«به بهانهی پخش سخنی توهینآمیز به خلیفهی اول اهل سنت»
چند روز پیش جوانی در سیمای خانواده شبکه یک، در برنامهای با عنوان «به خودت نگاه کن» با خواندن بیتی شعر توهینآمیز در مورد خلیفهی اول اهل سنت، خودش را و به دیگر بیان دریچهی نگاه و جهانبینی خود را نسبت به دنیا و عقاید پیرامونش معرفی کرد.
بسیاری از صاحبنظران اهل سنت و دیگر فرهیختگان جامعه در محکومیت این رفتار و برنامه شیطنتآمیز صدا و سیمای ملی و همچنین گفتار و نگاه توهینآمیز این جوان، از نقطه نظرهای مختلف پاسخ دادهاند.
بهعنوان فعال حوزهی تربیت کودک و نوجوان، با توجه به ارتباطم با والدین، مربیان و کودکان، تحلیل خود را از این رویداد ارائه میدهم:
۱. این فرد احتمالاً کمتر از ۲۵ سال سن دارد، یعنی در چهار دههی اخیر جمهوری اسلامی متولد شده و بخشی از تربیت فکری او در نظام آموزشی عقیم و ناتوانی شکل گرفته است که نتوانسته در طول ۱۲ سال تحصیل، به او بیاموزد که چگونه به خود، جامعه و اطرافیانش نگاه عمیق و واقعی و بدون سوگیری داشته باشد.
متاسفانه در کتابهای هدیه آسمانی و تعلیمات دینی و بینش اسلامی تنها مطالبی که مطرح میشود صرفاً برای دانشآموزانی است که دین و مذهب خانوادگیاش اسلام و شیعهی اثنی عشری است و هیچ شناختی و آگاهی و اطلاعاتی در مورد سایر ادیان که هیچ، در مورد مذاهب اسلامی هم به او داده نمیشود و دانشآموزان اهل سنت در مناطق سنینشین کتابچهای ویژهی خودشان را دارند که تنها ویژهی اهل سنت است و این واژهی «ویژهی اهل سنت» خط قرمزی به این معناست که افراد دیگر به این کتاب نزدیک نشوند و این در حالی است که طبق نص قرآن کریم در سورهی حجرات آنجا که پروردگار یکی از دلایل تفاوت در آفرینش انسانها را از جهت زبان، ملیت، قومیت و جنسیت، «لتعارفوا» یعنی برای شناخت و آشنایی که مقدمهی مفاهمه درک و پذیرش و همدلی است، میداند.
متاسفانه در مدارس در یک حد سطحی و نمایشی به برخی از مفاهیم در حوزهی مهارتهای زندگی و ارزشهای زندگی پرداخته میشود که برای زندگی آن دانشآموز در جامعهی واقعی کاربردی نخواهد بود و دانشآموزان در مدرسه، مجالی برای شنیدن صداهایی متفاوت از باورهای خودشان را ندارند و فضای حاکم بر مدارس هم بهگونهای است که روح گفتوگو و معارفه و شناخت افراد از باورها علایق و سلایق یکدیگر در آن وجود ندارد یا اگر هم باشد مقدار و محدودهاش کاملاً کنترلشده و از قبل تعیین شده است؛
خلاصه نتیجهی چنین رویکردی، پرورش افرادی است که آنگاه دوربینها رو به جانبش روشن میشوند و قرار است به «خودش نگاه کند» و «از خودش بگوید» در نخستین کلامش، شعری توهینآمیز را در مورد یکی از شخصیتهای مهم و ارزشمند برای گروه زیادی از مخاطبان، بر زبان جاری میسازد.
شاید اگر در یکی از واحدهای درسیاش در مدرسه یا دانشگاه با او در مورد ارزش احترام به افراد در هر ساحتی چه عقاید و چه سبک زندگی، زبان، نژاد، قومیت و ملیت سخن میگفتند و در یک فضای واقعی و غیر تصنعی و به دور از ریا و تزویر و دروغ و توهم و خرافات و جعل، اجازهی شناخت سایر مکاتب مذاهب را میدادند میدانست که «ابوبکری» که او میشناسد، تصویر و روایت دیگری هم شاید داشته باشد.
۲. در نگاهی منصفانه لازم است قبل از نقد و گلایه و شکایت از نظام آموزش و پرورش کشور یک گام به عقب برویم و سری به خانواده بزنیم، این نهاد مهم در پرورش و تربیت و شکلگیری عقاید و ارزشها در فرد.
در خانوادهای که توجه و احترام به عقاید و تفاوتهای فردی از هر جنبه جنسیت، زبان، دین، طبقهی اجتماعی و ملیت در اولویت نباشد یا اگر هم باشد صرفاً این احترام و مفاهمه و گفتوگو و رواداری و سازگاری و پذیرش نگاهها برداشتهای متفاوت، تنها برای قبیلهای و گروهی از همکیشان خودمان باشد و یا صرفاً رفتاری ظاهری و بدون نیت واقعی است، نتیجه و خروجی اینگونه خانوادهها فرزندانی خواهند بود که وقتی قرار است در جایی مجال خود ابراز داشته باشند در اولین کلامشان «نفرین و لعن» میکنند «دیگرانی» را که هیچگاه باید و نبایدها و ارزشهای خانواده به او فرصت و یا حتی مجال شناخت و پژوهش و مطالعه در موردشان را نداده است.
چون همیشه مدار تربیتی اینگونه خانوادهها رو به جانب این بوده است که فقط و تنها به «خودت، خودمان» نگاه کن و فقط برایش از «خودشان و خودمان» گفتهاند آن هم با جملات و گزارههای ایجابی و حقمدارانه.
آنقدر او را شیفته و شیدای «خودش و خودمان» کردهاند که هرگز این باور حتی در نقطه صفر فکریاش شکل نگرفته که شاید «دیگری و دیگران» هم به آن پلیدی و زشتیای که خانواده و قبیلهام میگویند، نباشند.
و اینگونه میشود وقتی در فرایند تربیت انسانها، نگاه انحصارطلبی داریم، رستگاری و پاکی و برحق بودن را صرفاً برای خودمان میپنداریم و در گوش فرزندمان نجوا میکنیم که رواست هرگونه که بخواهی در مورد دیگران بگویی و بیندیشی، و آنگونه فرزندانمان را دچار «مسمومیت شناختی» میکنیم.
در روزگاری که جامعهی ایران بیش از پیش به مهر و همدلی و گشودگی برای شنیدن و دیدن و پذیرش انسانها به یکدیگر نیازمندتر است، لازم است خانوادهها در کنار سایر دغدغههای تربیتیشان به این مسئلهی مهم یعنی بسترسازی برای پرورش ویژگی «احترام» و «دگرپذیری» و «رواداری» و «پذیرش تفاوت انسانها در سبک زندگی»، «احترام و تواضع به سایر تجربههای انسانی» اهتمام داشته باشند.
نظرات
ایوب راهپیما
07 اردیبهشت 1404 - 11:33به عنوان یک اهل سنت وقتی چنین برخوردهای منزجر کننده از عقیده مخالف می بینم به خود می بالم و به عقیده و باور خود راسخ تر می شوم از آگاهی بخشی شما در این مورد کمال تشکر دارم و به جامعه اهل سنت افتخار می کنم که چنین اندیشمندان بزرگی دارد
Arabic
09 اردیبهشت 1404 - 10:58دیدگاه های نویسنده محترم واقعا جای تقدیر است به نکاتی مهمی اشاره داشتند اگر عملی شود...