انسان هم جنبهی مادی دارد و هم جنبهی معنوی، به عبارتی ماده و معنویت دو بال پرواز انسان به سوی کرامت و عزت است. حقیقت آن است که بیتوجهی به هر کدام برای انسان زیانبار است اما در مسیر زندگی اولویت با ارزشهای معنوی است، زیرا گرایش بیش از حد به مادیات موجب غفلت انسان و سرانجام دوری او از فضایل انسانی میگردد.
در این نگاشته، که با شاهد آوردن از نظرات و نوشتههای چند تن از چهرههای سرشناس دعوت اخوانالمسلمین و یا نزدیک به این دعوت فراهم دیده شده، تلاش شده است جایگاه کانونی و اصیل معنویت و ربّانیت در دعوت جهانی اخوانالمسلمین نشان داده شود و امید است در رشد معنویت ما که سرمایهی اصلی انسان در این دیر کهن بوده و خواهد بود موثر باشد.
والله ولی التوفیق
توازن میان ماده و معنویت
خوب میدانیم که مهمترین عامل پیروزی مسلمانان در جهان، توجه خاص آنان به معنویت و فضایل بوده است... اما در گذر زمان، مسلمانان به پیروی از بیگانگان، توازن و تعادل میان ماده و معنویت را از دست دادند. از این روی از رهبری جهان باز ماندند، و در زمرهی واپسگرایان و عقب ماندهگان قرار گرفتند...
آری! اساس واپسگرایی مسلمانان، همان دوری از ارزشهای معنوی و اخلاقی و روحی و اعتقادی بوده است نه بیاعتنایی به ماده و مادهگرایی!
قرآن که مرجع و منبع نخستین مسلمانان است، آنان را به تعادل و توازن در امور مادی و معنوی فرا خوانده، و هرگز بعد مادی را از معنوی جدا ندانسته است، به عنوان نمونه میتوانیم این حقیقت را از آیات ذیل دریافت کنیم:
(هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَكُم مَّا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ ۚ وَهُوَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ)[البقره:29]
«خدا آن کسی است که همهی موجودات و پدیدههای روی زمین را برای شما آفرید، آن گاه به آسمانها پرداخت و از آن هفت آسمان منظم ترتیب داد، خدا دانا و آشنا به هر چیزی است.»
(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ۚ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خَالِصَةً یوْمَ الْقِیامَةِ ۗ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ * قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّی الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْی بِغَیرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ ینَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ)[الاعراف: 32-33]
«بگو: چه کسی زینتهای الاهی را که برای بندگانش آفریده است و هم چنین مواهب و روزیهای پاکیزه را تحریم کرده است؟ بگو: این چیزهای پاکیزه برای افراد با ایمان در این جهان آفریده شده است، اما در روز قیامت اینها در اختیار مومنان قرار میگیرد، این چنین آیات را برای کسانی توضیح میدهیم و تشریح میکنیم که آگاهند و میفهمند_ ) بگو: خدا حرام کرده است کارهای نابهنجار را، خواه آن چیزی که آشکار انجام گیرد و ظاهر گردد، و خواه آن چیزی که پوشیده انجام گیرد و پنهان ماند و هر نوع بزهکاری را و ستمگری (بر مردم) را که به هیچ وجه درست نیست، و این که به دروغ از زبان خدا چیزی را بیان دارید که نمیدانید.»
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ * وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَیبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ)[المائده: 87-88]
«ای مومنان چیزهایی پاکیزهای را که خدا برای شما حلال کرده است بر خود حرام مکنید و (از حلال به حرام تجاوز ننمایید) زیرا که خدا متجاوزان را دوست نمیدارد. و از نعمتهای حلال و پاکیزهای که خدا به شما روزی داده است، بخورید و از (مخالفت با دستورات) خدایی پروا داشته باشید که شما به او ایمان دارید.»
