مقدمه: 

فشار روانی: یعنی پاره‌پاره شدن بدن بر اثر فشارهای وارده بر آن. فشار روانی در روان‌شناسی، پاسخ شخص به عوامل فشارآور و شرایط و وقایع تهدید کننده‌ای است که توان کنار آمدن او را محدود می‌کنند. 

 کلمه فشار روانی از کلمه فشار (stress) در فیزیک گرفته شده‌است. با این فرض که انسان‌ها شبیه اشیاء، مثلاً شبیه فلزات هستند و در برابر نیروهای متوسط بیرونی مقاومت می‌کنند ولی وقتی نیرو‌ها خیلی زیاد می‌شوند، انعطاف‌پذیری و برگشت‌پذیریشان را از دست می‌دهند. اما انسان‌ها برخلاف فلزات می‌توانند فکرو استدلال کنند. چون انسان‌ها در هزاران وضعیت اجتماعی و محیطی متفاوت قرار می‌گیرند. 

فشار روانی در زندگی انسان، امر اجتناب‌ناپذیری است. و گاهی نیز مفید است ولی اگر از حد خارج شود. برای سلامتی انسان مشکلات جدی ایجاد می‌کند. ترکیبی از عوامل زیست‌شناختی، روان‌شناختی و اجتماعی در کنترل مناسب فشار روانی وحفظ یک سبک سالم زندگی نقش مهمی دارند. فشار روانی، نشان عصر ما است. به هر سو که بنگریم، آدم‌هایی را می‌بینیم که می‌خواهند با بالا و پایین پریدن و ورزش‌کردن، رفتن به باشگاه‌های ورزشی و رعایت رژیم‌های غذایی خاص، تأثیرات تنش‌های شدید زندگی را کم کنند. حتی برخی شرکت‌ها، برنامه‌های مفصلی برای مدیریت فشار روانی به‌ منظور یاددان روش‌های کنار آمدن با موقعیت‌های پر فشار زندگی به کارکنان خود، تدوین کرده‌اند زیرا فهمیده‌اند اختلالات مرتبط با فشار روانی چقدر تولید راپایین می‌آورند و چقدر هزینه برند. 

 

روان‌شناسی سلامتی و طب‌ رفتاری: 

 اخیرا «دو حوزه مطالعاتی نسبتاً جدید به نام‌های روان‌شناسی سلامت و طب‌رفتاری مطرح شده‌اند که بر نقش مهم سبک‌های زندگی و حالات روانی مردم، در سلامتی تاکید می‌کنند. 

روان‌شناسی سلامت: بر نقش روان‌شناسی در افزایش و حفظ سلامتی و پیشگیری از بیماری و درمان آن متمرکز است. 

 اما طب رفتاری: حوزه‌ای میان ‌رشته‌ای است که از دانش‌ رفتاری و دانش زیست‌شناختی پزشکی و تلفیق آن‌ها برای افزایش سلامتی و کاهش بیماری استفاده می‌کند. این دو حوزه تأثیرات فشار روانی بر کار دستگاه ایمنی بدن را بررسی می‌کنند. متخصصان سلامتی نیز معتقدند در بسیاری از بیماری‌های مزمن، عوامل روان‌شناختی و اجتماعی دخالت دارند. در واقع دو رشته: روان‌شناسی سلامت و طب‌رفتاری تا حدودی برای بررسی این عوامل و یافتن راههای مؤثر‌تر کنار آمدن مردم با فشار روانی شکل گرفته‌اند. امروزه در کشورهای توسعه یافته توجه مردم نسبت به تغییر الگوهای بیماری به علاقه‌مندی آنان به روان‌شناسی سلامت و طب رفتاری دامن زده‌است. یک قرن قبل، مهم‌ترین علل مرگ و میر بشر، بیماری‌های عفونی، مثلاً آنفلوانزا، ‌ سل، فلج اطفال، ‌تب تیفوئیدی، سرخچه و آبله بودند. ولی حالا هیچیک از این بیماری‌ها جزء علل اصلی مرگ و میر مردم در کشورهای توسعه یافته نیستند. بلکه ۷ علت از ۱۰ علت اصلی مرگ و میر در ایالات متحده آمریکا به عادات شخصی و سبک زندگی مردم بر می‌گردد. هم‌اکنون علل اصلی مرگ و می‌ر، بیماری قلبی (۳۶درصد)، سرطان (۲۲ درصد) و سکته مغزی (۱۷ درصد) است. بیماری‌های مزمن دیگری مثل دیابت هم جزء علل اصلی از کار افتادگی و مرگ ‌و میر هستند. 

