آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروّت با دشمنان مدارا
1- آرامش اعتقادى:
تقاضاى ابراهیم از خداوند براى مشاهده نمونهاى کوچک از رستاخیز، براى دستیابى به نوعى آرامش اعتقادى بوده است. او به این وعده الهى، ایمانى کامل و محکم داشت؛ امّا ذهن انسان به طور طبیعى باورهاى غیر محسوس را به سان باورهاى محسوس پذیرا نگشته، همواره پرسشهایى درباره ماهیّت و کیفیّت آنها در پندار مىآفریند. این پرسشها آرامش و ثبات اعتقادى انسان مؤمن را از او مى گیرد؛ از این روى ابراهیم براى رهایى از این حالت، خواهان مشاهده چگونگى تحقّق آن فعل الهى مى شود. (بقره/2،260)
حواریّون عیسى نیز بنا به دیدگاه برخى تفاسیر از عیسى مائدهاى آسمانى طلبیدند تا به وسیله آن، پیامبرى او و درستى ادّعاهایش برایشان آشکار شود یا با خوردن آن به آرامش اعتقادى دست یابند. (مائده/5، 112ـ114)
2- آرامش روانی:
جان انسان همواره طالب رسیدن به مراحل کمال وجودى خویش است؛ بدین سبب همواره از حالى به حال دیگر درمىآید؛ امّا در هیچ مرحلهاى به نهایت مطلوب خویش دست نیافته، باز خواهان دستیابى به مرحلهاى دیگر است.
قلب انسان در اثر این حالت، همواره از نگرانى و اضطراب آکنده است تا آن که در سیر حرکت خویش به خداوند در نقش مبدأ و مقصد همه جهان هستى و جامع همه کمالات وجودى توجّه کند؛ آنگاه خود را در آرامشى بىکران مىیابد: «الَّذینَ ءَامَنوُا و تَطمَلـِنُّ قُلوبُهم بِذِکرِ اللّهِ.» (رعد/13،28) این احساس آرامش مطلق فقط در این حالت پدید مىآید: «أَلا بِذِکرِ اللّهِ تَطمَلـِنُّ القُلوُب.» (رعد/13،28).
انسانهاى برخوردار از آرامش الهى،خود آرامش بخش دیگران نیز هستند؛ از این روى خداوند به پیامبر خویش فرمان مىدهد که بر مؤمنان درود فرستد تا بدین وسیله، آنان را در راه ایمان، آرامش بخشد: «وَصلِّ عَلَیهِم إِنَّ صَلَوتَک سَکَنٌ لَّهم». (توبه/9،103)
انسانهایى که در پرتو ایمان، به آرامش الهى دست یافتهاند، در صورتى که از روى اجبار به کفر روى آورند، باز نزد خداوند، مردمى باایمان شمرده شده، کفر ظاهرىشان بر آنان ناشایست نخواهد بود: «مَن کَفرَ بِاللّهِ مِن بَعدِ إِیمنِه إِلاّمَن اُکرِهَ و قَلبُه مُطمَلـِمنٌّ بِالإِیمن.» (نحل/16، 106)
آرامش روانى را از حالات انسان حکیم و صاحب اراده و از ویژگىهاى مراتب والاى ایمان شمرده، آن را از دیدگاه اخلاق فلسفى تحلیل مىکند.