اگر به این آیات و صدها آیهی دیگر در این خصوص بنگریم میبینیم که اسلام بر خلاف آئین کلیسا میان ارزشهای معنوی و فضایل انسانی از یک سوی و بهرهگیری از مادیات از سوی دیگر، توازن و تعادل برقرار نموده است و...
جدایی معنویت از ماده، ارمغان غربگرایی
با سقوط خلافت و استیلای غرب بر جهان اسلام، تئوری جدایی دین از دولت و یا به عبارتی جدایی معنویت و فضایل انسانی از مادیات مطرح گردید، آری همان جنگی که میان آیین کلیسا و علمگرایان در غرب رخ داده است، در جهان اسلام توسط غربگرایان تجویز شد و تلاش گردید معنویت و فضایل در حوزهی امور شخصی محصور گردد، و همّ و غمّ همهگان مادیات و مادیگرایی باشد تا از کاروان تمدن باز نمانند!
استاد بهی الخولی(نویسندهِ دعوتگر واز پایهگذاران اخوانالمسلمین) میگوید ما که در مصر زندگی میکردیم، میپنداشتیم فضایل و معنویت فقط جنبهی تئوری دارند و در واقعیت زندگی نقشی ندارند. بهتر است عین سخن ایشان در این جا نقل گردد:
«حسن البنا در حالی قدم در این جهان گذاشت که موج مادی گرایی بر عقلها و دلها و جانها و فکرها و عاطفهها و غرایز مردم مستولی شده بود و همه و همه مغلوب مادیگرایی شده بودند! ما بخشی از جوانی خود را در میان امواج سهمگین مادیگرایی سپری کردیم، و به آن جا رسیدیم که میپنداشتیم فضیلتهایی که اسلام از آن سخن میگوید، و همچنین نمودهای والای ارزشی، فقط جنبهی تئوری و ذهنی دارند و در واقعیت زندگی نمیتوانند نقشی داشته باشند! باور کرده بودیم که آنچه از معنویت و فضایل انسانی میدانیم، همان تکرار واژهها است (آن هم اگر کسانی باشند که این الفاظ را بر زبان خویش جاری کنند.) آری ما الفاظ و واژههای مربوط به فضایل انسانی و معنویت را هم چون اشعار نغز شاعران و نکتههای زیبای ادیبان که ریشه در ذوق آنان دارد، به شمار میآوردیم و بس...
مردم همه در میان امواج طوفان مادیگرایی دست و پا میزدند که حسن البنا با پرتوهایی از نور از میان برخاست، و معیارها و مبانی و نمودهای معنویت را از نو برای همه به ارمغان آورد. آری او مردی بود که قلب و عقل و جان و وجدان و شعور و اعصاب او را نور اندیشهی اسلامی فرا گرفته بود و در حقیقت در زندگی تاریک مادی ما نور و روشنایی را به همراه آورد.»[1]
آری اخوان المسلمین دوباره پرچم معنویت و فضایل را در برابر امواج سهمگین طوفان مادیگرایی برافراشت تا از نو میان معنویت و ماده ارتباط و توازن برقرار سازد، و جامعهی بشری از برکات و فیوضات خدادادی هر کدام در جای خود بهره مند گردد، که صد البته جدایی میان بخشهای مختلف وجود انسان چیزی است که با واقعیت انسان سازگاری ندارد.
امام حسن البنا در تعریف اسلام میگوید: «اسلام نظامی است فراگیر که شامل همهی مظاهر زندگی میگردد، اسلام دولت است و وطن، یا حکومت است و امت، اسلام اخلاق است و قوت، یا رحمت است و عدالت، اسلام فرهنگ است و قانون، یا علم است و قضاء، اسلام ماده است یا کسب ثروت، اسلام جهاد است و دعوت، یا ارتش است و اندیشه، چنان که عقیدهی صادقانه و عبادت درست و صحیح است، همهی اینها یکسان و برابر هستند.»[اصل نخست از اصول عشرین]
بدینسان این نتیجه حاصل میگردد، که اخوان المسلمین در راستای توازن و تعادل میان ماده و معنویت کار میکنند، و خدا است که توفیق میبخشد.
