سیره‌ی رسول الله- صلّی الله علیه وسلّم- بارزترین تجلی و مصداق عملی برای صلح جهانی و الگوی تسامح در میان امت خود است؛ آن حضرت- صلّی الله علیه وسلّم- نخستين رهبر حركت صلح‌جويانه و عدم خشونت در تاريخ اسلام و جهان می‌باشد. و نیز حامل پرچم امنیت و همزیستی مسالمت‌آمیز است؛ زیرا برای بشریت منشأ نور و هدایت و خیر و برکت بوده است. و از ویژگی ممتاز ارشادی و رحمت و رأفت برخوردار است.

 رسول گرامی اسلام- صلّی الله علیه وسلّم- می‌فرماید: «یا ایُها الناسُ إنما أنا رحمةٌ مهداةٌ»؛ ای مردم قطعاً من پیامبر رحمت و هدایت هستم. قرآن کریم رسالت جهانی نبی گرامی‌اش- صلّی الله علیه وسلّم- را در سوره‌ی انبیاء آیه‌ی 107 به زیبایی به تصویر می‌کشد و می‌فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ»؛ و تو را جز مایه‌ی رحمت جهانیان نفرستادیم.

 « و ما این حرکت مسالمت آمیز فراگیر و الهی مبارک را در رهبری رسول بزرگوار محمد بن عبدالله- صلّی الله علیه وسلّم- آشکارا شاهدیم، که این شیوه پیوسته در جانها تأثیرگذار بوده و هست و اثر خوب و مطلوب خود را در جهان تا امروز به جا گذاشته است.»1

 اسلام دین جهانی است و رسالتش را برای همه‌ی بشریت به ارمغان گذاشته است، رسالتی که به عدالت دستور می‌دهد و از ظلم بر حذر می‌دارد و پایه‌های صلح و آشتی را روی زمین محکم بنا  می نهد، و به همزیستی مثبت و مسالمت‌آمیز میان همه‌ی انسانها در فضایی از برادری و تسامح فارغ از جنسیت‌ها و رنگ‌ها و معتقداتشان دعوت می‌کند.

 دین اسلام به ارزش تسامح و تساهل، جایگاه ویژه‌ای قائل شده‌است و رسول گرامی اسلام- صلّی الله علیه وسلّم- نمونه‌های عملی را در اجرای این ارزش‌ها در لابه‌لای سیره‌ی پاک و بی‌آلایش خود ارائه نموده‌است و پیوسته این ارزش نشانه‌های تمدن اسلام در طی شکوفایی‌اش بوده‌است.

 نبی اکرم- صلّی الله علیه وسلّم- درباره‌ی تسامح فرموده است: «إنّما بُعِثتُ بالحنیفیّةِ السّمحَةِ». تسامح ارزش والایی در اسلام دارد، زیرا آن از سماحت و گذشت در برابر هر چیزی که از حریّت و آزادی و برابری برخوردار است، سرچشمه گرفته بدون اینکه برتری جنسی و نژادی در میان باشد.

 از عباده‌ بن‌صامت روایت شده که می‌فرماید:«مردی نزد پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- آمد و گفت: ای پیامبر خدا- صلّی الله علیه وسلّم- کدام عمل بهتر است؟ فرمود ایمان به خدا و باور به آن و جهاد در راهش. گفت: ای رسول خدا- صلّی الله علیه وسلّم- آسانتر از آن می‌خواهم. فرمود: سماحت و صبر، گفت: ای رسول خدا- صلّی الله علیه وسلّم- آسانتر از آن می‌خواهم فرمود: خدا را درباره‌ی چیزی که برایت حکم داده متهم مکن.»2 

 وقتی در منهج پاک دین اسلام که پیامبر اکرم  از جانب پروردگارش آورده تحقیق  و جستجو می کنیم، در می‌یابیم که با روح تسامح و مدارا در آمیخته و رفتار خوب و همنشینی زیبا و آسانی احکام مفروضه را به همراه دارد و خدای سبحان در آغاز کار برای ما روشن نموده است که فرستادن پیامبر اسلام - صلّی الله علیه وسلّم-برای خونریزی و گرفتن اموال و أراضی و به ترس و وحشت انداختن مردم نبوده، بلکه بعثت او مایه‌ی رحمت و هدایت برای همه‌ی جهانیان است.

