مهرورزی و خشونتگری در دین مسیحیت:
دیانت مسیح بنا بر آنچه که در اناجیل و آموزههای حضرت مسیح آمده، به عطوفت و مهرورزی شهرت پیدا کرده و خطبهای که آن حضرت بر بالای کوه ایراد کرد، قلهای از این گونه معانی و مفاهیم والا است.
از آنجا که گفت: «تهیدستان را به روحی بلند بشارت باد، زیرا ملکوت آسمانها از آن آنهاست، خوشا به حال نرم خویان، زیرا آنهایند که زمین را به ارث خواهند برد، خوشا به حال کسانی که تشنه و گرسنهی نیکیاند، چون آنها هرگز سیر نخواهند شد، خوشا به حال مهرورزان، چون آنهایند که نسبت به دیگران مهربانند، خوشا به حال کسانی که در راه ایجاد صلح و امنیت تلاش میکنند، چون آنهایند که فرزندان خدا خوانده میشوند، یقیناً شنیدهاید که به آنها گفته شده: هر چشمی در برابر چشمی و هر دندانی در برابر دندانی است؛ اما من به شما میگویم: در برابر شر مقاومت نکنید، بلکه هر کس سیلیای را به طرف راست صورت شما زد، طرف دیگر آن را نیز [برای سیلی زدن سیلیای دیگر] در اختیار او بگذارید؛ و هر که خواست با شما بجنگد و لباس تو را بگیرد، تو عبایت را نیز به او بده، و اگر کسی یک میل تو را به بیگاری بگیرد، تو دو میل با او برو؛ و شنیدهاید که گفتهاند: نزدیکان خود را دوست بدارید و دشمنان خویش را مورد خشم و غضب قرار دهید، اما من به شما میگویم: دشمنانتان را دوست بدارید و به کسانی که شما را لعن میکنند، تبریک بگویید، و با کسانی هم که نسبت به شما کینهتوزند، به نیکی رفتار کنید؛ و با کسانی که با شما بدرفتاری کردهاند، پیوند و ارتباط داشته باشید.» [۷۹]
انجیلهای و موعظههای حضرت مسیح ارزش و اهتمام فراوانی برای مهرورزی و مهربانی و دلسوزی قائل هستند، از آنجا که این گونه کلمات در آنها بسیار تکرار شدهاند. همانگونه که در آنها آمده که رحمت الهی نسبت به مسیح در تجسم خداوند در قالب جسمی مسیح و خدا شدن ایشان بنا بر عقیده مسیحیهای کنونی، متجلی گردیده است؛ [۸۰] و بدین وسیله بار سنگین گناهان انسانها را از دوش آنها برداشته است.
پولس میگوید: «یسوع (عیسی) به وسیلهی رحمت الهیش ویژگیهای خدای (پدر) را برای ما به تصویر کشیده و گناهکارانی را که از ملکوت الهی به علت بیصبری گروه فریسین [۸۱] دور شدهبودند، از رحمت خداوند، سپر او شدند.
در انجیل لوقا (ج۱: ۴۶-۵۵) برای بزرگ نشان دادن این رحمت واژهی «الأیوس» را به کار برده، تا رحمت خداوند و تاریخ رستگاری بشریت از گناه را در یک واژهی بسیار جامع بیان، شده باشند:
(رحمت و شفقت خدا نسبت به کسانی که از او پروا دارند چنان فراوان است که گویی پرهیزکاران در بالای سلسله کوههای رحمت در حرکت و از بام هر یک از آنها به دیگری در پروازند). [۸۲]
مسیحیت و مهرورزی عملی یا خشونت عملی:
علی رغم این واژهها و مفاهیم زیبا راجع به مهرورزی، مهربانی، رهنمودها و اندرزهای والا دربارهی مهرورزی، هنوز مسیحیها این مضامین و مفاهیم موجود در اناجیل را در حق ملتهای دیگر رعایت و اجرا نکردهاند، بلکه پیداست که آنها نیز این معانی را خاص خود میپندارند و آن را به خود تخصیص دادهاند؛ و این واقعیتی است که تاریخ شاهد آن است.