 

پاسخ به فشار روانی: 

بدن ما هنگام فشار روانی، خودش را برای تحمل و کنارآمدن آماده کردهو به عامل مولد فشار روانی با دو جنبه: فیزیولوژیکی و‌شناختی پاسخ می‌دهد. 

الف) پاسخ فیزیولوژیکی به فشار روانی: 

هنگام مواجه شدن با فشار روانی در بدن یک رشته تغییرات فیزیولوژیکی ایجاد می‌شود. برای فهم رابطه فشار روانی با سلامت و پاسخ بدن به آن اصطلاح نشانگان سازگاری کلی (GASGeneral Adaptation Syndrom) مطرح شده است که سه مرحله دارد: 

۱) مرحله هشدار: 

در مرحله هشدار، اولین واکنش بدن به عامل مولد فشار روانی، شوکه شدن موقتی است. مقاومت بدن در این مرحله، در برابر بیماری و فشار روانی کم می‌شود. در مرحله هشدار دوگذرگاه عصبی زیرجهت واکنش به فشار روانی فعال می‌شوند: 

 گذرگاه ۱: گذرگاه عصبی درون‌ریز- ایمنی

گذرگاه عصبی درون‌ریز - ایمنی (گذرگاه ۱) ازهیپوتالاموس و غده هیپوفیز به غدد فوق‌کلیوی می‌رود و در آنجا کورتیزول ترشح می‌شود. کورتیزول، استروییدی است که در کوتاه ‌مدت برای بدن خوب است چون باعث می‌شود به عضلات، سوخت سلولی- یعنی گلوگز- برسد. اما بالارفتن میزان کورتیزول در درازمدت به بدن آسیب می‌زند چون موجب افت دستگاه ایمنی و کم‌شدن کارایی سلولی مغز می‌شود. در عین حال، بالارفتن بیش از حد کورتیزول، اشت‌ها را زیاد می‌کند و باعث اضافه‌وزن می‌شود. 

گذرگاه۲: گذرگاه دستگاه عصبی سمپاتیک‌

 مسیر گذرگاه دستگاه عصبی سمپاتیک‌ (گذرگاه ۲) از هیپوتالاموس و دستگاه عصبی سمپاتیک (نه غده هیپوفیز) می‌گذرد و به غدد فوق‌کلیوی می‌رود این غده، اپی‌نفرین و نوراپی‌نفرین ترشح می‌کند (نه کورتیزول). آزادشدن هورمون‌های اپی‌نفرین و نوراپی‌نفرین، تغییرات فیزیولوژیک خاصی مثل افزایش فشار خون را به دنبال دارد. این افزایش فشار خون در بلندمدت خطر ابتلا به بیماری‌ها و امراضی چون بیماری قلبی عروقی را بالا می‌برد. 

 بنابر این از نظر فیزیولوژیک فشار وارد شده به بدن، به صورت پیام خطر در مغز ثبت مى شود، هیپوتالاموس احساسات و عواطف این پیام را تفسیر مى کند و یک پیام الکتروشیمیایى به غده هیپوفیز مغز مى فرستد، غده هیپوفیز شروع به ترشح هورمون آدرنوکورتیکوتروفیک (ACTH) می‌کند. این هورمون بر قشر غدد فوق کلیوى تأثیر مى کند، و غدد آدرنال را بر می‌انگیزد تا گلوکو کورتیکوئید را آزاد کرده و از طریق جریان خون این پیام را به سایر غدد در سراسر بدن برساند، در نتیجه این پیام، طحال براى مقاومت و مبارزه عملاً بسیج شده، گلبولهاى قرمز اضافى را وارد جریان خون می‌کند، کبد، مواد قندى و ویتامین‌ها را‌‌ رها مى سازد، اکسیژن و مواد غذایی اضافى وارد سلولهاى بدن مى شود، ضربان قلب شدید می‌شود، و عمل تنفس سریع می‌گردد، خون از پوست و امعا و احشا به ماهیچه‌ها و مغز می‌رود، دست‌ها و پا‌ها سرد‌تر مى شوند، قدرت لخته شدن خون ازدیاد مى یابد در این شرایط کل ارگانیزم به حالت آماده براى حمله یا فرار در مى آید. البته اگر فشار روانی که در این مرحله وارد می‌شود خیلی شدید باشد ممکن است شخص را از پای در آورد. 

