روز جمعه‌ی گذشته ۳۰ زن و مرد پ.ک.ک طی مراسمی نمادین در غار جاسنه سلیمانیه عراق سلاح‌های خود را در برابر دوربین بر زمین گذاشتند. دل کندن و پایین آمدن از قندیل و وداع با اسلحه و آتش‌زدن آن دردناک‌ترین و حزن‌انگیزترین لحظه برای یک نیروی چریکی است و نمی‌توان به‌سادگی از کنار آن گذشت؛ اما در دل این اقدام و لو سمبلیک نیروهای پ.ک.ک صرف‌نظر از آینده این روند و آثار آن، چند دلالت و معنای کلیدی نهفته است: 
 دلالت نخست جایگاه کاریزماتیک و تعیین‌کننده اوجالان در مقام رهبری پ.ک.ک و لو در حبس، تعهد سازمانی و تشکیلاتی نیروهای پ.ک.ک به رهبری خود و تصمیماتش و همچنین انسجام بالای تشکیلاتی آن در مواجهه با این تحول است. 
 به‌احتمال زیاد تصمیم اوجالان به انحلال پ.ک.ک و خلع سلاح خوشایند دستکم بخش مهمی از کادر رهبری و بدنه این سازمان نبوده و نیست؛ اما بالاخره پس از شک و تردیدهایی همه به‌نوعی به تصمیم تاریخی او گردن نهادند. در واقع، پیام تصویری اوجالان راه را بر گسترش این تردیدها بست و بالاخره جمعه گذشته روند خلع سلاح شروع شد.
 معنای دوم، پر واضح است که معامله و بده بستانی میان اوجالان در محبس با دولت ترکیه صورت‌گرفته است؛ اما این کل ماجرا نیست و تحویل سلاح قبل از روشن‌شدن ما به‌ازای آن برای پ.ک.ک روایتگر آن روی دیگر ماجراست و آن هم این که این شیفت پارادایمی از کار مسلحانه به مبارزه سیاسی صرف، نه صرفاً برون‌داد یک معامله بلکه خروجی یک بازنگری و پوست‌اندازی بنیادین و آغاز عصر جدیدی در سیاست‌ورزی کردهای ترکیه است. والا اگر این آشتی و شیفت را صرفاً مولود معامله با اردوغان بدانیم، معقول نیست که یک طرف ابتدا بدون دریافت حداقل بخشی از بهای مقابل و تنها با اتکای به وعده، این‌چنین بزرگ‌ترین برگ و اهرم فشار خود را کنار بگذارد. به‌این‌علت احتمالاً اوجالان و پ.ک.ک فکر آن روز را کرده‌اند که اگر دولت ترکیه به وعده‌های خود مبنی بر اصلاحات قانون اساسی و اجرای دیگر بندهای پنهان معامله عمل نکرد، در معرض بازنده قرار نگیرند.
 ازاین‌رو می‌توان به این توافق به‌عنوان بهانه و مدخلی برای گذار پیش‌گفته نگریست که اوجالان در وهله نخست پس از سال‌ها بازنگری و بازاندیشی ضرورت دیده است که ماهیت سیاست‌ورزی حزب متبوعش متناسب شرایط و تحولات جامعه ترکیه و جهان تغییر ماهوی پیدا کند.
 معنای سوم این که آشتی دولت و ارتش ترکیه و پ.ک.ک پس از دهه‌ها درگیری خونبار و کشته‌شدن ده‌ها هزار نفر از دو طرف کاشف از اوج سیاست‌ورزی پراگماتیک غیرایدئولوژیک در ترکیه با شمول دو بازیگر ترک و کرد آن است که وقتی مصالح و منافع کلان اقتضا کند، ایدئولوژی هم کنار زده می‌شود.
 یک‌روی دیگر آن حیثیتی نبودن امر سیاست و ترجمان عملی دایمی نبودن دوست و دشمن در سیاست داخلی و خارجی است؛ این که جنگ دولت با یک سازمان مسلحِ مخالف چنان به امری حیثیتی تبدیل شود که اساساً برای همیشه هیچ فرصتی برای هر گونه توافق و آشتی به دست نیاید. در آن سو هم فعالیت مسلحانه علیه دولت و ارتش خود به یک هدف و امری حیثیتی و ناموسی تبدیل شود که گذار از آن ناممکن شود. به نظر می‌رسد که این رفتار و چرخش دولتمردان ترکیه و رهبران کُرد پ.ک.ک انعکاسی از فرهنگی سیاسی در این جغرافیاست که این‌گونه دو طرف درگیر را در نهایت پای میز مذاکره و گفتگو و به‌تبع آن آشتی و توافق و پوست‌اندازی می‌کشاند.
 در این میان هم هیچ بعید نیست که فردا روزی اردوغان و اوجالان پس از آزادی از زندان در یک قاب تصویر دیده شوند و در یک جبهه سیاسی علیه رقبای تاریخی عدالت و توسعه قرار گیرند.