برخورد مسیحیها با یهودیها:
زد و خورد میان مسیحیها و یهودیها از همان روزهای تولد مسیح (ع) آغاز شد، از آنجا که حضرت مسیح برای اصلاح حال و وضعیت بنیاسرائیل، بعد از آنکه اخلاقشان فاسد و سرشتشان تباه شدهبود و اینکه به گونهای سرسامآور در مادیات و پرستش آن فرو رفته بودند، آمد.
در انجیل متی اصحاح ۲۱ آمده است: «عیسی به هیکل –معبد خدا- داخل شد و تمامی کسانی که در آن خرید و فروش میکردند، را اخراج کرد، و صندوقچهی پول و صندلی فروشندهی حمام را واژگون کرد و خطاب به آنها گفت: چنان نوشته شده که خانهی من (هیکل خدا) خانهی نماز خوانده میشود، ولی شما آن را تبدیل به غار سارقان نمودهاید.» و یهودیت را تکفیر کرد و آنان با او جنگیدند و همان گونه که در انجیل متی ۲۳ آمده، به آنها گفت:
«وای بر شماای نویسندگان [۸۳] وحی،ای فریسیهای ریاکار، شما بودید که بر مزار انبیاء ساختمان بنا نهادید و مزار صدیقین را مجلل و مزین کردید...
شما بودید علیه خود گواهی دادید که قاتلین انبیاء هستید...ای مارهای فرزندان اژدها چگونه از خطر مجازات جهنم نجات خواهید یافت...ای اورشلیم،ای اورشلیم!ای قاتل انبیاء و رجمکنندهی پیامبران خود! چند بار خواستم که فرزندان شما را همانند آنکه مرغها بچههای خود را زیر بالهای خویش جمع میکنند، در اطراف خود جمع کنم؛ اما شما نخواستید، و این دین شما است که تباهی را برای شما بجای میگذارد...»
انجیل متی اصحاح ۲۵ میگوید: «ای نفرین شدهها! از من دور شوید و به سوی آتش ابدی که برای شیطان و پیروانش آماده شده است، بروید.»
یهودیها علیه حضرت عیسی توطئه چیدند و کشیشان فتوای قتل او را صادر کردند؛ و این مسئله را به حاکم روم پیشنهاد نمودند، ولی او آن را قبول نکرد و در میان خودشان کسانی مسئولیت این امر را بعهده گرفتند و صلیب کردند و قتل او را -بنابر خیال خویش- اجرا کردند.
اما قرآن کریم راجع به این موضوع میفرماید: و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم (نه او را کشتند و نه بدار آویختند، و لکن کار بر آنها مشتبه شد) [۸۴]
هر چند که ثابت شد یهودیان این جنایت را به راه انداختند؛ ولی خداوند عیسی را نجات داد و او را به آسمان بلند کرد.
از آن زمان به بعد، عداوت و دشمنی میان یهودیها و مسیحیها شدت پیدا کرد، یهودیها برای نابودی همه مسیحیها بدون استثناء تلاش کردند تا همهی آنان را در نطفه خفه کنند و به همین منظور امپراطور (مارک اوریل) را به خطر مسیحیت متقاعد کردند و در سال ۱۵۵م، دستور به قتل دستهجمعی مسیحیها در روم داد، و بار دیگر نیز در سال ۲۱۴م، چنین دستوری را صادر کرد، و بدین ترتیب یهودیها صدهزار مسیحی را در روم و قبرس به قتل رساندند و در دوران امپراطوری «دیوکلیسن» تعداد زیادی از جملهی آنها «بایوات کایس» و «مرسلینوس» را کشتند. [۸۵]
و یهودیها تلاشهایی پی در پی را برای نابودی مسیحیها از دو راه شروع کردند:
۱. خشونت
۲. هتک حرمت حضرت مسیح و مادرش مریم و زشت نشان دادن رسالت و شهرت نیکش، تلاشهایی که منجر به سرگردانی پیروان مسیح میشد.