انسان بنا به غریزه فطرى تعقّل در همه کارهاى خویش، به مقتضاى استدلال عقلى و بر اساس مصالح و مفاسد افعال و تأثیر هریک در سعادت نهایى خویش عمل مىکند. این حالت مادام که خواستههاى نفسانى در آن خلل ایجاد نکنند، نفس انسانى را در حال آرامش و اطمینان نگاه مىدارد؛ بنابراین، همه نگرانىها و اضطرابها از گرایشهاى نفسانى برمىخیزند. ازاین روى، گناه در قرآن به اضطراب و تردید نامگذارى شده است: «فَهُم فِى رَیبِهِم یَتَرَدَّدون». (توبه/9،45)
آرامش روانى در نگاه برخى مفسّران معاصر، در آرامش اعتقادى نیز تأثیرگذار است. آن که نور ایمان به اعماق وجودش راه یافته باشد، دیگر نه معجزه مىطلبد و نه در پى برهان و استدلال برمىخیزد؛ بلکه همه هستى خویش را در برابر حقیقتى که با تمام وجود تجربه کرده است، تسلیم مىکند. «وَ یَقولُ الَّذِینَ کَفَروا لَولاَ أُنزِلَ عَلیهِ ءَایَةٌ مِن رَّبِّهِ قُل إِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَن یَشاءُ و یَهدِى إلَیهِ مَن أنابَ * اَلّذینَ ءَامَنوُا و تَطمَلـِنُّ قُلوبُهم بِذِکرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکرِاللّهِ تَطمَلـنُّ القُلوُب * الَّذینَ ءَامَنوُا و عَمِلوُاالصَّلِحتِ طُوبى لَهُم و حُسْنُ مَـاَب.» (رعد/13، 27ـ29).
این تحلیل از تأثیر ایمان قلبى بر آرامش اعتقادى به موضوع رابطه عقل و ایمان پیوند خورده و تا اندازهاى به نظریّه ایمان گرایان نزدیک است؛در مقابل، برخى از عقلگرایان،آرامش روانى را نیز در پرتو آرامش اعتقادى تفسیر کردهاند.
اهمّیّت آرامش روانى در بحرانهاى روحى و اجتماعى دو چندان نمایان مىشود. به نمونههاى بارزى از این موارد در قرآن اشاره شده است:
_مادر موسى در سختترین حالات روانى که فرزند خود را از ترس کشته شدن در گهوارهاى چوبى نهاده، به رود نیل سپرد، فقط یاد خدا آرام بخش او بود که به یارى آن توانست این آزمایش را تا سرانجام با کامیابى به پایان رساند: «وأَصبَحَ فُؤَادُ أمِّ مُوسى فرِغاً إِن کادَت لَتُبدِى بِهِ لَولاَ أَن رَبَطنا عَلى قَلبِها لِتَکوُنَ مِنَالمُؤمِنین.» (قصص/28،10)
_بنى اسرائیل هنگام فرار از مصر در حالى که لشکریان فرعون را در پى خویش مىدیدند، فقط با سخنان موسى که با اطمینان از یارى خدا سخن مىگفت، آرامش یافتند:«فَلَمّا تَرءَا الجَمعانِ قالَ أصحَـبُ مُوسى إِنّا لَمُدرَکوُن * قالَ کَلاّ إنَّ مَعِىَ رَبّى سَیَهدین.» (شعراء/26، 61ـ62)[12]
_ اصحاب کهف در میان مردم مشرک و توحیدستیز شهرشان، در اثر برخوردارى از آرامش الهى با شهامت تمام در برابر همه قدرتها و جاذبههاى زندگى مادّى ایستاده، شعار توحید سر دادند: «ورَبَطنا عَلى قُلُوبِهِم إذ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا ربُّ السَّموتِ وَالأرضِ لَن نَدعُوا مِن دُونِهِ إلـهاً....» (کهف/18،14)
_در تاریخ صدر اسلام نیز یارى خداوند به مسلمانان در جریان هجرت پیامبر، جنگ بدر و حنین و صلح حدیبیه دیگر موقعیّتهاى سخت در قالب نزول آرامش خداوندى بر دلهاى مسلمانان تجلّىکرد.
3- آرامشطبیعى: برخى پدیدهها در این جهان از طبیعتى آرام بخش برخوردارند.
