حسابگرىهاى غلط
از ویژگیهای نوع آدمی و امتیاز آن بر سایر حیوانات، همین حسابگری و توانائی شمارش اعداد یا محاسبهِ سود و زیان و خیر و شری است که بر او عارض میشود. تجربهای که آدمی با تلاش ذهنی نسبت به گذشته یا آینده خود پیدا میکند، دیدگاه او را نظم و ترتیب میبخشد و افکارش را در راستای اهدافش سامان میدهد.
اما هر محاسبهای نیازمند مبانی و معیارهائی منطقی است که بر اصولی ثابت و تجربه شده متکی باشد، وگرنه به نتیجه مطلوب نمیرسد. وهمین است که بسیاری از محاسبات ما در زندگی دنیائی غلط از آب در میآید و نتیجه معکوس از آن میگیریم.البته محاسبات مادی ما برای جلب منافع دنیائی، در بیشتر موارد درست در میآید و اگر در بعضی موارد هم به نتیجه مطلوب نمیرسیم، عمدتاً ناشی از ناکافی بودن تلاشهای ماست، نه محاسباتمان. اما حسابهائیکه برای امورغیر مادی میکنیم، بخصوص داوریهای در باره دیگران، آینده نگریها، حدسزدنها و گمانهائیکه نسبت به امور ذهنی و مجرد داریم، اغلب بر پایه محکم و مطمئنی استوار نیستند و تیری است که در تاریکی میاندازیم!!
ما در باره پدیدههائی که دور از درک و دانش فعلی مان میباشد و یا با معیارهای شناخته شده امروزی، به اصطلاح نمیخواند، دچار شگفتی و سردر گمی میشویم و محاسباتمان به بن بست میرسد.
مثلاً؛ کوهها از دید ظاهری ما متوقف و ایستا بنظر میرسند، درحالیکه از دید یک فیزیکدان که میداند اجسام از اتم تشکیل شدهاند و فاصله میان الکترونهای پیرامون و هسته درونی اتم خالی است! نه تنها کوهها، بلکه فلزات بسیار سنگین هم چون تودههای ابر، توخالی و روان هستند! در واقع فرو کردن میخ در چوب یا چاقو در بدن تداخل دو توده ابر با تراکمهای مختلف محسوب میشوند!؟
قرآن نیز همین حقیقت را ۱۴۰۰ سال قبل در بیان محدودیت محاسبات ما ذکر کرده است:
نمل ۸۸ــ کوهها را میبینی و حساب میکنی ( میپنداری) جامد و ساکن هستند، درحالیکه همچون ابردر حرکتاند! این صنعت خدائی است که هر چیز را استوار ساخته است. بی شک او از تمامی رفتارتان آگاه است
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِی تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ
مثال فوق مربوط به " ماده " و "مکان" بود، در مثالی دیگر محدودیت محاسبات ما را در مورد " زمان ِ" خواب و بیداری و بطور کلی عمرآدمی نشان میدهد؛ خواب سیصد ساله اصحاب کهف در غاری کوهستانی، که در قرآن قصه آن آمده است، از دید تجربی ما نسبت به عمر متوسط بشر و قانون پوسیدگی و استحاله مواد، غیر ممکن بنظر میرسد. قرآن همین را نیز نشانهای از محدودیت دید ما نسبت به پدیده زمان میشمارد:
کهف ۹ ــآیا حساب میکنی ماجرای اصحاب کهف و رقیم از نشانههای عجیب ما هستند!؟
أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا
جالب اینکه هر دو آیه فوق خطاب به پیامبر مکرم است، که آگاه ترین انسانها بود، وقتی او محاسباتش در این موارد به بنبست میرسید، تکلیف بقیه روش است!!
واژه " حساب" ( از ریشه حَسَبَ) با مشتقاتش ۱۰۹ بار در قرآن تکرار شده است، پس بدلیل کثرت کاربردش کلمهای کلیدی محسوب میشود که جادارد تامل و تدبر بیشتری در آن بکنیم.
