رمضان سر آغاز حرکت است؛ قرآن کریم در این ماه نازل شده است:
«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» [بقره: ۱۸۵].
ماه رمضان [همان ماه] است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [کتابى] که مردم را راهبر، و [متضمّن] دلایل آشکار هدایت، و [میزان] تشخیص حق از باطل است.
نزول قرآن در شب قدر آغاز شد: إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ [قدر: ۱]. و نخستین پیروزی در این ماه برای اسلام و مسلمین رقم خورد؛ آری جنگ بدر نخستین رویارویی مسلمانان بود که حق را از باطل جدا کرد: «وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون» [آل عمران: ۱۲۳].
و یقیناً خدا شما را در [جنگ] بدر - با آنکه ناتوان بودید- یارى کرد. پس، از خدا پروا کنید، باشد که سپاسگزارى نمایید.
بار دیگر رمضان از راه رسیده است تا ما را در آغوش گرم خود بگیرد و از خیر و برکات بیپایانش به ما ارزانی دارد؛ رمضان ماه روزه، ماه قرآن، ماه رحمت، ماه آمرزش گناه، ماه پرهیزکاری، ماه آزادی از آتش جهنم... توبه در رمضان ارزش خاصی دارد؛ توبه در اصل بازگشت به خویشتن و بازنگری در گذشته است تا انسان مؤمن خطاها و لغزشهای گذشتهاش را کشف کند و بلافاصله آن را جبران و تدارک نماید. ما موظفیم در حال آمادهی توبه باشیم:
«وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» [نور: ۳۱].
اى مؤمنان، همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید.
توبهی راستین و خالصانه:
«یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» [تحریم: ۸].
اى کسانى که ایمان آوردهاید، به درگاه خدا توبهاى راستین کنید، امید است که پروردگارتان بدیهایتان را از شما بزداید و شما را به باغهایى که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است درآورد.
هیچ انسانی از گناه و خطا مبرا نیست از این رو همواره نیازمند توبه و استغفار هستیم. در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام آمده است که میفرماید: «کل ابن آدم خطاء، وخیر الخطائین التوابون» تمام فرزندان آدم خطاکارند و بهترین خطاکاران توبهکاران هستند. این پیامبر بزرگوار اسلام است که خداوند تمام گناهان گذشته و آیندهاش را بخشیده است اما روزی بیش از صد بار به درگاه خدا توبه و استغفار میکند.
توبه شروطی دارد و خداوند تبارک و تعالی آن را در کتاب خود اینچنین بیان کرده است:
«إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَیَّنُوا فَأُولَئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» [بقره: ۱۶۰].
مگر کسانى که توبه کردند، و [خود را] اصلاح نمودند، و [حقیقت را] آشکار کردند، پس بر آنان خواهم بخشود؛ و من توبهپذیر مهربانم.
«إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمً» [فرقان: ۷۰].
مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند. پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل مىکند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.
توبه در قرآن کریم در کنار اصلاح و روشنگری و ایمان و عمل صالح آمده است؛ شروط توبه در نزد علما عبارت است از اقرار و اعتراف به گناه و پشیمانی از آن، دست کشیدن از گناه و تصمیم جدی در عدم بازگشت به آن. چنانچه گناه مربوط به حقوق بندگان باشد علما شرط دیگری هم افزودهاند و آن هم جبران حقی که از شخص تلف کرده است. توبه با این مفهوم بازگشت کامل به خویشتن است بنده پیش از محاسبه و حسابرسی از خود نمیتواند توبه را آغاز کند: «حاسبوا أنفسکم قبل أن تحاسبوا» از خود حساب بکشید پیش از آنکه از شما حساب بکشند. مؤمن باید موارد نقص و کاستی و خطا و اشتباه را کشف کند و سپس به خطای خود اقرار کند و به کلی از آن دست بکشد و در راستای اصلاح آن تلاش کند و آن وقت مسیر زندگیاش را تغییر دهد. توبه این معنی دو مفهوم اساسی را در بردارد؛ توسعهی درونی و دگرگونی ذاتی. این دو به معنی بازگشت به خویشتن و تغییر درونی است.