پولس هم علیه یهودیها اعلام جنگ کرد (أ. ۹-۱۰) و آنها را چنین توصیف میکند: «آنها فاجر، بتپرست زناکار، همجنسباز، دزد و...اند» و بعداً میگوید: «آیا یهودیها بر بتپرستها برتری دارند؟ آنها همانند بتپرستها گناهکار و بدکردارند، دزدی و زنا خواهند کرد و هیکل بتها را به یغما میبرند.» (روم، ۲: ۲۱-۲۲) «آنها منحرف و تباهکار و برای ریختن خون، پیشگامند؛ روش و مسلکشان ویرانگری و سیهروزی است.» (روم ۳: ۱۲-۱۶)
بنابراین عداوت دینی-تاریخی، مسیحیها نیز یک سری کشتارهایی دسته جمعی و نابودسازی را علیه یهودیها به راه انداختند؛ در دوران امپراطوری روم اوغسطس، عبادتگاههای آنها را غارت کرده و کتابهایشان را سوزاند، همانگونه که حکمران روم در دوران پادشاه «کلود» یورش برای اخراج یهودیها از شهرها و روستاها به راه انداخت، و همچنان حملات نابودسازی علیه یهودیها از جانب مسیحیها به فرمان رومیها و سپس اروپاییها مکرراً صورت گرفته است؛ در بریتانیا ملک ادوارد اول، در تاریخ ۲۱ یونیو ۱۲۹۰م، دستور اخراج یهودیها را از این کشور صادر کرد [۸۶]، و قبل از آن بریتانیا در معرض یک نابودی ورشکستگی اقتصادی قرار گرفت که منجر شد به اینکه ملک «چون»، دستور جمع آوری کلیهی یهودیها را صادر نماید؛ و در سال ۱۲۳۰ م، ملک هنری سوم، دستور تعذیب و زندانی آنها را صادر کرد و آنها را مجبور ساخت که یک سوم اموال منقولهی خود را به دولت پرداخت کنند، همانگونه که قبلاً یادآور شدیم ادوارد اول در سال ۱۲۸۱ آنها را به علت ساخت پول تقلبی و سرقت طلاهای دولتی محاکمه کرد و ۲۰۰۰ نفر از آنها را اعدام و بقیه را اخراج کرد. [۸۷]
و یهودیها در فرانسه با کشت و کشتار، سوزاندن، آوارگی، تبدعید و اخراج از این کشور روبهرو شدند و نخست لویس اغسطس آنها از فرانسه اخراج کرد و بعد از ۲۰ سال به آنجا برگشتند و در دوران لویس نهم پس دادن آن یک سوم طلبی که یهودیها نزد حکومت و کلیسا و مردم داشتند، لغو شد؛ و بعداً خود «لویس» دستور سوزاندن تمام کتابهای آنها بویژه تلمود را صادر کرد، و بار دیگر در دوران فیلیپ اخراج شدند و در معرض کشتار و غارت نیز قرار گرفتند؛ و بعداً به این کشور برای بار دوم بازگشتند، و در سال ۱۳۴۱در وسط فرانسه، مردم به آنها یورش بردند و تعداد زیادی از یهودیها را سر بریدند، و آنها را از کشور خویش خارج کردند بطوری که سال ۱۳۴۹ در فرانسه یک یهودی وجود نداشت. [۸۸]
و بعد از تبعید شدنشان به اسپانیا برای بار سوم به فرانسه برگشتند. اما اجازهی سکونت در شهرها به آنها تا اواسط قرن ۱۶ داده نشد، و در انقلاب فرانسه ۱۷۸۹م، برای کسب حقوق مساوی شهروندی از شخصیت «میاریو» بهرهبرداری نمودند واو هم از حق آنها در مساوات و برابر دفاع کرد، و بعداً ناپلئون تلاش کرد که از کمکها و پشتیبانیهای آنها برای تحقق سیاست توسعهطلبی خود بهرهکشی کند.