خداوند، شب را سکونتبخش: «هُوَالَّذى جَعَلَ لَکُم اللَّیلَ لِتَسکُنوا فِیه» (یونس/10، 67؛ نمل/27، 86؛ قصص/ 28، 73؛ غافر/40، 61) و پوشش جهت رهایى از تلاشهاى روز«وجَعَلنا اللَّیلَ لِباساً * و جَعَلنَا النَّهارَ مَعَاشاً» (نبأ/78،10 و 11) و خواب را مایه آسودگى و استراحت: «وهُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ اللَّیلَ لِبَاساً و النَّومَ سُبَاتاً» (فرقان/25،47؛ نبأ/78،9) قرار داده است.
آرامش حاصل از تاریکى شب به حالت ویژه نظام عصبى انسان نیز ارتباط داشته، واقعیّتى علمى به شمار مىرود:«مَن إِلهٌ غَیرُ اللَّهِ یَأتِیکُم بِلَیل تَسکُنُونَ فیهِ.» (قصص/28،72)
خداوند براى انسان از نوع خویش همسرانى آفریده: «هُوَ الَّذِى خَلَقَکُم مِن نَفس وحِدَة و جَعَلَ مِنهَا زَوجَها لِیَسکُنَ اِلَیهَا» (اعراف/7،189) و میان آنها محبّت و مودّت پدید آورد و بدین وسیله هر یک را آرامشبخش دیگرى قرار داد: «ومِن ءَایتِهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً لِتَسکُنوا اِلَیها و جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً و رَحمَةً.» (روم/30،21)
خانه نیز محلّى براى آسایش و آرامش جسم و روح آدمى است: «واللّهُ جَعَلَ لَکُم مِن بُیُوتِکُم سَکَناً.» (نحل/16،80)
راه های رسیدن به آرامشاز نگاه دین اسلام
گروه فعالیتهای قرآنی: خداوند تبارک و تعالی در سوره رعد آیه ۲۸ میفرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. همان كسانى كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى گيرد آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى يابد».
کسی که به خدا ایمان داشته باشد به آرامش واقعی خواهد رسید و در غیر این صورت مشکل از طرف خود حل نمیشود دین مبین اسلام که کاملترین دینها میباشد که خداوند تبارک و تعالی به وسیله رسول مکرمش به دست ما رسانده و در مرحله دوم این که باید گفت آرامش هم ردیف آسایش است و باید به این مطلب پرداخت که آیا از لحاظ تعاریف با هم فرق دارند یا نه؟
معنی لغوی آرامش و آسایش:
معنی آرامش:
در لغت نامه دهخدا کلمه آرامش به معنی فراغت، آراميدن، راحتي، ايمني و امنيت آمده است.
اما معنی آسایش:
بیجنبشي، راحتی، آسانی و آسودگی میباشد. حال که معنی لغوی آرامش و آسایش را دانستیم به معنی اصطلاحی این دو کلمه میپردازیم، همان طور که در تعریف لغوی فرق بود در تعرف اصطلاحی فرق اساسی وجود دارد. اولا باید گفت که آرامش دو گونه است آرامش درونی و آرامش بیرونی که آرامش بیرونی اکثر مواقع نشان از آرامش روحی و درونی است.
معنی اصطلاحی آرامش:
آرامش يک حالت روحي- رواني. يک حالت درونی است مانند وجدان که خودش قابل رِؤيت نيست ولی آثار آن در گفتگوها و برخوردهای فردی و اجتماعی، راه رفتن و از اين قبيل کارها قابل رؤيت میباشد.اما آسايش به حالتی میگويند که انسان از لحاظ امکانات زندگی و مالی در رفاه باشد به گونهای که بتواند از وسایل رفاهی زندگی بهترین استفاده را ببرد.
آسايش بر خلاف آرامش آثار آن در زندگی روزمره قابل درک میباشد. تهيه و خريد هر نوع وسيله مانند ماشين، خانه، جاروبرقیهای مدرن و پيشرفته و…. را در بر میگيرد و در بعضی مواقع بعضی از افراد بخاطر نداشتن آرامش روحی و روانی توان استفاده از همان وسایل آسایشی زندگی را ندارند.
