چکیده:

در جامعه ای که انسانیت زن محل بحث و جدل بود و زن را مایه ی ننگ و نکبت و بدبختی می‌دانستند و هیچ گونه حقوق و شأن و منزلتی طبق عادات مرسومه برای او قائل نبودند اسلام با ورود خود ندای «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُ‌وفِ» (بقره 228) را طنین انداز کرد چرا که قرآن کریم به عنوان عالی ترین مرجع و کامل ترین کتاب آسمانی سهم به سزائی در احیای شخصیت زن و اعاده ی حقوق وی داشته و گام های مؤثری در رشد و تعالی بُعد روحی و اعتلای بُعد فکری زنان ایفا نموده است و از این وادی زنانی پا به عرصه ی ظهور گذاشتند که تنها نظاره گر و خواننده ی تاریخ نبودند بلکه در دل تاریخ بودند، تاریخ ساختند و تاریخ ساز شدند که نمونه و الگو و اسوه‌ی زنان عالم گشتند. زنانی که استمرار حیات معنوی، تربیتی، علمی، فکری . . . به دست آنان رقم خورد تا جایی که اولین لبیک به ندای حق از زبان زنی به نام خدیجه شنیده شد. و اولین خونی که در راه اسلام ریخته شد خون زنی به نام سمیه بود و نخستین شهید اسلام شد و جایگاه علمی و سیاسی ام المؤنین عایشه (رض) و نقش ویژه ی سایر زنان پیامبر (ص) و زنان صحابی که در نوع خود بی نظیر بودند نشان از اهتمام ویژه ی پیامبر (ص) در طول 23 سال تاریخ پر افتخار اسلام و فراهم ساختن بستر مناسب در جهت شکوفا سازی زنان در بُعد ایمانی، اجتماعی، سیاسی، نظامی . . . داشته اند. میراث اسلامی ما، در درون خود نمونه های گرانبهایی از زنان الگو و اسوه را جا داده که در این مجال نمی گنجد. اما چه شده است زنان مسلمان ما که زمانی پیشگام احراز نقش سازندگی معنوی و مادی جامعه بودند و پا به پای مردان در تمام عرصه های زندگی حضور فعال داشته و مفتخر به تربیت مردان تاریخ ساز و بزرگ شده اند به انزوا و خاموشی گراییده، تا جایی که این وضع زنان به یک صحنه ی معمولی تبدیل شده است. در این نوشتار در پی آن هستیم که به برخی از موانع رشد و تعالی زنان مسلمان که دست به دست هم داده و وضعیت موجود را رقم زده اشاره کنیم.

واژگان کلیدی:

زنان، مسلمانان، رشد، جامعه

مجموعه عواملی که مانع رشد و تعالی زن مسلمان می شود می توان به دو دسته ی درونی و بیرونی تقسیم کرد:

1- درونی

- ضعف یا عدم خودباوری زنان مسلمان:

کمبودها و ضعف‌هایی که در طول تاریخ دامنگیر حوزه ی فکری و روحی زنان شده باعث ایجاد ضعف یا عدم خودباوری آنها شده زیرا اعمال و اقوال منفی وقتی دائماً تکرار شوند تبدیل به یک باور می شود و تا جایی پیش می رود که منجر به ضعف یا عدم خودباوری می شود. و زنانی که به خودباوری نرسند دائماً احساس پوچی و بیهودگی می کنند و به دلیل ناامیدی شدیدی که بر افکارشان سایه افکنده، باعث به هدر رفتن انرژی مثبت آن ها و در نهایت صاحب افکار، اهداف و آرمان های ضعیف و سخیف خواهند شد و این ضعف و عدم خودباوری در نوع نگاه زنان به خود و حتی به جنس خود همواره با تردید و تشکیک همراه خواهد بود. که نه توانمندی خود و نه جنس خود را همواره باور نداشته باشند.

و از نخستین جلوه های عدم و یا ضعف خودباوری ترجیح تولد پسر بر دختر که اغلب توسط خود زنان صورت می‌گیرد، ایجاد می‌شود یعنی زنده به گور کردن روحی دختران از بدو تولد، و این باور آرام آرام توسط والدین در کودک پسر و دختر شکل می گیرد که مردان نقش ذی نفع و زنان همواره باید مورد انتفاع قرار گیرند.

