شاید در یک قرن اخیر و حتّی تاریخ بشر، چالشی با این جدّیت و وسعت که بتواند اقصی نقاط زمین را به این سرعت درنوردیده و تهدید نماید به ندرت وجود داشته است. درواقع، آنچه کووید ۱۹ را از بیماریهای همخانوادهاش به کلّ جدا میسازد، سرعتِ شگفتانگیز گسترش آن و به عبارتی، عالمگیریِ شتابان آن است. با پاندومی کرونا (کووید ۱۹)، جهان با یکی از بزرگترین شوکهای تاریخ معاصر و نوعی «موقعیت جنگی» و شرایط اضطراری روبرو شده که دوام آن حتّی اگر دیرپا نباشد، اثرات بس گسترده و درازمدتی خواهد داشت.
گر چه پاندمیها یا بیماریهای عالمگیر دیگری در قرن بیستم نیز وجود داشتند که گاهاً از لحاظ تهدید جان بشر، مرگآورتر و فجیعتر بودهاند. پاندمیهایی مانند آنفولانزای هُنگکنگی که از تابستان ۱۹۶۸ تا بهار ۱۹۷۰ سراسر جهان را درنوردید و در حدود ۱ میلیون نفر را کشت. یا در مارس ۱۹۵۸ شُمار قربانیان آنفولانزای آسیایی را در ایالات متحد ۶۹۸۰۰ نفر اعلام کردند. اما مرگبارترین بیماری عالمگیرِ قرن بیستم و حتی تاریخ بشر را آنفولانزای اسپانیایی میدانند که از ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ طول کشید. ویروس این بیماری بیش از ۵۰۰ میلیون نفر یعنی در حدود ۲۷ درصد جمعیت جهان را مبتلا کرد. بر پایۀ مطالعات و بررسیهای جدید، آنفولانزای اسپانیایی سببسازِ نابودیِ نزدیک به ۱۰۰ میلیون انسان شد.
بشریت عمری دراز دارد. اما اکنون در سال ۲۰۲۰ میلادی، که حدود ٤.٦ میلیارد سال از قدمت زمین میگذرد، انسانها در قلهی تکنولوژی، صنعت، آزادی، طغیان و سرکشی قرار دارند و خود را همچون قدرتی بلامنازع به اعماق زمین و دوردستهای آسمان رسانیده و برای دست و پا کردن مکانی برای زندگی در کرات دیگر به تکاپو افتاده و دل اقیانوسها را شکافته و عجایب خلقتش را به تصویر کشیدهاند. لذا آفتها و بلایایی که همواره جان او را تهدید کرده کم نبوده است. اما فلسفهی آنها چیست؟
گاهی نواندیشان و روشنفکران دینی که دلی در گرو متون مقدس دارند و از طرفی قدرت عظیم تمدن جدید بشر و دستاوردهای متعدد آن در زمینه تکنولوژی، فرهنگ، اقتصاد و سیاست را چشماندازی زیبا برای برونرفت جوامع شرقی از وضعیت مضمحل و پریشان آنها میدانند، معتقدند که باید بیرون از غلافهای سنتی و کهنهای که از سالیان بسیار دور و چه بسا از دوران ظهور ادیان همچون پیلهای به دور متون مقدس تنیده شده، به دنبال گمشده و آرمانشهر خود بگردند. آنان چندان معقول و منطقی نمیدانند که ظهور و رخداد حوادثی همچون کووید ۱۹ را ناشی از ارادهای مافوق بشری دانسته و دست کردگار آفرینش را در آن دخیل کنند. از این رو میکوشند بیشتر به دنبال عقلانی و علمی نمودن همهی این حوادث باشند. تا مبادا راه خرافهگرایی و جهل را دوباره برای جوامع خود باز نمایند.
از نگاه ادیان توحیدی اما، بشریت با زبان حال، فرعونآسا شعار خدایی و انکار رب العالمین سر داده است و غره به دانش و تکنیک به دامن مهبانگ و الحاد خزیده است. بشر امروز با اعراض از اله حقیقی خویش، پول و ثروت و دانش را به مقام خدایی رسانیده است.
چه آنان معتقدند که منکران خالق مطلق، کاری ندارند جز این که خود به جای او بنشینند!
