متن سخنان استاد عبدالعزیز سلیمی در مراسم فارغ التحصیلی دارالعلوم زاهدان
السلام علیکم جمیعاً و رحمة الله و برکاته
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله لا نعبد و لا نستعین الا ایاه والصلاه و السلام علی رسول الله و من والاه.
مبسملاً محمدلاً مصلیاً
مسلماً مسلیاً مصلیاًمحوقلاًً و سائلاً وسائلاً
مبتهلاً باسط کف قائلاً
فاح الصبا لاح الصباح، راحا
سبوحنا، قم صاحهات راحاً
عوناً لحفظ العهد و الأیمان
صوناَ للإعتقاد و الإیمان
إذ کان عقلنا لنا عقالاَ
من عاقل او ناقل ع قالاً
مه مه هیا ذا عمهٍ فی مهمه
لیس لدر شبه بالشبه
و کان آن کان کان لیسا
ثوی بحیث لیس حیث ایسا
متی متی حتی أتی علیه
من أین این ینتمی الیه
هل ساعد یصله فی کُم کم
کیف لا کیف مع الکیف یضم
فهل معی ذهن یعی یا المعی
مسیل سیل همع دمع مدمعی
اولویتهای کاری اصحاب دعوت و تبلیغ
اعلام آمادگی طلاب فارغ التحصیل را برای حمل بار مسئولیت علمی، ایمانی و قرآنی به ایشان، استادان و خانوادههای محترمشان تبریک میگویم و امیدوارم که توفیق الهی رفیق راهشان باشد.
همچنین از تمامی بانیان و برنامهریزان و مجریان این مراسم مبارک کمال تشکر را دارم و اجر جزیل را از خداوند منان برایشان خواستارم.
سخنانم رو با اشعار آغازین کتاب«الفضیله» سید عبدالرحیم مولوی عارف، متکلم وادیب قرن سیزدهم هجری کردستان آغاز نمودم. بزرگ مردی که همچون ستاره ای در آسمان آیین و ادب ومعنویت برگرفته از شریعت می درخشد، یاد او و تمامی عالمان و داعیان دعوت حق، راهیان راه انبیاء و سالکان صراط مستقیم را که با توسل به دو بال «توحید و تقوا» توفیق طیران در آسمان «ایمان و عمل صالح» را پیدا نمودند و ناصحانه و امانتدارانه پویندگان پرهیزکاری را با مسئولیتهای ایمانی و اسلامی خویش آشنا کردند و پرچمدار فکر و فرهنگ و تمدن اسلامی گشتند و هریک در میدانی و حوزه ای در برابر تمامیت خواهی و غارتگری حق ناپذیران و کارشکنی دوچهرگان، مجاهدانه مقاومت نمودند، گرامی می داریم و مغفرت الهی و سعادت ابدی را برای همه آن بزرگواران آرزو می نماییم.
به عنوان مقدمهای بر گفتارم به این موضوع اشارتی دارم که:
معرفت حقیقت و نقش و منزلت دین در گرو شناخت ماهیت، مسئولیت، و آغاز و انجام انسان و عنصر حیات و نگاهی اجمالی به نظام آفرینش و ارتباط میان این امور است.
برخلاف عنوان کتاب« انسان موجود ناشناخته» الکسیس کارل، انسان از منظر قرآن، نه اینکه موجود ناشناخته ای نیست، بلکه برای معرفت خویشتن و پدیدههای اطراف خود دارای ابزار شناخت و معرفت است و به تعبیر قرآن از«سمع، بصر وقلب» برخوردار میباشد. انسان هـــــمانگونه که بر پایــــــه قوانین و سنتهای الهی از نظر مادی، دورانی را طی میکند و در مسیر تکامل بدون دخالت خود گامهایی را بر میدارد و بعد از سپری نمودن دوران ( نطفه، علقه و مضغه ) و گذر از دوران جنینی به زندگی در این جهان گام مینهد و در آن مراحل کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و سالمندی را طی میکند. از طرف دیگر استعدادهای ذهنی، درونی و روانی او بر اساس آموزهها، الگوهای موجود، سیستم تعلیم و تربیت و فرهنگ و آداب رایج، رشد و نمو میکند و دارای شخصیت و هویت خاصی میگردد..