از نامهای نیکوی الهی، یکی هم " حسیب"( بسیار حسابگر) و " سریع الحساب" ( زود حسابگر) میباشد. " یوم الحساب" (روز حسابرسی) نیز یکی از نامهای قیامت است که در آن روز بندگان صالح " اجر بغیر حساب" دارند.
خداوند حرکت ماه و خورشید را روی حساب قرار داده ( الشمس والقمر بحسبان) تا ما نیز در زندگی از حساب و میزان تجاوز نکنیم و و در تجارت عدالت را بکار بندیم (الا تطغوا فی المیزان واقیموا الوزن بالقسط و لاتخسروا المیزان)
در زبان فارسی "حساب" را؛ شمارش، حدس و گمان و پندار و خیال معنا کردهاند. لغت نامههای عربی به انگلیسی نیز برای واژه حساب معادلهای ذیل را برگزیدهاند:
To think; consider; suppose, imagine, be of opinion
معادلهای فوق تصویری را به ذهن ما خطور میدهند که برای فهم بهتر آیات مورد استناد این نوشته مفید خواهد بود.
در بحث " بد خداشناسی"، که منظور ما از طرح این مسئله است، موضوع " حسابگریهای غلط"! یکی از موارد انحراف از "توحید" و خداپرستی خالص محسوب میشود.
خداوند بدلیل " حسیب" و حکیم بودن وبدلیل علیم و خبیربودنش، حسابی صد در صد دقیق و صحیح دارد، اما محاسبات ما بدلیل اسارتمان در محدوده " زمان و مکان" نسبی، ناقص و نارسا میباشد. قرآن این حقیقت را با جملاتی هشدار دهنده و آگاهی بخش به شکل:
احسب الناس (آیا مردم چنین حساب میکنند)، احسب الذین کفروا، ام حسبتم، ام تحسب، ام حسبوا و.... مطرح کرده است که ذیلا به مواردی ازآن اشاره میکنیم:
بى حساب و غیر مسئولانه حرف زدن (سخنان سهل انگارانه در باره آبروی مردم گفتن)
به حساب ما غیبت وافشاگری و با آبروی مردم بازی کردن کاری بی اهمیت است و گناهی محسوب نمیشود! فکر میکنیم یک حرفی زدهایم، آدم که نکشتهایم!! اما به "حساب" خدا، به حقوق روانی و آبروی مردم تجاوز کردن کمتر از تجاوز به حقوق مادی آنان نیست، بطوریکه غیبت را تشبیه به خوردن گوشت مرده برادر کرده است! گوئی با ترور شخصیتی او تغذیه میکنیم و خود را بالاتر میبریم! (حجرات ۱۲). اما در باره حجاب و قمار و شراب، که برای ما مهمتر از اخلاق محسوب میشوند، در قرآن کیفری دنیائی تعیین نکرده است!
میبینیم ما از حساب ودرک آثار زهرآگین سخنان سهل انگارانه و غیر مسئولانه در باره مردم غافلیم و نمیتوانیم ابعاد عمیق آنرا در بلند مدت درک کنیم، اما خداوند این چنین هشدارمان میدهد.
نور ۱۵ ــ شما آن ( شایعه) را دهان به دهان! دریافت کردید و نا آگاهانه آنرا بازگو کردید و حساب میکنید اهمیتی ندارد! در حالیکه در حساب خدا کاری عظیم است ( که با آبروی مردم بازی کنید).
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَینًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ
نور ۱۱ ــ کسانی از شما که مرتکب چنان دروغی ( در باره ناموس مردم) شدند، گروه به هم وابستهای هستند، حساب نکنید کار آنها به ضرر شما تمام شده، بلکه افشای چنین فرصت طلبانی، در نهایت به نفع شما میباشد.
إِنَّ الَّذِینَ جَاؤُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِّنکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّکُم بَلْ هُوَ خَیرٌ لَّکُمْ
زخرف ۸۰ ــ آیا حساب میکنند ما سخنان سری و نجواهایشان را نمیشنویم؟ آری فرشتگان ما در کنارشان ( همه چیز را) ثبت میکنند....
