مرد و زن از یک جنس اما متفاوت آفریده شدهاند و برحسب تفاوتشان، از وظایف و حقوقی خاص در اجتماع و خانواده برخوردار هستند.
اسلام تنها آیینی است که حقوق همه جانبه فرد را در تمام ابعاد مختلف زندگی فردی، اجتماعی، آموزشی و اقتصادی به رسمیت شناخته و هدف آن نیز برآوردن نیازهای بشر و رساندن او به خوشبختی و سعادت واقعی است. از آنجایی که زن به عنوان نیمی از پیکره تأثیر گذار انسانی و نصف جامعه بشری مورد توجه است به همین خاطر نگاه قرآن به زن را مورد توجه قرار میدهیم تا بنای کرامت معنوی انسان به ویژه بنای خانواده اسلامی حفظ شود.
توجه به مسأله حقوق مادی، معنوی، دنیوی و اخروی زن در جامعه از مسائل حائز اهمیت بوده و نگاه معتدلانه و برخورد معقول قرآنی به رشد و ثبات روانی، تکامل و تثبیت باور اسلامی کمک میکند. در ادبیات دینی و قرآنی، زن انسانی متفاوت اما همپای مرد است با وظایف خاص خودش، تا آنجا که در سوره احزاب آیه 35، تساوی کامل مرد و زن مشاهد میشود:
" إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصّادِقِینَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرِینَ وَ الصّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمِینَ وَ الصّائِماتِ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذّاکرِینَ اللّهَ کثِیراً وَ الذّاکراتِ أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً"[ احزاب/35]
و آیات" وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَکيمٌ"[ توبه /71] و...
این آیات بیانگر این است که جنسیت کمترین تأثیری در تساوی بین زن و مرد و عدالت خداوند ندارد.
نامگذاری سوره نساء به نام زنان نیز بیانگر عنایت و توجه خاص قرآن و حقوق اسلامی به زنان و حقوق آنان است و در حوزههای مختلف معنوی، مادی، خانوادگی و اجتماعی حقوق زنان را مورد بحث قرار داده است. از آنجایی که در زمان نزول وحی، بیشترین ظلم و ستم به زنان شده است بنابراین حقوق مطرح شده زنان در آیات به مراتب بیشتر از تکالیف زنان است و اقدامات صورت گرفته در قرآن برای اصلاح جامعه و نظام خانواده و احقاق حقوق زنان میباشد، از جمله حقوقی که قرآن کریم به آن اشاره کرده است تربیت معنوی زنان است که موجب رشد شخصیت، تعالی نفس، تقویت خشیت در برابر خداوند و حفظ جایگاه اجتماعی و سیاسی شایسته زنان میباشد. اسلام برای حفظ حرمت و جایگاه زنان و حقوق اجتماعی و اخلاقی آنان، مردان و زنان را به ازدواج شرعی تشویق میکند تا اهداف سه گانه ی سکنی، استمرار زادو ولد وعفت اجتماعی فراهم شود و مردان موفق اجتماع چه در جایگاه پسر و چه در جایگاه شوهر را نتیجه نقش زنان موفق در خانه میداند. متأسفانه دشمنان اسلام با هجوم به اعتماد و باور مسلمانان به دینشان، میخواهند چنان توهمی را در ذهن زنان به وجود آورند که در قوانین و فرهنگ اسلامی با باز داشته شدن زنان از فعالیتهای ثمر بخش در میدان کار و عمل، پیشرفت علمی و صنعتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مورد تبعیض و ظلم قرار گرفتهاند اما میدانیم که در اسلام زنان یکی از ستون تکلیف پذیری در اجتماع هستند و با تربیت، مسئول پذیر بودن و تکلیف مدار بودن یک زن( یک مادر)، یک نسل تربیت خواهد شد. در این رابطه قرآن از نقش زنان در امر به معروف و نهی از منکر، به عنوان یک اصل سازنده در جامعه اسلامی یاد میکند و آنان را در مقابل رسالت اجتماعی مسئول و مأمور میداند و تأثیر گذاری آنان در بهبود اجتماع را مورد توجه قرار میدهد تا جایی که میفرماید: زنان لباس مردان و مسئول عیب پوشی آنان هستند( سوره بقره/187). همچنین ارتقای علمی و عقلی زنان به عنوان مشاور مردان علاوه بر استحکام نظام خانواده، میتواند در بهرهمندی از خرد و هوش آنان، جهت کمک به گره گشایی مردان نقش مؤثری داشته باشد. در قصههای قرآنی نیز که هر کدام در برگیرنده نکاتی ارزنده عقیدتی، اخلاقی، اجتماعی، تربیتی، اقتصادی و سیاسی هستند هم از زنان هم از مردان به عنوان الگوهای انسانی یاد شده است. به عنوان مثال در باب ایثار و از خودگذشتگی در مسیر ایمان و عقیده، از آسیه همسر فرعون در باب پاکدامنی و تقوا از مریم مادر عیسی، در باب فداکاری و ایثار و توکل از مادر موسی و مادر مریم یاد میکند همچنین قرآن در سوره نمل، چهره و شخصیت سیاسی و اجتماعی ملکه سباء را به عنوان یک مدیر لایق و سیاست مداری شایسته از زنان نشان میدهد و بیانگر این است که زنان از شایستگی و توانایی کافی و لازم برای مدیریت برخوردار هستند به شرط اینکه این استعداد خدادای را باور داشته باشند و آن را پرورش دهند و چون اسلام نگاهی کارشناسانه از نظر تربیت نسبت به زنان داشته و آنان را مربی جامعه تلقی میکند پس زنان میتوانند با شروع مدیریت از خانه، خانواده بزرگتر یعنی جامعه را مدیریت کنند و همچنان که مظهر سکنی در خانواده هستند میتوانند مظهر امنیت در جامعه نیز باشند.