حیات و زندگی نیز که یکی از پایههای جهان بینی است، در جانداران به بطور عمومی به چهار شکل تبلور پیدا نموده و مینماید:
الف – حیات گیاهی، که دارای دو ویژگی «رشد و تولید مثل» میباشد.
ب – حیات حیوانی، که از سه ویژگی «رشد، تولید مثل و حرکت» برخوردار است.
ج – حیات انسانی، که دارای پنج ویژگی «رشد، تولید مثل، حرکت، علم و اراده» میباشد.
جهان هستی نیز با الهام از آیات قرآنی و تحقیقات علمی، تابع مجموعه ای از قوانین و سنتهای دقیق است و گردش زمین و ماه و خورشید و دیگر مجموعههای کیهان و تحولاتی مانند شب و روز و فصلها و رشد و نمو گیاهان و درختان و... بر پایه آن قوانین دقیق صورت میپذیرد.
با این نگاه اجمالی به انسان، حیات و هستی، به این نتیجه میرسیم که منهای بخش ذهنی، فکری و ارادی انسان، بقیه امور متعلق به او تقریبا به طور خودکار و سیستماتیک و برخاسته از اراده خداوند و به وسیله قوانین و سنتهای تغییر ناپذیراداره میشوند.
و ازآنجا که خداوند انسان را برای تحقق سه هدف:
1- عمران،سازندگی و بالندگی
-«هو أنشاکم من الارض واستعمرکم فیها» هود 16
2- عبادت، بندگی و اطاعت
-« وما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون» ذاریات56
3- خلافت، انجام مسؤلیتهای محوله از جانب خداوند.
-«انی جاعل فی الارض خلیفه» بقره30 آفریده است: - قیام و اقدام به سازندگی، بندگی و ماموریت الهی و همگامی با سیر حرکت حیات و نظام هستی - سیر تکاملی فکری، معـــــــــنوی و اخــــــــلاقی انسان به مجموعه ای از قوانین، بایدها و نبایدهایی که اصول و ثوابت آن لزوما همچون قوانین حاکم بر هستی و حیات باید استوار و تغییر ناپذیر باشـــــــند نیازمند است.
از آنجا که تواناییهای قانونگذاری و تشریع انسان برای خود تحت تأثیر شدید محدودیتهای زمانی، مکانی و متأثر شدن از عواملی مانند نوع خاص تعلیم و تربیت، فرهنگ، نژاد، گرایشها و منافع و مصالح قرار دارد و لزوما نمیتواند قوانین و رهنمودهای اصولی را با توجه به گذشته، حال و آینده ارائه دهد. و بارها در تاریخ حیات بشری چنین چیزی را تجربه نموده و به شکست و بن بست و گاهی به فاجعههای وحشتناک انجامیده است. در نتیجه این خداوند علیم و حــــکیم است که بر اساس علم و حکمت و تدبیر خویش رهنمودهایی کلی و ثوابت لایتغیری را به عنوان دستور العملهایی در جهت رشد و تکامل فکری، معنوی،اخلاقی، عملی و ارادی انسانها فرا راه ایشان نهاده و در کنار آن رهنمودهای کلی و ثوابت لا یتغیر،احکام جزئی و دستور العملهای متغیری را برای پاسخگویی به تحولات مختلف و پدیده-های جدید وهمراهی با سیر تکاملی حیات بشری مقرر نموده اسـت.
آن رهنمودها و دستورالعملهای اسلام، از آنجا که برخاسته از علم و تدبیر و حکمت مطلق بری از عیب و نقــــــص خـــــداوند میباشند به تمام معنی با ساختار شخصیتی انسان و تعامل او با دیگر انسانها و پدیدهها، سازگاری و هماهنگی تام و تمام دارند. و انسان را با سیر، حرکت و تکامل مادی و معنوی آفرینش همراه و همگام میگردانند.
اما خداوند علیم و حکیم در راستای تحقق علم و حکمتش انسانها را در دو راهی یکتاپرستی و چند خدایی، حق و باطل و خیر و شر قرار داده و آزادی انتخاب یکی از این دو راه را به ایشان داده است. و در برابر داعیان توحید،ایمان، حق و خیر، منادیان شرک،کفر، باطل و شر حضور قوی داشته و دارند به ویژه در دنیای امروز از پیشرفته ترین تکنیکها و ابزارهای به ویژه وسایل ارتباط جمعی جهانی بهره میگیرند. و همانگونه که خداوند میفرماید:
ـ« یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (208) البقره
ابلیسیان آزمند و شیاطین شراره بدست برای گمراه گردانیدن انسانها با طرح و برنامههای از پیش تهیه شده عمل میکنند، که به صورت بسیار خلاصه برداشتی را که امام ابن القیم در کتاب اغاثه اللهفان از این آیه دارند حضور شما ارائه میشود.