و نتیجه این می شود که مردان با دیدی عینیت گرا و واقع بینانه در ارتباط با نقش هایشان تربیت می شوند و زنان با دید ذهنیت گرا تربیت می شوند. بنابراین زنان خود مولود برخی از عقب ماندگی ها در خود خویشتن هستند و به جای تغییر وضعیت موجود به سوی مطلوب، مدارا و سازش و سکوت را ترجیح می دهند. لذا بر زنان ماست که به استعدادهای خدادادی خود باور داشته باشند و این فرموده ی خداوند که منبع انرژی درونی است «إنَّ اللَّـهَ لَا يُغَيِّرُ‌ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُ‌وا مَا بِأَنفُسِهِمْ» (رعد 11) را  محور فکر خود قرار دهند، زیرا اولین گام درمان برای تغییر رسیدن به این باور است که وضعیت موجود نتیجه افکار گذشته و رفتار امروز ماست و شجاعانه اعتراف کنیم که تمام معضلات ما اعم از آفات فکری، ضعف اعتقادی، اجتماعی، فرهنگی ناشی از ضعف اراده و توکل و امید به خداوند و نداشتن سلاح علم برای سرکوبی جهل است. پس خودشناسی پلی است به سوی خود شکوفایی و خود شکوفایی سکوی پرتاب به سوی خودباوری است.

خودباوری یعنی دارای حس ارزشمند بودن، باور داشتن به داشته های مثبت این چنین شخصی دائماً در حال صعود به سوی پله های ترقی است و جایی که با مانعی روبرو شود از آن نمی گریزد بلکه برای زدودن موانع، ایستادگی و مقاومت نشان می دهد زیرا می داند اثری سازنده در محیط خانواده و عرصه ی اجتماع خواهد داشت.

2- عوامل بیرونی

- فهم نادرست موضع شریعت در برابر مسائل زنان: 

یکی از علل موانع رشد و تعالی زنان مسلمان، کج فهمی در ارتباط با اهداف قرآنی و غالب گشتن تفکر متحجرانه ی برخی فقها و ترویج احادیث ضعیف و غیر موثق و مخدوشی بود که آنها صحیح و موثق انگاشته می شوند. و یا فهم آن به مصادره ی درک بیمار گونه ی انسان های کینه توز و یا ناآگاه رفته است. این گونه احادیث عمدتاً رفتار و سلوک مسلمانان را با زنان مطرح کرده که باعث به انزوا کشیده شدن زنان از صحنه ی اجتماع و کوچ به کنج خانه، وعده ی دیگر اسیر زندانی روحی ناشی از این احادیث شدند. مانند این حدیث موهوم و دروغین که گوئی، پیامبر (ص) فرموده (شَاوِرُوهُنَّ وَ خَالِفُوهُنَّ) و یا عده ای این کلام را به حضرت عمر که پیش کسوت مشورت با زنان بوده نسبت داده اند، و احادیث بسیاری که در این مقاله مجال بحث در مورد آن  نیست. در صورتی که پیامبر (ص) طبق فرموده ی خداوند مزین به صفت «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ» (نجم 3) می باشد  چگونه امکان دارد پیامبر (ص) مخالف با نص صریح قرآن سخن بر زبان خود جاری سازد در صورتی که سخنان پیامبر (ص) تبیین کننده قرآن است. پس همان طوری که غذای مسموم جسم انسان را بیمار و رنجور می سازد بیان این گونه احادیث مسموم و رواج آن باعث بیمار شدن فکر مسلمانان و در نهایت گرفتار شدن در بستر نادانی و جهالت است. در این راستا بر هر زن و مرد مسلمانی لازم و ضروری است که تنها به تلاوت و تدبر اندک آیات قرآنی اکتفا نکنند و اهتمام ویژه ی به احادیث پیامبر (ص) مبذول دارند تا بدین وسیله ماده و معنا را در هم آمیخته و به آبادانی درون و برون خود بپردازند و بتوانند فانی ها را باقی گردانند.