و یهودیها در قرن هشتم میلادی در آلمان پخش شدند و در شهرهای این کشور سکونت گزیدند، اما آنها در کنار فعالیتها و کشمکشهای مالی واقتصادی، با مردم برخورد [منفی] داشتند، و نهایت این امر به آنجا سر کشید که بعضی از آنها به دست هیتلر نازی در خلال سالهای حکمرانی خویش ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵م، کشته و رسوا و یا سوزانده شدند، واین سلسله برخوردها به «هولوکاست» معروف است. [البته امروز دانشمندان بسیاری واقعهی هولوکاست را افسانهای بیش نمیدانند و آن را داستان ساختگی یهودیها برای مظلوم نمایی خویش میدانند].
اما یهودیها در اسپانیا (اندلس اسلامی) زیر سایهی حکومت اسلامی به تمام حقوق خود دست یافتند و حقوقشان به کلی مورد رعایت و حمایت قرار گرفتند و بلکه بعضی از آنها حتی به منصبهای دولتی و اداری و آموزشهای عالی رسیدند.
ولی جنگهای صلیبی همان مشکلاتی را برای آنها به بار آورد که برای مسلمانان به بار آوردهبود، زیرا که نه یهودیها و نه مسلمانها اختیار و آزادی نداشتند، میبایستی در میان کشتهشدن و سوزاندهشدن یا پیوستن و پذیرفتن دین مسیحیت و یا تبعید، یکی را انتخاب مینمودند. و موج ظلم و ستم نسبت به یهودیان در دوران ملک «فردیناند و همسرش ایزابلا» به اوج خود رسید و فرمان ذیل در ۳۱ مارس ۱۴۹۲م، صادر شد: «در کشور عدهی زیادی از یهودیها زندگی میکنند و ما دادگاههای تفتیش را دوازده سال است دایر کردهایم و همیشه برای اجرای سزاهایی سخت بر تباهکاران تلاش میکند، بنا به گزارشهایی که دادگاههای تفتیش به ما ارائه دادهاند، جنگهایی که میان مسیحیها و یهودیها رخ داده باعث ضررهای فراوانی شده... لذا تصمیم گرفتهایم که یهودیها -اعم از زن و مرد- را برای همیشه از کشورمان خارج کنیم، و همهی یهودیها تا ماه یولیوی همین سال (۱۴۹۲م) فرصت دارند تا مملکت ما را در کوتاهترین مدّت ترک نماید؛ و باید تمام مایملک خویش را به جز طلا و نقره و پول و همچنین چیزهایی که قانون کلّی، اخراج آنها را منع کرده، با خود ببرند.» [۸۹]
این چنین نزدیک به نیم میلیون یهودی از اسپانیا اخراج شدند، همانگونه که مسلمانان بیرون رانده شدند، و حال و وضعیت آنها در دیگر کشورهای اروپایی بهتر از این نبود، در ایتالیا پاپها با آنها جنگیدند، و دستوراتی را جهت کفر و تصفیهی دیانتشان صادر کردند، در سال ۱۲۴۲ پاپ «گریگوری نوهم»، اتهاماتی صریح را علیه تلمود اعلان نمود و کمیتهای را برای سوزاندن تلمود، تشکیل داد، بعداً یهودیها در سال ۱۵۴۰، از این کشور اخراج شدند. [۹۰]
گشودهشدن درهای جامعه اسلامی بر روی یهودیها:
اما ما (مسلمانان) با این تراژدی موافق نیستیم، زیرا ظلم تاریکی است، [۹۱] جهان اسلام سرزمین و آغوش خویش را برای استقبال از یهودیها باز کرد و امپراطوری عثمانی، مرزهای مملکت خود رابر روی آنها گشود، [البته غیر از خاک فلسطین] و در ۲۶ شعبان ۱۲۷۹هـ. ق، بربر با ۵ فوریهی ۱۸۶۴م، فرمانی از جانب سلطان محمد بن عبدالله ملقب به سلطان المقرب صادر شد، که نص آن ذیلاً خواهد آمد:
