد.
معنای «وأقوم قیلا»: ابنعباس میفرماید: شایستهتر است که قرآن را درک کند. به همین خاطر جبرئیل امین شبها به حضور پیامبر خدا میآمد. ابن حجر میگوید: چون شب برخلاف روز خالی از مشاغل و دغدغههای دنیایی و دینی است.
راز دیگر عظمت و زیبایی شب این است که شب برکت انتخاب خداوندی است. صاحب فی ظلال در بیان این راز چنین میگوید: «خداوندی که این قلب را آفریده است از ورودیها و پیچیدگیهای آن آگاه است. میداند چه چیزی به آن نفوذ میکند و بر آن تأثیر میگذارد. یعنی در چه زمانی گشادهتر و آمادهتر است. چه چیزهایی به آن وابستهتر و بر آن تأثیرگذارتر است.»
دوا را تکرار کن
جسرة بنت دجاجة میگوید: از ابوذر شنیدم که گفت: پیامبر اسلام به نماز ایستاد و تا صبح این آیه را تکرار کرد:
«إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» [مائده:١١٨]
اگر آنان را عذاب کنی، بندگان تو هستند، و اگر از آنان درگذری تو پیروزمند فرزانهای.
با تکرار یک آیه گویی درِ هر آیه را میکوبی و از آن نور و هدایت و خیر و برکت میجویی؛ هر گاه در باز شد یعنی شیرینی را احساس کردی، در آستان همان آیه بمان و آنجا را ترک مکن و بارها آن را تکرار کن. تنها در این صورت است که لذت وصل را میچشی و ثمر میگیری و فتوحات و فیوضات ربانی بر تو گشوده میشود.
این خلاصهی تجربهی ترجمان قرآن عبد الله بن عباس است که میگوید: بشنو و به آن عمل کن و مانند کسی که پس از مدتها گمشدهاش را میبیند به پیشوازش برو.
از ابو جمره روایت است: به ابن عباس گفتم: من قرآن را خیلی سریع میخوانم و در سه روز ختم میکنم. ابن عباس گفت: اگر یک سوره از قرآن را در یک شب بخوانی و در آن تدبر کنی بهتر از آن است که این گونه قرآن بخوانی.
تکرار حتماً به عمل ختم میشود زیرا تکرار امر و نهی و یادآوری مکرر است.
تو مخاطب هستی
عبد الله بن مسعود میگوید: هر گاه این ندا را در کتاب خدا شنیدی: "یا أیها الذین آمنوا" به دقت به آن گوش بسپار چون از دو حالت خارج نیست: یا کار خیری است که به آن امر میشوی و یا شری است که از آن نهی میشوی.
این نه تنها نصیحت عبد الله بن مسعود است بلکه واقعیتی است که صحابه در آن زندگی میکردند و کارهای روزمرهی آنان بود. در این باره دو مثال ذکر میکنیم:
الف: وقتی این آیه بر رسول خدا نازل شد:
«لِّلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَإِن تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللَّهُ ۖ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» ﴿بقره:٢٨٤﴾
آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداوند است و اگر ما فیالضمیر خود را آشکار کنید یا پنهان بدارید، خداوند آن را با شما محاسبه خواهد کرد، آنگاه هرکس را که بخواهد میآمرزد و هرکس را که بخواهد به عذاب دچار میکند، و خداوند بر هر کاری تواناست.
صحابهی رسول خدا نگران شدند و گفتند: ای رسول خدا اعمالی بر ما واجب شده است که توان انجامش را داریم مانند: نماز و روزه و جهاد و صدقه. اکنون آیهای بر تو نازل شده است که عمل به آن از توان ما خارج است. رسول خدا فرمود: آیا شما هم میخواهید همان چیزی را بگویید که پیش از شما اهل کتاب گفتند؟ شنیدیم و سرپیچی کردیم؟ شما باید بگویید: شنیدیم و اطاعت کردیم پروردگارا ما را بیامرز و بازگشت ما به سوی توست. آنگاه گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم؛ پروردگارا ما را بیامرز و بازگشت ما به سوی توست. وقتی مردم چنین گفتند زبانشان رام شد و پس از آن خداوند این آیه را نازل کرد:
«آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿بقره:٢٨٥﴾ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا...»
پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده است، ایمان آورده است و مؤمنان هم، همگی به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان آوردهاند [و میگویند] بین هیچیک از پیامبران او فرق نمیگذاریم، و میگویند شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا آمرزش تو را خواهانیم و بازگشت به سوی توست. خداوند هیچکس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند...