أَمْ یحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَیهِمْ یکْتُبُونَ
حساب اینکه شهیدان مردهاند
مسئله ساده دیگر همین اصالت دادن به حیات دنیا و تلاش برای زنده ماندن به هر ذلت و با هر قیمت است! فکر میکنیم آنها که در راه حق کشته شدهاند، بدشانسی آوردهاند! و خدا چه رحمی کرده به آنها که زنده ماندهاند! انگار از بهشت دنیا جدا میشویم!؟
آل عمران ۱۶۹ ــ مبادا حساب کنی آنهائیکه در راه خدا کشته شدهاند مردهاند ( جانشان تباه و تلف شده است )، بلکه آنها زنده (در حیات کلی) هستند و نزد پروردگارشان روزی میخورند....
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاء عِندَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ
حساب اینکه باز سازى انسان در آخرت محال است!
با اینکه از عدم بوجود آمدهایم و تکرار چیزی که سابقه داشته و آثاری از آن باقی مانده، ساده تر است، خیلیها باور ندارند بدنی که پوسیده و جذب خاک شده درآینده مجددا زنده شود:
قیامه ۳ و ۴ ــ آیا انسان حساب میکند که ما نمیتوانیم استخوانهای پوسیده اش را به هم بیاوریم؟ بلکه ما میتوانیم خطوط سر انگشتانش را نیز عینا بازسازی کنیم.
أَیحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّی بَنَانَهُ
تصور اینکه " حساب " و کتابى در کار نیست!!
آیا جای شگفتی ندارد انسانی که اشیاء و امور جهان را در نظم و حسابی حیرت آور میبیند، خود یکسره در حساب سود و زیانهای مادی زندگی است، و دیگران را نیز در اشکال مختلف فردی و اجتماعی در سازمانهای سیاسی، علمی، اقتصادی و... تماما قانونمند و "حساب مدار" و مبتنی بر نظم و مقررات مییابد، ازنظم به ناظم، از حساب به حسابگر و از قرار و قوانین علمی پی به قانون گذاری که برای دنیا و آخرت ما " حسابی" و مسئولیتی تعیین کرده نبرد!؟
آیات ذیل اشاره به چنین حسابگریهای غلطی دارد. مخاطب آیات نه "خدانشناسان" بلکه "بد خداشناسان" معاصر پیامبر اسلام هستند که به صراحت قرآن، خدا را بعنوان خالق و گرداننده جهان باور داشتند، اما تکلیفی برای خود در برابر او قائل نبودند و اولیائی غیر از خدا داشتند! امروزه نیز ایمان به خدا ولی انکار دین و آئین و کتابی که از ناحیه او آمده باشد، همان حالت را دارد.
مؤمنون ۱۱۵ ــ آیا حساب میکنید که شما را بیهوده و عبث آفریدیم و بسوی ما باز نمیگردید؟
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَینَا لَا تُرْجَعُونَ
قیامه ۳۶ ــ آیا انسان حساب میکند بحال خود ( بی تکلیف و وظیفه) رها خواهد شد؟
أَیحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یتْرَکَ سُدًى
جاثیه ۲۱ و ۲۲ ــ آیا کسانیکه مرتکب اعمال زشت شدند، حساب میکنند که ما آنها را همطراز کسانیکه ایمان آورده و عمل شایسته انجام دادهاند قرار میدهیم، بگونهای که زندگی و مرگشان یکسان باشد؟ عجب حکم ناروائی میکنند!. خداوند آسمانها و زمین را به حق ( با هدف) آفریده تا هر کس نتیجه عمل ( نیک و بد) خود را، بی هیچ کم و کاستی دریافت کند ( آیا نظام مند بودن جهان نشان هدفداری در حیات نیست؟).
أًمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْیاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا یحْکُمُونَ وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یظْلَمُونَ
به "حساب" خود به بهشت در آمدن!