بنا بر قرائت سنتی از متون و نصوص ادیان، دیر زمانی است که گوش این بشر در برابر وعظ ناقلان و راویان پیامهای آسمانی، پُر و کر شده است و حوادث و مصایب طبیعی و غیر طبیعی که از قضا در عصر اخیر آماری فزاینده یافتهاند، آنچنان که ادیان و پیروان آنان انتظار دارند، منجر به تأدیب بشر نشده و او را از ظلم و طغیان و تجاوز و خودخواهی و دهها وصف شیطانی و ضدّ بشری مبرّا ننموده است.
اینکه در گوشه و کنار این کرهی خاکی هر بار فرقه، مذهب و گروهی منسوب به افراطگری و تروریست و گاهی موسوم به ارتجاع و کهنهپرستی و سنّتگرایی ظهور میکند، احتمالاً ناشی از اوج گرفتن الحاد و ظلم و یا شدّت و حدّت ناشی از فشار مدرنیزاسیون در جاهای دیگر این کرهی خاکی است. انگار جامعهی بشری همچون بادکنکی دراز است که فشار به قسمتی از آن منجر به حرکت باد به گوشهی دیگر آن میگردد.
اینکه بخشی از متدینان و فلاسفهی مسلمان و علما و اندیشمندان منسوب به مدرسه سنتی، کویید۱۹ و سایر بلایای طبیعی و حتی غیر طبیعی را ناشی از ارادهی الهی و در راستای تربیت و تکوین عقلانیت خدامحور میدانند و گاهی آن را یکی از سربازان الهی میخوانند، ریشه در قرائتی دارد که آنان از متون مقدس از جمله قرآن دارند که میتوان به نمونههایی از آن اشاره نمود:
•در سوره توبه، آیهی ۵۱ چنین میخوانیم: قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا ؛ سوره توبه تنها سوره قرآن است که برخلاف کل قرآن از ذکر اوصاف رحمن و رحیم که از بارزترین مظاهر رحمت الهی نسبت به بندگان هستند، صرف نظر شده است. این آیه همهی مصایب را که بشر بدان مبتلا میگردد، از مقدرات الهی بر شمرده است. شاید به دلیل بُعد تربیتی مسئله باشد که در چنین سورهای چنین آیهای وجود دارد. این آیه در تصحیح بینش مخاطبان اولیه نازل شد و به آنان گوشزد کرد که اگر به صحنه نبرد بروید و مصیبتی گریبانگیر شما گردد، قطعاً بدانید از جانب خدا برایتان مقدر شده است. احتمالاً به دلیل رعایت بعد تربیتی است که در چنین سورهای به مخاطبان وقت تذکر میدهد که یقین داشته باشند، هر چه بر سرشان میآید از جانب خدا مقدر شده است. لذا به دلیل امتناع از حضور در میدان جهاد باید توبه کنند. گویی بشر آنگاه که از جادهی صحیح حرکت اجتماعی و عقیدتی خویش منحرف گردد، دیگر با ترحم و مهربانی علاج نمیگردد و باید گوشمالی شود.
•از آیات متعددی در قرآن به این باور میرسیم که خداوند از اینکه بندگانش در صورت ابتلا به مصایب به سوی او رجوع نمیکنند و در برابر او به خاک نمیافتند، خشنود نیست. پس لازم است که بارها به مشکلات و مصایب مبتلا گردند تا بلکه از مشغولیت بیش از حد به دنیا و جسم و ماده رها شده و سری هم به ماورای ماده بزنند و خالق جهان را به یاد آورند. در این زمینه آیات ۷۵ تا ۸۹ سورهی مؤمنون بسیار جای تٲمّل هستند: «وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ (75) وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ (76) حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ (77) وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ (78) وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (79) وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (80) بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ (81) قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (82) لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (83) قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (84) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ (85) قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (86) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ (87) قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (88) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ (89)».
