کتاب «برنامه ریزی برای حرکت‌های زن عربی ... تحولات یک قرن» مجموعه‌ای از تحلیل‌های بی‌نظیر را عرضه می‌کند که بر تحلیل ایدئولوژیک و عملیاتی فعالیت‌های تشکیلات رسمی و غیر رسمی زنان در سراسر کشورهای عربی همراه با تاکید بر برخی کشورها به طور خاص مانند: مصر و سوریه و اردن و یمن پرداخته است و نیز به بیان تشکل‌های عربی در خارج مانند: تشکلهای فعال در آمریکا اشاراتی داشته است. 

واین کتاب - که مجموعه‌ای از محققین عربی وآمریکایی آن را تالیف کرده و خانم «ناوار حسن» و «بارنیل ارینفولدت» از دانشگاه آمریکایی در قاهره آن را بازنویسی کرده‌اند – قرائتی نو را عرضه می‌نماید که سعی در کشف ریشه‌های حرکت‌های زنانه عربی دارد وتحولات آنها را طی قرن گذشته بررسی می‌کند. 

و در فصل ویژه مصر که «لیزلی لویس» – استاد دانشگاه کالیفورنیا و پژوهشگر مرکز تحقیقات زنانه که وابسته دانشگاه آمریکایی قاهره است- آن را تحت عنوان «تشابه و تفاوت در جنبش‌های زنان قرن گذشته» نوشته است؛ مجموعه‌ای از اوهام و تصورات نادرست مربوط به فعالیت زنان در مصر را برملا می‌سازد که مدتی بر سر زبانها جاری بوده و بارزترین آنها باور شایع در جوامع غربی مبنی بر اینکه زنان مسلمان باورهای اسلامی متشددی را پذیرفته‌اند و اینکه آنها با سرکوب و فشار از سوی شوهران و پدران و حتی عادتها و عرفهای اجتماعی روبرو هستند؛ ولی بررسی‌های میدانی عکس این باور را ثابت می‌کند.

خانم لیزلی می‌گوید که وی با بعضی از زنان مصری ملاقات کرده و از آنها در مورد حقوق زن و مشارکت در زندگی روزمره سوال کرده است و به این نتیجه رسیده‌ است که بر خلاف تصور رایج در میان غربی‌ها در این مورد که زن مسلمان با توجه به لباس و پوشش اسلامی به شکل زیاده از حد محافظه کار می‌باشد – اما واقعیت این است که در اولین برخورد غیر منتظره متوجه شده ‌است که این زنان متاثر از میراث جنبش‌های زنان هستند و  همچنین افق‌های مربوط به حقوق زن به شکل ریشه‌ای به مرور زمان در بافت جامعه مصری ذوب گشته به طوری که سخن در مورد آن کاملا طبیعی به نظر می‌رسد.

نویسنده بعد از تعاملی با مجموعه‌ای از زنان که داشته است می‌افزاید: عامل مهمی که این زنان را وادار به مطالبه حقوق خود واداشته است، قرآن و حدیث شریف و سنت نبوی می‌باشد و این همان مساله‌ای است که مشخص می‌کند تفاوت کوچکی بین این زنان عادی و متدین و بین آنهایی که به عنوان زنان فعال اجتماعی شناخته می‌شوند، وجود دارد.

 

نویسنده در بررسی کلی این پدیده نگاهی به نقش‌ زنان مصری و فعالیت‌های آنان در عصر حاضر و در عصور گذشته داشته است. 

در آغاز قرن گذشته و طی دهه‌های قبل از انقلاب 23یولیو 1952 تلاش‌ها و فعالیت‌های زنان در جهت مشارکت بیشتر زنان در زندگی اجتماعی و فعالیت عمومی بوده است. در سال 1928 جماعت اخوان مسلمین توسط حسن البنا تاسیس شد و جماعت نگاه جدیدی را عرضه نمود که در آن با تاکید بر ارزش‌ها و اخلاق اسلامی در تمامی زمینه‌ها می‌توان فساد را ریشه کن نمود، و در آن مدت خانم زینب غزالی ظاهر شد که تلاش نمود مشارکت زن در جماعت اخوان المسلمین را نهادینه کند و رابطه‌ی زنان مسلمان را تاسیس نمود و در ابتدا بر نقش زن به عنوان مادر و مربی که نسلهای آینده توسط آن هدایت می‌یابند، تاکید نمود. 

پس از آن غزالی در جهت فعال نمودن نقش زن در جامعه تلاش نمود اما درعین حال نسبت به تلاش‌های بسیاری از حرکت‌های زنانه که در پی تاسیس فرهنگ زن غربی در مصر بودند، محتاط بود به گونه‌ای که غزالی ندای احترام حقوق زن را در راستای تکامل عرف‌های اجتماعی و دینی محافظه کار، می‌دانست و آنها را در تضاد با آن تلقی نمی‌کرد.