- حاکم بودن فرهنگ مرد سالاری:

یکی از موانع رشد و تعالی زنان مسلمان، حاکم بودن فرهنگ مرد سالاری در جوامع گذشته و حتی امروز دانست که مردان به حکم قدرت جسمی و یا کج فهمی در مورد آیه ی «الرِّ‌جَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» (نساء 34) این چنین تلقی می کنند که قدرت و توان علمی و فکری و مدیریتی ..... تنها در سیطره ی آنان است. بدین منظور در طول تاریخ چنبره ی قدرت تنها در سیطره ی مردان بوده و زنان یارای جولان دوانیدن در آن را نداشتند و وظایف و حقوق را خود توزیع می کردند. و این سیر خط سنتی تا به امروز ادامه دارد که مردان نقش های طراز اول را بین خود نه از حیث شایسته سالاری بلکه از حیث مرد بودن توزیع می کنند و اگر در آخر نقشی باقی مانده باشد به سوی زن حواله می کنند !!!

حاکم بودن این چنین نگاهی باعث می شود که عدم حضور زن در عرصه ها به یک اصل تبدیل شود در چنین وضعیتی چگونه می توان انتظار داشت زن مسلمان پله های رشد و ترقی تمدن اسلامی را طی کند و بر فراز آن نقش آفرینی کند طبیعی است زنان غرق در جمود فکری و در نهایت استعدادهای بالقوه او و نقش عظیمش در تحول جامعه انسانی به تحلیل خواهد رفت. لازم است مردان ما از قالب های ساختگی حاکم بر خود خارج شوند و به عصر طلائی پیامبر (ص) و توجه عمیق این بزرگوار به نسبت زنان برگردند زیرا زنانی را پرورش داد که بر روی فرش قدم می گذاشتند اما بر فراز عرش بودند و این حدیث پیامبر (ص) در گنجینه فکر خود به یادگار داشته باشند (إِنَّمَا النِّسَاءُ شَقَائقُ الرِّجَال) به راستی زنان همتای مردانند و زنانی پا به عرصه ی ظهور گذاشتند که پا به پای مردان در تمام عرصه هایی که حیات بشری را رقم می زند حضوری فعال داشتند به مانند حضرت عایشه (رض) در جهاد علمی و سیاسی که مقلب به کامپیوتر عصر پیامبر است وام  عطیه در جهاد نظامی که در هفت جنگ همراه پیامبر (ص) بود و سایر زنان، همراه مردان در نماز جماعت و نماز جمعه و نماز عید و سایر فعالیت های اجتماعی، سیاسی، . . . . نقش مؤثری در بالندگی جامعه ایفا کردند.

پس نگاه اسلام به مقوله ی زن و مرد فراجنسیتی است برای اثبات این مدعا در قرآن نام مرد و زن هر کدام 24 بار آمده است بلکه میزان برتری تقواست و بسیاری از خطابات و تکالیف قرآن شامل همه ی انسان ها اعم از زن و مرد است. بهتر است مردان در برابر زنان تسلیم منطق شوند و سعی در غالب گشتن دیدگاه های خود در برابر زنان را نداشته باشند و زنان هم برای احقاق حق خود رؤیای صف آرائی و مقابله با مردان در سر خود نپرورانند که جامعه سیر معکوس زن سالاری پیدا کند. و مردان به این باور برسند که حرکت های زیر بنائی فکری از طریق نیمی از پیکره ی اجتماع که زنان هستند به تبلور خواهد نشست و زنان هم باید فرصت حضور و ظهور و تجربه در دل اجتماع با حفظ صفات زنانگی و با التزام به آداب و ضوابط اخلاقی و حفظ وقار و متانت بدست آوردند و تسلیم وضعیت موجود، که مردان به جای آن ها تصمیم بگیرند و هم چنین در برابر آنان تحت تأثیر شرم و حیای نابجا که در شریعت هیچ جایگاهی ندارد، نشوند تا زنان ما بتوانند به جایگاه سازندگی معنوی، تربیتی، علمی . . . . عصر نبوت بازگردند.