ب: در صحیحین در حدیث ابن مسعود میخوانیم وقتی که خدای متعال این آیه را بر پیامبرش نازل کرد:
«الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُولَٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ» ﴿انعام:٨٢﴾
کسانی که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به شرک نیالودهاند، آنانند که امن [و امان] دارند و آنانند که رهیافتهاند.
بر صحابه گران آمد و گفتند: چه کسی است که بر خود ستم نمیکند؟ رسول خدا فرمود: این گونه نیست که شما فکر میکنید؛ بلکه این مصداق وصیت لقمان به فرزندش است: "إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ "﴿لقمان:١٣﴾ بیگمان شرک ستم بزرگی است.
سید قطب دربارهی پیوند آن نسل بیهمتا با قرآن میگوید:
«کسانی که قرآن برای نخستین بار بر آنان نازل شد دوران عجیبی در زیر آسمان داشتند؛ مستقیما با خدا وصل بودند و خداوند آنان را از درونشان آگاه میکرد و هشدار میداد که چشم خداوندی مراقبشان است. آنان نیز این پایش و نظارت را متوجه بودند و در هر حرکت و هر حسی که داشتند به خدا پناه میبردند و مطئن بودند که او نزدیک و اهل اجابت است.»
وارث شرعی
فضیل بن عیاض این صفت مبارک را از صحابه به ارث برده بود. بشنویم یحیی بن ایوب در این باره چگونه شهادت میدهد: با زافر بن سلیمان نزد فضیل بن عیاض در کوفه رفتیم. فضیل و شیخ او در خانه بودند. زافر وارد شد و مرا بیرون در نشاند. زافر گفت: فضیل به من نگاه کرد سپس گفت: ای ابا سلیمان برای اهل حدیث هیچ چیز بهتر از اسناد نیست. من خبری را با اسناد به تو میگویم که شکی در آن نیست: رسول خدا از جبرئیل و او از خداوند متعال آورده است:
«نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ» ﴿تحریم:٦﴾
آتشی که هیزم آن مردم و سنگها هستند و فرشتگانی درشتخو و سخترو بر آن گماردهاند.
آیه را خواند؛ سپس گفت: من و تو ای ابا سلیمان جزء مردم هستیم سپس خود و شیخ او بیهوش شدند.
اکنون وقت عمل فرا رسیده است و مبادا امروز دست خالی بروی که در آن صورت ترازوی اعمالت در قیامت خالی خواهد بود. بلکه در حد توان تلاش کن تا چیزی در ترازویت باشد و تا زندهای بکار تا آنجا بدوری. در پایین سه سطر خالی گذاشتهام. در آن فاصله به نزدیکترین کتاب تفسیر مراجعه کن و سورهای را که بیشتر دوست داری انتخاب کن سپس معانی آن را خوب بخوان. به این نیت که در شب پیش رو آن را در نماز شبت بخوانی و این نسخهی پنجگانه را در آن به کار بندی: فهم، تجوید، اخلاص، تکرار و احساس این که سوره تو را مورد خطاب قرار میدهد نه کس دیگر. پس از آن است که راه رسیدن به جایی را یافتهای عاشق از شدت خستگی به آن پناه میبرد تا دمی بیاساید: امروز این فرصت برای تو نیز فراهم است تا در پناه «أرحنا یا بها یا بلال» دمی بیاسایی.
اکنون رهنمود دوم را تقدیم میکنم تا کرامت و بزرگواری خود را ثابت کنی و صفت بخل را از خود دور کنی:
٢- قیام شب
مقایسه
•رسول خدا هیچ وقت شبزندهداری را از دست نمیداد و با وجود بیماری و سستی هم با حالت نشسته نماز شبش را ادا میکرد. تو که سالم هستی چه خواهی کرد؟
•هرگاه به خاطر مسؤولیت و دغدغههای دعوت و جهاد، قیام شب را از دست میداد، روز آن را قضا میکرد؛ تو را چه شده است که از کمبود وقت و خستگی شاکی هستی؟
•هر گاه میشنید که خروس میخواند به محراب عبادت میرفت در حالی که او سید عابدان بود؛ گناهکاران و بیخبران چه حالی دارند؟
•اصحابش را به قیام شب سفارش میکرد و الگوی شبزندهداری آنان در خیر القرون بود. چگونه است حال مردمان آخر القرون که اسیر شهوات و غرق در لذتها هستند؟
ندای فرشتگان
ثابت البنانی میگوید: نماز خدمت در زمین است و اگر نزد خداوند چیزی بهتر از آن بود نمیفرمود:
«فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ...»[آل عمران:٣٩]
آنگاه در حالی که در محراب به نماز ایستاده بود، فرشتگان ندایش دادند...