 بدین سبب نبی اکرم- صلّی الله علیه وسلّم- نخستین الگو و اسوه برای همه در بیان مبدأ تسامح و تراحم در طول تاریخ است. در موضوع تسامح و حسن معاشرت و تعامل پیامب- صلّی الله علیه وسلّم- با مردم و با غیرمسلمانان- برای مشرکین مکه- روز فتح و پیروزی بزرگ، این بس است که فرمودند: «اذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ»3 بروید شماها آزادید. دلایل و آثار دیگری نیز وجود دارند که بر مبدأ تسامح در تاریخ اسلام دلالت دارد.

تسامح ومدارای پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- با مخالفان

 وقتی به تعامل پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- با اهل‌ذمه نگاه می‌کنیم، نهایت تسامح و تعامل آن حضرت - صلّی الله علیه وسلّم- را در دار‌الاسلام یا دار‌الحرب در می‌یابیم، به طوری که با پذیرش «جزیه» از آنها، محافظت نموده و امنیت آنها را در داخل جامعه‌ی اسلامی فراهم نمود و برای سرکوبی هیچ فرد ذمی به خاطر مخالفت با اسلام اقدامی نکرد.

 این ویژگی ممتاز در رفتار پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- با اهل کتاب(یهود و نصاری) به روشنی متجلی می‌باشد. حضرت- صلّی الله علیه وسلّم- همیشه به دیدن آنها می‌رفت و به آنها احترام می‌گذاشت و خوش‌رفتاری می‌نمود، به عیادت بیماران‌شان می‌رفت و با آنها داد و ستد داشت. علی‌رغم روش‌های غیر مسالمت‌آمیز همچون طعنه و تمسخر، اذیت و آزار، محاصره‌ی اقتصادی و در نهایت توطئه برای قتل پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- از طرف کفار ومشرکان، شیوه‌های پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- برای گسترش دعوت اسلامی، مسالمت‌آمیز و بدون جنگ و خونریزی بوده و در آن قدرت شمشیر و سلاح دخالتی نداشت، زیرا خداوند بلند مرتبه در قرآن کریم زور و اجبار در پذیرش دین را نفی نموده‌است. «لَا إِكْرَ‌اهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَيِّ...»؛ اجبار و اكراهي در (قبول) دين نيست، چرا كه هدايت و كمال از گمراهي و ضلال مشخّص شده است.(بقره:256)

 «پیامبر بزرگوار اسلام- صلّی الله علیه وسلّم- در میان مردم مدینه در مدت کوتاهی اسلام را گسترش داد و ملت‌های مختلف را یکپارچه کرد و میان مهاجرین و انصار و مردم مدینه از جمله‌ی مسلمانان و یهود و دیگران پیمانی را بست که به موجب آن، روابط دو جانبه‌ای بر پایه‌ی محبت و دوستی، استوار می‌شد و بر اساس آن به مساوات و برابری حقوق یهودیان و مسلمانان از مهاجرین و انصار اعتراف کرد و مسلمانان و یهود با یکدیگر متحد شدند و امت واحدی تشکیل دادند. یهودیان پیرو دین خود و مسلمانان پیرو دین خویش بودند. تا زمانی که قصد و نیت تجاوز و تعدی به حریم اسلام را در سر نداشته باشند، پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- به آنها اجازه داد تا بر اعتقاد و باورهایشان باقی بمانند.»4