این شعار را از قول مرحوم بهشتی بارها شنیده و بر دیوارهای شهر دیدهاید که: " بهشت را به بهاء میدهند نه به بهانه "!
همه ما با اینکه صدها بار آزمودهایم که: " نابرده رنج، گنج میسر نمیشود!"، معلوم نیست چرا درباره گنج ابدی به رنجی رضایت نمیدهیم!؟
آن "بهاء" و آن " رنج" را قرآن محصول جهاد (تلاش شدید توام با قبول رنج و سختی) یعنی پذیرش " فتنه" میداند.
در زبان عربی عملِ قرار دادن سنگهای قیمتی در کوره آتش برای ذوب شدن ناخالصیها و استخراج جواهر را "فتنه" مینامند، فتنه انسان نیز همین مصاف با سختیهای راه ایمان است.
نگاه کنید به نمونههای قرآنی:
عنکبوت ۲ و ۳ ــ آیا مردم حساب میکنند همینکه گفتند ایمان آوردیم به حال خود رها میشوند و مورد فتنه (آزمایش) قرار نمیگیرند؟ در حالیکه پیشینیان آنها( مؤمنین امتهای سابق) را آزمودیم تا خدا راستگویان را از دروغگویان بازشناسد ( هویتشان را محقق و معلوم بدارد).
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یتْرَکُوا أَن یقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ
بقره ۲۱۴ ــ آیا حساب کردید (با ادعای ایمان) به بهشت در میآئید؟ اما هنوز مشابه گرفتاریهای پیشینیانتان به شما نرسیده است. به آنها سختی و گزند فراوان رسید و آنچنان به تزلزل افتادند که حتی رسول و مؤمنین همراه او گفتند پس یاری خدا کی میرسد؟! آگاه باشید که یاری خدا نزدیک است!
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى یقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ
توبه ۱۶ ــ آیا حساب کردید که ( بحال خود) واگذاشته شدهاید؟ در حالیکه هنوز خدا از میان شما کسانی که جهاد کنند و غیر از خدا و رسولش همرازی نگیرند را نشناخته است (به منصه ظهور نرسانده است).
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَکُواْ وَلَمَّا یعْلَمِ اللّهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَلَمْ یتَّخِذُواْ مِن دُونِ اللّهِ وَلاَ رَسُولِهِ وَلاَ الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَةً وَاللّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
آل عمران ۱۴۲ ــ آیا حساب کردید که داخل بهشت میشوید؟ اما هنوزخدا کسانی از شما را که جهاد و صبر و مقاومت نمایند نشناخته ( محقق نساخته ) است.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یعْلَمِ اللّهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَیعْلَمَ الصَّابِرِینَ
مائده ۷۱ ( در باره بنی اسرائیل) ــ حساب کردند که فتنهای ( آزمایشی) در کار نیست، در نتیجه چنین گمانی، از شناخت مسئولیتها کور و کر شدند.
وَحَسِبُواْ أَلاَّ تَکُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُواْ وَصَمُّواْ ثُمَّ تَابَ اللّهُ عَلَیهِمْ ثُمَّ عَمُواْ وَصَمُّواْ کَثِیرٌ مِّنْهُمْ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِمَا یعْمَلُونَ
تصور این که خدا از اعمال ما غافل است!؟
بسیاری ازمردم از سلطه و سواربودن ستمگران بر گرده ملتها و سرکوبشان دچار شک و تردید و یاس و نومیدی میشوند و میپندارند گوئی خدا از تاخت و تاز ظالمان و توطئه و تهدیدشان علیه پیامبران بی خبر یا بی تفاوت و ناتوان از مواخذه و مجازات آنهاست.
در این زمینه نیز به وفور هدایتهای قرآنی راهنماست:
ابراهیم ۴۲ ــ هرگز حساب نکن خدا از اعمال ستمگران غافل است ( دلیل این مهلت) جز این نیست تا کیفر آنها را تا روزی که چشمها درآن خیره خواهد ماند به تاخیر میاندازیم.
وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ غَافِلاً عَمَّا یعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یؤَخِّرُهُمْ لِیوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الأَبْصَارُ
ابراهیم ۴۷ ــ هرگز حساب نکن خدا با رسولانش خلف وعده ( در یاری رسانی) میکند، خداوند بی تردید فرادست و دفع کننده ( ظالمان) است.
فَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ
آل عمران ۱۷۸ ــ و انکار ورزان حساب نکنند این مهلتی را که بآنها میدهیم به نفعشان است! نتیجه این مهلت ( و میدان دادن) افزوده شدن بار گناه آنان است که سرانجام عذابی ذلت بار دامنگیرشان میشود.
وَلاَ یحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِینٌ
نور ۵۷ ــ انکارورزان حساب نکنند خدا را در زمین ( از اجرای مشیت اش) به عجز میآورند! ( با چنین عملکردی) جایگاهشان جهنم است که بد سرانجامی است.
لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِیرُ
عنکبوت ۴ ــ آنهائیکه تبه کاری میکنند، آیا حساب میکنند از حوزه قدرت ما جستهاند!؟ اشتباه فکر میکنند.
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یعْمَلُونَ السَّیئَاتِ أَن یسْبِقُونَا سَاء مَا یحْکُمُونَ
کهف ۱۰۲ــانکارورزان حساب نکنند اگر برخی ازبندگان مرا به ولایت میگیرند ( مانعی ندارد! در نظام و سیستم ما) جهنم نتیجه عمل و سرنوشت آنان است.
أَفَحَسِبَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَن یتَّخِذُوا عِبَادِی مِن دُونِی أَوْلِیاء إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ نُزُلًا
انفال ۵۹ ــ انکارورزان حساب نکنند از ما جلو میزنند! آنها نمیتوانند ما ( نظامات جهان) را به عجز درآورند (خنثی کنند).
وَلاَ یحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَبَقُواْ إِنَّهُمْ لاَ یعْجِزُونَ
اعراف ۳۰ ــ آنها شیطان صفتان را در دنیا بجای خدا کارساز امور خود گرفتند و پیش خود حساب میکنند که مسلما راه درستی هم میپیمایند.
إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاء مِن دُونِ اللّهِ وَیحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ
فرقان ۴۳ و ۴۴ ــ آیا به آنکه ( خودپرستانه)هوای نفسش را معبود خود گرفته توجه کردهای؟ آیا تو میتوانی موکل (مشکل گشای) او باشی؟ آیا حساب میکنی بیشتر آنها میشنوند یا عقلشان را بکار میاندازند؟ آنها بسان دامها ( فاقد تفکر و تعقل) هستند، بلکه گمگشته تر از آنها!!
أَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیهِ وَکِیلًا
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یسْمَعُونَ أَوْ یعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا
حساب کردن روى دشمنان راه حق ( مرعوب قدرتهای باطل شدن)
حشر ۱۴( در باره برخی قبائل یهودی زمان پیامبر اسلام)ـــ.... تو آنها را متشکل ومتحد حساب میکنی در حالیکه دلهایشان ( آراء و تمایلاتشان) پراکنده است. زیرا مردمانی هستند که عقلشان را بکار نمیگیرند (کنترل خود ندارند).
....تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یعْقِلُونَ
حسابگرىهاى آدمى در امور مالى (سعادت را در داشتن دانستن!)
مؤمنون ۵۵ ــ مردم حساب میکنند ثروت و قدرتی( پسرانی) که بآنها امداد میکنیم ( دلیل رضایت ما از آنهاست) و در خیرات بر آنها شتاب کردهایم؟ چنین نیست، حکمت این آزمایش را درست درک نمیکنند.
أَیحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِینَ نُسَارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیرَاتِ بَل لَّا یشْعُرُونَ
خرج کردنهای اسرافی!