معنویت در دعوت حسنالبنا
نوشتاری از: امام حسنالبنا [2]
با همهی اینها دوست داریم که قوم ما (همهی مسلمانان قوم ما هستند) بدانند که: دعوت اخوان المسلمین دعوتی است پاک و وارسته، تا جایی که در راستای وارستگی و طهارت نفس از مطامع شخصی عبور کرده، و منافع مادی را ناچیز شمرده است، و هوا و هوس و اغراض مادی را پشت سر انداخته است، و در مسیری قدم نهاده است که: خدای تبارک و تعالی برای داعیان خود ترسیم فرموده است: (قُلْ هَٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِینَ)[یوسف: 108]
«بگو: این راه من است، من مردمان را با آگاهی و بینش به سوی خدا میخواهم و پیروان من هم چنین میباشند.»
ما از مردم چیزی نمیخواهیم، و از آنان مزدی تقاضا نمیکنیم، و نمیخواهیم با جلب آنان از وجاهتی برخوردار شویم، چرا که قصد ما پاداش و سپاس نیست، پاداش ما جز بر آفریدگار ما نیست.»
ما بر کسی منتی نداریم، و در راستای دعوت، فضل فروشی نمیکنیم بلکه به فرمودهی خدای تعالی باور داریم: (بَلِ اللَّهُ یمُنُّ عَلَیكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِیمَانِ إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ»[الحجرات:17]
«بلکه خداست که بر شما منت دارد زیرا شما را به ایمان راه نموده است اگر صادق هستید این حقیقت را باور میدارید.»
هان ای اخوان ما چه میخواهیم؟ آیا در پی گردآوری مال هستیم چیزی که جز سایهای بیش نیست و دیری نمیپاید که از میان میرود؟ آیا در پی جاه و مقام هستیم که کالائی است از میان رفتنی، آیا خواهان جبروت در زمین هستیم، در صورتی که میدانیم: (إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یورِثُهَا مَن یشَاءُ مِنْ عِبَادِه)[الاعراف:128]
«همانا زمین از آن خداست، به هر کس از بندگانش بخواهد آن را به ارث میدهد.»
ما سخن خدای تعالی را میخوانیم: (تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ)[قصص:83]
«این سرای واپسین را برای کسانی قرار میدهیم که قصد برتری طلبی و فساد در زمین ندارند، و سرانجام کار از آن وارستهگان است.»
خدا میداند که ما از این چیزها هیچ نمیخواهیم و در این جهت کار نمیکنیم و مردم را بدان فرا نمیخوانیم...»
در رسالهی الشباب میفرماید:
«ما برای رواج دین و معنویت، ایمانی را آماده کردیم که تزلزل در آن راه ندارد، و عملی را پیگیر هستیم که توقفناپذیر است، و اطمینانی به خدا داریم که سست نمیشود، و جانهایی را پروراندهایم که خوشترین روز آن، روزی است که خدا را ملاقات میکنند در حالی که در راه پروردگار به مقام شهادت نایل گردیدهاند.
معنویت، رمز ماندگاری اخوانالمسلمین
نوشتاری از: دکتر احمد العسّال (از چهرههای سرشناس دعوت اخوانالمسلمین)[3]
امام حسن الهضیبی(مرشد اخوان المسلمین بعد از شهادت حسنالبنا) را در زندان نظامی به بند کشیدند، و سگهایی را با او همراه نمودند، سگها با او غذا میخوردند، و در همان جا میخوابیدند و مینوشیدند و قضای حاجت میکردند! دیری نپایید که سگها فلج شدند، و قدرت راه رفتن را از دست دادند، به طوری که در هنگام حرکت پاهایشان را به زمین میکشیدند. اما امام حسن الهضیبی که بیش از 70 سال عمر داشت (سال 1965) از هیچ دردی شکایت نداشت، در صورتی که بوی تعفن سگها وحشتناک بود...