 در مجموع پیامبر گرامی اسلام- صلّی الله علیه وسلّم- بر پایه‌ی تعالیم قرآن کریم، اصول روشنی از تسامح و مدارا را در برابر یهود و نصاری بنا نهاد. با وجود تجاوزها و حسادت‌هایی که یهود نسبت به پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- و مسلمانان از خود بروز می‌دادند، پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- در مقابل رفتارهای بدشان شکیبا بود و از چندچهرگی آنان گذشت می کرد و آنها را با مسلمانان برابر می‌دانست و به مناسک دینشان احترام می‌گذاشت، پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- به پیمانهای خود با یهود وفادار بود، چنانچه یکی از یهودیان بر خلاف عهد و پیمان خود عمل می‌کرد به مجازات آن شخص اکتفا می‌کرد و دیگران را به خاطر گناه او مؤاخذه نمی‌کرد. پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- با یهودیان با تسامح رفتار می‌کرد و هرگاه آنها عهد خود را می‌شکستند در مجازاتشان اعتدال را رعایت می‌نمود و یا به حکم کسی که یهودیان او را به داوری انتخاب کرده بود، رضایت می‌داد. در حقیقت تعامل پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- با یهودیان نرم‌تر و لطیف‌تر از تعامل او با قریش و بقیه‌ی قبائل عرب بود.

 نمونه‌ی این تسامح و مدارا را ابن اسحاق در «السیرة» ذکر نموده است: «هیئتی از نصاری وقتی نزد رسول خدا- صلّی الله علیه وسلّم- به مدینه آمدند، بعد از نماز عصر وارد مسجد شدند وقت نمازشان بود، در مسجد به اقامه‌ی نماز پرداختند، مردم خواستند مانع از نماز خواندنشان شوند، رسول خدا- صلّی الله علیه وسلّم- فرمود: آنها را آزاد بگذارید و رها کنید، تا به طرف مشرق روی کنند و نمازشان را بجای آورند.»5

 «تاریخ بهترین شاهد برای وفاداری رسول خدا- صلّی الله علیه وسلّم- به پیمان‌هایش است، حتی آن حضرت- صلّی الله علیه وسلّم- دیه‌های کسی از ایشان را که به خطا و غیر‌عمدی کشته شده بود پرداخت نمود و هر کس از ایشان که متجاوز و بدکار بودند نزد او آمده و توبه می‌کردند مورد عفو و بخشش قرار می‌داد. او- صلّی الله علیه وسلّم- جنازه‌های آنها را تشییع می‌کرد، پی‌در‌پی نزد آنها حضور می‌یافت و از بیمارانشان عیادت می‌کرد، از ایشان هدیه می‌گرفت و زره‌اش رهن یکی از یهود مدینه بود. آن حضرت- صلّی الله علیه وسلّم- این رفتارها را به خاطر ارشاد و راهنمایی و آموزش مسلمانان انجام می‌داد، با وجود اینکه در میان اصحابش کسانی بودند که به رسول خدا- صلّی الله علیه وسلّم- نه تنها قرض می‌دادند، بلکه او را بر خودشان هم ترجیح می‌دادند.»6

 «این از مظاهر تسامح پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- برای مخالفان است، تا برای مسلمانان الگو و آموزشی باشد جهت رویارویی با مخالفان خود در زندگی آتی‌شان و عملاً اثبات کند که به سوی صلح و امنیت و زندگی مسالمت‌آمیز فرا می‌خواند و دلیلی باشد بر اینکه اسلام رابطه‌ی مسلمانان را با هموطنان غیر دینی خود قطع نمی‌کند.»7

 نبی اکرم- صلّی الله علیه وسلّم- به حقوق غیر مسلمان عنایت ویژه داشته و حمایت خود را أکیداً در حق آنها بیان فرموده‌است: «أَلَا مَنْ ظَلَمَ مُعَاهِدًا، أَوِ انْتَقَصَهُ، أَوْ كَلَّفَهُ فَوْقَ طَاقَتِهِ، أَوْ أَخَذَ مِنْهُ شَيْئًا بِغَيْرِ طِيبِ نَفْسٍ، فَأَنَا حَجِيجُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»8 آگاه باشید هر کس به معاهدی ستم روا دارد یا از او چیزی را بکاهد یا بیش از تواناییش او را مکلف کند یا بدون رضایت او چیزی از او بگیرد، من روز قیامت علیه او و شاکی از دست او خواهم بود.

