زلزله‌ی اخیر کرمانشاه با بزرگی ۷/۳ ریشتر، افزون بر تحمیل خسارات جبران‌ناپذیر نظیر از دست‌ دادن تعدادی از هموطنان و مجروح شدن چندین هزار نفر و همچنین تخریب بیش از سی هزار واحد مسکونی شهری و روستایی، حاوی درس‌ها و هشدارهای بسیار جدّی برای نظام فنی و اجرایی و مدیریت بحران بود که در این نوشتار به تعدادی از آن‌ها اشاره خواهد شد. ۱- پس از زلزله‌ی کوبه یا زلزله‌ی هانشین ژاپن در ۱۷ ژانویه سال ۱۹۹۵ با بزرگی ۷/۳ ریشتر که یکی از بدترین رویدادهای طبیعی در ژاپن بود، کارشناسان را بر آن داشت که از این رویداد به عنوان یک مدل حقیقی و ارزشمند مطالعاتی در زمینه‌ی شناخت زمین‌لرزه و آثار تخریبی آن در جوامع شهری امروزی و صنعتی استفاده کنند که به موجب آن،‌ تجارب علمی زیادی کسب گردید و موارد زیر را از مهم‌ترین دستاوردهای آن می‌توان برشمرد:- ضرورت افزایش سطح استانداردهای ایمنی در ساختمان‌ها و زیرساخت‌های شهری

- تقویت وایمن‌سازی شبکه‌های حیاتی شهری مانند خطوط ارتباطاتی شبکه‌های برق، آب و گاز در شهرهای بزرگ

- توجه به بافت قدیمی شهر

- ضرورت افزایش سطح هماهنگی میان نیروهای امدادرسان و دستگاه‌های شهری و بالا بردن سطح مدیریت بحران در زمان وقوع بحران

- استفاده از مصالح سبک و در عین حال مقاوم در ساختمان‎‌سازی‌ها و افزایش سطح آموزش عمومی. 

 

۲- کارشناسان در بررسی‌های میدانی و دقیق زلزله‌‌ی هانشین ژاپن به نتیجه‌ی جالبی دست یافتند؛ آن‌ها در تک تک ساخت و سازهای انجام شده‌ی این شهر به دنبال خطای ناشی از تخلف مهندسین ناظر، طراح و مجری بودند ولی حتی یک مورد تخلف پیدا نکرده و بررسی‌های اولیه حاکی از آن بود که مهندسین مربوطه به دقت تمام وظایف خود را انجام داده بودند و تخریب‌های ناشی از زلزله به دلیل ضعف در استانداردها و مقررات فنی حاکم در آن زمان بر ساخت و ساز‌ها بوده است و بلافاصله اقدام به اصلاح این استانداردها و ضوابط فنی نمودند. 

 

۳- در بررسی اولیه‌ی میدانی ساختمان بیمارستان جدید الاحداث سرپل‌ذهاب که توسط دکتر شاپور طاحونی و تیم همراه ایشان صورت گرفته بود، آنچه جلب توجه می‌کرد این بود که طراحی بر اساس آیین‌نامه‌ی آبا و CSI کانادا صورت گرفته و خطایی  در طراحی و محاسبات مشاهده نشده است. ولی تخریب گسترده‌ی ساختمان، کارشناسان را بر آن داشت تا به بررسی دقیق‌تر موضوع بپردازند که مشخص گردید شکست ساختمان چند دلیل عمده داشته است که به ترتیب عبارتند از:

- به کارگیری مصالح نامرغوب

- اجرای کار با کیفیت پایین

- عدم دقّت لازم در انجام نظارت و کنترل در زمان اجرای کار

برای نمونه در کمال ناباوری کیفیت بتن‌های بکار گرفته شده در ساختمان بیمارستان سرپل‌ذهاب با مقاومت ۵۰ کیلوگرم بر سانتی‌مترمربع مشاهده شده در حالی که مقاومت لازم در طراحی ۳۰۰ کیلوگرم بر سانتی مترمربع در نظر گرفته شده بود.  

 

۴- کلیه‌ی ساخت و سازهای مناطق شهری و روستایی را می‌توان در سه دسته تقسیم‌بندی نمود:

الف) ساختمان‌های اداری و دولتی

ب) ساختمان‌هایی که با نظارت وحمایت‌ دولت برای واگذاری به مردم احداث گردیده است(مانند ساختمان‌های مسکن مهر)

ج) ساختمان‌های شخصی‌ساز که فرد برای بهره‌برداری خود یا برای فروش و واگذاری به دیگران آن را ساخته است 

بر اساس ماده ۳۳ آئین نامه اجرایی قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان مصوب ۱۳۷۵/۱۱/۱۷ مسئولیت نظارت عالیه بر اجرای ضوابط و مقررات ملی ساختمان در طراحی و اجرای تمامی ساختمان‌ها و طرح‌های عمران شهری بر عهده‌ی وزارت مسکن و شهرسازی می‌باشد.

