دلیر عباسی
تفسیر آیهی 56 سورهی قصص:
إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ یعنی:(ای پیغمبر!) تو نمیتوانی کسی را که بخواهی هدایت ،ارمغان داری (و او را به ایمان، یعنی سر منزل مقصود و مطلوب برسانی) ولی این تنها خدا است که هر که رابخواهد هدایت عطا مینماید ، و بهتر میداند که چه افرادی (بر طبق حکمت و عنایت یزدان و برابر اندیشه انسان ، سزاوار پذیرش ایمان بوده و به سوی صفوف مؤمنان) راهیابند.[1]
چه بسا کسی از سر دلسوزی و احساس مسئولیت، دیگری را به دین خدا فرا میخواند و با نصایح و موعظاتش او را به پذیرش و یا التزام به برنامهی اسلام تشویق میکند یا اینکه در جلسهای به کسی که مشغول انجام گناهی چون غیبت است تذکر میدهد. شخص مخاطب یا شخص ثالثی در جواب دلسوزی و احساس مسئولیت داعی میگوید: بیجهت خود را به زحمت نیانداز!! خداوند برای تبلیغ دین خود و هدایت دیگران نیازی به زحمت شما ندارد اگر بخواهد ما را هدایت میکند و اگر نخواهد، هر چه هم تلاش کنی بیفایده است! اگر هم باور نداری به این آیهی قرآن توجه کن که میفرماید:إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ یعنی: تو هر کسی را خواستی نمیتوانی هدایت کنی و با برداشت نادرست از آیه مانع دعوت الی الله و امر به معروف و نهی از منکر میشوند. برای درک بهتر معنای واقعی آیه لازم است به سبب نزول آیه اشارهای داشته باشیم.
سبب نزول آیه:« مسلم از سعید بن المسیب و آن هم از پدرش روایت کرده که هنگامی که ابوطالب در حال احضار بود پیامبر (ص) نزد او آمد و ابوجهل و عبدالله ابی امیة بن مغیره را نزد او یافت. پیامبر(ص) فرمود:ای عمویم بگو:« لا اله الا الله» تا با گفتن این جمله به مسلمان بودنت نزد خدا شهادت دهم. ابوجهل و عبدالله بن ابی امیه گفتند:ای ابوطالب! آیا میخواهی در این آخر عمری از کیش پدرانت بر گردی؟ چندین بار پیامبر از او خواست شهادتین را بر زبان جاری کند و بلافاصله این دو نفر او را منع میکردند تا اینکه در نهایت حرف آندو را گوش داد و گفت: «من بر دین عبدالمطلب ماندگارم» و از اسلام آوردن ابا ورزید.
به دلیل این که ابوطالب بزرگترین یاور و پشتیبان پیامبر(ص) بود، حضرت(ص) حیفش آمد که ابوطالب کافر از دنیا برود و به خاطر این موضوع بسیار ناراحت گردید و گفت:«امّا و الله لَاَسْتَغْفِرَنَّ لکَ ما لم اُنْهَ عنکَ» یعنی:«به خدا قسم مادامی که از این کار نهی نگردم، برایت طلب مغفرت میکنم.» سپس این آیه در شأن ابوطالب نازل شد که: مَا کَانَ لِلنَّبِی وَالَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَلَوْ کَانُوا أُوْلِی قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ یعنی:پیغمبرو مؤمنان را نسزد که برای مشرکان طلب آمرزش کنند، هر چند که خویشاوند باشند، هنگامی که برای آنان روشن شود که (با کفر و شرک از دنیا رفتهاند، و) مشرکان اهل دوزخند. [2]
منظور آیه این است که هدایت توفیقِ ایمان و انداختن ایمان در دل دیگران در دست پیامبر(ص)نیست؛ اما هدایتِ دعوت در دست پیامبر(ص) و داعیان است. در قرآن به چهارنوع هدایت اشاره شده است:
1. هدایت فطری: رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى یعنی:(موسی) گفت:پروردگار ما آن کسی است که هر چیز را وجود بخشیداست و سپس ( در راستای آن چیزی که برای آن آفرید شده است) رهنمودش کرده است. [3]
2. هدایت دعوت: وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا... یعنی:و از میان بنی اسرایل پیشوایانی را پدیدار کردیم که به فرمان ما (و برابر قوانین ما، مردمان را راهنمایی مینمودند... [4]
3. هدایت توفیق: وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لآمَنَ مَنْ فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یکُونُوا مُؤْمِنِینَ یعنی: اگر پروردگارت میخواست، تمام مردمان کرهی زمین جملگی بصورت اضطرار و اجبار) ایمان میآورد (اما ایمان اضطراری و اجباری به درد نمیخورد). آیا تو (ای پیغمبر!) میخواهی مردمان را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟ (این کار نه صحیح و سودمند است و نه از دست تو ساخته است.) [5]
