دوستی نقل میکرد که مدّتزمانی مشغول مطالعهی زندگینامه و سیرهی پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم و یاران باوفایش بود و وقت زیادی را به آن اختصاص میدادم. این امر سبب شده بود که در حین مطالعه به نقش پیامبر صلّی الله علیه وسلّم در تربیت اصحاب و چگونگی رُشد همهجانبهی این بزرگواران و تطبیق زندگی ایشان با دوران معاصر بپردازم؛ و این مهمّ بسیار برایم خوشایند بود. بعد از مدّتی مجذوب یاران پیامبر صلی الله علیه وسلّم شده و نوعی دلتنگی و حسرت بر قلبم مستولی شد، با خود میگفتم که ای کاش من هم در آن دوران به دنیا میآمدم و در جنگ بدر شرکت کرده و شهید میشدم. دوستم دلیل این موضوع را عدم بزرگمردانی همچون اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلّم در جامعهی امروزی میدانست و این امر برایش سخت و سنگین جلوه مینمود. در ادامه به رویایی اشاره و گفت که همزمان که این موضوع آزارم میداد خواب دیدم که جنگ بدر است و من هم در جنگ حضور دارم و از ترسِ از دست دادن جانم پا به فرار گذاشته و نعوذ بالله در مقام ارتداد خود را میدیدم که ناگهان از خواب بیدار و شکرانهی خواب بودن این صحنه را از خداوند متعال به جا آوردم. ایشان در ادامه گفتند که به حق این خواب درسهای زیادی را برایم به دنبال داشته است.
ضمن تأیید این نوع شور و شعف، عشق و علاقه و محبت به اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلّم به نظر نگارنده، این تفکرات مشکل ساختاری داشته و نشان از عدم فهم قرآن کریم، سنت نبوی و عدم احساس مسؤولیّت در ادای وظیفه را به ذهن متبلور میسازد که پرداختن به آن در این مجال نمیگنجد.
در مقابل این داستان و عدم تطبیق آن میخواهم به نوعی مصداق تطبیقی دقیق اشاره کنم که گمشدهی این دوران بوده و عنوان این نوشتار مأخوذ از این موضوع است؛ که در ادامهی نوشتار میآید.
مخاطبان گرانقدر و وزین، نمیدانم تا چه حدّی با شخصیت دعوتگر بزرگ مصری، مرحوم زینب غزالی، خواهر مرحوم استاد محمد غزالی مصری ـ رحمه الله ـ آشنایی دارید، که در این نوشتار مجال پرداختن به زندگینامهی ایشان وجود ندارد. شما را به مطالعهی کتاب خواندنی «روزهای دعوت اسلامی» تألیف زینب غزالی که ترجمهی فارسی آن نیز موجود است، فرا میخوانم.
در تاریخ مناطق مختلف کردستان شخصیتهای بزرگ و اثرگذاری زیستهاند، که تأثیر و جایگاهشان نه کمتر و بلکه بیشتر از شخصیتهای علمی، اجتماعی و بالأخص دَعَوی دنیای اسلام بوده، که متأسفانه به نقش و زندگی آنها کمتر توجه شده است و به صورت باوری درآمده که نسل ما باید آنها را در کتابها و دیگر مناطق اسلامی جستوجو و دنبال کنند. این در حالی است که با کمی دقّت و توجّه به اطراف خود میتوانیم آنان را بیابیم.
یکی از این شخصیتهای تأثیرگذار که عُمر گرانبهایشان را در راه اعتلای سربلندی جامعه و تربیت عَملی نسلی از نوع نسل پیشگام دوران نبوت صرف کرده، ماموستا «علی رحمانی» است که در این نوشتار به أبعاد شخصیّتی این دعوتگر نامآشنا پرداخته خواهد شد.
در اینجا لازم میبینم که عنوان این نوشتار را بر أساس تشبیهی که کاک ابراهیم مردخی (از پیشقراولان و طلایەداران دعوت اسلامی در کردستان و از مؤسسان جماعت دعوت و اصلاح بەشمار میآید) در وصف همسر ماموستا علی رحمانی که شبیه و همنام دعوتگر بزرگ مصری بوده را یادآور شوم که ایشان فرموده بودند زینب کاک علی همان زینب غزالی مصری است که نقش مهمّی در دعوت دینی در کردستان داشته است.