•خداوند، پیامبران محبوبش همچون ایوب و یعقوب و موسی را که پس از ابتلا به انواع مصایب فردی و اجتماعی، فقیرانه به درگاه او رجوع میکردند و از او طلب رحمت و هدایت و رفع و دفع بلا مینمودند، به همین خاطر ستوده است: ایوب پس از ابتلا به انواع بیماریها و مشکلات جسمی به خدایش گفت: «أني مسني الضر وأنت أرحم الراحمين»، و يعقوب که سالها در فقدان نور دیدهاش گریسته و اشک چشمانش خشکیده بود چنین ندا سر داد: «إنما أشكو بثي وحزني إلى الله» و موسى که لجاجتهای قوم سرکش و عاصی و بهانهگیرش او را به ستوه آورده بود، با خدایش اینگونه راز و نیاز کرد: «إني لما أنزلت إلي من خير فقير»؛ زیرا این پیامبران همه مصایب را از جانب خداوند می دانستند و احتمالاً خود را بدان خاطر سرزنش مینمودند.
•پیامبر اسلام در روایتی که در صحیحین منقول است، چنین فرموده است: «ما يصيب المؤمن من وصب ولا نصب، ولا هم ولا حزن، ولا غم ولا أذى، حتى الشوكة يشاكها، إلا كفر الله بها من خطاياه» . بنا بر این روایت، همهی مشکلات و مصایب و گرفتاریها و بدبختیهای که مؤمنان بدانها مبتلا میگردند، در راستای پاکیزه نموده آنان از گناهانشان میباشد. بر این اساس اگر گفته شود که گناهان و انحرافات بشری سهمی بسزا در وقوع مصیبت و سیهروزی بشر دارند، چندان بیمبنا نیست.
•امام شافعی در پاسخ کسی که پرسید آیا ابتلا بهتر است یا تمکین؟ فرمود: إن أحدا لا يُمكّن حتى يُبتلى. یعنی آرامش و استقرار و قدرت، ماحصل ابتلا و آزمایش و در بوته بلا و مصیبت قرار گرفتن است. یکی از حکما گفته است: قد ينعم الله بالبلوى، وإن عظُمت. گاهی خدا از طریق بلایای بزرگ به انسان ارادهی خیر میکند. شاید بتوان گفت که این جمله از طلاییترین اصول موفقیت و رشد و شکوفایی جوامع است. سنتیاندیشان بر همین اساس باید در جستوجوی ثمرات کووید ۱۹ باشند و دستاوردهایی را که از این صدمه قابل حصول است در چشمانداز خود لحاظ نمایند.
•ابن جوزی در باب مصایب خاصی که برای ذات انسان عارض میگردد، گفته است: بیشتر مردم وقتی که به بیماری و یا مصیبتی گرفتار میآیند، فوراً سراغ ناله و اندوه رفته و یا به مداوا مشغول میگردند، حال آنکه بیماری و مصایبشان بیش گردد و همین فزونی یافتن مشکلات آنان را از عنایت به مصالحی دیگر همچون وصیت، احسان و نیکوکاری و یا آمادگی برای مرگ غافل میسازد. چه بسیارند چنین کسانی که از گناهانشان توبه نمیکنند و یا امانتهای مردم را باز نمیسپارند و یا قرض و زکات خویش را ادا نمیکنند و حتی حقی از مردم بر گردنشان هست، اما برای ادای آن هیچ نمیکوشند و تنها نگرانی آنان وفات و مرگ و ترک دنیا است.
اما آنچه شاید بسیار خوشایند نواندیشان است و احیاناً موجبات تکدر خاطر سنتگرایان را فراهم میآورد و مانع گرایش آنان به این مأمن دلنواز رحمانی یعنی توبه و استفغار به درگاه ذات متعالی خداوند میگردد، غلبهی جوّ شدیداً پوزیتیویستی حاکم بر محافل بشری معاصر است که در خلال آن همه چیز فقط در قالب قواعد تجربی و علمی قابل توجیه و تحلیل است و دستاوردهای عظیم و دقیق تکنیکال مدرن نیز به ترویج هر چه بیشتر آن پرداخته و سعی در طبیعی بودن و در نتیجه عادی و ساده بودن و تحت سیطره قوانین روزمره بشری در آوردن همهی رخدادهای جهان دارند و زیرکانه و تعمّدی به حذف نقش خداوندگار جهان پرداخته و سمت و سویی ملحدانه به آنها میبخشند.