دامهای شیاطین جن و انس
خـداوند بار مسئولیت حاکمیت بخشیدن به شریعتش را در عرصههای زندگــی فردی، اجتماعی، عمران و آبادانی بردوش انسان نهاده است تا زمینههای لازم را برای «امنیت وآزادی و عدالت و پیشرفت» در جامعه فراهم نماید و الگویی الهی را برای بشریت تشنه معنویت و عدالت ارائه دهد.
گام نهادن در این راه،گام نهادن در راه عبــودیت خــداوند و رهایی از هـمه بندگیها و قید و بندهای دست و پاگیر و حرکت در مسیر تکامل و تعالی و سعادت همه جانبه دنیوی و اخروی است.«عبودیتی» که جزبا «استعانت» از معبود منان، توسل به هدایت قرآن و راهکار رسولان (ع) و بهره گیری از سنتـها، اسـباب و قوانین حـاکم بر نظام هستی و روابـط اجتماعی امکان پذیر نیست.و در مسیر صراط مسـتقیم جز با عبور از مـوانع « خودکامگی فرمانروایان و فریبکاری فریاد رسان» و «رغـبت» به رحـمت خداوند و «رهبـت» از عذاب او نمی تـوان به نعمت سـربلندی دنیا و سـعادت عقبی دسـت یافت و از ستم گردنکشان و گمراهگری گمراهان رهایی یافت.
ابلیسیان پیدا و پنهان برسر هر راهی برای گمراهی راهیان راه انبیاء مینشینند و با بهره گیری از شگرفترین شگردها شیطنتشان را نشان میدهند و با بهره گیری از کاراترین ابزارها «بصر، بصیرت، عقول و قلوب» انسانها را «تار و بیمار» مینمایند و در جهت دستیابی به این هدف سیاستها و دامهایی دور اندیشانه ای را برسراه ایمانیان و یکتاپرستان میگسترانند.
که بسیار خلاصه به برخی از آن برنامهها با اقتباس از برداشت امام ابن قیم از آیه ای که خوانده شد اشاره مینمایم.
گام اول : الحاد وانکار وجود خداوند
چنانچه شیاطین پیدا و پنهان بتوانـند انـسانی را به انکـار وجود خداوند وادار نمایند، و نظام هستی را طبیعی و حرکت جهان را بی هدف و بی سرانجام جلوه دهند، و انسـانهای محروم از دانش و اندیشه را به دنبال خیالبافیها و اندیشههای غیر علمی خود بکشـانند، در واقع آنـان را در اولین گام به دام انداخته ومانع تزکیه، تکامل و سعادت آنان شده اند. امـا کـسانی که با بهره گیری از علم و خردورزی در آیات مشهود، قـدرت و حـکمت معبود، موجود در آفاق و انفس بیندیشند، و به«نظم» و هدفداری و هـماهنگی میان پـدیـدهها پی ببرند، و آیات مکتوب در قرآن و سنت خاتم پیامبران را چراغ راه خود نمایند، از این طرح و دام شیاطین جن و انس عبور میکنند و مرحله مهمی را پشت سر میگذارند.
گام دوم : چند خدایی و بدعتگزاری
برای عالمان و ایمانداران بسیار روشن است که همه احکام شریعت پیامبران بـرای تامیـن خـیرومصلحت فردی‘ اجتـماعی ‘ معـنوی ‘دنیـوی و اخـروی انسانها فرود آمده و اصول و کلّیات ثابت آن با توجه به ماهیتشان هیچگاه هدایتگری خود را ازدست نمیدهند و کهنه نمیشوند. ازطرفی فروع و جزئیاتش از طریق اجتهاد جمعی و تحقیق کارشناسی باتوجه به تفاوت زمان، مکان و اوضاع و اشخاص قابل تغییر و تفسیر اند و میتوانند به تمامی پرسشهای نوین در تمامی ابعاد زندگی پاسخگو باشند.