آنچه در زلزله‌ی استان کرمانشاه مشاهده گردید به وضوح بیانگر ناکارآمدی روش‌های نظارتی و حمایتی و حاکمیتی دولت‌های مختلف در زمینه‌ی مسکن و ساخت و سازها می‌باشد که با بررسی ساختمان‌های دولتی آنهم مکان‌هایی که از اهمیت خیلی زیاد برخوردارند مانند بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی، آتش‌نشانی‌ها و... و نیز ساختمان‌های با اهمیت زیاد مانند مدارس و مساجد و استادیوم‌ها، این امر به سادگی قابل استنتاج است. 

در مجموع می‌توان گفت که عواملی همچون «بی‌توجهی در بکارگیری نیروهای ماهر و فنی»، «عدم بهره‌گیری از مصالح سبک و استاندارد»، «عدم بهره‌گیری از روش‌های مدیریتی و اجرایی صحیح» و «سهل‌انگاری در انجام وظیفه‌ی نظارت عالیه بر روند ساخت و سازها»، عملکرد وزارت راه و شهرسازی را به صوت جدّی زیر سوال بُرد. با این اوضاع، وزیر محترم راه و شهرسازی به جای اینکه پاسخگوی عملکرد زیرمجموعه‌ی خود باشد، مدعی شده که دولت، قیّم مردم زلزله‌زده نیست که خسارت آن‌ها را جبران نماید!!

 

۵- وقوع زلزله‌ی اخیر هشداری است برای همه‌ی دست‌اندرکاران نظام فنی و اجرایی کشور تا بر ادامه‌ی این راهِ به بُن‌بَست رسیده‌ی گذشته اصرار نورزند و در قبال خطاهای گذشته و شیوه‌های نادرست مدیریتی خویش، مسئولیت‌پ  ذیری پیشه نمایند و با یک چرخش مهم نسبت به این تکانه‌های معنادار، واکنش صحیح نشان دهند. 

 

۶- اعمال روش‌های علمی مدیریتی و اجرایی در خصوص نظام فنی و اجرایی کشور بدون آموزش و تربیت نیروهای مسئولیت‌پذیر و متخصص غیر ممکن می‌باشد. در چند دهه‌ی گذشته بدلیل شرایط اقتصادی و تورم شدید حاکم بر بازار مسکن و جذابیت این بازار برای سرمایه‌گذاران و افزایش قیمت‌ها، بازار بساز و بفروش‌ها رونق زیادی گرفته و همین گرانی باعث شده است که  افراد غیرمتخصص وارد این بازار شوند و به شدت کیفیت ساخت و سازها پایین بیاید. در مقابل قیمت‌ها به صورت غیرواقعی افزایش یابند و همین موجب شده است که قشر کم‌درآمد و ضعیف، توان تأمین و فراهم نمودن سَر‌پناهی امن برای خود را نداشته باشند و حاشیه‌نشینی گسترش یابد و سیاست‌های نادرست دولت به سمت و سوی مسکن ارزان اما بی‌کیفیت همانند مسکن مهر که تفاوت چندانی با سایر سکونت‌گاه‌های نا اَمن ندارد، سوق داده شود.  

 

۷- یکی از مسائل دیگر که در این بحران خود را نمایان ساخت، فقدان یا ضعف مدیریت بحران می‌باشد. در زمان وقوع چنین بحران‌هایی، وجود مدیریت متمرکز و بکارگیری افراد حرفه‌ای و امدادرسانی و نجات به موقع و اصولی می‌تواند نقش به سزایی در کاهش خسارت و جلوگیری از پدید آمدن بحران‌های دیگر ایفا نماید که مع‌الاسف فقدان این مدیریت منسجم و علمی، یک هشدار جدّی و زنگ خطری است که می‌تواند در آینده مشکلات عمده‌ی دیگری را به مراه داشته باشد و در صورتی که دولت با همکاری نهادهای مدنی و مردم به فکر حلّ این مسئله نباشد این دور باطل نیز در آینده تکرار و موجب صدمات و تلفات بیشتری خواهد شد.  

