شیخ یوسف قرضاوی که امروز در سن ٩۶ سالگی از دنیا رفت، نامدارترین فقیه معاصر اهل سنت و شخصیت اسلامی تاثیرگذاری بود. ایشان از تبار فقهای متجدد با نگاهی میانهرو به مسائل بود. همین تجددگرایی فقهی، آرای فکری و سیاسی متفاوت و چهره رسانهای او به ویژه حضور مستمر در شبکه الجزیره و مهمان دائم بودن برنامه "الشریعه و الحیات" (شریعت و زندگی)، او را پرآوازه ساخت، اما در عین حال نیز زمینهساز خصومتها و عداوتها علیه او در میان طبقه علمای سلفی سنتی در جهان عرب و نظامهای عربی شد؛
ولی محبوبیتش، برای چند دهه تا قبل از بهار عربی، این نظامها را به مماشات با او و حتی بعضا رفتاری توام با احترام سوق داد. اما در عین حال علمای سلفی و علمای دیگر به ویژه در عربستان ناخرسندی خود را از برخی آرای فقهی او آشکارا بیان میکردند. حتی برخی او را تکفیر هم کردند، با تداوم اختلافات فقهی و فکریاش با غالب علمای عربستانی، در سال ٢٠١١، طی نامهای به ملک عبدالله خواستار اعطای آزادی بیشتر به زنان و صدور مجوز رانندگی برای آنها شد. در سال ٢٠٠١ نیر پس از تصمیم طالبان برای تخریب مجسمههای بودا، در راس هیاتی به افغانستان سفر کرد تا شاید رهبران آن را به صرف نظر از این تصمیم قانع کند، اما تلاشهایش مثمر واقع نشد و طالبان به حرفهایش گوش نکرد.
قرضاوی در سیاست نیز یک فقیه سنتشکن بود و بر خلاف فقهای سنتی، اهل مدارا با قدرت نبود و ٦٢ سال از زندگی خود را در تبعیدی ناخواسته از سرزمین مادریاش مصر گذراند. ابتدا تئوریسین اخوان بود، اما آوازهاش در جهان اسلام، او را در قامت زعیم دینی فرااخوانی نشاند. خود او نیز از فعالیت تشکیلاتی در اخوان کنارهگیری کرد و دیگر عضو تشکیلاتی آن نبود و همچنین از پیشنهاد پذیرش رهبری آن سرباز زد. بعد از انقلاب مصر، از محمد مرسی نامزد اخوان در انتخابات حمایت نکرد و به عبد المنعم ابوالفتوح رای داد. پذیرش این نظر قرضاوی برای طیفی از هواداران اخوان المسلمین راحت نبود و او را در معرض انتقاداتی قرار داد. ابوالفتوح از رهبران پیشین اخوان بود که راه خود را پس از انقلاب و قدرت گرفتن اخوان جدا کرد و خواستار کنارهگیری محمد مرسی از قدرت شد و با وجود هم صدا شدن با مخالفان اخوان اما بعد از کودتای ٢٠١٣ عبدالفتاح سیسی مغضوب او و قدرتش شد و اکنون در زندان است.
قرضاوی تا حدود دو دهه قبل طرفدار گفتمان همگرایی اسلامی شیعه و سنی بود و رابطه خوبی با ایران داشت و پس از تاسیس اتحادیه جهانی علمای مسلمان، پست معاونت را به آیت الله تسخیری واگذار کرد، اما رشد فرقهگرایی در منطقه پس از جنگ ٢٠٠٣ عراق و سنگین شدن فضای ارتباط با ایران در جهان عرب، او را از تهران دور و بحران سوریه این جدایی را کامل کرد و با فتوای جهاد علیه نظام سوریه مغضوب ایران و متحدان منطقهای آن شد؛ تا جایی که موضع مشترک در قبال فلسطین و اسرائیل نیز گره از این کدورت نگشود.
نقش قرضاوی در تحریک تودهها در بهار عربی، بر تاثیر او در جهان عرب افزود؛ اما با شکست انقلابهای عربی، قربانی موج اخوان ستیزی و ضدانقلابها، نزاع قطر و بلوک مخالف آن شد و هدف هجمه سنگین رسانهای قرار گرفت و در عربستان، امارات و کشورهای دیگری تحت پیگرد قرار گرفت. قرضاوی اندیشمند و فقیهی نامدار و صاحب سبک بود، اما سیاستمدار نبود و سیاست هم یارش نبود. ورود گسترده او به امر سیاست و درگیر شدن با بیشتر رژیمهای عربی، هم جایگاه فقهی و فکری او را در یک دهه اخیر تحت الشعاع قرار داد هم او را مغضوب طرفهای مختلفی ساخت. این گونه بود که قرضاوی در حالی از دنیا رفت که همزمان مغضوب دو قدرت رقیب مسلمان یعنی عربستان و ایران و متحدان هر یک بود.
نظرات