اسلام دین علم و فرهنگ و معرفت است و انسان را بر کسب علم و معرفت تشویق میکند و هدف آن نیز بیرون راندن زنان مسلمان از دایره جهل و نادانی ست تا فرزندان از مادر تحصیل کرده، باهوش و آگاه و روشنفکر محروم نباشند و تربیت آنها بر مبنای ارزشهای والا و اصول و مبانی برتر انسانی- اسلامی صورت گیرد. دکتر علی عبدالواحد وافی در کتاب المرأۀ فی الاسلام ص( 24-30) به این موضوع اشاره میکند که اسلام در بارهی حق تعلیم و فرهنگ، میان زن و مرد به مساوات حکم کرده است و در این باره همان حقی را به مرد میدهد که به زن داده است. پیامبر( صل الله علیه و سلم) میفرمایند " و طلب العلم فریضه علی کل مسلم" طلب علم و دانش بر هر فرد مسلمانی خواه زن باشد یا مرد واجب است. و در این میان میتوان به زنانی اشاره کرد که در عصر اسلامی موفقیت و موقعیت آنها نشان دهنده جایگاه و منزلت علمی زن و مشارکت آنان در میدانهای مختلف علوم و فنون میباشد در این رابطه میتوان از زنانی همچون عایشه ام المؤمنین( رض)، فاطمه دختر شیخ علاءالدین سمرقندی، ام الواحد ستیته بنت القاضی الحسین بن اسماعیل النضی المحاملی، ام الفتح بنت القاضی ابوبکر احمد بن کامل بن خلف بن شجره، زینب بنت عبدالرحمن الشعری و... یاد کرد. همچنین در جواب اشخاصی که بیان میدارند حجاب و پوشش اسلامی آنان را از مشارکت در جنبشهای فکری، فرهنگی و اجتماعی باز میدارد باید گفت: حجاب در اسلام نشانه شرافت و نجابت، تربیت و رشد و تکامل زن است و خداوند حجاب را مقرر فرموده است تا حمایتی باشد برای زن در برابر آزار و اذیت دیگران. بیشک اسلام بیپردگی، برهنگی و آشکار کردن زینت و زیور زنان را برای محافظت بر پاکی و پاکیزگی خانواده مسلمان حرام کرده است تا بعضی از افراد آن در کانون فساد سقوط نکنند پس حکمت حجاب نیز تعیین حد و مرز برای مردان است تا بر مبنای انضباط اخلاقی به زن نگاه کنند و به عنوان یک انسان مثل خودشان که دارای پایههای علمی و فرهنگی و قدرت و توان اجتماعی است با او همکاری نمایند نه به عنوان وسیلهای از مهیجات و محرکات غریزی، و حجاب در حقیقت حمایت از آزادی منطقی زن است و اگر خداوند. هم حجاب را واجب نمیکرد باز زن خود باید خواهان آن میبود زیرا همانطور که اشاره شد بزرگترین تضمین امنیت او و زندگیاش است.
بیشک سرشت اسلام در تمام قوانین و و احکام و آداب و شرایطی که به آن دعوت مینماید توازنی عادلانه دارد حال متوجه میشویم که منظور از مساوات در اسلام قبول تشابه بین زن و مرد نیست که در قالبهای اجتماعی یکسان در نظر گرفته شوند و هر دو با یک شیوه و یک ترتیب حرکت کنند و وظایف و مسئولیتهای معین و واحدی را داشته باشند بلکه اسلام سرشت و طبیعت زنانگی و مؤنث بودن زن را حفظ میکند و بیان میدارد که زن و مرد بر حسب تفاوت، تمایز و فرق در توان و استعدادها و ویژگیهای فطری و اختصاصات و امکانات با هم متفاوت و از هم متمایز هستند و مصلحت زن در جدا شدن از فطرتش و الزام وی به مشابه شدن به مرد در کار و عمل نیست. بلکه سعادت واقعی زن در آن است که وجوه مختلف و تفاوتهای فیزیولوژی، بیولوژی و سایکولوژی وی با مرد مراعات و در نظر گرفته شود چرا که عدم توجه به چنین وضعیتی هست که، میتواند موجب پایمال شدن حقوق او شود. بنابراین تساوی اصلی و اساسی به جنبه وحدت انسانیت در همه افراد انسان بر میگردد و همگی افراد مرد و زن در انسانیت با هم مساوی و یکسان هستند. در آخر میتوان گفت: که به عنوان یک زن مسلمان معتقدیم به اینکه، در فراسوی هر قانونی فلسفه و مصلحتی وجود دارد که قانون گذار آن را درک و دریافته است حال اگر قانون گذار خداوند باشد برای انسان در اطلاعت و التزام به قوانین، درک و فلسفهی آن مطرح نیست و جای هیچ شک و شبهای از مصلحت قوانین و احکام برای انسان باقی نمیماند.
منابع:
1-مصطفی عبدالحی، 1394، زن در اسلام و شبهاتی پیرامون آن، چاپ اول، نشر احسان، 847 صفحه
2-محمد احمدیان، 1394، سیمای جامعه شناسی زنان در آیینه ی قرآن، چاپ اول، نشر احسان، 394 صفحه
3-نعمت صدیقی، 1376، خودآرایی زن از دیدگاه قرآن، چاپ سوم، نشر احسان،122 صفحه
نظرات