نکتهی مهمّ: مخاطبان گرامی هر آنچه که در این نوشتار می آید، حاصل تجربیات من است که طیّ ۱۵سال و در حین تحصیل، مسافرتهای مختلف و فعالیتهای سازمانی کسب کردهام.
زینب غزالی کردستان
یکی از بارزترین و مهمترین موضوعی که در آغاز این نوشتار باید به آن پرداخته شود، نقش پُر رنگ همسر ماموستا علی رحمانی است که بدون توجه به آن، گِره خیلی از موضوعات در بررسی زندگینامهی ایشان که در این نوشتار به آن پرداخته میشود همچنان بَسته و عملکرد این دعوتگر در این دوران برای خوانندگان چه بسا رویایی و در عمل قابل درک نباشد. ایشان نماد از خودگذشتگی، إیثار، پایداری و مقاوت، قناعت پیشگی، همسر و مادری نمونه با درک والا از شرایط و موقعیتهای پیش آمده که طی ۴۳ سال زندگی مشترک با دعوتگری به معنای واقعی کلمه بوده و موفقیتهای ماموستا علی رحمانی مرهون همراهی مداوم همسر گرانقدرشان خانم زینب رهنمون، که مصداق گفتهی مشهوری که میگویند: پشت سر هر مردِ موفقی یک زن موفق قرار دارد، است.
بیوگرافی مشترک
ماموستا علی رحمانی در فروردینماه سال ۱۳۳۱ خورشیدی در روستای میرآباد از توابع شهرستان مریوان و خانم زینب رهنمون در اول مهرماه سال ۱۳۳۲ خورشیدی در روستای سعد آباد از توابع شهرستان مریوان چشم به جهان گشودهاند. و در بهار سال ۱۳٥٦ خورشیدی زندگی مشترک خود را آغاز و بنیان خانوادهای موفق را بنا نهاده و تا به امروز با سربلندی و سرافرازی زندگی کرده، و نقش ماندگاری در جامعه ایفا و اُسوهای شاخص برای جامعهی کردستان بەشمار میآیند.
خانم زینب رهنمون فرزند مرحوم ماموستا عالیقدر محمد سعید رهنمون و خواهر ماموستای بزرگوار محمد یوسف رهنمون از علمای نامدار کردستان و شهرستان مریوان که هماکنون در کردستان عراق زندگی میکنند، میباشد.
آغاز فعالیّت ماموستا علی رحمانی در عرصهی دعوتگری
در اینجا میخواهم به موضوعی اشاره کنم که از نگاه خیلی از آحاد جامعه و شخصیتها مغفول مانده و عدم توجه به آن، بخش اعظمی از فعالیتهای مهم و ماندگار تاریخی و انتقال آن به نسلهای دیگر را غیر ممکن، و ناسپاسی بزرگی به شمار میرود. و این مهم عدم تمرکز دعوتگران بالأخص در چند دههی اخیر در حوزهی تألیف مکتوبات علمی بوده که بهواسطهی راه و مسیر بزرگ و سختی است که انتخاب کردهاند، این در حالی است که توانایی این کار را داشته و در این حوزه هم قلمفرسایی کردهاند. به نظر نگارنده مکتوب کردن زندگی سرشار از درسها و تجربیات عَملی این بزرگواران و انتقال آن به نسلهای بعدی کاری بس بزرگ، تأثیرگذار و ماندگار در تاریخ خواهد بود که باید اهل علم به این موضوعات اهتمام ویژای بدهند.
متأسفانه چندی پیش کلیپ تصویری از ملا کریکار(که هماکنون مظلومانه در بند استعمار گرفتار است) در وصف دعوتگر نامدار اهل کردستان عراق و رهبر حزب اتحاد اسلامی کردستان استاد صلاحالدین محمد بهاءالدین در فضای مجازی انتشار یافت که ایشان عدم تألیف کتابهای علمی از سوی این دعوتگر را ضعفی بزرگ قلمداد و جایگاه این بزرگمرد را تنزّل داده و این نشان از عدم توجّه این عالم نامدار به موضوعی است که در این بخش از نوشتار به آن پرداخته خواهد شد.