 از رفتار پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- در می‌یابیم که آن حضرت- صلّی الله علیه وسلّم- نسبت به غیر مسلمانان از خود شدت و خشونت نشان نمی‌داد بلکه در رابطه با آنها اهل تسامح و تعامل بود. در مورد معاهدات می‌بینیم که صلح حدیبیه را بین خود و مشرکین منعقد نمود، اما وقتی که خواست مراسم حج بگذارد، از او ممانعت به عمل آوردند و از داخل شدن او به بیت الله الحرام خوداری کردند، در حالی‌که پایه و اساس این صلح تعدی و افراط از جانب مشرکین و سماحت از طرف پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- را در بر داشت، آنها در صلح خود پافشاری داشتند، با وجود اینکه در این سال مانع از حج گذاردن او شدند. لذا آن حضرت- صلّی الله علیه وسلّم- این شرط را پذیرفت در حالی‌که لشکری با خود داشت که به کمک آن می‌توانست پاسخ دندان‌شکنی به آنها بدهد. با وجود این، شرط نمودند که هرکس در حالی‌که مسلمان شده از مکه بیرون برود و به پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- و مؤمنان ملحق شود، به آنها باز گردانند، هر چند که با رضایت خانوادهایشان نباشد. و هر کس از پیش محمد- صلّی الله علیه وسلّم- در حالیکه از دین برگشته و مرتد شده به مکه برود، وی را بپذیرند و از آمدن وی ممانعت نکنند، پیامبر اکرم- صلّی الله علیه وسلّم- با سماحت و گذشت آن شرط را پذیرفت، حتی برخی از مؤمنان از پذیرفتن او ناراحت شدند، عمربن خطاب(رض) در حالی‌که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود، گفت: «چرا به حقارت و ننگ در دین‌مان رضایت دهیم؟» ولی حکمت نبوی و رسالت محمدی صبر و سماحت و عدم خون‌ریزی را برگزید و این‌کار پذیرش خواری و حقارت نبود بلکه هدایت اسلامی بود که به جای کشتار و جنگ به صبر و شکیبایی، به جای تندی وخشونت، به رفق و مدارا تشویق نمود. زیرا تأخیری که در رفق و مدارا وجود دارد بهتر از شتابی است که در خشونت و تندی نهفته است.9

 «بنابراین بوضوح روشن می‌شود که تسامح و گذشت زیبا همان سیاست اسلامی است که اصل نبوت آن را در رابطه‌ی میان مردم با یکدیگر و مخصوصاً میان مسلمانان و غیر مسلمانان، ترسیم نموده است و سیاستی عام است در حالت صلح و امنیت و سیاستی که برای دلهای زخم دیده‌ی پس از جنگ مرهم است، زیرا شکست‌خورده‌ی زخمی باید زخمش بند آید، به جای اینکه لخته‌ی روی زخم را بردارد.»10

این رفتار با سماحت و گذشت، وفاداری عادلانه، عدالت مهرورزانه، تسامح پردامنه و مهربانی شامل و فراگیر، از جانب پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- برای غیر مسلمانان است.

 از بزرگترین نشانه‌ی تسامح پیامبر سلام- صلّی الله علیه وسلّم- با غیر مسلمانان سماحت و گذشت او نسبت به رفتارهای سوء آنها است. یکی از بارزترین نمونه‌های گذشت پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- از یهودی که با لفظ «سام» یعنی مرگ، به او سلام می‌داد و زن یهودی که در غذایش زهر ریخت و دیگری که پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- را سحر کرده بود. پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- با همه‌ی اینان از روی عفو و گذشت رفتار کرد. 

