تنها پس از چند ساعت از حمله به ضاحیه جنوبی بیروت برای ترور فواد شکری عالیترین مقام نظامی حزب الله و فرد شماره دو آن، اسماعیل هنیه رهبر حماس و شخص شماره یک این جنبش بامداد امروز در تهران ترور شد. هنوز از چند و چون این حمله خبری در دست نیست؛ اما نشان میدهد که اسرائیل هیچ خط قرمزی را نمیشناسد؛ نه خطوط قرمز و قوانین انسان دوستانه با کشتار بیرحمانه دهها هزار زن و کودک، نه خطوط قرمز نظامی و سیاسی و دیپلماتیک با ترور مهمان رسمی یک کشور در داخل خاک آن.
در حالی که با حمله محدود اما هدفمند بیروت قواعد درگیری جاری با حزب الله در سطحی جابجا شد و نگاهها ناظر به شیوه و دامنه پاسخ احتمالی به آن بود؛ اما ترور هنیه در تهران در واقع جابجایی قواعد درگیری با کل «محور مقاومت» و علی الخصوص ایران بود.
این اتفاق در تهران رخ داده است و اگر در حمله به ساختمان کنسولی سفارت در دمشق که مجازا و عرفا بخشی از خاک ایران محسوب میشود، چند فرمانده نظامی ایرانی ترور شدند، بامداد امروز طی حملهای به داخل خود ایران یک مقام غیر ایرانی ترور شده است.
با این حال، هدف ترور با توجه به وقوع آن در ایران و آن هم در هنگامه آغاز به کار دولت جدید فراتر از این است و به نظر میرسد که اسرائیل به دنبال تحمیل دستور کاری جدید بر منطقه در دامنه آتش کمتر از جنگ است. اما هر چند هنوز وقوع جنگی منطقهای اجتناب پذیر است، ولی هر چه میگذرد، اگر تنشها در نقطهای متوقف نشود، احتمال آن بیشتر میشود.
ترور هنیه محصول یک کار امنیتی پیچیده نیست. به هر حال او در سفری علنی مهمان رسمی مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید ایران بود و رصد کردن جابجایی ایشان کار شاقی نبوده است. با این حال اما میتوان گفت که محاسبات پیچیدهای در پس این حمله بوده است. این ترور - چه در قطر چه ترکیه- نیز از لحاظ فنی امکانپذیر بوده است اما به دلایل متعدد و محاسبات مختلفی از انجام آن پرهیز میشد و به نظر میرسد که اسرائیل مترصد سفر ایشان به تهران برای انجام آن بوده است.
بعید است که اسرائیل راسا و بدون هماهنگی و چراغ سبز آمریکا دست به این اقدام زده باشد.
ترور هنیه پس از ده ماه از جنگ غزه اتفاق میافتد؛ جنگی سرنوشتساز در باریکهای بسیار کوچک و محاصره شده که هنوز ادامه دارد و اسرائیل با وجود این حجم بیسابقه تخریب و کشتار نتوانسته آن را تمام و اهدافش را محقق کند. پس از این بن بست، اسرائیل در دو ماه اخیر در کنار ادامه جنگ، تمرکز خود را بر حذف فیزیکی رهبران و فرماندهان حماس گذاشت و این دقیقا همان چیزی است که آمریکا از اول سال جاری میلادی اسرائیل را به انتقال از مرحله شدید حملات هوایی به حملات متمرکز فرا میخواند و از قبل هم برخی منابع اسرائیلی تاکید داشتند که آمریکا به اسرائیل برای حملات متمرکز و هدفمند قول مساعد داده است. حمله دیشب و امروز در بیروت و تهران نشان میدهد که دامنه این همکاری نه فقط نوار غزه بلکه در سطح کل منطقه است.
شکی در این نیست که فقدان هنیه ضربه سنگینی به حماس است؛ اما تجربه ترور رهبران بنیانگذار و فرماندهان کلیدی آن در طول نزدیک به چهار دهه گذشته نشان میدهد که این حوادث و ترورها تاثیری بر مواضع و سیاستهای حماس نداشته و موجب تضعیف آن نشده است و معمولا در فلسطین بزرگتر و گستردهتر شده است.
در مقابل میتوان گفت که ترور هنیه نه تنها بر محبوبیت حماس در فلسطین میافزاید؛ بلکه میتواند از سنگینی فشار انسانی و روانی این وضعیت بغرنج در نوار غزه بکاهد و جبهه داخلی در این منطقه را که اسرائیل به نوعی امید داشت، از هم بپاشد و علیه حماس بشوراند، تقویت کند. به هر حال، وقتی ساکنان رنج دیده این منطقه ببینند که رهبران طراز اول قدرت حاکم بر آن نیز در کنار آنها کشته و زخمی میشوند، خود همین میتواند تحمل این وضعیت را بر آنها آسانتر میکند.