شاید بتوان گفت که از نگاه طیفی از روشنفکران و الهیون معاصر نیز بخش اول این نگاه کاملاً درست است. یعنی اکثر حوادث جهان در قالب مقررات علمی و تحت قوانین تجربی قابل بررسی و دارای دلیل و مستند علمی هستند. اما مبتنی کردن نتیجهای که منجر به حذف خالق و مدبّر جهان گردد، در منظومهی فکری آنان ناپذیرفتنی است؛ چه آنکه همه چیز را بنا بر اصل قضا و قدر که یکی از اصول مسلم ایمان میدانند، تحت الامر الهی و ناشی از اوصاف تدبیرگری و الوهیت و مدیریت خداوند بر گیتی میپندارند. و به آیات متعددی که در نصوص مقدس آنان آمده استناد میکنند. از جمله: وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ.
اتفاقاً عدهای از آنان قدر و قضا را همان سنتها و قوانین جاری در طبیعت و نظام آفرینش معنا میکنند. لذا آنان معتقدند که هر چه در جهان رخ دهد، خوب یا بد، صالح یا فاسد، موجب حیات و آبادانی گردد و یا منجر به مرگ و تباهی و ویرانی شود، ناشی از ارادهی الهی است و در نهایت نسبت به کل گیتی و برای عاقبت و سرانجام حرکت جهان آفرینش خیر و خوبی به بار خواهد آورد. انگار جهان در نظر آنان به درختی و باغی میماند که باغبانش گاهی با آب و کود و هرس علفهای هرز و حصار کشیدن برای حفاظت آن در برابر گزندها، به تربیت آن توأم با مهر میپردازد و گاهی با بریدن شاخههای زاید و خشک آن و پاشیدن سموم بر رخسار آن و کندن میوهها و ثمرهای آن به تربیتی توأم با خشونت و نامهربانی آنها میپردازد و گاهی نیز ناخواسته در معرض باد و باران و طوفان قرار میگیرد و خود را در معرض بلایای سختی میبیند که چارهای جز مدارا با آنها ندارد. اما عاقبت همه اینها حصول ثمرات و تنومند شدن و تکامل و تداوم حیات آن است.
باری کووید۱۹، یا طاعون قرن را یک بلای طبیعی بدانیم و یا یک محصول ساختهی دست بشر برای استارت یک جنگ بیولوژیک بپنداریم، یا آن را یک آفت طبیعی ناشی از نوع زندگانی بشر معاصر و وحشیخواری تعدادی از چینیها (که از قضا خاستگاه بسیاری از بیماریهای عالمگیر همین چین بوده است)، باز هم با نگاه سنتی نمیتوان انکار کرد که این ویروس با ویژگیهای منحصر به فردی که دارد، یکی از سربازان خداوند جهان است و برای هشدار به بشر به میدان آمده است و نمیتوان منکر این شد که در برابر چرخهای بزرگ تمدن غولآسای معاصر بشر متکبر، عاصی، غافل، خوابزده و ماتمزده، سدّی قوی و محکم ایجاد کرده و برای ماهها حرکت آن را بسیار کند نموده است. شاید این بدان خاطر است که در برابر چشمان بشر، ابهت آنچه بسیار مایهی مباهاتش بود، کاملاً فرو ریزد و برای چندمین بار لرزشی شدید بر پیکرش وارد گردد. چندی پیش یک خاخام اُرتُدکس اسرائیلی به نام «مِئِر مأذوذ» مدّعی شد که شیوع ویروس مرگبار کروُنا در اسرائیل و سراسر جهان مجازات الهی برای رژۀ افتخار همجنسگرایان است.
انگار واقعیات کنونی جهان نیز گویای صحت باورهای آنان است. اینکه چرخ اقتصاد جهان نئولیبرال که تا دیروز سنگ حقوق بشر و برابری را به سینه میزد، اکنون با شیوع کووید ۱۹ و حضور آن در کاخها و مجالس سنا و لابلای کرسیهای قدرت، به سختی میچرخد و اتفاقاً مستقیماً جیب سرمایهداران فاشیست و بشرستیز را نشانه رفته است. گر چه از اقشار فرودست نیز بسیار قربانی میگیرد.