ما در این مقاله به این مبحث میپردازیم که بهترین راهحلها برای رسیدن به آرامش روحی و روانی از نگاه دین چگونه است و آیا ما با استفاده از این راهکارها دارای آرامش هستیم یا از داشتن یک آرامش روحی بی نصیب بودهایم.
راه های رسیدن به آرامش از نگاه دین:
1- یاد خدا خداوند تبارک و تعالی در سوره رعد ایه ۲۸ می فرماید: الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.همان كسانى كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى گيرد آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى يابد. کسی که به خداوند تبارک و تعالی ایمان داشته باشد و در تمام لحظات زندگی خداوند را از یاد نبرد و تمام امورات زندگیاش را تماما به خداوند بسپارد و از یاد او غافل نشود قطعا به آرامش واقعی خواهد رسید و در غیر این صورت مشکل از طرف خود انسان است.
2- دوری از گناه با توجه به این که فطرت انسان کمال طلب است و زیبایها را دوست دارد و روح لطیف برای او آرامش بخش است،داما بعضی از اعمال او مانع از کسب این کمالات میباشد مانند گناه
هنگامی که انسان گناهانش افزون شود و اعمالی که آن را جبران کند نداشته باشد خداوند او را گرفتار اندوه میکند تا کیفر گناهانش باشد. گرفتار اندوه کردن یعنی این که آرامش را از انسان میگیرد وقتی که آرامش از انسان گرفته شد پرخاشگر میشود ، از خواب و خوراک میافتد و افزون بر اینها مایهی آزار و اذیت دیگران میشود.
3- رضایتمندی از آنچه هستی امام علی(علیه السلام) میفرمایند: اگر به آنچه که میخواستی نرسیدی از آنچه هستی نگران نباش امیر المومنین علی (علیه السلام) میفرماید: مثلا اگر قرار بوده به یک مقام و پست ویژه برسی ولی به هر نحوی نرسیدی این جریان تو را نگران نکند ، چون این نگرانی مایهی سلب آرامش تو میشود. حضرت علی(علیه السلام) در جای دیگر میفرمایند: هر گاه آنچه را که میخواهی نیست پس آنچه را که مطالبات انسان اگر بنا بر چیزهای موجود باشد مایهی آرامش اوست در غیر این صورت گمشدهای دارد که هرگز پیدا نخواهد شد.
راه رسیدن به آسایش و آرامش
انسان دوست میدارد آرامش و آسایش را بطور پایدار در اختیار داشته باشد. با آنکه میداند آرامش و آسایش دنیا و خوشبختی که در سایه آن به دست میآید، ناپایدار است، با این همه دنبال آن میرود.
از نظر قرآن، مردم سه دسته هستند:
1. کسانی که تنها خوشبختی دنیا را میخواهند.
2. کسانی که تنها خوشبختی آخرت را میخواهند، مانند راهبان مسیحی(حدید، آیه 27).
3. کسانی که خوشبختی دنیا و آخرت را میخواهند. خداوند در قالب دعا به مردم یاد میدهد تا خوشبختی هر دو سرا را بخواهند. در آیه 201 سوره بقره آمده است: رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛ پروردگارا ! به ما در دنیا نیکى و و در آخرت نیکی بده! و ما را از عذاب آتش دوزخ حفظ کن!
بهترین سرمشق نیکو که بتواند نیکی دنیا و آخرت را تامین کند، پیامبر اکرم (صل الله علیه و سلم) است که خداوند او را به خلق عظیم(قلم، آیه 4) ستوده است. از این رو، ایشان را به عنوان نمونه کامل انسانی که با داشتن عناصر بشری(کهف، آیه 110) چون میل جنسی و مالی و غذایی و مانند آن(فرقان، آیات 7 تا 10) سعادت دنیا و آخرت را به دست آورده اشاره میکند و میفرماید: لَقَدْ کانَ لَکُمْ في رَسُولِاللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ؛ هر آینه برای شما در رسول الله سرمشق نیک برای کسانی است که امید به خدا و روز آخرت دارند.(احزاب، آیه 21) پس اگر میخواهیم خوشبختی دنیا و آخرت را با هم داشته باشیم، باید فلسفه و سبک زندگی خودمان را از پیامبر(صل الله علیه و سلم ) بیاموزیم و به ایشان اقتدا کنیم.