امّا اگر افرادی ضعیف الایمان یا فریب خورده بیگانگان برخی از احکام ثابت دین را اضافی یا غیرکافی گمان کنند و شریعت را در اصول و مبانی محتاج به قوانین شرق و غرب بشمارند، در واقع پایشان در دام دوم شیاطین گیر افتاده است و از حرکت در صراط مستقیم باز میمانند.
امّا اگر به قوانین فرود آمده از جانب خداوند آگاه به پیدا و پنهان و اشیاء و انسان ایمان بیاورند، و آنها را بی نیاز از زیاده و نقصان بدانند و کسی و چیزی را در قانونگذاری و عبودیت و استعانت با شریعت شریک ننمایند‘ دام دوم شیطان را با موفقیت طی کرده اند.
گام و دام سوم : گناهان وجرمهای بزرگ
شیاطین آشکار و نهان برای جلوگیری از رشد و حرکت انسان از هیچ تلاشی کوتاهی نمیورزند و این بار دام دیگری را در مسیرشان قرار میدهند. و آنان را به کسب«مال، مقام، ثروت و شهوت» از طریق معصیتهایی مانند: تکاثر طلبی، خودکامکی و طمع به ثروت و حرمت دیگران، دین فروشی و آدم کشی و... وسوسه میکنند.
اما چنانچه اشخاصی با پشتکار و ابتکار به مال و مقامی دست یافتند و آنها را « امانت و مسئولیت» دانستند و برای گسترش «عدالت و سعادت و امنیت» مورد استفاده قرار دادند، مرحله مهم دیگری را طی نموده و شیاطین را در این مرحل نیز ناکام نموده اند.
گام و دام چهارم: عادت دادن به گناهان کوچک
شیاطین واعوان وانصار شان تلاش میکنند انسانی را که تا به این مرحله پیش آمده و به وجود خداوند ایمان آورده وکسی وچیزی را در صفاتی و تصرفاتی که خاص او هستند شریکش نگردانیده واز بدعت در اصول شریعت وگناهان کبیره پرهیز نموده است.دچارغرور وغفلت کنند واو را به گناهان کوچک عادت دهند.تا از این راه بتوانند با بیشتر شدن گناهانش وبه مرور زمان او را به عقب برگردانند.
اما اگر او گناه را همچون سم و ویروسی خطرناک نگاه کند، وسلامت ایمانی واخلاقی خود را با«استعانت» از «صبر وصلاة» تضمین نماید،باز شیاطین دامی دیگر را برسر راه سلوک ایمانی او قرار میدهند.
گام و دام پنجم:افراط در کارهای مباح
هیچگاه شیاطین و ابلیسیان قسم خورده اهل ایمان به حال خود رها نمیکنند و این بار نیز از دام و برنامه ضایع نمودن عمر آنها درشب نشینیها ‘گردشها ی بی هدف، ساز و آواز و مطالعه ی کتابها، مجلات و تماشای فیلمهای و سایتهای بی فایده و گاهی بیمارکننده هدرمیدهند، تا بدین وسیله مانع رشد و تکامل مادی و معنوی آنها بشوند.
اما چنانچه اهل ایمان به ارزش و اهمیت عمر خود آگاه باشند و بر اساس برنامه ریزی در امور مهم و مفید و گاهی هم در ورزش و تفریح سالم آن را به کار گیرند و از این دام شیاطین نیز رهایی یابند،سبکبال در آسمان ارزشهای ایمانی ‘ اخلاقی و زندگی سالم و سازنده پرواز خواهند نمود.
گام و دام ششم : برهم زدن اولویتها در التزام به مسئولیتها
چنانچه انسانهای اندیشمند و آگاه هر یک به فراخور موقعیت اجتماعی خود به مسئولیتهای متعلق به معاش و معاد مشغول شوند و ارزش عمر خود را دریابند، شیاطین این بار نیز بسیار زیرکانه دامی دیگر را در راه حرکت و تکامل آنها قرار میدهد.
این دام دام بسیار خطرناکی است که غالباً عالمان، داعیان و حاکمان بدان مبتلا میشوند و برای برهم زدن و اختلال در برنامه ریزیهای فردی‘ اجتماعی ‘ مادی و معنوی. آنان تلاش می کنند که جایگاه « مهم و مهمتر» را تغییر دهند، و به اصطلاح اصولیها « تحسینیات » را بر « حاجیات » و «حاجیات » بر «ضروریات» مقدم بدارند. وبا پرداختن به کارها و امور مهم، مسئولیتها و کارهای مهمتر را به دست فراموشی بسپارند.
