به قلم: دلیر عباسی

اهل کتاب در قرآن
تفسیر آیه‌ی 82 سوره‌ی مائده

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَاناً وَأَنَّهُمْ لا یسْتَکْبِرُون یعنی: (ای پیامبر!) خواهی دید که دشمن‌ترین مردم برای مؤمنان، یهودیان و مشرکانند، و خواهی دید که مهربان‌ترین مردم برای مؤمنان، کسانی اند که خودرا مسیحی می نامند، این بدان خاطر است که در میان مسیحیان، کشیشان و و راهبانی هستند که (به سسب آشنایی با دین خود و خوف از خدا، از شنیدن حق سر باز نمی زنند و در برابر آن) تکبر نمی ورزند [1]
این آیه به اوج دشمنی یهودیان نسبت به مؤمنان اشاره دارد و یهودیان را دردشمنی با مسلمین ،همانند مشرکین معرفی می‌نماید و نیز بیان می‌دارد که گروهی از مسیحیان و مخصوصاً کشیشان و راهبانشان مهربان‌ترین مردم نسبت و مؤمنان هستند. اما ‌بینیم این گروه از مسیحیان که قرآن آن‌ها را مدح و ستایش می‌نماید چه کسانی هستند. و چه ویژگی‌های دارند؟
امروز مسیحیان، خصوصاً راهبان کلیساها با برداشت غلط از این آیه ،اینگونه به مردم می‌فهمانند که ما نزدیک‌ترین گروه به مسلمانان هستیم؛بدین طریق عوام فریبی می‌نمایند و چه بسا مشاهده می‌شود که مسلمانان ناآگاه از سر خودشیرینی ،آیات فوق را بر راهبان نصاری در این عصر می‌خوانند وآن‌ها رانزدیک‌ترین دوستان خود ،به شهادت قرآن معرفی می‌نمایند. عجیب‌ترآنکه در میان برخی از حاملان پرچم علم و دانش نیز که خود را به لباس زیبای علما مزین نموده و در مراکز بزرگ اسلامی و منابر رسمی و حکومتی فعالیت دارند، همچون اشتباهی رخ داده است و بعضاً ناآگاهانه و گاهی عامدانه و آگاهانه همچون برداشت غلطی را از آیه مذکور ارائه داده‌اند.
و چه بسا گمان می‌برند که با اظهار و دوستی در برابر مسیحیان می‌توانند به دین خدا و امت اسلامی خدمتی کرده باشند؛ اما چه می‌شود کرد که عصر، عصر تزویر و تحریف است و حتی تفسیر قرآن هم از این بلای زمانه در امان نمانده است.
برای فهم صحیح آیه بایدآن را با مجموعه آیات بعد ازخودش بررسی نمود ؛چرا که آیات بعدی ویژگی مسیحیانی که مصداق آیه هستند را بیان می‌دارند.
قرآن ویژگی این مسیحیان را اینگونه بیان می‌دارد : ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَاناً وَأَنَّهُمْ لا یسْتَکْبِرُونَ * وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْینَهُمْ تَفِیضُ مِنْ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنْ الْحَقِّ یقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ * وَمَا لَنَا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنْ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَنْ یدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِینَ * فَأَثَابَهُمْ اللَّهُ بِمَا قَالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ * وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیاتِنَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِیعنی: (ای پیامبر!) خواهی دید که دشمن‌ترین مردم برای مؤمنان، یهودیان و مشرکانند، و خواهی دید که مهربان‌ترین مردم برای مؤمنان، کسانی اند که خود را مسیحی می نامند، این بدان خاطر است که درمیان مسیحیان،کشیشان وراهبانی هستند که (به سبب آشنایی با دین خود و خوف از خدا، از شنیدن حق سر باز نمی‌زنند و در برابر آن) تکبر نمی‌ورزند. * و آنان هر زمان بشنوند چیزهایی را که بر پیغمبر نازل شده است (از شنیدن آیات قرآنی متأثر می‌شوند و) بر اثر شناخت حق ودریافت حقیقت، چشمانشان را می‌بینی که پر از اشک (شوق) می‌گردد (و زبانشان به دعا باز می‌شود و) می‌گویند: پروردگارا! (به تو و پیغمبران تو و همه‌ی کتاب‌های آسمانی و بدین آیات قرآنی) ایمان داریم (و خویشتن را در پناه تو می‌داریم) پس (ایمان ما را بپذیر و) ما را از زمره‌ی (امت محمدی که) گواهان بر مردم در روز رستاخیزند) بشمار آور.* ما چرا نباید به خداوبه حقیقتی که (توسط محمد) برای ما آمده است، ایمان نیاوریم؟! و حال آنکه (راه صواب نمایان و حق بی پرده عیان است) امیدوارم که پروردگارمان ما را با صالحان (به بهشت جاویدان) ببرد.* پس خداوند در برابر اعترافشان (به حق) باغ‌های (بهشت را) به عنوان پاداش بدیشان میدهد که در زیر (درختان) آن جویبارها روان است و آنان جاودانه در آنجا می‌مانند، و این جزای نیکوکاران (چون ایشان)است.* و کسانی که کافر شوند وآیات ما را تکذیب کنند، آنان دوزخیانند.[2]
بنابراین، مسیحیان که مورد ستایش خدا قرار گرفته‌اند دارای ویژگی‌های زیر هستند:
• کسانی که کشیشان و راهبان آگاه مسیحی هستند
• تکبر و غرور به خود راه نمی‌دهند «لایستکبرون»
• کسانی که به آیاتی که برپیامبر (ص) نازل شده‌اند، گوش جان می‌سپرند و چون آن را می‌شنوند به حقانیت آن پی می‌برند و می‌دانند که از جانب خداوند عالمیان است .
اینان کسانی بودند که چون آیات قرآن را می‌شنیدند، اشک بر چشمانشان جاری می‌گردید. و چون به حقیقت این قرآن پی می‌برند، فرمان بردار و تسلیم آن گشته و مسلمان می‌شوند.
پس ایمان می‌آورند و دست دعا بلند می‌کردند و ندا می‌دادندکه : رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ یعنی: پروردگارامارا از زمره ی گواهان قرار ده و می‌گویند: وَمَا لَنَا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنْ الْحَقِّ یعنی: ما چرا نباید به خدا وحقیقتی که برای ما آمده، ایمان نیاوریم. و آرزو می‌کنند که: وَنَطْمَعُ أَنْ یدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِینَ یعنی: و حال امیدواریم که پروردگارمان ما را با صالحان به بهشت ببرد.
خلاصه اینکه اینان کسانی هستند که غرورشان مانع از آن نشده که حقیقت را نپذیرند ؛فلذا اسلام را پذیرفته، ایمان آورده‌ و از خاتم پیامبران(ص) پیروی نموده‌اند. حال مشخص می‌شود که آیا مسیحیان امروزه می‌توانند مصداق این آیه واقع شوند یا خیر؟ ؛کسانی که علاوه بر اینکه اسلام نیاورده، با اسلام و مسلمین سر دشمنی هم دارند، حق را دریافته‌اند اما از سر غرور و تکبر آن را نمی‌پذیرند، و حتی کتب آسمانی خویش را هم تحریف نموده و به شرک و بت پرستی روی آورده‌اند؟!
شأن نزول آیه: در رابطه با سبب نزول آیه علماء اتفاق نظر دارند که این آیات در شأن مجموعه‌ی مشخصی‌ از مسیحیان نازل گردیده‌اند که مسلمان گشته و از پیامبر اسلام پیروی و تبعیت نمودند.
ابن جریر و ابن حاتم و ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده‌اند که چون مسلمانان به رهبری جعفر ابن ابی طالب به حبشه مهاجرت نمودند،قریش گروهی را به سوی نجاشی فرستادتادربرگرداندن مهاجران به مکه ،آنان را یاری دهد.واز آنجا که از مسلمانان مهاجر بسیار غیبت کردند ، نجاشی از مسلمانان خواست که حاضرشوند تا آنان را باوفدقریش رودرروگرداند.هنگامی که مسلمانان داخل شدندوسلام نمودند، مشرکین مکه گفتند: ای پادشاه بزرگ ! متوجه شدی که ما راست می گفتیم؛مگرندیدی که آن ها آنگونه که شایسته وبایسته است از توسلام نکردندومراسم تعظیم را در مقابل شما به جای نیاوردند!نجاشی خطاب به آنان گفت: چه چیزی مانع از آن شدکه همانند مسیحیان ازمن سلام نکنید؟ جواب دادند :ماهمانند بهشتیان وملائک خدا برتوسلام کردیم؛سپس ازآن هاپرسید: نظردوستتان محمددر باره ی عیسی ومادرش مریم چیست؟گفتند: اومی گوید:عیسی بنده وفرستاده ی خداوکلمه وروح اوست که آن را به مریم القاء فرمودودر مورد مریم نیز می گوید: اودوشیزه ای پاک وگرامی بود. سپس نجاشی تکه چوبی را از زمین برداشت وگفت:عیسی به اندازه ی این تکه چوب از آنچه دوست شما می گویدبیشتر ندارد.مشرکان ناراحت شدندو چهره اشان تغییر کرد؛سپس نجاشی گفت: آیا می توانید آیاتی را که بر اونازل شده برایم تلاوت کنید؟ جعفر ابن ابی طالب درحالی که راهبان ودیگر مسیحیان به صف ایستاده بودند، آیاتی چنداز قرآن را تلاوت نمود.به محض تلاوت آیات ،برخی از آنان به حقیقت قرآن پی برده و اشک ازچشمانشان جاری شد؛ ولذااین آیات در شأن آنان نازل گردید.
نسائی وابن جریر از عبدالله بن زبیر روایت کرده اند که گفت:«این آیات در موردنجاشی ویارانش نازل گردیده اند.»«عطاء» نیز گفته : «مصداق آیه گروهی از مردم حبشه بودندکه بعداز هجرت مسلمانان بدانجا ایمان آوردند.» وسعیدابن جبیرمی گوید:« آنان فرستادگان نجاشی بودندکه آنان را نزد پیامبر(ص) فرستاد تا وی را از اسلام آوردن خود وقومش مطلع گردانند.» قتاده هم گفته :« اینان مردمانی از اهل کتاب بودندکه برآیین حق حضرت عیسی باقی مانده بودند، هنگامی که محمد(ص) مبعوث گردید،وی را تصدیق کردندوبه اوایمان آوردندواعتراف نمودند که آنچه بر پیامبر نازل شده، حق وازسوی خداوند عالمیان است؛ لذا خداوند به خاطر این ویژگی اشان آنان را ستایش فرمود.» همه ی این اقوال درجلد 3 الدر المنثور، صفحه ی 139 ـ 129‌ذکرگردیده اند.
درپایان می توان نتیجه گرفت که مصداق آیات فوق نمی تواند هر آن کسی باشد که ادعای مسیحیت می کند.



ارجاعات:

[1]- قرآن کریم، سوره‌ی مائده، آیه‌ی 82.
[2]- قرآن کریم: سوره‌ی مائده، آیه‌ی 82 – 86.