فرق آرامش و آسایش چیست؟
آسایش یک امر بیرونی و آرامش یک پدیده ی درونی است. مردم ممکن است خیلی در آسایش و رفاه باشند اما معدود افرادی هستند که درآرامش زندگی میکنند .
آسایش یعنی راحتی در زندگی ،که با امکانات و ثروت خوب و زیاد معمولا به دست میآید. هرچه دلشان بخواهد میخرند، هر کجا خواستند میروند و ...
آرامش را کسانی دارند که از درون سالم و سلامتند؛ شاید بیچیز باشند اما دلشان خوش است. به آنچه دارند راضیاند.
چه خوب میشد که در عین آسایش، آرامش هم داشته باشیم.
قال ابراهيم ابن ادهم: اشد الجهاد جهاد الهوى من منع نفسه هواها فقد استراح من الدنيا وبلاها وكان محظوظاً ومعافى من أذاها حلية الأولياء وطبقات الأصفياء 8/ 18 یعنی: ابراهیم بن ادهم گوید: سختترین جهاد، جهاد با هوای نفس است و هر کس خودش را از هوای نفسش باز دارد، از دنیا و بلاهای آن آسایش مییابد و از آزارهای آن آزاد شده و محفوظ میماند.
آرامش سهم کسانیست که با قانون_الله زندگی می کنند و پریشانـی سهم کسانیست که با قانون_خودشان زندگی میکنند. خداوند وعده نکرده که آسمان همیشه آبی باشد که راه زندگی تا پایان ،گل و ریحان و سنبل باشد ...
خداوند وعده نکرده است، آفتابِ بیباران، شادیِ بدون غم و آسایشِ بیرنج را … اما ، خداوند وعده کرده است، که هر روز نیرو ببخشد با هر سختی ، آسانی و آسایش آورد در راهِ زندگی چراغ هدایت آویزد، بلاها را به لطافت درآمیزد و از آسمان ، یاری فرستد با شفقتی بیدریغ و عشقی بیکرانه. چرا مردم از دل تنگی در خانههایشان شکایت میکنند؟!
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که فرمودند: خانهها و منازل به سبب تلاوت قرآن، ملائکه در آن حضور مییابند و شیاطین هجر و طرد میشوند. در نتیجه اهل خانه احساس فراخ و راحتی و آسایش میکنند و خیر و برکت در آن خانه بسیار میگردد. اما منازلی هم هستند که به سبب عدم تلاوت قرآن در آنها، اهل خانه احساس دل تنگی و کمبود خیر و برکت میکنند و ملائکه در آن منزل هجر شده و شیاطین درآن حضور مییابند. (صحيح "سنن الدارميّ ٣٣٥٢)
اموال و فرزندانتان تنها وسیلهی آزمایش شما هستند. سوره التغابن / ۱۵
دنیا آنقدر جذابیتهای رنگارنگ دارد که اگر تا آخر عمر هم دنبالشان بروی باز هم کم میآوری پس گاهی در مسیر این رنگها و تغییرها ترمز دستیات را بکش و بایست و فقط با قانون الله زندگی کن.