مخاطبان گرامی این مهم را به یاد داشته باشید که به هیچ وجه نگارنده نمیخواهد تعلّق فکری خود را در این موضوع دخیل و جانبدارانه به آن بپردازد، این را از استادم ماموستا علی رحمانی یاد گرفتهام که میفرمود: نقش و جایگاه کاک احمد مفتیزاده رحمه الله در قلبم بسی بزرگتر از امام حسن البناء است که بر سفرهی خوان او عُمرم را سپری کردهام، و دلیل آن را درک وجودی کاک احمد قلمداد میکرد. نقش و جایگاه ملا کریکار در کردستان بسیار پُر رنگ است و عدم اطلاع کافی از زندگی دَعَوی استاد صلاحالدین محمد بهاءالدین این موقِف را به دنبال داشته است.
زمانی از امام حسن البناء رحمه الله پرسیده میشود که با توجه به توانایی که در حوزهی مسایل علمی(معارف اسلامی) دارید، چرا مشغول تألیف کتاب نمیشوید؛ در جواب ایشان به موضوعی اشاره میکنند که بعد از گذشت قریب به ۸۰ سال حقیقت آن نمایان شده و این نشان از عظمت فکری این دعوتگر سدهی معاصر دارد. ایشان میفرمایند که تألیف کتاب برایم بسی آسانتر از کاری است که میخواهم انجام دهم و آن تربیت عَملی انسان های مؤمنی است که باید بار سخت مسؤولیت دعوت إلی الله را به دوش بگیرند و عبارت «تألیف انسانها» را در جواب سؤالی که از ایشان میپرسند، میدهد و حقیقت این جواب برای نسلهای بعدی نمایان و قابل لمس است، که هر شخصیت منصفی به آن اذعان میکند و ماموستا علی رحمانی همچون حسن البناء رحمه الله همین راه را ادامه و از این صِنف محسوب میشوند.
با این مقدمه و روشنگری پرداختن به نقش ماندگار ماموستا علی رحمانی در عرصهی دعوت دینی در ایران و بالأخص کردستان بسیار قابل توجه بوده و عدم پرداختن به آن تاکنون سؤالی است که باید همراهان و شاگردان ایشان آن را پاسخ دهند.
ایشان بعد از این که تحصیلات حوزوی خود را به پایان میرسانند برخلاف معمول که باید در منصب امام مسجد به فعالیت خود ادامه دهند، راه بسی سختتَر را انتخاب کرده و در این راه موفقیتهای چشمگیری را کسب و حُجتی قاطع و زنده در عرصهی دعوتگری برای ایران و بالأخص کردستان محسوب میشوند.
ماموستا علی رحمانی یکی از مؤسسان «جماعت دعوت و اصلاح» است که مبدأ فعالیت این جماعت از کردستان و با سختکوشی مستمرّ بزرگمردانی همچون ایشان به حیات خود ادامه داده و هماکنون گسترهی فعالیّتش تمامی مناطق ایران را شامل میشود.
ارزیابی عملکرد ماموستا علی رحمانی در عرصهی دعوت
در این نوشتار بر اساس معیارهای عینی، مشاهدهای، رفتاری و نتیجهای به عملکرد زندگی گُهربار این عالم و دعوتگر بزرگ در دو بُعد فردی و سازمانی پرداخته خواهد شد.
دغدغهی اصلی در زندگی ایشان امر دعوت إلی الله بوده، بهطوری که تمام ابعاد زندگی اعمّ از خانواده، اقوام، دوستان، اطرافیان، فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و... حول این موضوع قرار گرفته، و در سختترین شرایط ممکن آن را ترک نکردهاند. آگاهی از عملکرد ایشان در این حوزه مؤیّد این موضوع است که به بخشی از آن اشاره میکنم.
معیارهای رفتاری (فرآیند)
۱- سر لوحه قرار دادن اخلاق والا در امر خطیر دعوت آحاد جامعه به سوی زندگی مؤمنانه و احترام به شخصیت و گذشتهی افراد، و اصل رازداری به معنای واقعی کلمه.
۲- قبول و پذیرش سخت زندگی کردن در تنگناهای اقتصادی به دلیل پرداختن به امر دعوت دینی و صرف هزینهی اصلی وقت و زمان در این حوزه.
۳- زندگی سرشار از دغدغهی رسیدگی به مشکلات آحاد جامعه و راه رسیدن به حلِّ آنها.