3- تأثیر فرهنگ بلاد مفتوحه:

در صدر اسلام پس از فراگیر شدن تشعشع نور ایمان در جزیرة العرب و وفات پیامبر (ص) مسلمانان پیشرفت های نظامی وسیعی در مناطق ایران، روم، اردن، فلسطین، مصر، اندلس، . . . بدست آوردند این فتوحات باعث قرابت میان یهودیان و مسیحیان و مشرکان با مسلمانان شد و بدین گونه عقاید مسیحیان و ادیان دیگر مذاهب وارد قلمرو مسلمانان شد. در آن زمان، زنان جزیرة العرب در بالاترین سطح کرامت و ارزش والای انسانی قرار داشتند اما در آنسوتر جایگاه زنان در بلاد مفتوحه در پایین ترین سطح شأن و منزلت خود بود تا جایی که جاهلیت نخستین عرب وضعیت آن از جاهلیت بلاد مفتوحه مثل یونان و روم و . . . بهتر بوده است زیرا آنان زن را بدطینت می پنداشتند و او را عفریته و جادوگر خطاب می کردند؛ اما چرا نگاه آنان به زن این چنین بود تا جایی که آنان را مستحق مرگ و نیستی می پنداشتند؟  زیرا پادشاهان و حکام زمانی طعم تلخ شکست را می چشیدند که مشغول عیش و نوش با زنان بودند و همواره در این چنین مواقعی زنان را عامل بدبختی و شکست خود قلمداد می کردند گویی که خود هیچ نقشی نداشتند. و ترکش این نوع نگاه تا زمان حال در رسانه های تصویری که معمولاً نقش جادوگر را زنان به دوش می کشند شاهد هستیم. پس ضعف اعتقادی و فکری مسلمانان باعث و بانی ورود اندیشه های افراط گرایانه به نسبت زنان شد اما امروزه با گسترش دایره ی ارتباطات، مسلمانان بالأخص زنان با راه اندازی و یا تقویت روابط عمومی خاص خود که نقش بسزایی در معرفی و شناساندن ارزش وجودی زن مسلمان را دارد می توانند فصل جدیدی را در کارنامه ی خود رقم زنند تا صدای زنان مسلمان ما بر فراز صدای زنان فمن و فمینیسم و لائیک در جهان طنین انداز شود و هم چنین زنان مؤمن، متعهد، متخصص ما با آگاهی بخشیدن و تعمیق علم و دانش از طریق رسانه های گروهی، برگزاری کنفرانس ها، همایش ها . . . در سطوح "فروملی، ملی، فراملی" نقش مؤثری را می توانند ایفا کنند تا از این طریق مقام و منزلت زن و حقوقی که به طور سیستماتیک از او نقض شده را باز گردانند.

4- نقش رسانه (تهاجم خاموش) 

در عصری به سر می بریم که بمباران اطلاعات در اوج خود است و می توان از آن به عنوان عصر انقلاب ارتباطات نام برد و یکی از انواع وسایل ارتباط جمعی رسانه است که این اواخر به علت نوع تأثیرگذاری شگرف آن در بین افکار عمومی به نام سلطه ی چهارم بعد از قوه ی مجریه، مقننه و قضاییه نام برده شده است.

و از میان حجم وسیعی از رسانه های موجود، تلویزیون و بالأخص ماهواره به عنوان یکی از قدرتمندترین ابزار ارتباط جمعی نام برده می شود چرا که هم زمان قوه ی دیداری و شنیداری مخاطب را تحت تأثیر خود قرار می دهد که به رغم اثرات مثبت آن در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، علمی . . . متأسفانه اثرات منفی آن به تبع بر مخاطبی که نحوه ی صحیح استفاده از اطلاعات و پردازش اطلاعات را درک نکرده بسیار وسیع است. به همین علت از آن به عنوان شمشیر دو لبه نام برده شده است که می تواند هم فرصت باشد هم تهدید، هم تخریب کننده ی ذهن باشد و هم سازنده ی آن. اما چگونه رسانه ها بالأخص ماهواره این ابزار قدرتمند می تواند مانع رشد و تعالی زنان مسلمان باشد؟