4. هدایت به سوی بهشت:که در روز قیامت خداوند بهشتیان را بسوی بهشت هدایت میفرماید:...وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِی لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ... یعنی:... و میگویند:خدایی را سپاس گزاریم که ما را بدین (نعمت جاویدان و بی پایان) رهنمود فرمود و اگر (لطف عمیم و فضل کریم) خدا (نبود و توسط پیغمبران ما را توفیق عنایت نمیفرمود و) رهنمودمان نمینمود، هدایت فراچنگ نمیآوردیم... [6]
هدایت اول و سوم و چهارم در دست خداست اما هدایت دوم که هدایت از طریق دعوت است در دست بشر است. آدمی وظیفه داردآنگونه که خداوند از او خواسته دیگران را هدایت کند و اصلاً وظیفهی پیامبران چیزی جز این نبوده است؛ اما آنان نباید منتظر نتیجه باشند وظیفهی آنها این است که دیگران را هدایت کنند اما اینکه چه کسی از آنان متأثر و چه کسانی از آنان متأثر نمی گردند، در حوزهی هدایت از نوع سوم و در دست توانای خداست؛ زیرا دلها همه تحت سیطرهی اویند و اینکه میفرماید« والله یهدی من یشاء» منظورآن نیست که خدا از کسی خوشش میآید و او را هدایت میکندو بر عکس از کسی دیگر خوشش نمیآید و او را از هدایت خود محروم میسازد. خداوند برای هدایت بندگانش نیز قانون ثابتی دارد؛ بدین گونه که هر کس زمینهی هدایت را در خود بوجود آورد خدا هدایت و ایمان را در قلبش جای میدهد اما هر کس زمینهی هدایت را در خود بوجود نیاورد و در مقابل هدایتگران مقاومت و عناد ورزد خداوند هدایت خویش را در دل وی جای نخواهد داد.
لذا داعیان اگر به وظیفهی خود مبنی بر دعوت و هدایت دیگران عمل نمودند، تکلیف خود را ادا نمودهاند و خداوند در روز قیامت او را به دلیل اینکه هدایتش نتیجه نداده، مواخذه نمینماید؟ زیرا این قسمت از هدایت به دست او نیست. حضرت نوح(ع) 950 سال زیست و اکثر عمرش را در راه هدایت مردم صرف نمود اما کمتر از انگشتان دستان به او ایمان آوردند. و خداوند خطاب به پیامبر ما که از نتیجهی اندک دعوتش نگران و ناراحت بود، میفرماید: و ماعلیک الا البلاغ.
یعنی: فراتر از تبلیغ دین چیز دیگری بر تو نیست پس اگر این نوع هدایت ( هدایت دعوت و تبلیغ) در دست آدمی نباشد،کار پیامبران عبث وبیهوده خواهد بود در حالیکه خداوند میفرماید:....وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ یعنی:...و هر ملتی را هنمایی (از میان سایر پیغمبران) دارد (و تو چیز نو ظهور و بی سابقهای نمیباشی) [7]یا... وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ یعنی:تو قطعاً (مردمان را با این قرآن) به راه راست رهنمود میسازی. و در آیهی 43 مریم، ابراهیم به پدرش میگوید: یا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جَاءَنِی مِنْ الْعِلْمِ مَا لَمْ یأْتِکَ فَاتَّبِعْنِی أَهْدِکَ صِرَاطاً سَوِیاً یعنی: ای پدرم! دانشی (از طریق وحی) نصیب من شده است که بهرهی تو نگشته است. بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راه راست رهنمود کنم.
لذا به هیچ وجه این آیه نمیتواند توجیهی برای فرار از زیر بار مسئولیت دعوت و امر به معروف و نهی از منکر باشد.
پاورقی:
--------------------------------------------------
[1]- آیات زیر نیز معنا و محتوای آیهی 56 قصص را در بردارند:سورهی بقره، آیهی 272. سورهی روم آیهی 53. سورهی نحل آیهی 37. سورهی زمر آیهی 37-36:«مَن یضللِ اللهُ فما له مِن هاد و مَن یهدِاللهُ فما له مِن مُضِل.
[2]- قرآن کریم، سورهی توبه، آیهی 113.
[3]- قرآن کریم، سورهی طه، آیهی 50.
[4]- قرآن کریم، سورهی سجده، آیهی 24
[5]- قرآن کریم، سورهی یونس، آیهی 99.
[6]- قرآن کریم، سورهی اعراف، آیهی 43.
[7]- قرآن کریم، سورهی رعد، آیهی 7.
8- قرآن کریم، سورهی شورا آیهی52.
نظرات