او (رحمه الله تعالی) از روحیهای برخوردار بود که نعمت نمیتوانست او را به تکبر وا دارد، و مصیبت نمیتوانست او را متزلزل کند، زیرا دل او سرشار از معنویت بود. او همواره دست به نیایش بر میداشت و دعا میکرد: (رَبِّ... تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ)[یوسف:101]
«خدایا مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق بفرما»
در همان شرایط به امام هضیبی خبر رسید که یکی از افراد اخوان، پیشنهاد داده که زندانیهای اخوان المسلمین بر نگهبانان یورش ببرند و با کشتن آنان، از زندان فرار کنند و خود را از این جهنم برهانند! کاری که از نظر دعوت جنون به شمار میآمد. امام هضیبی فرمودند: هر کس دست به چنین کاری بزند از اخوان نیست. باید بدانید که مقاومت و پایداری است که شما را پیروز میکند، و البته مقاومت از گردن زدن عبدالناصر بس ارزشمندتر است چه برسد به کشتن چند زندانبان! شما را بر حذر میدارم که مبادا برای جنایتکاران فرصتی را فراهم آورید که کار را یکسره کنند! خودتان را دریابید و صبر پیشه سازید و پایدار بمانید، تا فرمان خدا فرا رسد.»
در همین مقاله آمده است:
«برادر ابراهیم الطیب یکی از شش شخصیت شهید است که به اتهام ناروای ترور عبدالناصر که در حقیقت پنداری ساختگی بیش نبود، اعدام گردید. او نمودی از پایداری، صلابت، شجاعت، صبر، ثبات، آرامش و معنویت بود. در زمان محاکمهاش روزنامههای مصری نوشتند: در زمان بازپرسی، او از جمله کسانی بود که مأموران امنیتی را به شدت به زحمت انداخت، و اعضاء دادگاه را با پاسخهای محکم و استوار و ثبات و با آرامشی وصفناپذیر متحیر کرد! از او سوال شد: ابراهیم با تو چه کردهاند؟ فرمود: ما را چنان شکنجه کردند که هیچ انسانی را تا کنون چنان شکنجه نکردهاند.
از او سوال شد: در زمان شکنجه شدن چه حالی داشتی؟ فرمود: حالتی همانند حالت پدر پیامبران، که چون او را در آتش انداختند، آتش بر او سرد و سلامت شد، من در زیر شکنجه چنان حالتی داشتم.»
آری رمز پایداری و ماندگاری اخوانالمسلمین در گذشته و حال و آینده همان معنویت و باور به فضایل و ارزشهای معنوی است و خداست که بهتر میداند مسئولیت دعوت خویش را به چه کسی ارزانی میکند.
اولویت با معنویت است
نوشتاری از: محمد قطب [3]
«اما در فطرت سالم، طبیعتی است که شخص در راستای اشباع جوانب مادی و جوانب معنوی به طور یکسان تلاش میکند، و هیچ گونه تناقض و تعارضی میان ماده و معنویت نمیبیند، بلکه آن دو را متوازن و هماهنگ مییابد.
این تکامل در خطرات و واقعیت حیات، نشانهی سلامتی فطرت نسبت به انسان است. انسانی که خدا او را از مشتی گل و نفحهای از روح آفریده است:
«إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِّن طِینٍ * فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ»[ص:71-72]
«وقتی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من انسانی را از گل میآفرینم و هنگامی که آن را سر و سامان دادم و آراسته و پیراسته کردم و از جان متعلق به خود در او دمیدم در برابرش سجده ببرید.»
اسلام که آئین فطرت است، از انسان میخواهد که به اشباع هر دو جنبهی مادی و معنوی توجه کند، و در امور مربوط به روح و جسم یا دنیا و آخرت یکسان عنایت داشته باشد.
(وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَیرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ)[بقره:110]
«و نماز بر پا دارید و زکات را بپردازید، هر کار نیکی که بیشتر برای خود بفرستید، آن را در نزد خدا خواهید یافت، و خدا به هر چه میکنید آگاه و بینا است.»
(وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ)[الاعراف:31]
«بخورید و بیاشامید ولی اسراف و زیاده روی نکنید، که خدا مسرفان و زیاده روی کنندگان را دوست نمیدارد. )
(وَابْتَغِ فِیمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنسَ نَصِیبَكَ مِنَ الدُّنْیا)[قصص:77]
«به وسیلهی آن چه خدا به تو داده است، سرای آخرت را بجوی و بهرهی خود از دنیا را فراموش مکن.»
در عین آن که اسلام، ارزشهای معنوی را در پیشاپیش کار قرار داده (که باید چنین باشد) اما از جنبههای دیگر صرف نظر نکرده و مردم را به مصادرهی آن فرا نخوانده است، بلکه هر حقی را در جای آن قرار داده است:
(زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا ۖ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ * قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَیرٍ مِّن ذَٰلِكُمْ ۚ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ * الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحَار)[آلعمران:14-17]
«برای انسان، محبت شهوات جلوه داده شده است از قبیل: عشق به زنان و فرزندان و ثروت هنگفت و آلاف و الوف طلا و نقره و اسبهای نشانه دار و چهارپایان و کشت و زرع، اینها همه کالای دنیا است و سرانجام نیک در پیشگاه خداست. بگو آیا شما را به خبری با خبر سازم که از این بهتر است؟ برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند، در نزد پروردگارشان، باغ هایی است که جویبار از پای آنها میگذرد، آنان در آن جاها جاودانه خواهند بود، همسران پاکیزه و خوشنودی خدا به آنان ارزانی میشود، و خدا بندگان را میبیند، همان کسانی که میگویند: پروردگارا ما ایمان آوردیم، پس گناهان ما را ببخش و ما را از عذاب آتش دور بدار. همان کسانی که شکیبا و درستکار و مداوم و مانده گار و بخشاینده هستند و در سحرگاهان آمرزش میخواهند.»
اما اگر انسان یک جنبه را مورد عنایت قرار دهد، بدیهی است که در حیات او خلل اتفاق میافتد. فرقی ندارد که به جنبهی معنوی و روحی گرایش یابد و از جنبهی مادی صرف نظر کند، چنان که رهبانیت و هندوئیسم و بودائیسم چنین کردهاند، یا فقط به جنبهی مادی گرایش یابد و از جنبهی روحی و معنوی غفلت کند، چنانکه جاهلیت معاصر چنین کرده است.
نظر اسلام این است که انسان به همهی جنبههای مادی و معنوی میباید توجه و عنایت کند، تا حاصل آن انسان برابر و متوازن در حدی بس رفیع باشد.
بنابراین پرداختن به جنبهی مادی و سازمانی در حوزهی تمدن، پس از اکمال جنبهی معنوی صورت میگیرد، همان معنویتی که بر ارزشهای والا و مبانی ارجمند استوار است. این جا است که این کار یعنی عنایت به معنویت پیش از عنایت به مادیات در حیات مسلمان امری طبیعی و نشانهی سالم بودن اندیشهی مؤمن است.»
