٣- صدقه
رسول خدا بخشندهترین مردم بود و در بخشش او را به باد وزنده تشبیه کردهاند. در رمضان بیش از همه بخشش داشت و دلایل و فواید بخشش دو چندان او در رمضان را این گونه ذکر کردهاند:
•شرف و ارزش زمان و اجر و پاداش فراوان آن.
•کمک به روزهداران در انجام طاعات که در آن صورت، کمک کننده اجری همانند آنان میبرد.
•جزا از جنس عمل است؛ هر کس به بندگان خدا کمک کند خداوند به او کمک میکند و خداوند به بندگان دلسوز رحم میکند.
•روزهدار حتما به نقص و کاستی دچار میشود و صدقه این نواقص را جبران میکند. به عنوان مثال صدقه یا زکات فطر به همین خاطر مشروع است.
•روزهدار خوراک و نوشاک خود را به خاطر خدا ترک میکند و اگر هنگام افطار آن را به دیگر ببخشد جزء کسانی خواهد بود که مال را با وجود علاقمندی، به دیگران میبخشند و از پاداش ایثار و از خود گذشتگی برخوردار خواهد شد.
انواع صدقه
صدقه به چند روش داده میشود:
١-اطعام یا غذا دادن:
خدای متعال میفرماید:
«وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا» ﴿انسان:٨﴾
و خوراک را با وجود دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر اطعام کنند.
سلف صالح به غذا دادن سخت علاقمند بودند و آن را بر بسیاری از عبادات ترجیح میدادند. از این حدیث رسول خدا بیم داشتند که میفرماید: «لا خیر في من لا یضیف» کسی که مهمانداری نکند خیری در او نیست.
در این راستا کافی است که اب الانبیاء ابراهیم خلیل اقتدا کنیم که به او کنیهی ابو ضیفان یا پدر مهمان داده بودند. چون نزد مهمان میرفت و او را به خانه میآورد.
مجاهد دربارهی آیهی «هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ»﴿ذاریات:٢٤﴾
آیا داستان مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟
میگوید: از این رو گرامی بودند که ابراهیم خود به آنان خدمت کرد. آیا تو هم میتوانی با اقتدا به خلیل رحمان خود به مهمانت خدمت کنی؟
بالاترین درجهی مهماننوازی عذا دادن است اگر چه همان مقدار غذا را برای خود داشته باشی. گدایی نزد امام احمد آمد و امام دو قرص نان را که برای افطار آماده کرده بود به او داد سپس خود گرسنه ماند و روز بعد هم روزه گرفت.
یکی دیگر از روزهداران غذای مورد علاقهی خود را هنگام افطار بر سفره گذاشته بود که صدای گدایی را شنید که میگفت: چه کسی است که به وفادار بینیاز قرض بدهد؟ پاسخ داد: بندهی فقیرش که به حسنات نیازمند است. سپس برخاست و سینی را به دست گرفت و آن را به گدا داد و خود هیچ نخورد.
برادرم اگر غذای امروز به مذاقت خوش آمد آن را به فقیر بده و اگر چنین نکردی فقیری مهمان کن تا مزهی آن را در بهشت بچشی مزهای بسیار بهتر. اما اگر بخل ورزی و به تنهایی بخوری سرانجام آن پس از یک ساعت در مستراح خواهد بود.
قانون برکت
پیامبر اسلام این قانون را تدوین کرده است؛ آنجا که میفرماید: «طعام الواحد یکفي اثنین وطعام الاثنین یکفي الأربعة وطعام الأربعة یکفي الثمانیة»
غذای یک نفر برای دو نفر کافی است و غذای دو نفر برای چهار نفر و غذای چهار نفر برای هشت نفر.
ابن اثیر میگوید: غذایی که نفر را سیر کند قوت دو نفر است و غذایی که دو نفر را سیر کند قوت چهار نفر است و غذایی که چهار نفر را سیر کند قوت هشت نفر است. عمر بن خطاب در قحطسالی فرمود: تصمیم داشتم برای هر خانواده به تعداد افراد سهم بدهم چرا که انسان به خاطر نصف سیری نمیمیرد.
این برکت در غذا منبعش قدرت ایمان به وعدهی خداوند است که باعث میشود انسان ایثارکند و با وجود علاقه به غذا، آن را در راه خدا به دیگر ببخشد. خداوند نیز به خاطر ایمان قوی و اخلاق نیکو پاداش میدهد.
عبد الواحد بن زید میگوید: هر کس بر شکمش چیره شود در دینش قوی خواهد بود و هر کس بر شکمش فائق آید بر اخلاق نیکو توانمند خواهد بود. هر کس نداند که شکمش به زیان دینش تمام میشود چنین کسی در میان عابدان نابینا است.
اگر نبودم آرزو میکردم!
رسول خدا میفرماید: «إن الأشعریین إذا أرملوا في الغزو أو قل طعام عیالهم بالمدینة جعلوا ما کان عندهم في ثوب واحد قم اقتسموه بینهم في إناء واحد بالسویة فهم مني وأنا منهم.»