با دنیا باید مثل آن مسافر و رهگذری رفتار کن که اندکی زیر سایهی درختی استراحت میکند و سپس ترکش میکند وابستهاش نمیشود بلکه از آن برای آرامش و آسایش کوتاه مدتش بهره میگیرد. یادت باشد گاهی دنیا آنقدر تو و آدمهای اطرافت را تغییر میدهد که آنکس که روزی دشمنت بود محبوب و نزدیکت میشود و آنکس که مهمان همیشگی قلبت بود ناگهان غریب و ناآشنا دور میشود و میرود. سعی کن در مسیر این آمدنها و رفتنها از تو فقط خوبی و زیبایی به یادگار بماند همهی ما پیر میشویم و روزی به زیر خاک خواهیم رفت اما زیبا اینست که با وجدانی آسوده و قلبی سرشار از محبت دنیا را ترک کنیم در شرایط دشوار، عباداتی برای انسان آشکار میشود که در حالت رفاه و خوشی معمولا به چشم نمیآید، از جمله: عبادت توکل، رغبت، صبر، خشنودی، تسلیم، اطمینان و آرامش...
بندهی راستین کسی است که در هر حال و بر حسب شرایطی که در آن قرار دارد انواع عبادات را انجام میدهد.
مریم دختر عمران در شرایط بسیار دشواری قرار گرفت، به او گفته شد: "بخور و بنوش و دیده روشن دار". الله جل جلاله خطاب به بندگانش میفرماید: "مایوس نشوید". یعقوب خطاب به فرزندانش گفت:" مایوس نشوید" و یوسف به برادرش گفت: "غمگین مباش" و شعیب به موسی گفت: " نترس" و پیامبر ما ﷺ به ابوبکر صدیق (رضی االله عنه) فرمود: "غم مخور"
نشر آرامش در لحظات نگرانی یک روش الهی و نبوی است.
علم نافع اگر به دل برسد باعث آرامش و خشیت و تواضع میشود، و اگر به دل راه نیابد و تنها بر زبان باشد حجتی است علیه انسان.
هر که در حال رفاه و آسایش، از روی تقوا و طاعت با الله رفتار نماید، الله نیز در حال دشواری با لطف و یاری با او رفتار خواهد کرد. همهی سرمایهی تو در این زندگی همین نفسهایی است که میآیند و میروند. غنیمتش بدان تا در روز «تغابن» از ثروتمندان باشی، چرا که آسایش واقعی در بهشت است و زندگیِ آخرت جای ورشکستهها نیست! ثابت بن قرة رحمه الله میگوید: آسایش بدن در کم خوردن است و آسایش درون در کم گناه کردن است و آسایش زبان در کم گفتن است. ابن قیم رحمه الله میگوید: هرچه درونها بزرگتر باشد و همتها والاتر، خستگی بدن بیشتر میشود و بهرهاش از آسایش کمتر. فکر نکنید آنهایی که در راه عبادت زحمت میکشند از راحتی و خواب و استراحت بدشان میآید!
از قدیم گفتهاند: راحتی با راحتی به دست نمیآید... مالک بن دینار رحمه الله میگوید: «عابدان با زحمت طولانیشان خواهان آسایش همیشگی هستند، و زاهدان با زهدشان بینیازی ابدی را میخواهند» [المجالسة وجواهر العلم ۲/ ۷۰]
3 قدم تا آسایش
- اعْتَزِلْ مَا يُؤْذِيكَ ، از آنچه ناراحتت میکند، آزارت میدهد، دوری کن!
- وعَلَيْكَ بِالْخَلِيلِ الصَّالِحِ وَقَلَّمَا تَجِدُهُ ، و در معیّت دوست صالح باش، و نگهدارش باش که بسیار اندکاند.
- وشَاوِرْ فِي أَمْرِكَ الَّذِينَ يَخَافُونَ اللهَ عَزَّوَجَلَّ. و در کارهایت، [تنها] از مردم باتقوا و پرهیزگار مشورت بخواه.