اما چنانچه اهل ایمان مسئولیتها ی فردی , اجتماعی , مادی و معنوی خود را زمان بندی نمایند، و اولویتها را مراعات و مهمتر را بر مهم مقدم بدارند. مرحله ی بسیار حساس و سرنوشت سازی را با موفقیت پشت سر نهاده و دست آوردهای ایمانی و اجتماعی فراوانی را به دست خواهند آورد.
با توجه به اهمیت موضوع با بهره گیری از دانش و تجربه عالمان و مصلحان به رئوس اولویتهای علمی و عملی اصحاب رسالت و دعوت اشاره ای گذرا مینمایم.
1- مقدم داشتن «اصول و کلیات» بر« فروع و جزئیات»
2- اولویت دادن به « فرائض و واجبات.» در برابر «نوافل و مستحبات »
3- تکیه نمودن برمسایل« اتحاد و الفت»آمیز و پرهیز از امور« اختلاف و نزاع» برانگیز.
4- اهتمام به« معنی و ماهّیت»در مقابل « شکل و هیئت» عقیده و عبادت.
5- در پیش گیری « اعتدال و وسطیت» در برابر« افراط و تفریط و خشم وخشونت».
6- اولویت به «آسانگیری و سهولت» بجای «سختگیری وایجاد نفرت»
7- اهتمام به « اجتهاد جمعی و تجدید» در برابر«فتاوای فردی و تقلید»
8- اولویت دادن به« مباحثات علمی» در مقابل « مجادلات کلامی»
9- اهتمام به «اندیشه و نو آوری» در برابر« احساسات و دنباله رویی ».
10- اولویت دادن به«تحمل وکنار آمدن» با مخالفان در برابر«تعصب وتحقیر» آنان.
11- اهتمام به « تعلیم و تربیت محبت برانگیز» در مقابل« فتاوا و روایات فتنه انگیز»
12- فرود آمدن از آسمان «خیالات رویایی»، بر روی سرزمین «واقعیات زندگانی»
13- اولویت دادن به « کیفیت» در مقابل « کمیت » در کار و عبادت
14- پرهیز از «تکبر» و انانیت و توجه به« تواضع» و اخوت.
15- اولویت دادن به برنامه ریزی برای «حال و آینده» و کاستن از افتخار به « تاریخ وگذشته»
16- اولویت دادن به کار « اجتماعی و فرهنگی» بر مسائل « سیاسی و روزمرگی»
17- پرهیز از «اظهار نظرهای اختلاف برانگیز » و اهتمام به « آراء انتقادی» سازنده و الفت آمیز.
18-« محبت با ایمانیان و پیروان صادق دیگر ادیان» و «مجاهدت و مقاومت» علیه تجاوزگران.
19- اولوبت دادن به «رسالت جهانی تمدن اسلامی» بر رویکردها و باورهای« محلی و منطقه ای»
20- اولویت دادن به « محاسبه ی نفس» در مقابل بیماری « اعجاب به نفس »
دام و گام نهایی: اذیت و آذار و کشتار
شیاطین پیدا و پنهان در این گام آخر با تحریک جنود خویش و در راس آنها طواغیت و قدرت پرستان خداناپرست وستمکاران سیاه دل ودنیا ومقام پرستان را برای رویارویی با اهل ایمان بسیج مینمایند، و به سرکوبی، فشار و زندان، اذیت وآزار وگاهی قتل وکشتارشان دست میزنند.
هیچ انسانی حتی پیامبران راه نجاتی از این ستم و سرکوبی ندارند و تنها راه استعانت از صبر و صلاه و التزام به جهاد و مقاومت همه جانبه بر اساس مشورت و حکمت است و بس.
و در نهایت تلاشهای ابلیسیان در مقابل صبر وصلابت اهل ایمان وامید به رحمت، نصرت ورضایت خداوند بی حاصل خواهد بود.
«ویأبی الله الا أن یتمّ نوره ولو کره الکافرون »
از صبر و حوصله شما بسیار سپاسگزارم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
نظرات