شب یلدا، بلندترین شب سال، از دیرباز در فرهنگ مردمان این سرزمین جایگاهی ویژه داشته است؛ شبی که طبیعت به اوج سکوت و تاریکی می‌رسد و پس از آن، مسیر نور دوباره آغاز می‌شود. همین ویژگی طبیعی، یلدا را از یک پدیده صرفاً نجومی، به مفهومی نمادین در اندیشه و فرهنگ انسان تبدیل کرده است. اما هنگامی که پای دین به میان می‌آید، پرسش‌ها جدی‌تر می‌شوند: آیا شب یلدا قابل تأیید است یا باید از آن پرهیز کرد؟ آیا این شب ریشه در خرافه و آیین‌های باستانی دارد یا می‌تواند فرصتی برای معنا، تفکر و پیوند انسانی باشد؟
در نگاه دینی، اسلام با «زمان» به‌عنوان مخلوق خداوند برخورد می‌کند، نه موجودی مقدس یا شوم. قرآن کریم شب و روز را «آیات» الهی معرفی می‌کند؛ نشانه‌هایی برای اندیشیدن، نه پرستیدن. از این منظر، هیچ شبی به‌خودی‌خود مبارک یا نامبارک نیست، مگر آنکه خداوند آن را چنین معرفی کرده باشد؛ مانند شب قدر که به نصّ قرآن فضیلتی ویژه دارد. بنابراین، نگرانی مخالفان یلدا از آنجا آغاز می‌شود که مبادا این شب به‌صورت ناآگاهانه رنگ تقدس پیدا کند، یا با باورهای غیرتوحیدی و آیین‌های کهنِ ناسازگار با عقیده اسلامی همراه شود.
این نگرانی، در اصل، نگرانی درستی است. دین همواره با هر سنتی که به شرک، خرافه، اسراف، غفلت از خدا یا تشبه به آیین‌های باطل بینجامد، مخالفت کرده است. اگر شب یلدا به بهانه‌ای برای بی‌قیدی، تجمل‌گرایی افراطی، چشم‌وهم‌چشمی، یا زنده‌کردن باورهای نجومیِ مستقل از اراده الهی تبدیل شود، بی‌تردید از نگاه دینی مردود است. اسلام اجازه نمی‌دهد زمان یا طبیعت جای خالق را در دل انسان بگیرد.
اما در سوی دیگر، موافقان بر این باورند که یلدا، اگر از خرافه تهی شود، می‌تواند صرفاً یک «عرف اجتماعی» باشد؛ عرفی که نه عبادت است و نه عقیده، بلکه فرصتی انسانی برای صله‌رحم، گفت‌وگو، هم‌نشینی خانواده‌ها و یادآوری گذر زمان. در این نگاه، یلدا نه شب مقدس است و نه آیین دینی، بلکه بهانه‌ای است برای انجام اموری که خودِ دین به آن سفارش کرده است.
یکی از روشن‌ترین جلوه‌های این معنا، نیکی به پدر و مادر است. اگر شب یلدا به فرصتی برای سر زدن به والدین، دلجویی از آنان، نشستن پای سخنشان و احترام عملی به سال‌های رنج و زحمتشان تبدیل شود، این شب از یک رسم اجتماعی فراتر رفته و رنگ اخلاقی و الهی به خود می‌گیرد. دینی که پس از توحید، به احسان به پدر و مادر فرمان می‌دهد، چنین رفتاری را ارج می‌نهد؛ نه به‌خاطر نام یلدا، بلکه به‌سبب محتوای انسانی و معنوی آن.
در کنار آن، صلۀ رحم جایگاهی ویژه در آموزه‌های اسلامی دارد. اگر یلدا بهانه‌ای شود برای دیدار خویشاوندان، آشتی دادن دل‌ها، شکستن کدورت‌ها و احیای پیوندهایی که در شتاب زندگی فراموش شده‌اند، این سنت عرفی در خدمت یکی از مهم‌ترین اهداف اجتماعی دین قرار گرفته است. در چنین حالتی، یلدا نه عامل غفلت، بلکه پلی برای تحقق جامعه‌ای پیوسته و مهربان خواهد بود.