دهه پنجم قرن گذشته شاهد تحولات زیادی بود، به طوری که زندگی سیاسی به زندگی سوسیالیستی عربی و قومی مبدل گشت و سیاست حکومت به سمت تشکیل دولت زنان پیش رفت که مبتنی برجمع آوری و یاری جستن از بسیاری از زنانی بود که نقش فعال در زندگی روزمره عامیانه داشتند تا جایی که زن به پست‌های اداری دست یافت و خانم «راویه عطیه» اولین زن منتخب در سال 1957 به مجلس راه یافت. 

و در مقابل با وجود همه این تحولات هیچ گونه تلاشی در راستای بهبود وضع زن وحمایت از آن و ارج نهادن به جایگاه وی در درون خانواده صورت نمی‌گرفت و در عهد رئیس سابق مصر انور سادات تغییر مهمی رخ داد به طوری که نظام سوسیالیستی در مقابل فکر اسلامی پذیرفته شد و این امر بر کار و فعالیت زن بویژه در سایه پیروی از سیاست دگرپذیری اثر فراوان گذاشت.

اما در زمان حکوت رئیس سابق مصر – محمد حسنی مبارک - حمایت دولت از ملت کم شد و این امر به رشد و توسعه شبکه‌های همکاری اسلامی منجر شد که در قالب برپایی مراکز فرهنگی اسلامی خود و مراکز درمانی و مدارس  خود را نشان داد و مردم به این باور رسیدند که دیگر نمی‌توان به دولت اعتماد کرد و چاره را در اسلام و موسسات اسلامی دیدند و حرکت زنان در این فاز وارد عمل شد.

در آن زمان تعدای از جنبش‌های زنان ظاهر شدند که اصولی اسلامی را سرآغاز حرکت خود قرار دادند و خواستار حقوق زنان شدند. در این میان خانم «صافیناز کاظم» نویسنده معروف  اصولی اسلامی  زا برای جنبش خود اتخاذ کرد و منادی آزادی و حقوق زن، کاهش فاصله طبقاتی بر اساس تبعیض جنسیتی بود. وی تاکید داشت که تمرکز بر حقوق زن در اسلام می‌تواند به عنوان عامل اساسی آزادی زن در جامعه باشد.

همچنین «نوال سعداوی» به عنوان یک پزشک و فعال سیاسی و نویسنده بر بُعد دیگری که عبارت از سرکوب جنسیتی زنان بود، تاکید داشت و با همکاری وزارت بهداشت پژوهشی را روستا و مناطق حاشیه‌ای شهرها انجام داد که میزان سلامتی زنان از جنبه روحی و جسمی نشان می‌داد و عملا توانست نتایج قابل توجهی را بدست آورد تا اینکه در سال 1972 کتابی تحت عنوان «زن و جنسیت» تالیف نمود که موجب شد جایگاه خود را در وزارت بهداشت از دست بدهد؛ زیرا  در آن کتاب با عرفها و باورهای اجتماعی راسخ در جامعه و برگرفته از آموزه‌های دینی مخالفت نموده ‌بود و در معرض حمله‌های شدیدی از جانب مردم قرار گرفت و متهم به ترویج بی‌بند و باری و حرکت علیه آداب و رسوم دینی شد و باعث شد تا جریان دینی سنت‌گرا در مصر از این مساله استفاده کند و عموم حرکت‌های زنانه را برای پیوستن به حرکت آزادی جنسی دعوت می‌نمود. 

نتایج بررسی‌ها نشان می‌داد که بین جنبش‌های زنان و دین اسلام از دیرباز تا به امروز رابطه‌ی محکمی وجود داشته و هر دو به عنوان دو عامل تغییر اجتماعی که گاهی در رقابت با همدیگر و گاهی در راستای همدیگر حرکت می‌کردند.

حرکتهای زنانه همیشه سکولار نبودند و برای تحقق اهدافشان بر سکولاریزم تکیه نمی‌کردند، بلکه اسلامگرایان و فعالان دینی به بسیاری موارد از این قبیل توجه می‌کردند از جمله بهبود وضع اجتماعی زنان و توجه به نقش فعال زن در جامعه علاوه بر خانه داری.

امروزه کشمکش بین  قدرت‌های موافق و مخالف(که خواهان بازگشت زن به منزل هستند) شکل گرفته‌است به طوری که بعضی‌ها موافق فعالیت زن در امور زندگی واشتغال وی به اموری از قبیل سیاست و اقتصاد و خدمت به جامعه هستند در حالی که بعضی دیگر زنان را تشویق به ماندن در منزل و بر نقش زن در منزل تاکید می‌نمایند و سعی در منضبط کردن حضور آنها در میان مردان می‌نمایند.

بسیار واضح است که با وجود افزایش بار اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و هم‌چنین فقر، که به شکل زیادی بر زندگی زن و خانواده او تاثیر دارد و با وجود فشارهایی که از توان و اراده زنان می‌کاهد با این وجود این زنان هم‌چنان به عنوان عاملی فعال در تغییر حیات خود و دیگران فعالیت‌شان را ادامه می‌دهند.