معنویت یا ربانیت در دعوت اخوان المسلمین
تعریف ربانی: ربانی منسوب به (رب) است. مفهوم لغوی (رب) عبارت است از (مالک) و (سید) و (منعم) و (مربی) واژهی (رب) بر پدری که فرزندانش را به تدریج تربیت میکند، اطلاق میشود، پدری که نیازهای فرزندان را برآورده میسازد هم چون غذا و آب و لباس و... آری پدری که به فرزندان اخلاق و آداب و امور حیات را میآموزد... این پدر به ظاهر مربی است. اما در حقیقت (مربی) کسی است که انسان را آفریده و به او روزی ارزانی فرموده، و مرگ و حیات انسان در اختیار اوست:
(الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یهْدِینِ * وَالَّذِی هُوَ یطْعِمُنِی وَیسْقِینِ * وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ * وَالَّذِی یمِیتُنِی ثُمَّ یحْیینِ)[الشعراء:78-81]
«آن که مرا آفریده است و هم او مرا راه مینماید. آن کسی که او مرا میخوراند و مینوشاند، و هنگامی که بیمار شوم اوست که مرا شفا میدهد، و آن کسی است که او مرا میمیراند و سپس مرا زنده میکند.»
و خداست که اولیاء ربانی خویش را ادب میآموزد که در حدیث شریف آمده است: «ادّبَنی رَبّی فَاحسَنَ تَأدیبی)[الجامع الصغیر:310] یعنی: پروردگارم مرا ادب فرمود و چه نیک مرا تادیب کرد.
دعوت ما ربانی است
نوشتاری از: احمد احمد جاد[4]
دعوت ما دعوتی است «ربانی» که همهی پیامبران به آن و به سوی آن مردم را فرا خواندهاند. امام حسنالبنا بر این معنی تاکید دارد. در رسالهی تعالیم میفرماید: لازم است باور داشته باشی که اندیشه ما مبتنی بر اسلام صحیح است. در رسالهی «الی ایّ شئ ندعوالناس» میگوید: کدام شرافت والاتر و بزرگتر از آن است که خود را «ربانی» ببینید، با خدا ارتباط داشته باشید و به بندگی او منسوب باشید! در رسالهی (المؤتمر الخامس) میگوید: من اخوان المسلمین را اسلامی نو نمیدانم، بلکه آن را اسلامی میدانم که محمد (صلی الله علیه و سلم) آن را از پیشگاه خدا آورده است... مقصد اخوان المسلمین منحصر در تربیت نسلی نو از مومنان است، که با تعالیم اسلام صحیح همنوا باشند و کاملاً رنگ و صبغهی اسلامی داشته باشند، «وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»[البقره:138]
مقصود این است که این دعوت، ربانی خالص است و به عقیدهی اهل سنت و جماعت ماندگار و منتسب است.
ربانیت، توشه و راه ما است
نوشتاری از: مهدی عاکف(مرشد عام اخوانالمسلمین قبل از محمدالبدیع)[5]
امام حسن البنا در نهایت روشنی بیان فرمودهاند که دعوت در هدف و غایت و وسایل دعوتی است «ربّانی». ما همواره میخواهیم بر این نکته تاکید کنیم، و این حقیقت را در دلهایمان راسخ نماییم، به طوری که دنیا و جاذبههای آن نتواند ما را از آن غافل کند. از ویژگیهای این دعوت آن است که دعوتی است «ربانی» و «جهانی». میگوییم: «ربانی» زیرا اساس همهی اهداف ما آن است که مردم با «رب»شان آشنا شوند، و از فیض ارتباط با «رب» بهرهمند گردند، آری ارتباطی روحی و معنوی که بتواند جانهای ما را از جمود ماده و جحود آن به پاکی و صفای انسانیت اوج دهد. ما اخوان المسلمین از اعماق جان فریاد میزنیم: «خدا مقصد ما است.» پس نخستین غایت این دعوت آن است که مردم از نو با خدایشان مرتبط شوند، که اگر انسان خدا را فراموش کند، خدای تعالی آنان را از یاد میبرد: (یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ)[البقره:21]
«ای مردم خدای بپرستید، آن که شما را و کسانی را آفریده است که پیش از شما بودهاند تا راه پرهیزگاری پیش گیرید.»