۲) مقاومت: 

در مرحله مقاومت، غده هیپوفیز ترشح هورمون آدرنوکورتیکوتروفیک (ACTH) را ادامه می‌دهد تا اینکه مدام قشر غدد فوق کلیوى آدرنال برای ترشح گلوکوکورتیکوئید‌ها برانگیخته شود و به نحوی از شخص در برابر فشار روانی محافظت ‌کنند. گلوکوکورتیکوئید، چربی هاو پروتئین را به قند تیدیل می‌کنندتا انرژی لازم برای برخورد با عامل فشار تأمین شود. در مرحله هشدار، اگرچه فعالیت دستگاه غدد درون‌ریز و دستگاه عصبی سمپاتیک، خیلی زیاد نیست ولی حتی این مقدار فعالیت هم زیاد محسوب می‌شود. مرحله مقاومت، ممکن است از چند ساعت تا چند روز به طول انجامد، بدن طی این مدت براى مبارزه با عامل فشار عملاً بسیج است و دستگاه ایمنی بدن خیلی کارآمد با عفونت‌ها می‌جنگد. همچنین میزان ترشح هورمون‌هایی که التهاب‌های همراه مصدومیت‌ها و جراحات را کم می‌کنند، بالا می‌رود که اگر بدن براى مدتى طولانى همچنان بسیج بماند، ذخایر انرژیش بتدریج تخلیه می‌شود، و شخص در برابر عامل فشار آسیب می‌بیند. همچنین در این مرحله، بخاطر تأثیر هورمون گلوکوکورتیکوئید است که از تولید پادتن جلوگیری می‌شود، و نیز از تولید سلول‌های سفید خون کاسته می‌گردد. حتی بسیاری از کارکردهای مربوط به رفتار جنسی و تولید مثل ممکن است در این مرحله متوقف شود، مثلاً در مردان تولید اسپرم کاهش می‌یابد و در زنان سیکل عادت ماهانه منقطع یا متوقف شود. سر انجام با ادامه این مرحله، بدن وارد مرحله سوم یعنی فرسودگی می‌شود. 

۳) فرسودگی: 

 اگر تلاش‌های بدن برای جنگیدن با فشار روانی، بی‌نتیجه بماند و فشار روانی ادامه یابد، انرژى بدن تمام و شخص وارد مرحله فرسودگی می‌شود. یعنی بدن پاره‌پاره می‌شود، زیرا سیستم دفاعی بدن خسته و ناتوان شده و از اینرو مقاومت بدن در برابر فشار روانی کاهش می‌یابد و شخص در این حالت در برابر امراض و بیماری‌ها، آسیب‌پذیر می‌گردد، و بیماری شروع به تظاهر مى کند و ممکن است، صدمات جدی و جبران‌ناپذیری به بدن وارد ‌آید و حتی شخص بمیرد. 

 ب) پاسخ‌شناختی به فشار روانی (ارزیابی‌شناختی): 

انسان‌ها از لحاظ‌شناختی یک جور به فشار روانی واکنش نشان نمی‌دهند شخصیت، ترکیب بدنی، ادراکات و بافت‌های که فشار روانی در آن‌ها رخ می‌دهند در این امر دخالت دارند. 

اگرچه بدن از لحاظ فیزیولوژیکی به عوامل مولد فشار روانی، یکسان پاسخ می‌دهد ولی ادراک انسان‌ها از فشارهای روانی یکسان نیست. به عنوان مثال، یک نفر ممکن است مصاحبه شغلی پیش‌روی خود را تهدید بداند و یکی دیگر آن را فرصت، مبارزه و چالش. یک نفر نمره ۱۰ را تهدید می‌داند و یکی دیگر آن را مشوقی برای بیشتر کار کردن. پس ادراک فشار روانی تاحدی به این بستگی دارد که آدم‌ها وقایع را چطور ارزیابی و تفسیر کنند. برای مضر، تهدید یا چالش در نظرگرفتن وقایع زندگی و اینکه آیا امکانات و توانایی کافی برای کنارآمدن با وقایع را داریم یا خیر، از اصطلاح ارزیابی‌شناختی استفاده می‌شود. 