اشعریها هر گاه در جنگ زادشان کم میشد یا غذای خانوادههایشان کم بود هر چیزی که داشتند یک جا جمع میکردند سپس همه را با هم تقسیم میکردند. آنان از من هستند و من از آنانم.
أرملوا یعنی زادشان کم شد و دستشان به ریکی که در زیر وسایل بود رسید. اگر اشعریها در طول عمرشان تنها همین صفت زیبا و مدح را داشتند برایشان کافی بود. شاید علت این مدح آن بود که عبادت غذا دادن عبادتی است که بابرکت که از آن فضایل زیادی به دست میآید: دوستی خدا، همنشینی با صالحان، شناخت بیشتر، رفع تکلف بین برادران و کمک به آنان برای عبادت خدا.
آرمان شهر
رسول خدا میفرماید:
«ما آمن بي من بات شعبان وجاره جائع إلی جنبه وهو یعلم به» به من ایمان نیاورده است کسی که سیر بخوابد و همسایهاش در کنار او گرسنه بماند در حالی که از حالش خبر دارد.
هیچ کسی نیست که همسایهی نیازمندی نداشته باشد؛ بسیاری از مردم گرسنه میخوابند.
برخی از علما گفتهاند که هر کس که این ندا را بشنود همسایه محسوب میشود. وقتی از حسن دربارهی همسایه پرسیدند گفت: چهل خانه از جلو و چهل خانه از عقب و چهل خانه از راست و چپ. به همین خاطر عبد الله بن ابی بکره از هر طرف به چهل خانه انفاق میکرد.
رسول خدا در حدیثی که عبد الله بن عمر آن را روایت کرده است شدیدا دربارهی این مسأله هشدار میدهد؛ میفرماید:
«کم من جار متعلق بجاره یوم القیامة یقول یا رب... هذا أغلق بابه دوني فمنع معروفه»
چه بسا همسایهای که در روز قیامت از همسایهی نزدیکش مینالد و میگوید: پروردگارا او درش را به رویم بست و نیکیاش را از من دریغ کرد.
همسایه گاه نزدیک و گاهی دور است؛ هر چند نزدیکتر باشد به نیکی سزاوارتر است. تصور کنید اگر همهی مسلمانان و خانوادهها به ابن ابی بکره اقتدا میکردند و نه به چهل خانه دورتر بلکه به سه خانه دورتر از خود نیکی میکردند چه میشد! این نیکی صرفا مادی نیست بلکه نیکی معنوی هم میتواند باشد آیا این همان آرمانشهری نیست که فلاسفه در رؤیای خود میپروراندند و نمیدانستند که در اسلام ما وجود دارد؟
حکمت روزه از برای امیران
احمد شوقی دربارهی روزه میگوید: یک ممنوعیت مشروع است؛ ادب کردن با گرسنگی و خشوع و فروتنی برای خدا است. ظاهرش دشوار است و اندرونش رحمت... دلسوزی نسبت به مردم و صدقه و انفاق به آنان را تشویق میکند. غرور را میشکند و درس صبر و شکیبایی میدهد... تا جایی که کسی که به سیری عادت کرده است گرسنه میشود؛ خوشگذران از انواع رفاه و خوشی محروم میشود. آن وقت است که میداند محرومیت چیست و درد گرسنگی چه دردی است؟
آری زبان حال بسیار گویاتر از زبان قال است؛ اگر فقیری سه روز با گرسنگی شب کند و چیزی به شکمش نرسد سپس سه روز دیگر به همین منوال سپری کند و بخواهد حالت خود را برای ثروتمندان توصیف کند، به مراتب گویاتر از یک مقاله در وصف گرسنگی است. تأثیر این حالت یک دهم تأثیری نیست که یک لحظه گرسنگی بر یک نفر سیر و خوشگذران میگذارد.
با خدا تجربه کن
تجربهی عملی نشان داده است که یاری خدا به اندازهی بذل و بخششی است که بنده انجام میدهد و رزق و روزی به اندازهی صدقهای که میدهد از راه میرسد. هر کس افزون دهد خداوند بر او افزون کند و هر کس دست نگه دارد خداوند هم به روی او میبندد. از عایشه رضی الله عنها بشنویم که وقتی بینوایی نزد او میآید در حالی که خود روزه بود و تنها یک نان داشت به کنیزک خود گفت: همان را به او بده. گفت: چیز دیگری نیست که با آن افطار کنی! گفت: به او بده. او هم چنین کرد. غروب همان روز شخصی مقداری گوشت گوسفند را به همراه چند قرص نان برای ما آوردد و گفت: از این بخورید این از قرص نان شما بهتر است.
رحمت خدا بر عایشه باد زبان حالش به ما میگوید: رزق و روزی را با صدقه بخواهید؛ اگر این پاداش دنیایی انسان باشد یقینا پاداش اخروی بسیار بهتر و ماندگارتر است. بهشت از آنچه تصور میکنید بالاتر و بهتر است.