این حقیقت، نخستین کلید باز کردن قفل مشکلات انسانیت است، زیرا جمود و مادیگرایی درهای امید را بر روی همهی بشریت بسته است، به طوری که راهی برای حل آن پیدا نمیکنند. بیاین کلید اصلاح صورت نمیگیرد...
هان ای اخوان المسلمین! سزاور است که «ربانیت» در اوج اولویات شما باشد، و با تمام نیرو و توان در راه تحقق آن تلاش کنید، صفات اولیاء خدا را در خود محقق سازید تا مشمول حفظ خدا شوید: (فَاللَّهُ خَیرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ)[یوسف:64]
«خدا بهترین حافظ و نگهدار است و از همهی مهربانان مهربانتر است.»
کاری کنید که شیطان بر شما راهی برای تسلط پیدا نکند: (إِنَّ عِبَادِی لَیسَ لَكَ عَلَیهِمْ سُلْطَانٌ)[الاسراء:65]
«بیگمان تو سلطهای بر بندگان من نخواهی داشت...»
هان ای اخوان المسلمین! ایمان را در درون جانهایتان احیاء کنید، ایمان است که انسان را در دنیا و آخرت سر بلند میکند. وسایل تجدید و تمکین ایمان را که به فراوانی وجود دارد در وجود خویش به کار ببرید، مهمترین آنها رابطهی خوب با خداست، این کار را با انجام فرایض و انجام بسیار طاعات و اعمال صالح محقق کنید. صادقانه به خدای روی آورید که فرموده است: «اگر بنده با قلب و قالب به من روی آورد، من با دلهای بندگانم با مودت و رحمت به او روی میآورم.»
«ربانیت» همان امتداد حیات ایمانی است، همواره نماز جماعت و صف نخست را پاس بدارید، خصوصاً نماز صبح را، قرآن را تلاوت کنید و آن را استماع نمایید و در آن بیندیشید... بدانید که بیقیام شب سیر الی الله میسر نمیشود.
آری قیام شب، شرف مؤمن و توشهی واقعی او برای تحمل سختیها در مسیر دعوت است. دعای سحر را فراموش نکنید. (إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلًا)[المزمل:6]
«عبادت شبانه مؤثرتر و ماندگارتر و اقوال درستتر و پابرجاتر است.»
«ربانیت» همان اصلاح نفس و اصلاح جامعه است، ربانیون پاسداران کتاب خدا هستند، آنان در پیشگاه خدا در راستای حفظ شریعت و نقل و تعلیم آن به دیگران مسؤول هستند. (بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَیهِ شُهَدَاءَ)[مائده:44] «ربانیون امانتداران و پاسداران کتاب و شاهدان بر آن بودند.»
لازم است این حقیقت را دریابیم که هیچ هدفی تحقق نمییابد و هیچ طرح و نقشهای موفق نمیشود، مگر با اخلاص یعنی توجه به خدا و کار را برای رضای او به انجام رسانیدن.
نخستین گام برای نجات جهان از نابودی و ویرانی، همان بازگشت به ربانیت جدی و حقیقی است، که این خود عمل و تلاش جدی برای یاری اسلام را میطلبد. از این روی تکلیف هر مسلمان غیور و مخلص آن است که با شتاب به سوی خدا بشتابد:
«فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَكُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ»[الذاریات:50]
«به سوی خدا بشتابید من بیمدهندهی آشکاری از سوی او برای شما هستم.»
----
ارجاعات:
[1]. فکرة تحیا فی رجل، بهی الخولی.
[2]. دعوتنا، حسن البنا.
[3]. وبسایت اخوانآنلاین و به نقل از مقاله عامر الشماخ.
[4]. واقعنا المعاصر، محمد قطب، دارالشروق.
[5]. دعوتنا ربانیة، احمد احمد جاد، الموسوعة التاریخیه الرسمیة لجماعة اخوان المسلمین.
[6]. الربانیة: زادنا و سبیلنا، مهدی عاکف.
نظرات