نظرات
خدیو
10 مرداد 1403 - 13:16پیام ها و پیامدهای ترور هنیه در تهران ترور همزمان اسماعیل هنیه در قلب تهران و سامی شکر فرماندەی ارشد حزب الله در قلعەی امنیتی آن در ضاحیەی جنوبی بیروت، رخدادهایی سرنوشت ساز در تعیین سمت و سوی رخدادهای آتی منطقه هستند. یکم: این ترورها میزان رخنەی اطلاعاتی اسرائیلی ها را برملا کرد و بیش از یک موفقیت میدانی، برای آنها در حکم یک دستاورد بزرگ امنیتی است. در خود غزه که سرزمینی کوچک و به نحوی محصور در اسرائیل است، سازمان های جاسوسی دولت یهود، فاقد این میزان رخنه و نفوذ هستند. دوم: این ترورها بیانگر ارادەی تل آویو برای تعیین خطوط قرمزهای جدید علیه ایران، حزب الله و حماس است. به طور مشخص این رژیم بر آن است که از نقطە عطف های هفت اکتبر، عملیات وعد صادق و حملەی مجدل شمس که هریک به نحوی ضعف های راهبردی آن را آشکار کردند، عبور و ترتیبات جدیدی به طرف های درگیر تحمیل کند. در واقع یک پیام غیر مستقیم این ترورها خطاب به حزب الله است: در صورت واکنش و ورود به یک جنگ فراگیر، ارادەی سیاسی لازم و توانایی امنیتی و نظامی برای هدف قرار دادن سید حسن نصرالله وجود دارد! سوم: به لحاظ سیاسی نتانیاهو در پی خرج کردن ارزش افزودەی ترور هنیه در بازار سیاست داخلی است. علیرغم استقبال پر سر و صدای هفتەی گذشته در کنگرەی آمریکا، وی در داخل و خارج با مخالفت و انزوای فوق العاده روبروست. آتش بس در جنگ به بن بست رسیدەی غزه و تبادل اسرا به منزلەی پایان عمر سیاسی بی بی است. از این رو او قصد دارد با سنگ اندازی و دفع الوقت تا ماه نوامبر و پیروزی احتمالی ترامپ، زمان خریده و به امید یکسره کردن کار حماس به جنگ پرانتقاد جاری ادامه دهد. از این رو ترورهای دیشب و تبعات احتمالی آنها از حیث افزایش دامنەی نسبی تنش ها، برای دولت ننانیاهو در رقابت های سیاسی داخلی اسرائیل نوعی دستاورد و ابزار بقا به شمار می رود. چهارم: ترور دیشب تهران را هم در موقعیت دشواری قرار می دهد. هنیه مهمان رسمی دولت ایران در یک ضیافت مهم نمادین بود. در حالی که هنوز هیات های خارجی حاضر در تحلیف رئیس جمهور جدید تهران را به صورت کامل ترک نکردەاند، انجام یک حملەی تروریستی هدفمند در پایتخت، بغایت تحقیر کننده و تحریک آمیز است. هر چند کشته نشدن هیچ فرد ایرانی در حادثه و عدم پذیرش رسمی مسئولیت آن از جانب دولت اسرائیل - برخلاف ترور سامی شکر در بیروت - به قصد پیشگیری از تحریک بیش از حد ایران و وادار نشدن آن به انتقام جویی انجام شده، اما در همین حد هم چالشی بی سابقه محسوب می شود. پنجم: ترور دیشب در اولین ساعات آغاز به کار پزشکیان به نحوی به تردیدها و ابهامات دربارەی سیاست خارجی دولت جدید خاتمه داد. احتمال اینکه ترور هنیه بدون اطلاع دادن قبلی به آمریکا انجام شده باشد، نزدیک به صفر است. این مساله در کنار عدم حضور نمایندگان کشورهای غربی در مراسم دیروز و به طریق اولی تبریک نگفتن قبلی آنها به پزشکیان، بیانگر مواجهەی سرد آنان با تغییر دولت در ایران است. امری که عملا می تواند به معنای تداوم کم و بیش سیاست خارجی کنونی در چهار سال آینده هم باشد. خاصه آنکه پس از جنگ اوکراین و جنگ غزه، محیط استراتژیک ایران هم به نحوی بی سابقه دگرگون شده و دولت پزشکیان وارث وضعیتی متفاوت با زمان روی کار آمدن حسن روحانی در ده سال پیش است. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1