خطاب به کسانی که به دنبال دلایل وقوع زلزله می‌گردند وآن را عذاب الهی یا خشم طبیعت یا انفجارهای هسته‌ای و ..... می‌نامند باید گفت مغلوب شدن ما در برابر این حوادث طبیعی را نباید در نیروهایی ماورایی و یا خارج از قدرت و توان خویش جستجو کنیم بلکه این مغلوب شدن را باید: 

اولاً در رویکردهای ناکارآمد و کیفیت تعامل خود با آن جستجو کنیم؛ چراکه زلزله، پدیده‌ای کاملاً طبیعی مانند سرما، گرما، باد، طوفان، باران، برف و صاعقه و..... است؛ اما چون ما این پدیده‌ها را به صورت دائمی و منظم لمس می‌کنیم و خود را از این‌ها مصون می‌نماییم به آنها عادت کرده و برای مهارشان، چاره‌اندیشی کرده‌ایم. ولی زلزله تکانه‌ای است که کاملاً به علّت فاصله‌ی زیاد تکرار در چندین نسل هم ممکن است در یک منطقه مشاهده نشود لذا کمتر خود را برای آن آماده می‌کنیم و ترجیح می‌دهیم وقوع آن را در ذهن خود به عقب بیندازیم و آن را جدّی نگیریم. 

ثانیاً مسئولان و سیاست‌گذاران با توجه به دلایل ذکر شده در این نوشتار، باید مسئولیت خود را بپذیرند و در قبال بسیاری از سئوالات که پیرامون «وضعیت معیشت و اقتصاد مردم»، «امنیت مردم»، «کیفیت مصالح ساختمانی»، «روش‌های مدیریت فنی و اجرایی»، «نحوه‌ی واگذاری و تشخیص صلاحیت‌های فنی و اجرایی» و «بی‌توجهی به اصلاح سیستم فرسوده  و ناکارآمد اجرایی»  متوجه آنان(مسئولان) می‌شود، باید پاسخگو باشند. 

ثالثاً گسل عظیمی که حاکی از بی‌اعتمادی بین مردم و دولت(از نظر بُعد حاکمیتی و اجرایی) به وجود آمده، به مراتب تکانه‌های بزرگ‌تری را در پی خواهد داشت اگر چاره‌ای اندیشیده نشود. 

رابعاً در پرتو آیه‌ی ذیل: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ »[ملک:2] ترجمه: «خدایی که مرگ و زندگانی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهترین کارها را انجام می‌دهید و او مقتدر و بسیار آمرزنده است.»

این زلزله بخش کوچکی از این امتحان بود که همه در آن شرکت داشتند و نتایج این آزمون بزرگ، به گمان من به شرح زیر است: 

١- دولت و مسئولان نمره‌ی قبولی دریافت نداشتند؛ چه در مدیریت بحران و چه در سیاست‌گذاری و اعمال و اجرای وظیفه‌ی حاکمیتی خود؛ ٢- مجموعه‌ی نظام مهندسی نیز نمره‌ی قبولی دریافت نداشته چرا که با وجود صراحت قانون در خصوص انجام وظایف خود، خوب عمل ننموده و فرو ریختن ساختمان‌های مسکن مهر که تحت نظارت مهندسین دارای صلاحیت نظام مهندسی اجرا شده گواهی بر صدق این ادعا است؛ 

٣- افراد سودجو و بساز و بفروش‌ها و کلیه‌ی کسانی که به طمع مادّی و کسب سود بیشتر خانه‌هایی سُست‌بنیان را احداث نموده و با مهندسین ناظر و طراح تبانی نموده‌اند، مردود اصلی این امتحان بوده‌اند؛

٤- تنها پذیرفتگان این امتحان، مردمی بودند که از مال و جان و آسایش خود گذشتند و با نیّت‌های خیرخواهانه و انسان‌دوستانه‌ی خود به یاری زلزله‌زدگان شتافتند؛ هر چند که مؤسسات خیریه و سازمان‌های مردم‌نهاد در مدیریت این بحران و ساماندهی کمک‌های مردمی از تجربه‌ی کافی برخوردار نبودند و در تجمیع و توزیع کمک‌های مردمی ناهماهنگی‌هایی در سطح منطقه شکل گرفته بود، اما حضور و نقش فعال مؤسسات خیریه و سازمان‌های مردم‌نهاد،  موجب هم‌گرایی و هم‌افزایی و ایفای نقش مؤثر توسط آن‌ها شد و امید است که در پرتو این تجارب، جامعه‌ی مدنی نیز تقویت گشته و فضا برای مشارکت‌های مردمی، گشوده‌تر گردد. 

 

 در پایان امیدوارم که درس لازم را از این زمین‌لرزه‌ی مهیب گرفته باشیم و دیگر راه گذشته را ادامه ندهیم و تحولی عظیم مبتنی بر دانش و تجربه بر رفتارهای‌مان حاکم گردد واز آزمون و خطا بپرهیزیم و راهی را بپیماییم که پیش‌تر، تجربه و آزموده شده و درستی و صحتِ آن، ثابت شده باشد.