از آن جایی که بیشتر  فعالیت زنان در محدوده ی منزل است و از سویی دیگر اکثر آن ها نسبت به ارزش های اسلامی تصوری مجهول و یا مخدوشی دارند تاب مقاومت در برابر ضدارزش هایی که مغرضانه و هدفمند به صورت غیرمستقیم و با القای شبهه در ذهن مخاطب ایجاد می شود را ندارند و عموماً در برنامه های ماهواره ای خمیر مایه زن است زیرا زن در این عرصه موفق است حالا چه به صورت مثبت باشد یا منفی، و محتوای برنامه های آن آموزش و تلاش برای زندگی مادی به جای زندگی معنوی است و هدف در وهله ی اول، مخاطبِ زن است زنانی که غنای حرکت و حیات جامعه به دست آن ها شکل می گیرد وقتی نبض سازندگی بشری حرکت کندی داشته باشد رشد و بالندگی جامعه دچار تزلزل خواهد شد زیرا آنان به خوبی می دانند که فساد زنان و اسارت فرهنگی آنان باعث بی بند و باری خانواده، و در نهایت ویروس آن به سطح جامعه منتقل خواهد شد زیرا زنان وسیله ی خوبی برای اشاعه فساد در جامعه هستند. و پا از این فراتر گذاشته و برای مقابله با ارزش های اصیل اسلام این چنین به زنان القا می کنند که دین باعث واپس گرایی، عقب ماندگی، گوشه گیری سستی و جمود فکری، و حتی در تضاد با فناوری های مدرن است و زن مدرن زنی است که اصول اعتقادی را زیر پا گذاشته و از دایره ی خانواده عدول کرده و خود را در جامعه آماج ضد ارزش ها قرار دهد و به جای القای علم و دانش و معنویت سبک زندگی را به سوی مصرف گرایی و مصرف زدگی سوق می دهد و کشورهای اسلامی به جای این که رتبه اول را در تولید و کسب دانش بدست آورند رتبه ی اول را در مصرف گرایی و مصرف زدگی، و زنان مسلمان رتبه اول را به عنوان سنگین وزن ترین زنان جهان (حوزه خلیج فارس) و یا عنوان بیشترین مصرف کننده ی مواد آرایشی کسب کنند و نتیجه چنین می شود زنان ما به جای این که در پی زینت سیرت باشند در پی زینت صورت و ظاهر خود هستند و به جای این که در پی معنا بخشیدن به معنویات باشند به پهنا بخشیدن مادیات مشغول هستند. و چون توجه به امور سطحی و سخیف انسان را قانع نمی کند دچار بحران روحی می شوند. در این راستا جامعه شناسان و روانشناسان دیندار و علما و پیشوایان مذهبی بالأخص از طریق تریبون هایی که در اختیار دارند می توانند با حضور فعال خود تأثیر ارزنده ای در روشنگری و بیدارسازی مردم جامعه و هیمه ی که بر پیکره ی آن افتاده، دارند. و در وهله ی اول اقدام به تربیت درونی و بیدارسازی وجدان خفته افراد با رویکرد اسلامی نمایند. آن چنان که شخص مجهز به کنترل گر درونی شود. و شخص تزکیه یافته در واقع به خود هدایتگری در برابر امواج وسوسه ها و آسیب ها رسیده و در وهله ی دوم این چنین شخصی که مقید به اصول اخلاقی است در برابر شبیخون فرهنگی به وجود آمده خود را مسئول جامعه و هم نوعانش می داند و طبق این حدیث پیامبر (ص) (مَن اَصبَحَ لَم یَهتَمّ بِأُمُورِ المسلمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم) نمی تواند در برابر ساختار شکنی رسانه ها و هجوم به مبادی اعتقادی و اخلاقی و آسیب ها و صدمات و ضربه هایی که بر پیکره ی اجتماع وارد می شود منفعل و بی تفاوت باشد. و با توکل و اعتماد بر خداوند و با سلاح ایمان، و تقوا و علم و ثروت، در برابر جنگ نرم ایستادگی و مقاومت می نماید و هم چنین تلاش جدی می نماید تا رسانه های اسلامی خود را به استانداردهای جهانی برسانند تا یارای رقابت با سایر رسانه ها را بدست آورند و در نهایت به حدی از رشد و جذابیت مطابق استانداردهای جهانی برسد که نقش رقابت آفرینی را در بین رسانه ها پیدا کند.