لا تــحقرن صــنیع الخــیر تــفعلـه
ولا صـغیر فــعال الشر من صغره
فلو رأیت الذي اسصغرت من حسن
عند الثواب اطلت العجب من کبره
کار خیری که انجام میدهی کوچک مشمار و کار شر را هم به خاطر کوچکی آن کوچک مشمار.
اگر ثواب کار خیری را که کوچک شمردهای ببینی از بزرگی آن دچار شگفتی میشوی.
٢- چند برابر عمرت را روزه بگیر
رسول خدا میفرماید: «من فطر صائما کان له مثل أجره غیر أنه لا ینقص من أجر الصائم شیئا» هر کس روزهداری را افطار دهد مانند روزهی او اجر میبرد و از اجر روزهدار کاسته نمیشود.
در برتری غنی شاکر بر فقیر صابر به این حدیث استناد کردهاند.
سلطان العلما عز بن عبد السلام در تشویق به بخشش و ثواب آن میگوید: هر کس سی و شش روزهدار را در سال افطار دهد گویی همهی عمر را روزه بوده است. هر کس با این نیت به افراد زیادی افطار دهد روزهی روزگاران را برای مینویسد.
٣- بخشش مال
این هم روش مستقیم و واضحی است که مال را به دست فقیرا میرسانند.
بینیازی یعنی آزادگی
بندهی طمع دستش به گردنش بسته است و انسان آزاد دستانش باز است. طلحه بن عبید الله سرور آزادگان است؛ طلحه بن یحیی بن طلحه میگوید: مادربزرگم سعدا بنت عوف (همسر طلحه بن عبید الله) برایم تعریف کرد: یک روز طلحه رنگ پریده و بیحال نزدم آمد. گفتم تو را چه شده است؟ آیا کمکی از دست من ساخته است؟ گفت: خیر چه نیکو زن مسلمانی هستی! گفتم: چگونه؟ گفت: مالی که دارم بسیار زیاد است و مرا به درد سر میاندازد. گفتم: اشکالی ندارد آن را تقسیم کن. همه را بین فقرا تقسیم کرد و یک درهم هم باقی نگذاشت. طلحه بن یحیی میگوید: از خزانهدار پرسیدم چقدر بود؟ گفت: چهارصد هزار.
خیانت
آیا مسلمان حیا نمیکند از این که ماه بخشش از راه برسد در حالی که برادراش در فلسطین و دیگر کشورها با گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند؟ آیا برایش دشوار نیست که بر سر سفرهی رنگارنگ بنشیند و از انواع خوراکیها بخورد در حالی که برادرانش چیزی برای سیر کردن شکم نمییابند؟ آیا شرم نمیکند از این که دستش را به سوی رحمت خدا بلند کند در حالی که در دلش اندکی رحمت نیست؟
أمــا والـــذي لا یــعلم الغیب غـــــیره
ویحیی العظام البیض وهي رمیم
لقد کنت أطوي البطن والزاد یشتهی
مـــخافة یــوما أن یــقال لــــــئیم
اما سوگند به کسی که غیب را جز او نمیداند و استخوانهای سفید و پوسیده را زنده میکند...
شکمم را میبندم در حالی که غذای لذیذی به همراه دارم؛ از بیم آن که روزی بگویند خسیس است.
آیا یک روز به خاطر گرسنگانی که در جای جای زمین از تو کمک میخواهند، شکم خود را بستهای؟ این مرد کسی بود که در دوران جاهلیت چنین میکرد در حالی که امیدی به ثواب نداشت یا از مجازات نمیترسید. پس چگونه است کسی که به بهشت امیدوار است و به خاطر آن بخشش میکند.
این حاتم طائی است که حتی پیش از آن که مسلمان شود شبانه از خانه بیرون میرفت و به غلامش میگفت: امشب برایم مهمانی پیدا کن اگر کسی را آوردی تو آزادی. گرفتاریهای امروز مسلمانان باعث شده است به کسی نیاز نداری که برایت مهمان بیاورد یا به دنبال نیازمندی بگردد.
برادرم اگر من جای تو بودم وقتی که این صفحه را میخواندم بیدرنگ جیب خود را خالی میکردم و آن را به نیازمندان میدادم. اگر دستم به جیبم نرود نصف آن را میبخشم و اگر حرص و آز بر من غلبه میکرد یک سوم آن را میبخشیدم اگر نه یک دهم آن را. کمتر از یک دهم هیچ نیکی قابل تصور نیست. اکنون سه سطر برایت باقی میگذارم تا آن را به همین مناسبت پر کنی.
اکنون... آیا انجام دادی؟ میدانم که این کار برای نخستین بار سخت است؛ کافی است که شیرینیاش را در دلت احساس کنی؛ شیرینی غیر قابل توصیف. اگر انسان مادی هستی و جز به آثار ملموس و نتایج محسوس قانع نمیشوی و تنها زبان معادله و ارقام را میفهمی پس به پیرامونت بنگر و اثر صدقه را در رفع مصائب و پوشاندن معایب و آسان کردن دشواریها و طولانی کردن عمرها ببین و دیگر آثاری که قابل وصف نیست آیا باز بخل میورزید؟
نظرات