گاهی وقتها چقدر زود، دیر میشود! گویی همین دیروز بود؛ به استقبالش شتافتیم اما؛ چند روز دیگر باید بدرقهاش كنيم. به بدرقه رمضان بايد رفت، و به استقبال عیدفطر. به عید که میانديشم، ناخودآگاه به گذشته سفر میکنم؛ به سالهای نه چندان دور، سالهایی که ذوق کودکی در وجودم غوغا میکرد. گرچه درک چندانی از رمضان و روزه نداشتم، اما مشتاقانه به انتظار عید مینشستم. هنوز هم اندیشیدن، به برقِ شادیِ که با دیدن لباسهای جدید در چشمانم نقش میبست، خنده بر لبانم مینشاند، چه زیبا بود آن خوشیهای عید دیدنی و گرفتن عیدی از دست خاله و عمه و دایی... نگاههای حسرت باری که به عیدیهای بیشترِ دوستانمان داشتیم، هرگز از خاطرم نمیرود. اما الان دیگر بزرگ شدهام گویی ذوق کودکیام نیز بزرگ شده است، نه تنها من، انگار همه بزرگ شدهاند، کودکان شهرم نیز حتماً بزرگ شدهاند که دیگر شوق رسیدن عید را ندارند. به راستی چگونه ذوق گذشته در وجودمان کور شد؟! چه شد که این شور و شوق از وجود کودکانمان رخت بربست؟! مدتهاست که کودکانمان، انگشتانِ کوچکشان را برای شمارش روزهای مانده تا عید، باز و بسته نميکنند؟ دیگر چشمانشان از دیدن لباسهای جدید هم، برقی نمیزند، از کودکان نایلون به دست که در کوچهها به شوق گرفتن عیدی میدویدند هم، خبری نیست، زنگهای خانهها هم آسوده خاطراند ... چه رابطهای است بین این کسالت و زمزمههای گاه و بیگاهمان؟! همان زمزمههایی که بوی شکایت میدهند؛ وای دوباره عید است، چه کسی حوصله عید دیدنی را دارد؟ از عید خوشم نمیآید! این زمزمهها برای شما هم آشناست؟ چه رابطهای است بین این كسالت و سردی و فتواهایی که ندانسته سختیهای دین را بر آسانیش ارجحیت داد؟ و چنان بر بایدها و نبایدها تاکید کرد که ناخودآگاه در سایه این تاکید، شادیهای دین فراموشمان شد. آری چنین شد که دین برایمان سیاه و سفید جلوه کرد غافل از اینکه پروردگارمان دین را از هر رنگین کمانی رنگینتر آفرید. آری همین زمزمههای تلخ و فتواهای سخت، آرام آرام جان شور و شوقمان را گرفت و ما غافل از این ویرانی مدام این زمزمهها را فریاد زدیم. عید امسال اما متفاوتتر از هر سال، نزدیک است. امسال شاید نماز عید نداشته باشیم. عیددیدنی هم تعطیل است. لباس نويی هم شاید در کار نباشد. ما همه اینها را به پای کرونا می نویسیم ولی کافی است کمی با خودمان صادق باشیم آنگاه پی میبریم که عیدهای ما خیلی پیشتر از کرونا هم رنگ و بویی نداشت شاید هم عیدهای ما قبل از آمدن کرونا، کرونایی شده بود .کاش امسال به گونهای دیگر عید را دریابیم. مگر نه اینکه رسول الله(صل الله علیه و سلم) فرمود: هر قومی یک جشن( عید) دارد و ما دو جشن (عید) داریم جشن عید فطر و عید قربان ، مگر نه اینکه رسول الله در این روز بهترین لباسهایش را میپوشید انگار او برخلاف ما از رنگ قرمز پروا نداشت که قرمز میپوشید. رسول الله در این روز دیدار با زندگان را به دیدار با اهل قبور ترجیح میداد. آری رسول الله بر خلاف ما عید را؛ به نمازش، به پاكيزهترين و زيباترين لباسش، به ديدار از عزيزان و بزرگانش و به شادی و زيبايی جشن میگرفت... کاش امسال شور و شوق کودکیمان را زنده کنیم و با ذوق، لباسهای عید مان را نظاره کنیم. کاش سنتهای فراموش شده را برای کودکانمان بازگو کنیم و با لذت، عیدیهايشان را شماره کنیم. کاش امسال زبانمان را به شکوه باز نکنیم و زمزمههای دلنشینتری سر دهیم. ای كاش از پاداش یک ماه بندگی خدا بيشتر بهره ببریم. ای کاش امسال همچون رسولمان عید را عیدانه جشن بگیریم.
نظرات