این مقام کلی نماز است و نماز شب نیز همین مقام را دارد که رسول خدا فرموده است: «أفضل الصلاة بعد المکتوبة الصلاة في جوف اللیل» بهترین نماز پس از نمازهای واجب نماز در دل شب است.
دربارهی راز فضیلت آن میفرماید: «أقرب ما یکون الرب من العبد في جوف اللیل الآخر؛ فإن استطعت أن تکون ممن یذکر الله في تلک الساعة فکن.»
نزدیکترین حالت بنده به خدا در دل اواخر شب است. اگر توانستی از کسانی باش که خدا را در آن لحظات یاد میکنند.
همراهی با خانواده
از رسول خدا روایت شده است که شبانه در فاطمه و علی را میزد و میفرمود: آیا نماز نمیخوانید؟
عمر بن خطاب شبانه تا میتوانست نماز میخواند؛ وقتی نصف شب میرسید خانوادهاش را برای نماز بیداری میکرد و سپس میگفت: نماز... نماز... و این آیه را میخواند:
«وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا ۖ نَّحْنُ نَرْزُقُكَ ۗ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ» ﴿طه:١٣٢﴾
و خانوادهات را به نماز فرمان ده و در آن صبورانه بکوش، ما از تو روزی نخواستهایم بلکه ما خود تو را روزی میدهیم، و سرانجام نیک، با پروا و پرهیز است.
واحد بن یزید هر شب خانوادهاش را بیدار میکرد و میگفت: ای اهل خانه به هوش باشید اینجا خانهی خواب نیست به زودی طعمهی کرمها خواهید شد.
زن حبیب بن ابو محمد شبانه او را بیدار میکرد و میگفت: شب رفت و راه درازی پیش رو داریم و توشهی ما اندک است؛ کاروان صالحان در مقابل ما رفتند و ما باقی ماندهایم.
به این ترتیب قیام شب به زبان واحدی تبدیل میشود که مؤمنان با آن همدیگر را مورد خطاب قرار میدهند و میعادگاهی است که در آن با یکدیگر دیدار میکنند. حالت بیمانندی است که تمام افراد خانواده با آن نشاط میگیرند. اگر چنین نبود دیدگاه ابن قیم نسبت به زمان خود در زمان ما تحقق نمییافت؛ او میگوید: چه بسیارند کسانی که با سستی و بیمسؤولیتی نسبت به فرزند خود، او را در دنیا و آخرت بدبخت میکنند. ادبش را رها میکنند و را در برابر شهوات آزاد میگذارند و گمان میکنند که فرزند را گرامی داشتهاند در حالی که او را خوار کردهاند. نسبت به او دلسوزی میکنند در حالی که این ظلم است. از چنین فرزندی هیچ سودی به آنان نمیرسد و در واقع بخت او را در دنیا و آخرت خراب کردهاند. اگر به فساد فرزندان توجه کنی میبینی که بیشتر آن از سوی پدران است.
ای کسی که قرآن را فراموش کردهای
ای کسی که جزئی از کتاب خدا را حفظ کردهای و سپس آن را به دست فراموشی سپردی... امروز بهترین فرصت است تا آنچه را از دست دادهای به دست آوری برای این کار از قیام شب کمک بگیر. چنان که رسول خدا در وصیتی گرانبها که باید با آب زر نوشته شود به آن تأکید میکند:
«إذا قام صاحب القرآن فقرأه باللیل والنهار ذکره وإن لم یقم به نسیه»
اگر صاحب قرآن برخیزد و شب و روز قرآن را بخواند آن را به خاطر میآورد اما اگر چنین نکند فراموش خواهد کرد.
اکنون با سطرهای عملی؛ پیش از آن که دیدگاه خود را مشخص و هدفت را تعیین کنی از این سه سطر مگذر. برای این منظور سه کار اصلی را باید مشخص کنی: تعداد آیاتی که در روز مرور خواهی کرد؛ زمانی که برای این کار اختصاص میدهی و زمان قیام شب.
آیا این کار را انجام دادی؟ اگر این وصیت را فورا انجام ندهی شیطان تو را به سستی دچار میکند تا فراموش کنی و کتاب را در کتابخانه بگذاری و به دست فراموشی بسپاری.
بیم آن دارم که به دنیا مشغول شوی و بار دیگر فرصتی نباشد تا این کلمات را بخوانی و بیم آن میرود که برای همیشه آنها را فراموش کنی. در مقابل به تو تأکید میکنم که اگر این وصیت را به کار بندی در پایان ماه چنان موفقیتی کسب خواهی کرد که هیچ گاه به ذهنت خطور نکرده است و این به خاطر دو برکت قرآن و برکت قیام شب. این کار تو را تشویق خواهد کرد که پس از رمضان هم به یادآوری قرآن ادامه دهی و سورههای بیشتری حفظ کنی. اکنون مانع حرکت را در هم شکستهای و لذت نزدیکی به خدا و طعم مناجات را با زیباترین کلمات چشیدهای.