از جملات قصار امیرمؤمنان/ عمربن خطاب -رضیاللهعنه-، نقل از «شعب الإيمان، باب: مجانية الفسقة، والمبتدعة، و من لايعينك علی طاعة الله عزّوجل» از حافظ/ ابوبكر بیهقی (ت: ۴۵۸ه) «بیهق» قدیم «سبزوار» الان: "آسایش و آرامشی برای مومن نیست جز به دیدار پروردگارش"
دیدار پروردگار الزاما بعد از مرگ نیست . نماز دیدار و ملاقات خداست و مناجات ملاقات است و ذکر ملاقات است و تفکر و صدقه و قرائت قران و مهربانی و دوستی با مردمان و علم آموزی و ادب با علما و نماز شب لقا و دیدار پروردگار است .
آیا متوجهیم چه فرصتهایی را برای دیدار خداوند از دست دادهایم؟ خداوند متعال میفرماید ؛ ٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً
:پس هر کس به لقاى پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد، و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد.
آیه ای که مختصر پندهای بالاست ....
ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﻳﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻪ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻰ ﺻﺪ ﻣﺘﺮﻯ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻛﻠﻰ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ...
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺩﺭک ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ»
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻬﺶ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻰ ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻴﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺒﺎﺕ»
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﺍﻣﻨﻴﺖ» ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﻳﻪ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﭼﺎﻯ ﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺴﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻯ».
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﻓﻀﺎﻳﻰ ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺧﺸﻢ،ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺩﻭﺩ و ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺮﺱ».
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ «ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﻣﻴﺸﻰ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻰ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺒﻴﻨﻰ»
ﻳﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﺘﺮﺍﮊﺵ ﺑﺎﻻ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻭﺳﻌﺖ ﻗﻠﺐ ﺁﺩﻣﺎﺵ ﺯﻳﺎﺩﻩ.
سه چیز است که همه مردم به آنها نیاز دارند:
1-امنیّت،عدالت،آسایش
راستگویی مایه آرامش و دروغگویی مایه تشویش است نیکی وقتی درونت ساکن شود اطمینان به سوی قلبت میآید و گناه که درونت وارد شود تردید درون سینهات میشود.
خداوند ایمان را برای پاکی از شرک....و عدل و داد را برای آرامش واجب نمود.
کسی که کارهای خود را به خدا بسپارد همواره از آسایش و خیر و برکت برخوردار است واگذارنده حقیقی کارها به خدا و تمام همتش تنها به سوی خداست.
هیچ جلسه قرآنی برای تلاوت و درس در مجلسی از مساجد خدا برقرار نشد مگر این که آرامش بر آنان شد و رحمت در برشان گرفت و فرشتگان در اطراف آنان حلقه زدند و خداوند در میان کسانی که در نزدش هستند از آنان یاد کرد.
پنج چیز است که در زندگی انسان لازم و ضروری است:
اول:تندرستی
دوم:امنیت
سوم:رزق و روزی حلال
چهارم:همسر و فرزند و همنشین خوب
پنجم: که در برگیرنده همه این هاست رفاه و آسایش است. هیچ مومنی نیست مگر آن که خداوند ایمان را همدم و آرامش بخش او قرار داده چنانچه در قله کوه هم باشد احساس تنهایی نمیکند.
حق زن این است که بدانی خداوند عزوجل او مایه آرامش و انس تو قرار داده و این نعمتی از جانب خداوند است پس احترامش کن و با او مدارا کن و با او مهربان باش.
آسایش دل را جستجو کردم و آن در کمی مال و ثروت دیدم.
خوش اخلاقی در سه چیز است: دوری از حرام،طلب حلال.
فراهم آوردن آسایش و رفاه برای خانواده خوشی و آسایش در رضایت و یقین است و غم و اندوه در شک و نارضایتی است.
بی رغبتی به دنیا بزرگترین آسایش است.
خوش گمانی مایه آرامش قلب و سلامت دین است.
هرگاه خداوند بندهای دوست بدارد او را به آرامش و بردباری زینت میبخشد.
خواب مایه آرامش جسم ، سخن مایه آسایش جان، و سکوت مایه آسایش عقل است.
نظرات