 

ارزیابی دو مرحله دارد: ارزیابی اولیه و ارزیابی ثانویه. در ارزیابی اولیه، اشخاص، وقایع را از لحاظ مضربودن، تهدیدبودن یا چالش‌بودن بررسی می‌کنند. چنانچه شخص عامل فشار روانی رابه جای تهدید در نظرگرفتن آن، چالشی قابل رفع در نظرگیرد، راهکار خوبی را برای کم‌کردن فشار روانی برگزیده است. این راهبرد با ویژگی (سرسختی) که عاملی شخصیتی است همسو است. برای مثال دو دانشجو را در نظر بگیریم که هردو درامتحان میان ترم روان‌شناسی تک گرفته‌اند، دانشجوی الف با دیدن نمره‌ی تک خودش خشکش می‌زند و بقیه ترم را تهدید می‌بیند. ولی دانشجوی ب با این خبر به هم نمی‌ریزد و تهدید رد شدن در امتحانات بعدی وجودش را نمی‌گیرد. او نمره‌ی خود را چالشی می‌بیند که می‌تواند بر آن غلبه کند. 

در ارزیابی ثانویه: در ارزیابی ثانویه آدم‌ها امکانات و منابع خود را می‌سنجند و این را در نظر می‌گیرند که آیا می‌توانند با واقعه‌ی مورد نظر به نحو مناسبی کنار بیایند یاخیر. این ارزیابی به این دلیل ثانویه است که هم بعد از ارزیابی اولیه صورت می‌گیرد و هم به این بستگی دارد که واقعه را چقدر مضر، تهدید یا چالش بدانیم. به عنوان مثال، دانشجوی الف ممکن است امکانات و توانایی‌های خوبی برای کنار آمدن با نمره پایین امتحان می‌ان‌ترم خودش داشته باشد ولی چون آن را مضر و تهدید ارزیابی می‌کند لذا ممکن است نتواند از امکانات و توانایی‌هایش خوب استفاده کند. اما دانشجوی ب ممکن است این را در نظر بگیرد که برای بهبود نمره‌اش در نیمه دوم ترم چه امکانات و تواناهایی دارد؛ امکانات و توانایی‌هایی مثل جویا شدن نظر استاد در مورد راه و رسم بهتر درس خواندن در طول ترم، تنظیم برنامه مدیریت زمان با هدف افزودن ساعات درس‌خواندن و پرس‌وجو در مورد راهبردهای درسی دانشجویان زرنگ. 

 

فشار روانی و ارتباط آن بادستگاه عصبی مرکزی و دستگاه ایمنی: 

فشار روانی یکی از عوامل مهم دخیل در بیماری قلبی، سرطان، مشکلات ریوی، محرومیت‌های ناشی از سوانح، سیروزکبدی و خودکشی است. فشار روانی به طور اخص در ضعف دستگاه ایمنی، بیماری قلبی عروقی و سرطان، نقش مهمی ایفا می‌کند. 

کار دستگاه ایمنی، تشخیص مواد خارجی مثلاً باکتری‌ها، ویروس‌ها و تومور‌ها و نابودکردن آن‌ها است. این دستگاه از بیلیون‌ها گلبول سفید دستگاه لنفاوی تشکیل شده‌است. تعداد گلبول‌های سفید و کارآیی آن‌ها در کشتن ویروس‌ها و باکتری‌های خارجی با میزان فشار روانی رابطه دارد. به عنوان مثال، وقتی کسی در مرحله هشدار یا فرسودگی است، دستگاه ایمنی او خوب کار نمی‌کند. در این دو مرحله، احتمال تکثیر و بیماری‌زا شدن ویروس‌ها و باکتری‌ها بیشتر می‌شود. 

ارتباط فشار روانی و دستگاه ایمنی: 

عوامل مولد فشار روانی حاد (یعنی وقایع و محرک‌های ناگهانی) می‌توانند تغییراتی در دستگاه ایمنی ایجاد کنند. برای مثال، در اشخاص آلوده به HIV و سرطان‌های نسبتاً سالم، فشارهای روانی حاد با ضعف کارکرد دستگاه ایمنی رابطه دارند. همچنین عوامل مولد فشار رونی مزمن (یعنی عواملی که خیلی طولانی می‌شوند) به جای رابطه با انطباق، با افزایش افت پاسخدهی دستگاه ایمنی رابطه دارند. این رابطه در شرایط مختلفی به اثبات رسیده از جمله وقتی اشخاص در نزدیکی یک راکتور اتمی مخروبه زندگی می‌کنند، روابط نزدیکشان (به صورت طلاق، جدایی و ناراحتی‌های زناشویی) قطع می‌شود و زیر فشار مراقبت از کسی که بیماری پیشرونده‌ای دارد، هستند. 

 

تعامل عوامل روان‌شناختی، مغز و دستگاه ایمنی در پاسخ به فشار روانی: 

۱) تجربه‌هایی که با فشار روانی همراه‌اند، کارایی دستگاه‌های ایمنی را کم‌کرده و اشخاص را مستعد بیماری می‌کنند. 