به همسرت گوش بسپار
احمد بن ابی حواری میگوید: شنیدم که سلیمان دارانی میگفت: باری در حال سجده خوابم برد؛ ناگهان احساس کردم که همسرم مرا با پایش زد و گفت: عزیزم! آیا چشمانت را خواب میبرد در حالی که کردگار بیدار است؟ وای به چشمی که لذت خواب را بر مناجات با حبیب ترجیح دهد. برخیز که مرگ نزدیک است و محبان به همدیگر پیوستهاند. عزیزم این خواب چیست؟ آیا چشمانت را خواب میبرد در حالی که من دیرزمانی است در دامان تو پرورش مییابم؟ با دلهره برخاستم و از سرزنش او شرم کردم و منطق زیبای او تا امروز در گوش و قلب من است.
ترک بستر خواب به ویژه در حالت خستگی دشوار است اما عجیب نیست! کالای گران، بهای گرانی دارد و پیشتر ذکر شد که انسان راحتطلب نمیتواند این بها را بپردازد.
پاداش بزرگ در ازای اعمال آسان
رسول خدا فرموده است: «من قام مع الإمام حتی ینصرف کتب له قیام لیلة» هر کس تا پایان نماز با امام بایستد برای او قیام یک شب نوشته میشود.
قیام یک نماز با امام با قیام تمام شب برابری میکند و این بخش کوچکی از خیرات رمضان است. به خدا قسم نامهها پر از گناه است آیا نمیخواهی با قیام یک شب آن را بشویی؟ جویبارهای مغفرت در پیش پایت جاری است آیا خود را در آن پاکیزه نمیکنی؟ آیا صحفحات سیاهت را با آن پاک نمیکنی؟ آیا گناهانی که دیرزمانی است بین تو و بین قبول طاعات فاصله انداخته است از بین نمیبری؟
ای خوابآلوده
عبد العزیز بن ابی رواد وقتی بستر خوابش را پهن میکردند دستش را بر آن میکشیدو میگفت: چقدر نرمی! اما بستر بهشت از تو نرمتر است. سپس به نماز میایستاد و تا بامداد در نماز بود.
آیا میدانی چرا چنین میکرد؟ من به تو میگویم: زیرا میترسید شرف این گروه از مؤمنان را از دست بدهد:
«تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ...» [سجده:١]
پهلوهایشان از بسترها جدا میشود …
و در سحرگاهان استغفار میکنند.
بیم آن داشت که روز قیامت فرا رسد و او جایزهای ندارد:
«فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» [سجده:١٧]
آری هیچ کسی نداند که چه بسیار مایه روشنی چشمها برای آنان نهفته است، که جزای کار و کردار پیشینشان است.
کدام یک از شما بر غافلان نهیب زده است؟
عبد الرحمن بن یزید بن جابر میگوید: ما با عطا بن میسره خراسانی در جهاد بودیم؛ او شب را با نماز صبح میکرد و هر گاه یک سوم یا نصف شب سپری میشد در چادرش ما را صدا میکرد و به ما میشنواند و میگفت: ای عبد الرحمن بن یزید به جابر؛ ای هشام بن الغاز ای فلانی و فلانی برخیزید و وضو بگیرید و نماز بخوانید که نماز و روزهی این شب و روزها آسانتر از نوشیدن شراب زردابهای است که رودهها را میبرد. برخیزید و خود را نجات دهید آنگاه به نماز میایستاد.
کدام یک از شما وارث عطا بن میسره است؟ کدام یک از شما امشب بیدار خواهد شد و همسایگان و دوستان و خانواده و نزدیکانش را برای نماز بیدار خواهد کرد؟ اگر کسی روی گرداند اصرار و تشویق میکند؟ اگر تنبلی کند نزدش میرود و به او میگوید من ثوابم را بردم اگر چه کسی اجابت نکند؟
اکنون سه سطر خالی گذاشتهام و میخواهم جدیت به خرج دهی و نام سه نفر از دوستان یا همسایگانت را در آن بنویسی و برای نماز شب بیدار و تشویقشان کنی و از فضیلت و ثواب آن برایشان بگویی. برای این کار از خداوند بزرگ که گشایندهی دلهاست کمک بگیر. روز آنها را دعوت کنی و شب برایشان دعا کن.
نظرات