تسامح و مدارا ی اسلامی در تعامل با غیر مسلمانان بر پایه‌ی قرآنی بر دو اصل مهم استوار است: یکی اصل آزادی و اختیار تام انسان در پذیرش دین حق؛ و دیگری اصل تحمّل عقیده‌ی مخالف و همزیستی مسالمت‌آمیز با اندیشمندان غیرمسلمان و دینداران غیر اسلامی. اما در موضوع آزادی واختیار انسان در پذیرش دین، آیین اسلام به هیچ وجه مردم را با زور واجبار به دین دعوت نمی کند و چه بسیار از اکراه و اجبار نهی می‌کند، زیرا ایمان یک امر قلبی است و از طریق قدرت و فشار حاصل نمی‌شود. 

«خدای متعال در قرآن کریم نه تنها از پیامبر خود- صلّی الله علیه وسلّم- می‌خواهد که نسبت به مسلمانان و غیرمسلمانان اهل تسامح و مدارا باشد بلکه به او دستور می‌دهد از کافرانی که به وی- صلّی الله علیه وسلّم- ایمان نیاورده‌اند و برخی از آنها که او را مورد اذیت و آزار روحی و جسمی قرار داده‌اند عفو و گذشت پیشه کند و از بدیهای آنها بگذرد و راه اعتدال و میانه‌روی اتخاذ کند.»11 چنانچه می‌فرماید: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ‌ بِالْعُرْ‌فِ وَأَعْرِ‌ضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ»؛ عفو پیشه کن و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان‌.(اعراف:192) و در جاهای دیگر به رسول گرامی- صلّی الله علیه وسلّم- خویش بالاترین درجه‌ی تسامح را فرمان داده است: «...فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»؛ پس آنان را ببخش و بگذار و بگذر که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.(مائده:13)  و نیز می فرماید: «...فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ»؛ و ما آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست جز به حق نیافریده‌ایم، و قیامت آمدنی است، پس [از آنان‌] در گذر و گذشتی نیکو پیشه کن‌.(حجر:85) و همچنین دستور می‌دهد اگر مجادله‌ای با اهل ادیان دیگر صورت گیرد، با بهترین روش مجادله نماید: «وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ...»؛ و با اهل کتاب جز به شیوه‌ای که نیکوتر است، مجادله مکنید، مگر با ستمگران آنان.(عنکبوت:46) 

________

ارجاعات:

1) خالص جلبی، سیکولوجیة العنف واستراجیة الحل السلمی،15.

2) أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، مسند الإمام أحمد بن حنبل، حدیث(19454)،4 ،385 .

3) أبوبكر البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى الخُسْرَوْجِردي الخراساني، (ت: 458هـ)، السنن الكبرى، المحقق: محمد عبد القادر عطا، حدیث 18276، 9، 199. 

4) ابن هشام، سیرة النبی، 341-342.

5) القرضاوی، یوسف، غیر المسلمین فی المجتمع الإسلامی، 45.

6) الجابری، الدکتور محمد عابد، قضایا فی الفکر المعاصر، بیروت- حزیران، مرکز دراسات الوحدة العربیة، ط1، 1997م، 14.

7) الحوفی، الدکتور احمد محمد، سماحة الإسلام، مطبعة نهضة مصر، ط2، د.ت، 66.

8) أبو داود سليمان بن الأشعث بن إسحاق بن بشير بن شداد بن عمرو الأزدي السِّجِسْتاني (ت 275هـ)، سنن أبي داود،المحقق: محمد محيي الدين عبد الحميد، صيدا – بيروت، المكتبة العصرية، رقم(3052)، باب فی تعشیر أهل الذمة إذا،3،170.)

9) أبو زهرة، الإمام محمد، العلاقات الدولية في الإسلام، دار الفكر العربی، القاهرة، ط1، 1415ه– 1995م،27.

10) مرجع سابق،28.

11) طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری،( تاریخ الرسل والملوک)، ترجمه‌ی، ابو القاسم پاینده، اساطیر، چاپ سوم،2،237-238.