٤- افراط در پرداختن به رسیدگی مشکلات خانوادهها بالأخص زوجین که انرژی زیادی را از ایشان گرفته و معمولاً منجر به خیر و حل مشکل گردیده است.
۵- برگزاری کلاسهای تربیتی به درازای حیات گُهربارشان در مقام مربّی که در مقاطعی به بیش از برگزاری ۲۰ نوبت در اثنای روز که شروع آن از نماز صبح و به بعد از نماز عشاء ختم گشته است.
٦- اهتمام ویژه به امر مطالعهی هدفمند و آگاهی به روز ایشان در حوزههای سیاسی و اجتماعی.
۷- احترام قابل وصفی برای اهل علم و بزرگان دعوت دینی داشته، بهطوری که بخشی از وقت گرانبهایش را صرف پرداختن به امورات ایشان کرده است و بسیاری موارد دیگر که در این نوشتار نمیگنجد.
معیارهای نتیجهای (پیامد)
۱- تربیت انسانهای شاخص و تأثیرگذار در جامعه.
۲- شکلگیری ازدواجهای موفّق و تشکیل خانوادهها بر اساس معیار دینی.
۳- ترویج معنویت در بخشهایی از جامعه، بر اساس مَشی میانهروی.
٤- ترویج زندگی کردن در سطح متوسط جامعه و دوری کردن از تجملگرایی.
۵- موفقیت افراد در اهتمام به تحصیلات عالیه در حوزههای علوم تجربی بر پایهی معنویت.
٦- موفقیت در توجّه ویژه افراد به کانون گرم خانواده بر اساس معیارهای دینی و قومی.
۷- ترویج اهتمام به امور زنان در خانواده و اجتماع و توجه ویژه به رأی و نظر ایشان.
و بسیاری موارد دیگر که در این نوشتار نمیتوان به آنها پرداخت.
معیارهای عینی در کردستان
نقش احزاب و جماعتهای اسلامی در قرار گرفتن مناطق کردستان در ردهبندی آمار جُرم و جنایت که همیشه جزء ۳ استان آخر است، معیاری مهم بر نقش بیبدیل دعوت دینی در این موضوع بوده که بدین قرار است.
فعالیّتهای مستمرّ جماعتهای دینی اعمّ از مکتب قرآن، جماعت تبلیغ، جماعت برایهتی، جماعت مکتب قرآن کردستان، جماعتهای مختلف اهل تصوّف، جماعت دعوت و اصلاح و شخصیتهای مستقلّ با برگزاری کلاسهای متنوع دینی و تربیتی در طول هفته در بخشهای مختلف آحاد جامعه، فعالیت پُررنگ و همیشگی ماموستایان در مساجد کردستان و توجه یکایک افراد جامعه به برگزاری جُمعه و جماعات و قطعاً مسائل فرهنگی و ملی شاهدی مُبرم، تأثیرگذار و دخیل در این موضوع است.
خاطرات طلایی
ماموستا علی رحمانی گنجینهای از خاطرات است که در حیات مُبارکشان آن را کسب کردهاند، که دانستن آنها سرشار از درسهایی است که به نظر نگارنده گُمشدهی نسل امروز بهویژه نوجوانان و جوانانی است که احساس هویّت دینی و ملی در آنها کم رنگ شده است.
به نظر نگارنده، محور اصلی و مهم در خاطرات ایشان حول سه شخصیت نامدار است که ماموستا علی رحمانی بسیار زیاد از این بزرگواران متأثر بوده و بخش دیگری از آن شامل دوستان و همقطارانی است که همراه و یاور همیشگی ایشان در دعوت دینی بودهاند.
۱- کاک احمد مفتیزاده رحمه الله
۲- کاک ناصر سبحانی رحمه الله
۳- کاک ابراهیم مردوخی حفظه الله
ماموستا علی رحمانی از این سه شخصیت خاطرات زیادی دارد و البته کسانی همچون ماموستا عبدالله ایرانی، ماموستا محمد یوسف رهنمون، ماموستا عبدالرحمن پیرانی، ماموستا عبدالرحمن یعقوبی، ماموستا احمد بهرامی، ماموستا عبدالعزیز سلیمی، کاک حسن حسینی و بسیاری دیگر که در این نوشتار به موارد مهمّی اشاره خواهد شد.