سؤال اینجاست که اگر در حال حاضر، میلیاردها دلار به اقتصاد جهانی آسیب وارد شده و سیستم حمل و نقل و جهانگردی، مختل شده است، چرا همهی کشورهای اروپایی که خود را حافظ «دولت رفاه» یعنی بزرگترین دستاورد اجتماعی و نماد همبستگی کشورهای غربی پس از دومین جنگ جهانی میدانند، تمام مرزهای خود را بسته و به افراطیترین گفتارهای ملیگرایانه علیه دیگر ملتها و حتّی محرومترین گروههای اجتماعی، نظیر مهاجران، آوارگان و بیخانمانهایی روی آوردند که برای انزوا و قرنطینهی خود جز سقف آسمان پناهگاه دیگری ندارند؟
سخنان رئیس جمهوری فرانسه امانوئل ماکرون در پیام تلویزیونی خود در شانزدهم مارس گذشته، اعترافی، خواسته یا ناخواسته، به شکست تمام سیاستهایی بود که طی دهههای گذشته به نام جهانیشدن، از میان رفتن مرزهای ملی و سلطۀ پول واحد در جزئیترین امور و مناسبات اجتماعی، به عنوان مهمترین بنیادهای دولت رفاه -از نظام بهداشت و درمان گرفته تا آموزش و پرورش و کار- چه در فرانسه، چه در سایر کشورهای اروپایی از آن دفاع میشد.
حتی در درون اتحادیۀ اروپا مرزهای گذشته از نو احیاء شده است. خاصتاً در دورهای که اروپا بیش از هر وقت به همبستگی و یک کاسه کردن همۀ امکانات علمی، پزشکی و مالی خود برای مقابله با ویروس مرگبار کرونا احتیاج دارد که اتفاقاً هرگونه مرز و مانعی را به سهولت پشت سر مینهد.
شاید عدهای انتساب کووید۱۹ به سربازی خدا و داشتن چنین مٲموریتی از جانب او را ناشی از استیصال شرقیها، جهانسومیها، مسلمانان، مسیحیان و خداپرستان نادانی که در بند خرافات گرفتارند، در برابر وضع موجود تلقی کنند؛ اما واقعیاتی که در حین چنین بحرانهایی در جوامع مؤمن و افراد خداترس شاهد آن هستیم، گویای آرامش و اطمینان خاطر بیشتری در میان آنان است، گرچه گاهاً در قالب بیخیالی و بیمبالاتی بروز مییابد و خود موجب فزونی مشکلات میگردد، امّا در حال حاضر شاید ترس و اضطراب و دستپاچگی در میان ملحدان و بیباوران و حتی اکثریت مردم اروپا بیشتر اگر نباشد، کمتر نیست. به عنوان مثال هجوم مردم در چندین کشور اروپایی به مغازهها و خالی کردن قفسهی فروشگاهها و یا تأکید رئیسجمهوری فرانسه بر ضرورت صیانت از دولت رفاه در عین حال گویای سرگشتگی ناشی از اضطراب مردم و غالب رهبران کشورهای اروپایی در مواجهه با یک وضعیت استثنایی جنگی است.
آیا همهی این شواهد را نمیتوان در کنار متون مقدسی که سنّتگرایان بدان استناد میجویند قرار داد، تا چشمان حیرتزدهی بشر امروز و دلهای ماتمزدهی او به دنبال نیرویی ماورایی باشد که در پس همهی این مصایب ایستاده و به آدمهای زمین تلنگر میزند که از خواب غفلت و دوگانهپرستی و چندخدایی و الحاد و لائیسیسم و سرمایهداری دست بردارد و دیگر به دانش و آموختههای خود غرّه نماند و در پی حذف خدای واحد مطلق نباشد؟!
از طرفی نمیتوان انکار نمود که بسیاری از قربانیان این ویروس را افراد مظلوم و ستمدیده و فقرایی تشکیل میدهند که شاید نقش چندانی در انحطاط و فروپاشی تمدن بشری نداشتهاند. گرچه در بروز معضلات و انحرافات اجتماعی، تودهها هیچگاه بیتقصیر نیستند؛ اما جای انکار هم نیست که بسیاری از اغنیا و صاحبان مقام و منصب هم هدف اینگونه پاندمیها هستند و میتوان تصور نمود که آن اندازه اغنیا و صاحبان مکنت و مال و مقام از حضور این ویروس ترس و واهمه دارند و متضرر میگردند قطعاً فقرا و نیازمندان از آن متضرر نمیشوند و هزینه آنان در برابر این ویروس به مراتب گزافتر و سنگینتر از چیزی است که فقرا و نیازمندان و اقشار فرودست میپردازند.