۲) فشار روانی به طور مستقیم فرآیندهای بیماری‌زا را دامن می‌زند. 

۳) تجربه‌هایی که با فشار روانی همراه‌اند، موجب فعال شدن ویروس‌های نافعالی می‌شوند که به نوبه خود می‌توانند توانایی کنار آمدن شخص با بیماری را کم ‌کنند. 

برای مثال در یک بررسی مطرح شد بزرگسالانی که حداقل یک ماه زیر فشار روانی میان فردی و شغلی بودند، بیش از کسانی که فشار رونی کمتری داشتند، سرما می‌خوردند. هر چه فشار روانی این افراد بیشتر بود، بیشتر احتمال داشت سرما بخورند. 

کسانی که یک ماه یا بیشتر تحت فشار روانی شغلی بودند، پنج‌برابر بیشتر احتمال داشت سرما بخورند. کسانی هم که یک ماه یا بیشتر، فشار روانی می‌ان‌فردی تحمل کرده بودند، دو برابر بیشتر احتمال داشت سرما بخورند. بنابراین تغییرات ناشی از فشار روانی دستگاه ایمنی و هورمون‌ها، آسیب‌پذیری اشخاص در برابر عفونت را بیشتر می‌کند. 

این یافته‌ها نشان می‌دهند که وقتی زیر فشار روانی هستیم باید بیشتر مراقب خودمان باشیم در حالی که غالباً عکس این عمل را انجام می‌دهیم. 

 

فشار روانی و بیماری قلبی عروقی: 

شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهند فشار هیجانی طولانی با فشار خون بالا، بیماری قلبی و مرگ زود هنگام رابطه دارد. ظاهراً غلیان آدرنالین براثر فشار هیجانی شدید باعث می‌شود خون زود‌تر لخته ببندد و لخته ‌بستن خون، عامل مهمی در حملات قلبی است. 

دریک مطالعه‌، روی ۱۰۳ زوج که در هریک، یکی از زوجین فشار خون بالای خفیف داشتند، محققان نتیجه گرفتند که ازدواج شادی‌بخش با فشار خون پایین‌تر و ازدواج غم‌انگیز با فشار خون بالا‌تر رابطه دارد. در دوره ۳ ساله این تحقیق، فشار خون همسرانی که فشار خون بالای خفیف داشتند، در ازدواج‌های شادی‌بخش به طور متوسط ۶ نمره کم شد. اما فشار خون آنان در ازدواج‌های غم‌انگیز، ۶ نمره بالا رفت. محققان نتیجه گرفتند که ازدواج شادی‌بخش با فشار خون پایین‌تر و ازدواج غم‌انگیز با فشار خون بالا‌تر رابطه دارد. 

فشار روانی، به چند شکل در بیماری قلبی عروقی نقش دارد. برای مثال، در بین کسانی که تغییرات مهمی در زندگیشان رخ می‌دهد (تغییراتی مثل از دست‌دادن همسر، بستگان نزدیک، بیکار شدن) میزان بروز بیماری قلبی عروقی و مرگ زودهنگام بیشتر است. همچنین، کسانی که زود عصبانی می‌شوند یا معمولاً با دیگران خصمانه رفتار می‌کنند، بیشتر در معرض بیماری قلبی عروقی هستند. و یا کسانی که زیر فشار روانی مزمن هستند بیش از دیگران احتمال دارد سیگاری شوند، پرخوری کنند و از ورزش‌کردن طفره بروند. 

 

فشار روانی و سرطان: 

علاوه بر ارتباط داشتن فشار روانی با اختلالات دستگاه ایمنی و بیماری قلبی عروقی، بررسی‌ها نشان داده‌اند که فشار روانی و سرطان هم با یکدیگرند رابطه دارند. با بررسی سه عامل (کیفیت زندگی، عوامل رفتاری، و گذرگاه‌های زیست‌شناختی) می‌توان درک بهتری از رابطه فشار روانی و سرطان پیدا کرد: 

۱) کیفیت زندگی: طولانی‌بودن درمان سرطان و مشکلاتی که این بیماری برای خانواده و روابط اجتماعی، اقتصادی و شغلی اشخاص پیش می‌آورد نیز می‌تواند فشار روانی مزمن ایجاد کند. 

۲) عوامل رفتاری: درکنار سرطان، افزایش رفتارهای منفی یا کاهش رفتاره?