بدون شک توبه کردن از برداشتها و باورهای و افکار نادرست مهمتر از توبه از اعمال و کردارهای نادرست است؛ زیرا اعمال نیک و بد به قصد و نیت بازمیگردد و قصد و نیت برآمده از باور و اعتقاد است: «إنما الأعمال بالنیات، وإنما لکل امرئ ما نوى»... اعمال به نیت بستگی دارد و هر کس در گرو نیتی است که دارد. باور غلط، عمل را نیز تباه میکند و اعتقاد نادرست باعث فساد عمل میشود اگر چه فرد میکوشد آن را در نزد مردم نیک جلوه دهد:
«وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ» [زمر: ۶۵].
و قطعاً به تو و به کسانى که پیش از تو بودند وحى شده است: «اگر شرک ورزى حتماً کردارت تباه و مسلماً از زیانکاران خواهى شد.»
به همین خاطر قرآن و سنت همواره بر تصحیح مفاهیم و باورها و بازنگری در فکر و اندیشهی مسلمان تأکید میکند به عنوان نمونه:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ» [حجرات: ۱۴].
[برخى از] بادیهنشینان گفتند: «ایمان آوردیم.» بگو: ایمان نیاوردهاید، لیکن بگویید: اسلام آوردیم. و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است
تا آنجا که میفرماید:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ» [حجرات: ۱۵].
در حقیقت، مؤمنان کسانىاند که به خدا و پیامبر او گرویده و [دیگر] شکّ نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کردهاند؛ اینانند که راستکردارند.
برخی از مردم گمان کردهاند که راه بهشت هموار و آراسته با گل و ریحان است و هیچ فتنه و آزار و اذیتی در این راه وجود ندارد؛ اما قرآن این برداشت نادرست را اصلاح میکند و میفرماید:
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» [عنکبوت: ۲-۳].
آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها مىشوند و مورد آزمایش قرار نمىگیرند؟
و به یقین، کسانى را که پیش از اینان بودند آزمودیم، تا خدا آنان را که راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد.
برخی از مردم گمان میکنند که اصلاح مادی باعث تغییرات روحی میشود اما قرآن عکس این ادعا را ثابت و بیان میکند که تغییر روحی و معنوی اصل و اساس است:
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ...» [رعد: ۱۱].
در حقیقت، خدا حال قومى را تغییر نمىدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.
قرآن کریم به مدت سی سال به روشن کردن حقایق و برملا کردن انحرافات و تصحیح مفاهیم و باورها پرداخت. پیامبر اسلام مفاهیم زیادی را تصحیح کرد که شاید مهمترین آن مفهوم ایمان بود؛ ایمان به ادعا نیست بلکه احساسی است که در قلب جای میگیرد و عمل آن را تصدیق میکند:
«لا یؤمن أحدکم حتى یحب لأخیه ما یحب لنفسه» هیچ یک از شما ایمان نمیآورد مگر آنچه را که برای خود میپسندد برای برادرش نیز بپسندد.
«لا یؤمن أحدکم حتى یکون هواه تبعاً لما جئت به»
هیچ یک از شما ایمان نمیآورد مگر زمانی که هوای نفسش پیرو آموزههای من باشد.
«لیس بمؤمن من بات شبعان وجاره جائع» کسی که خود سیر بخوابد و برادرش گرسنه باشد مسلمان نیست.