بلد ۵ــ آیا انسان حساب میکند هیچکس بر او قدرت ( حسابرسی) ندارد؟! (متکبرانه و بی خیال ) میگوید: مال انبوهی را ( به دلخواه و مسرفانه) خرج کردم! آیا حساب میکند هیچ کس ( در نظام هستی) او را نمیبیند!؟
أَیحْسَبُ أَن لَّن یقْدِرَ عَلَیهِ أَحَدٌ یقُولُ أَهْلَکْتُ مَالًا لُّبَدًا أَیحْسَبُ أَن لَّمْ یرَهُ أَحَدٌ
اتکاء ابدی به مال
همزه ۱ تا ۳ ــ وای بر هر عیب جوی سرزنشگر، آنکه مالی انباشته و به شمارش آن دلمشغول است. آیا حساب میکند که مالش او را جاودان میسازد؟
وَیلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ یحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ
آل عمران ۱۸۰ـ کسانیکه از ( بخشیدن) آنچه خداوند روزیشان ساخته است ( به محرومان) بخل میورزند، هرگز حساب نکنند (که این ثروتاندوزی) بنفع آنان است..
وَلاَ یحْسَبَنَّ الَّذِینَ یبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَیرًا لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ....
حسابگرىهاى خود پسندانه ( خود باوری کاذب، ازخود راضی بودنها)
کهف ۱۰۳ و ۱۰۴ــ بگو آیا میخواهید شما را به زیانکارترین مردم از نظر دستاورد اعمال آگاه کنم؟ آنها کسانی هستند که تلاششان در دنیا بباد رفته است با اینحال حساب میکنند بهترین زرنگیها را هم میکنند.
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعًا
زخرف ۳۷ ــ آنها مردم را از راه حق باز میدارند با اینحال حساب میکنند حتما کارشان درست است.
وَإِنَّهُمْ لَیصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَیحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ
آل عمران ۱۸۸ ( در باره برخی علمای متکبر یهود) آنها که از اعمال ( به ظاهر دینی) خود سرمست غرورند و بخاطر آنچه هرگزنکردهاند دوست دارند یکسره مورد ستایش مردم قرار گیرند، هرگز حساب نکن این ظاهر سازیهای سطحی دستگیره نجاتی ازعذاب برای آنان باشد، بلکه عذاب دردناکی خواهند داشت.
لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یفْرَحُونَ بِمَا أَتَواْ وَّیحِبُّونَ أَن یحْمَدُواْ بِمَا لَمْ یفْعَلُواْ فَلاَ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
حسابگرىهاى منافقین
نفاق دو روئی و ماسک فریب به چهره زدن و زیر چتر عقاید و آرمانهای مردم پنهان شدن است برای همرنگی فرصت طلبانه با جماعت. نفاق مرض و بیماری مهلکی است که از جمله در ارتباط با بد خداشناسی میتوان به آیات ذیل استناد کرد:
محمد ۲۹ ــ آیا آنها که در دلشان مرض( نفاق و دوروئی ) است، حساب میکنند خدا هرگز کینههاشان ( علیه مؤمنین) را آشکار نخواهد کرد؟
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن یخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ
مجادله ۱۶ تا ۱۸ ــ آنها تعهدات دینی خود ( التزام زبانی به دین )را سپری قرار دادهاند تا در پناه آن مؤمنین را ازحق بازدارند.... ثروت و قدرتشان بی نیازشان نخواهد کرد.... روزی که بر انگیخته میشوند، همانطور که برای شما سوگند (دروغین) میخورند، برای خدا نیز سوگند خواهند خورد وپیش خود حساب میکنند بر چیزی (پایه محکمی استوار) هستند، بدانید که اینها همان دروغ پردازانند.
اتَّخَذُوا أَیمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ
لن تُغْنِی عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُم مِّنَ اللَّهِ شَیئًا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
یوْمَ یبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعًا فَیحْلِفُونَ لَهُ کَمَا یحْلِفُونَ لَکُمْ وَیحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَیءٍ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْکَاذِبُونَ
نظرات