«خواهیم دید که در مواجهه با پیامدهای اقتصادی و اجتماعی کرونا ویروس، سرمایهی جهانی تا چه حد قدرت تطبیق در مقابل «دارونیسم اجتماعی» را خواهد داشت که خود از اواخر قرن گذشته و از خلال دستورالعملهای نئولیبرال به جوامع بشری تحمیل کرده است. چنین قابلیتی در صورت رُخ دادن بدون دگردیسی در شیوههای سنتی تولید، مصرف و توزیع ناممکن است و در فقدان راهحلها و سرمشقهای اجتماعی جایگزین، بعید است که حاصل «انزوای اجتماعی» در نهایت چیزی جز آشوب و جنگ و بیماریهای جهانگستر باشد. »
یادمان باشد فارغ از شیوههای رایج و مرسوم مدیریتی و اقتضائات سیستمهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی که تفاوت سطوح در تقسیم وظایف و حقوق، امری طبیعی است؛ اما اگر زورمندان و اکابر قدرت و اقتصاد و سیاست، جانی در بدن دارند و با غرور در زمین جولان میدهند، جز با تکیه بر دوش ضعفا و نیازمندان و تسلیمشدگان نبوده است. و اگر بینوایان و ضعفا از چرخهی تولید بیرون بیایند، چرخ حیات زورمندان نیز به درستی نخواهد چرخید و همین است که ابرقدرت اقتصاد جهان یعنی آمریکا، به شدت از تداوم وضع موجود نالان و نگران است.
باری اما سنّتگرایان که به حضور سرباز خدا دل خوش کردهاند، پس از مهار کووید۱۹ و تولید واکسن یا داروی نابودی آن، چه خواهند گفت؟ آیا وقوع چنین اتفاقی که دیر یا زود بسیار محتمل هست، به معنای شکست ارادهی الهی است؟! آیا در این صورت، سرباز خدا در برابر اراده و قدرت و دانش بشر شکست خورده است؟!
شاید آنان چنین پاسخ دهند که کووید ۱۹ برای جنگ با بشر نیامده و تنها رسالت او همانند دیگر آفتهای طبیعی و غیر طبیعی، هشدار و تذکر به بشر است و تذکری رحمتآمیز از جانب فرمانروای مهربان جهان است که تا دیر نشده بشر را از خواب غفلت بیدار کند. آری کووید ۱۹ هم با همهی تلخیها و مشقات فراوانی که بر بشریت عارض مینماید، همانند سایر اعضای خانوادهی خود دیر یا زود از میان میرود، و ما میمانیم و آزمونی دیگر. پس باید منتظر باشیم.
منابع:
اعتمادی، ناصر، کرونا بشریت را در معرض نابودی یا گذار به تمدنی جدید قرار داده است؟ سایت RFI ، 19/03/2020 برگرفته از http://rfi.my/5aEd و بیماری و تئوریهای توطئه؛ از طاعون تا کرونا ، دویچه وله، ۲۱/۰۳/۲۰۲۰ برگرفته از https://p.dw.com/p/3ZDfp
قرآن کریم
اللؤلؤ والمرجان، دار احیاء الکتب، 1407، حدیث شماره 1664
الفوائد، ابن قیم، دار الکتب العلمیة، چ دوم 1973، ص208.
الطب النبوی، ابن قیم، دار الهلال، ص 145.
تسلية أهل المصائب، شمس الدين المنبجي، الطبعة: الثانية، 1426 هـ - 2005 م
[سوره انعام آیه 59] .
اعتمادی، ناصر نگاهی به بیماری های عالم گیر صد سال گذشته و مقایسۀ آن ها با کوُوید ١٩، سایت RFI، مورخ 20/03/2020، برگرفته از http://rfi.my/5aaO
مناف زاده، علی رضا، کروُنا ویروس: در جست و جوی سپر بلا یا بُز طلیعه، سایت RFI، 26/03/2020، برگرفته از http://rfi.my/5cWS
اعتمادی، ناصر، کرونا بشریت را در معرض نابودی یا گذار به تمدنی جدید قرار داده است؟ سایت RFI ، 19/03/2020 برگرفته از http://rfi.my/5aEd
همان
نظرات