«به تمامی کسانی که این بیانیه را میخوانند، دستور میدهیم... در همهی استانها و ایالات باید طبق دستورات خداوند که همانا برپایی ترازوی عدالت و برخورداری از حقوق مساوی با سایر شهروندان است، با یهودیها رفتار نمایند به گونهای که حتی به یک نفر از آنها کوچکترین ظلم و ستم و تعدایی نشود، و نباید آنان را در خود ذوب کرده و به آنان اذیت و آزار رساند، و اهل فن و کاردانهای یهود را نباید اجباراً به کار گرفت، و در صورت رضایت و تمایل به کار حتماً حق العمل و دستمزد را بدون کم و کاست به آنان پرداخت نمود. و نباید به آنها ظلم کرد، زیرا ظلم موجبات تاریکی و سیهروزی قیامت را به بار میآورد... و هر کس به یکی از آنها ظلم روا دارد و یا حق آنها را نادیده گیرد، ما با یاری خدا او را مجازات خواهیم کرد...» [۹۲]
یهودیها هیچ مکان امن و مناسبی را بسان جامعهی اسلامی نیافتند، و این چیزی است که دشمنان قبل از دوستان بدان اعتراف کردهاند؛ تا اینکه اشغال فلسطین توسط یهودیها فرا رسید، و فلسطینیها در سنگر دفاع از جان و وطن خویش قرار گرفتند و این دفاع در تمام ادیان و قوانین دولتی، واکنشی مشروع قلمداد شده است.
ارجاعات و منابع:
----------------
[۷۹] - انجیل من الاصحاح الخامس.
[۸۰] - مسیحیها معتقدند که انسان نخستین «آدم» به علت خوردن از شجرهی ممنوعه به گناه آلوده شده، و این گناه کاری موروثی گردید یعنی همه انسانها بطور فطری مجرمند، لذا خداوند برای نجات انسانها از قید گناه گوهرهی خویش را «عیسی» به صورت انسان به جهان فرستاد و تا در راه رستگاری بشریت به رنج افتد و مورد اهانت قرار گیرد و سرانجام بدار آویخته شود، تا بدین وسیله هر کسی که به او ایمان بیاورد، مورد آمرزش قرار گیرد و نجات یابد. ویراستار
[۸۱] - گروهی از یهودیها بودند که در زمان مکابیین خود را جهت دفاع از شریعت و صفای ایمان، منظم و آماده ساختند، اما با مرور زمان روح شریعت را فراموش و گرویدهی ظاهر گردیدند. به همین دلیل حضرت با شدت هر چه تمامتر ریاکاری و تکبر آنان را مورد سرزنش قرار داد، بس بدین خاطر آنان هم در پیشاپیش مخالفان آن حضرت قرار گرفتند. ویراستار
[۸۲] - برای آگاهی بیشتر به کتاب سابق الذکر پولس ص ۸۱ مراجعه شود.
[۸۳] - کلمهی نویسندگان ترجمهی «کتبه» جمع کاتب است واژهی کتبه نیز یهودیها بر علمایان و خوانندگان مفسرین وحی (تورات) برای مردم، اطلاق میگردد. ویراستار
[۸۴] - سوره نساء آیه ۱۵۷.
[۸۵] - نگاه به کتاب المرصود فی قواعد التلمود، اثر الکتور ورهلنج الکنز، ترجمه به عربی دکتر یوسف نصر.
[۸۶] - برای آگهی بیشتر به کتاب سابق الذکر عبدالله تل ص ۸۲ و ۱۰۵ مراجعه شود.
[۸۷] - مرجع پیشین.
[۸۸] - کتاب سابق الذکر، عبدالله تل ص۱۱۴
[۸۹] - مرجع پیشین.
[۹۰] - مرجع پیشین.
[۹۱] - اشاره دارد به حدیث امام مسلم که میفرماید: اتقوا الظلم فان الظلم ظلمات یوم القیامة...
[۹۲] - به نقل از مرجع پیشین.
نظرات