نتیجه: 

زن از همان بدو خلقت، خداوند استعدادهای بالقوه ی را در وجود او به ودیعت نهاده که در صورت تربیت صحیح در مسیر سیر و سلوک معنوی و تحصیل کمالات می تواند ضامن بقای جامعه ی انسانی خدامدار باشد. و برای رسیدن به این آرمان مشارکت زن و مرد در تشکیل و بازسازی جامعه ی انسانی ضرورتی انکارناپذیر است. امام حسن البناء در آغاز تأسیس حرکت اسلامی اخوان المسلمین و با تأسی از روش پیامبر اکرم (ص) که در همان بدو دعوت خود، با زنان به همراه مردان بیعت کردند، اقدام به تأسیس بخشی به نام "خواهران مسلمان" نمود چرا که امام بنا به اهمیت نقش زنان در انتشار دین خدا و تربیت نسل بشری در کنار مردان واقف بود و در این میان نقش زینب غزالی و تحمل مصیبت های او و سایر زنان چشمگیر است. اگر در حال حاضر شاهد امتداد حضور چشمگیر رجال اسلام اعم از زن و مرد در دل حادثه هستیم، حاصل کشت و آبیاری بذر ایمان، اخلاص و عمل توسط زنان در زمین وجودیِ فکر و روح و وجدان فرزندان بوده است پس زن مسلمان نه به مانند زنان غیر مسلمان و لائیک با قربانی کردن خانواده که نقش قابل تحسینی در جامعه علمی، سیاسی . . . را بدست آورند بلکه زنان مسلمان ما با حفظ کیان خانواده و با تکیه بر منحنی الویت ها و مدیریت زمان به نقش چندگانه خود در اجتماع به عنوان همسر، مادر، دعوتگر . . . . و حتی نقش رهبریت جامعه زنان که جای خالی آن بسیار محسوس است به شرط دارا بودن اهلیت می تواند حتی عهده دار کلیه ی حرکت های سیاسی، فرهنگی، فکری، اجتماعی، علمی، نظامی . . . جامعه خود باشد. به عنوان نمونه قرآن داستان زنی را بازگو می کند که از سطح قدرت مدیریتی فراتر رفته و با فرمانروایی و شجاعت خود مردان را رهبری می کرد. و با ایمان آوردن خود قومش را به بهترین مسیر هدایت نمود؛ بله آن زن ملکه ی سباء بود که در سوره ی نحل از آن یاد شده، پس زنان ما وقتی به عنوان مدیریت پایه و یا مدیریت سایه نقش خود را در دایره ی خانواده به نحو احسن ایفا کردند به طبع خود و یا فرزندانشان می توانند نقش مدیریتی و رهبری جامعه را به دوش بکشند در این جا لازم و ضروری است که زنان داعی، واعی مخلص و متخصص ما با دقت و ژرف نگری، هم نوعان خود را با راز شخصیت زیبای خویش در پرتو تشعشع آیات قرآن و احادیث پیامبر (ص) آگاه سازند. و امید است این آگاهی منجر به بارش باران امید و آغاز بهار زنان باشیم.

منابع:

- دیدگاه های فقهی معاصر جلد 4، مؤلف دکتر قرضاوی، مترجم دکتر احمد نعمتی، سال چاپ 1389، نشر احسان

- زن در میان شفافیت شریعت الهی و تیرگی فرهنگ غرب، مؤلف رمضان بوطی، مترجم فرید قادری، سال چاپ 1385، نشر کردستان

- اسلام و جهانی شدن مؤلف دکتر قرضاوی، مترجم موسی تیموری قلعه نوی، سال چاپ 1382، نشر تایباد

- خانواده و آسیب رسانه ای رایانه و اینترنت، مؤلفان نسیم جعفری، عذرا اعتمادی، عاصفه عاصمی، سال چاپ 1391، نشر پارسا

- بررسی عوامل عقب ماندگی زن مسلمان