به نظر نگارنده، یکی از مهمترین خاطرات ماموستا علی رحمانی با کاک احمد مفتیزاده است که در بازهی زمانی با مجموعهای از دوستان در منزل ایشان در شهرستان کرمانشاه زندگی کردهاند، است.
ماموستا علی رحمانی نقل میکرد که با مجموعهای از همراهان و همفکرانش هر از چندگاهی برای تصمیمگیری و مشورت در منزل کاک احمد رحمه الله جمع میشدند و این موضوع برای کاک احمد محرز بود که این جلسات خصوصی و غیر از جلساتی است که مدیریت آن با خود ایشان و بر مبنای حرکتی مستقل شکل گرفته است. ماموستا علی رحمانی این اتّفاق را نمونه بینظیر در دعوت دینی به درازای تاریخ حرکتهای اسلامی در دنیا میداند و بارها این را عنوان میکرد که رهبر چه حرکت و جماعتی اجازه میدهد که در خانهاش چنین اتفاقی بیافتد. و این مهم را نشان از درک بالای کاک احمد مفتیزاده رحمه الله و وسعت درون ایشان که سرشار از ایمان و محبت خداوند متعال و پیامبر صلّی الله علیه وسلّم است، میدانست.
ماموستا علی رحمانی به واسطهی میزبانی از کاک ناصر سبحانی رحمه الله در مقطعی از حیات ایشان در سنندج خاطرات زیادی با این شخصیت بزرگ دارد و بخش زیادی از آثار علمی ایشان که در آن زمان ضبط شده، مَرهون زحمات کسانی همچون ماموستا علی رحمانی است.
در بخش دیگری از خاطراتش نقل میکرد، زمانی که کاک ناصر سبحانی در منزل ایشان بوده، هرگز کاک ناصر را در بستر رختخواب ندیده بهطوری که همیشه بعد از ایشان خوابیده و زمانی که قبل از اذان صبح بیدار شده، کاک ناصر را مشغول مطالعه و غور در کتابها دیده است؛ در ادامه میفرمود بعدها متوجه شدم که کاک ناصر سبحانی لحافی را که برای ایشان میبُردم، اصلاً استفاده نمیکردند.
ماموستا علی رحمانی در بخش دیگری از خاطراتش با کاک ناصر سبحانی رحمه الله نقل میکرد که روزی همسر ایشان خانم زینب رهمنون از کاک ناصر سبحانی رحمه الله سؤال میکند: کاک ناصر گیان آرای متفاوت و بعضاً متضادی از طرف ماموستایان و جماعتهای مختلف در زمینهی مسائل دینی شنیده میشود و همگی رأی و نظر خودشان را مُصاب میدانند؛ این موضوع سبب تشتّت، پریشانی و سردرگمی آحاد جامعه شده است؛ در این مواقع تکلیف چیست و باید دنبالهرو چه کسانی باشیم. ماموستا علی رحمانی میگفت که کاک ناصرسبحانی رحمه الله با دقّت صحبتهای زینب را استماع و در نهایت جواب بسیار ساده و قانع کنندهای را داده و فرمودند: داده زینب گیان دنباله رو کسانی باشید که به گفتههای خود عمل میکنند.
ارزیابی تواناییهای علمی
ماموستا على رحمانى بر خلاف معمول از همان دوران كودكى به حُجره فرستاده شده و تحصيلات رسمى در مدرسه نداشتهاند، فقط مدت كوتاهى در شهر سليمانیّهی كردستان عراق در كلاسهاى مَعهد اسلامى آن دوران به عنوان مُستمع شركت كردهاند.
ايشان تمامى مراحل تحصيلات خود را در حُجرهی روستاهاى شهرستان مريوان و شهرهاى سليمانیّه و كركوك در كردستان عراق طىّ كرده و دوران باشكوهى را در زندگى خود رقم زدهاند.
آنچه ماموستا على رحمانى را از ديگران متمايز مىسازد، آشنايى و اهتمام ايشان به مسئلهی دعوت دينى و روحيّهى جهادى از همان دوران تحصيل و صبر و استقامت در اين رَاه بزرگ است كه زندگى پُربار و ماندگارى را به دنبال داشته است.
