فمنیسم ازدواج و خانواده را عامل پیروی زن از مرد می‌داند و باور دارد که ازدواج نه تنها نشان مرد سالاری در جامعه است بلکه بلکه حقوق زن را تا حد بسیاری تقلیل می‌دهد. در کنار ازدواج کانون‌ها و فعالیت‌های اجتماعی دیگری هست که باعث دنباله روی زن می‌شوند. خودپرستی، لذت پرستی، شهوت گرایی، سرکشی در برابر سرشت طبیعی، نپذیرفتن مسؤلیت و فرار از آن، کژی از فطرت خدایی، برداشت‌های بیمار گونه و... در فمنیسم رادیکالی به حدی رسیده که مادر شدن و تولید مثل را در ادمه طرح پیشین خود یعنی نپذیرفتن ازدواج و خانواده ممنوع می‌داند.

 سیمون دوبار رهبر اگزستانسیالیست فمنیسم وظیفه‌ی تولید مثل را برای زن بردگی می‌داند گویا فرزندان فقط ازآن پدرند و مادر هیچ ارتباطی با آنان ندارد! خانم ایزونستین می‌نویسد: انقلاب فمنیستی فقط برای نپذیرفتن خانواده بیولوژیک بر سرکار آمده. باید از طریق ایجاد( تولید مثل صنعتی و غیرطبیعی) و پرورش کودک( با همکاری همه افراد جامعه ) بنیان خانواده را برانداخت.

فمنیسم بویژه پس از دهه‌ی شصت شعاری اعلام کرد مبنی بر اینکه اختیار بدن زن در دست خودش است یا بدنت مال توست. 

گارودی می‌گوید: ویژگی بارز فمنیسم پافشاری فزاینده است بر تسلط زن بر بدنش، اختیار داشتن در تعداد بارداری یا کنترل و عدم آن و نیز استقلال در مسایل جنسی نپذیرفتن حجاب و پوشش و روی آوری به بزک کاری، برهنگی و آرایش‌های زننده، حجاب را نشانه‌ی واپس گرایی، خشونت، وابستگی، سرکوب، ذلت، ترور، ارتجاع و دیگر اوصاف و القابی که در ادبیات غرب و پیروان شرقیشان تکرار می‌گردد قلمداد می‌کنند. در کل حجاب و نقاب و نیز لباس ملی از دیدگاه آنان نمادی از عقب ماندگی است. از طرفی دیگر آنان معتقدند چون زن عواقب زایمان را تحمل می‌کند و جنین بخشی از وجودش است پس سقط آن حق اوست و از کشورها خواست تا موانع را از سر راه سقط جنین بردارد و آن را یکی از حقوق اساسی و مهم زنان به شمار آورد. بر اساس آمار‌های سالانه حدود چهل تا شصت میلیون زن در دنیا در پی سقط جنین ناخواسته خویش هستند و این یعنی چهل تا شصت میلیون جنین.

آزادی هم جنس بازی و تشکیل خانواده‌ی غیر استاندارد فمنیسم معاصر پس از موج رادیکال، همجنس گرایی را زمینه برون رفت از مرد سالاری و جایگزینی شایسته برای رهایی از تسلط مردان می‌داند. یعنی گذر از برابری به برتری و در پی آن بی نیازی زنان.

تردید در صحت دین: آنان معتقدند که دین باعث عقب ماندگی زن و ستم بر او شده است دین با قوانین مردانه‌ی خود حقارت زن را مواجه کرده و او را ناقص العقل، ضعیف بنیه و ناتوان نامیده است باید مرد سرپرست زن باشد و...

مخالفان برای اثبات ستم بر زن به دلایلی واهی استناد کرده‌اند از جمله:1- قیم بودن مرد2- کاهش سهم زن در میراث3- نقصان شهادت4- جواز چند همسری5- لزوم پوشش بدن زن و... یا فقه و فقهای اسلامی به جمود و عقب ماندگی، مرد سالاری، زندگی در عصر تاریکی متهم شده‌اند. آمینه سعید می‌گوید: چگونه در برابر چهار فقیه که در عصر تاریکی زیسته‌اند کرنش کنم و به گفتارهایشان پایبند باشم.

آنان معتقدند بین حقوق زن و مقررات اسلامی تناقض وجود دارد« ماهیت فمنیسم و اسلام بر ناسازگاری است» و هیچ پیشرفتی برای فمنیسم و اوضاع زن حاصل نخواهد شد مگر زمانی که مثل آتاترک آداب سنتی اسلام ریشه کن کرد. طبیعی است تک روی فکری فمنیسم در کردار و گفتارش پدیدار گشته و باعث نتایج تلخ و ناامید کننده‌ای در جوامع غربی گردد که با اعداد و ارقام اثبات است. اما متاسفانه تعداد کمی از زنان شرقی هنوز غرب را در راه آزادی زن الگو قرار داده و همنوا با غربزده واقعیت تلخ کشورهای غربی را در نظر نمی‌گیرند و دیگران را نیز یرای حل مشکلات جوامع غربی و مسلمانان به پیروی از الگوهای خارجی بشارت می‌دهند. نتایج تلخی که از انقلاب جنسی تحت عنوان قانون و حقوق بشر در غرب به دست آمده در آمار زیر هویدا می‌گردد: 95% مردان و زنان سؤیدی قبل از ازدواج تجربه جنسی دارند. برای تمرین فعالیت جنسی آغاز شده و با حمایت داروخانه‌های ویژه که قرص ضد بارداری در بین دانش آموزان پسر و دختر توزیع می‌کنند.

بیش از 50% طلاق‌ها در اتریش به سبب شرایط بد خانوادگی است.

بیش از 50% از زنان کشته شده در نگلستان به دست شوهر یا شریک جنسی خود به قتل رسیده‌اند. 

سالانه شش میلیون زن در دنیا در پی سقط جنین خود می‌باشند که این یعنی 6 میلیون قتل بچه. به راستی قربانیان جنگی که فمنیسم با اباحی گری جنسی آن را رواج داده از تمام جنگ‌های جهانی بیشتر است. آیا باز هم جایز است که غرب را الگوی آزای زن قرار داده و دیگران را به آن دعوت دهند. این دعوتی است به سمت سقوط در لجن زاری که صاحبانش از قوم لوط بسی فراتر رفته‌اند کسانی که قرن‌ها پیش مستحق خشم الهی قرار گرفته و بر آنان عذاب نازل شد. آیا این است پیشرفت؟!

ادامه دارد