از سوی دیگر، نگاه دینی ما را متوجه بُعد اجتماعی عدالت و همدلی می‌کند. یکی از آسیب‌های مناسبت‌هایی مانند یلدا، غفلت از حال فقرا و نیازمندان در میان سفره‌های رنگین است. شادی‌ای که با رنج دیگران همراه باشد، از نگاه دین شادیِ اصیل نیست. اگر توانگران و صاحبان سرمایه، این شب را فرصتی بدانند برای دستگیری از نیازمندان، تکمیل سفره‌ای خالی یا کاستن از اندوه خانواده‌ای محروم، یلدا می‌تواند به جلوه‌ای از احسان و مسئولیت اجتماعی تبدیل شود؛ شبی که در آن، نور همدلی بر تاریکی فقر می‌تابد.
همین منطق در عرصه اقتصاد و بازار نیز جاری است. در شب‌هایی که تقاضای عمومی افزایش می‌یابد، بازار به میدان آزمون اخلاق تبدیل می‌شود. گران‌فروشی، احتکار و سوءاستفاده از نیاز مردم، نه‌تنها چهره‌ای ناپسند از بازار، بلکه نشانه‌ای از فاصله گرفتن از ارزش‌های دینی است. اگر مغازه‌داران و بازاریان، شب یلدا را فرصتی برای رعایت انصاف، تخفیف منصفانه و کاستن از فشار معیشتی مردم بدانند، تجارت آنان رنگ عبادت به خود می‌گیرد. دینی که کم‌فروشی را به‌شدت نکوهش کرده، چنین رفتاری را مصداق تقوای عملی می‌داند.
اگر به سیره پیامبر ﷺ و صحابه بنگریم، می‌بینیم که آنان با «عرف» برخوردی حکیمانه داشتند. هر آنچه با توحید و اخلاق در تعارض نبود، رد نمی‌شد، بلکه اصلاح و جهت‌دهی می‌گردید. معیار، محتوا بود نه نام. بر همین اساس، جمع شدن خانواده‌ها، تقویت محبت، دلجویی از یکدیگر و یاد نعمت‌های الهی، اگر در قالب شبی چون یلدا رخ دهد، نه‌تنها ناپسند نیست، بلکه می‌تواند در مسیر ارزش‌های دینی قرار گیرد.

از نگاه دینیِ متعادل، مسئله اصلی شب یلدا نیست، بلکه چگونگی مواجهه ما با آن است. آیا این شب ما را به یاد گذر عمر، کوتاهی دنیا و ارزش لحظه‌ها می‌اندازد؟ آیا فرصتی می‌شود برای یاد خدا، گفت‌وگوی صادقانه، احترام به بزرگان و توجه به ضعیفان جامعه؟ یا به شبی برای افراط، غفلت و تقلید بی‌تفکر تبدیل می‌شود؟
حکمت دینی به ما می‌آموزد که نور، پس از تاریکی می‌آید؛ نه‌فقط در طبیعت، بلکه در زندگی انسان. اگر یلدا نمادی باشد برای یادآوری این حقیقت که هیچ تاریکی‌ای پایدار نیست و امید، همواره در راه است، این معنا با روح توکل و امید اسلامی هماهنگ خواهد بود؛ به شرط آنکه این نماد، جای ایمان را نگیرد، بلکه در خدمت آن قرار گیرد.
در نهایت، می‌توان گفت شب یلدا نه ذاتاً مطلوب است و نه ذاتاً مذموم. آنچه به آن ارزش یا ضد ارزش می‌دهد، نیت‌ها، رفتارها و محتواهاست. دین، ما را به حذف کورکورانه سنت‌ها دعوت نمی‌کند، بلکه به پالایش آن‌ها فرا می‌خواند. اگر یلدا بهانه‌ای شود برای احترام به والدین، صلۀ رحم، همدلی با فقرا و رعایت انصاف در جامعه، می‌تواند شبی پُرثمر و سازنده باشد؛ و اگر به مسیری دیگر رود، همان‌قدر که هر رفتار نادرست دیگری مردود است، قابل نقد خواهد بود.
حکمت در این است که نه شیفته این سنت شویم و نه دشمن آن؛ بلکه با چراغ دین، راه را تشخیص دهیم.