اساتید بزرگواری که ماموستا علی رحمانی نزد ایشان تلمّذ کرده و همیشه به نیکی از آنان یاد میکند؛ ماموستا ملا عارف کرکوک، ماموستا ملا علی نی مریوان، ماموستا ملا سعید سائه وا، ماموستا ملا علی بیاره بوده است. همچنین ماموستا علی رحمانی بزرگواران دیگری که مقاطعی نزد ایشان تلمّذ کرده است را به خوبی به یاد دارد. این بزرگواران، ماموستا ملا محمد ملچهور، ماموستا ملا کریم سهردوش، ماموستا ملا رشید ولهژیر، ماموستا ملا صالح، ماموستا ملا عزیز نهچی بودهاند.
لازم به ذکر است که ماموستا علی رحمانی در سال ۱۳۵۵خورشیدی اجازهنامهی افتا را نزد ماموستا سید علی نی مریوان دریافت کردهاند.
یکی از بزرگترین شاخصههای ماموستا علی رحمانی این مهم است که در حیات مُبارکشان روزی نبوده که مطالعه نکرده باشند، و در این راه سیریناپذیراند.
فقه دعوت را به خوبی میشناسد و در این موضوع حرفهای زیادی برای گفتن دارد، به طوری که آثار و زندگی غالب دعوتگران و جماعتهای دینی و به تعبیری مذاهب فکری سدهی اخیر ممالک اسلامی را مطالعه و نمونهای شاخص در این حوزه به شمار میروند. با بهره بردن از قرآن کریم و سنّت پیامبر صلّی الله علیه وسلّم در زمینهی مسائل اجتماعی و خانواده نظریهپردازی کرده و در این زمینه نمونه عَملی برای آحاد جامعه به شمار میروند.
ماموستا علی رحمانی بینهایت به زبان و ادبیات کُردی علاقهمند است، به طوری که تمامی مکتوبات ایشان در حوزههای مختلف دینی، اجتماعی، فرهنگی و... به زبان کُردی بوده و اشعار کُردی زیادی را در سینه دارد. ایشان اشعار برخی از شعرای کُرد مثل شەپول و ملا احمد قاضی پینجوینی را شخصاً یادداشت کرده و برخی از این اشعار فقط نزد ایشان موجود است.
روحیات اخلاقی
ماموستا علی رحمانی به شدّت فردی مُنضبط و وقتشناس هستند و در این راه هیچ وقت از خود ضعف نشان نداده و عدم توجه دیگران به این مهمّ، سبب دلآزردگی ایشان میشود. در موضوعات دینی و سازمانی اصل را بر شفافیّت و هر آنچه که باید باشد، گذاشته و اهمال آن از طرف هرکسی را نمیپذیرد. این روحیّه در نوع خود قابل توجه بوده و در مقابل سبب رنجیدگی تعدادی از مخاطبان ایشان میشود.
ماموستا علی رحمانی از صفای درون برخوردار و با کوچکترین عکسالعملی اشک از چشمانشان جاری میشود. ایشان بسیار متواضع بوده، به طوری که تمامی ابعاد زندگی ایشان را در بر میگیرد.
مشکلات دیگران اعم از مادی و معنوی، خواب و خوراک را از ایشان میگیرد؛ میتوانم نمونهای از این روحیّه را برای شما مخاطبان گرانقدر روایتگر باشم.
اینجانب سه سال متوالی کتاب سەجلدی «آفاتٌ علی الطریق» سید نوح را به تمامی نزد ایشان تلمّذ کردهام، در اثنای همین حضور از مشکلات فکری یکی از دوستان اطلاع یافت، بعد از مُحرز شدن موضوع از جانب فردی که این خبر را به ایشان داده بود، از فَرط ناراحتی آنچنان بر سَر عزیزشان کوبیدند که از نظر یک پزشک متخصص مغز و اعصاب این ضربه چه بسا سبب لختگی خون در جمجمه شود. مخاطبان گرانقدر و وزین، هیچ پدری برای فرزند خودش این کار را انجام نمیدهد.
چه بسا ذکر این موضوع برای تعدادی از مخاطبان لازم نیاید، اما همیشه نمونههای عینی و مکتوب کردن آنها برای آیندگان بسیار حائز اهمیت است.
کلام آخر
اولین کاری که انجام خواهم داد، این نوشتار را تقدیم دوستی میکنم که در آغاز سخن، بدان اشاره کردم.
نظرات