رسول خدا نیرومند واقعی را کسی میداند که دارای روح قویتر است نه جسم تنومندتر:
«لیس الشدید بالصرعة، إنما الشدید الذی یملک نفسه عند الغضب» نیرومندی در کشتی نیست بلکه نیرومند کسی است که بتواند هنگام خشم خود را کنترل کند. و احادیث دیگری که پیرامون همین موضوع وارد شده است مانند حدیث: آیا میدانید درمانده کیست؟ آیا میدانید غیبت چیست؟
بازنگری در افکار و باورها مقدمهی طبیعی توبهی فکری و فرهنگی است؛ این بخش اصل توبه است زیرا شخص از عوامل محرک و انگیزندهی اعمال زشت توبه کرده است. یکی از مهمترین مواردی که در باب تصحیح باورها و بازنگری در برداشتها و افکار در قرآن کریم آمده است و به مسلمانان هشدار می-دهد که باید به محاسبه و تجدید نظر در خود بپردازند، رخداد پس از جنگ احد است؛ قرآن کریم به مسلمانان زخمی و مجروح و خسته از جنگ بانگ میزند که آنچه بر سرشان آمده است به خودشان باز میگردد و باید آن در عملکرد خود جستجو کنند:
«أَوَ لَمّا أَصَابَتْکُمْ مّصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مّثْلَیْهَا قُلْتُمْ أَنّىَ هَـَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِکُمْ إِنّ اللّهَ عَلَىَ کُلّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» [آل عمران: ۱۶۵].
آیا چون به شما [در نبرد اُحد] مصیبتى رسید - [با آنکه در نبرد بدر] دو برابرش را [به دشمنان خود] رساندید- گفتید: «این [مصیبت] از کجا [به ما رسید]؟» بگو: «آن از خود شما [و ناشى از بىانضباطى خودتان] است.» آرى! خدا به هر چیزى تواناست.
خداوند متعال در بیان دلایل شکست از قدرت دشمن و ددمنشی و وحشیگری آنان نمیگوید؛ بلکه علت را در خطاها و اشتباهات مسلمانان میداند:
«وَلَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَعَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاکُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْکُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ» [آل عمران: ۱۵۲].
و [در نبرد اُحد] قطعاً خدا وعده خود را با شما راست گردانید: آنگاه که به فرمان او، آنان را مىکشتید، تا آنکه سست شدید و در کار [جنگ و بر سر تقسیم غنایم] با یکدیگر به نزاع پرداختید؛ و پس از آنکه آنچه را دوست داشتید [یعنى غنایم را] به شما نشان داد، نافرمانى نمودید. برخى از شما دنیا را و برخى از شما آخرت را مىخواهد. سپس براى آنکه شما را بیازماید، از [تعقیب] آنان منصرفتان کرد و از شما درگذشت، و خدا نسبت به مؤمنان، با تفضل است.
همچنین میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا؟ وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ؟ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ» [آل عمران: ۱۵۵].
روزى که دو گروه [در اُحد] با هم رویاروى شدند، کسانى که از میان شما [به دشمن] پشت کردند، در حقیقت جز این نبود که به سبب پارهاى از آنچه [از گناه] حاصل کرده بودند، شیطان آنان را بلغزانید. و قطعاً خدا از ایشان درگذشت؛ زیرا خدا آمرزگار بردبار است.
قرآن کریم پس از بازگشت پیامبر اسلام و لشکرش به مدینه به تحلیل رخدادهای این جنگ میپردازد؛ با اینکه شماری در این جنگ مجروح شدهاند و تعدادی نیز به درجهی شهادت نایل آمدهاند و با اینکه وحشیگری دشمنان به اوج خود رسیده بود و در هر گوشهای مسلمانان را تعقیب کرده بودند؛ اما قرآن آشکارا به تصحیح موارد اشتباه میپردازد. این روش قرآن است؛ بدون هیچ گونه تعارف یا کوچکترین توجیه یا ملاحظه موارد اشتباه را یادآور میشود. شاید کسی بگوید ممکن بود این آیات فرصت را در اختیار کفار قرار دهد تا از نقاط ضعف مسلمانان استفاده کنند چرا که جنگ تبلیغاتی بین قریش و مسلمانان هم شدید بود؛ اما روش خداوند در بیان خطاها و تربیت درونی منحصر به فرد است؛ نخستین راه پیروزی از میان برداشتن اشتباهات داخلی و روانی و تربیتی شکست است. ماه رمضان است و در سایهی این مفاهیم ربانی بیش از همه به بازگشت به خویشتن و تغییر فکری و فرهنگی در این فرصت گرانبها نیازمندیم تا خداوند ما را از باورهای نادرست و ابهام و سردرگمی در مفاهیم حفظ کند.
عضو انجمن ادبیات اسلام
نظرات