تهران- ایرنا- روزنامه شهروند در یادداشتی به قلم سیدمحمد هاشمی مدرس حقوق اساسی نوشت: از منظر سیاسی مردم حاکم بر سرنوشت خود هستند و مشارکت، آزادی، آزادگی و کثرتگرایی از آثار این اندیشه است. بحث ما درباره آزادی مطبوعات است. نخستین آزادی در آزادی مطبوعات، آزادیبیان است اما به اعتقاد من مهمترین مسأله، آزادی پس از بیان است. [ارجحیت «آزادی پس از بیان» بر «آزادی بیان»] در ادامه این یادداشت آمده است: ما مطبوعات را رسانه میدانیم اما در حقیقت رسانه جلوههای مختلف دارد ازجمله گفتاری، دیداری و نوشتاری. آنچه در جامعه غلبه دارد و حالت سامانیافته دارد رسانه نوشتاری و مطبوعات است که انعکاس کتبی افکار، افراد، حزبها و گروههای مختلف مردم است که مردم از این طریق با مبادله افکار و اندیشههای مکتوب ارتباط برقرار میکنند. در رسانه مکتوب مبادله موج میزند. مبادله و گفتمان باعث ایجاد برخورد اندیشهها و ارتقا و تضارب آراست. مجادله در اندیشه قرآنی نیز وجود دارد. ارزش دیگر مطبوعات آگاهی دادن به مردم نسبت به اوضاع جامعه و بررسی آن و یافتن بهترین راه است. همچنین اطلاع هیأتحاکمه از خواستههای طبقات مختلف مردم از دیگر کارکردهای مطبوعات است. یکی از مهمترین آثار آن نفی و طرد خودمحوری و خودکامگی است و حاکمیت افکار سالم عمومی بر اعمال دولتی است چراکه باید به دولت از طریق مطبوعات تذکر داد. آزادی مطبوعات از آزادیهایی است که بدون آن به دیگر آزادیها نمیتوان دست یافت. وقتی آزادی مطبوعات نباشد قطعا آزادی دیگری وجود ندارد، بنابراین نباید مطبوعات را دستکم گرفت. وقتی جامعه تشکیل میشود حکومت امر واجبی است اما این حکومت باید امین باشد و بهعنوان امین باید خواستههای مردم را تأمین کند که ازجمله این خواستهها آزادی و امنیت است اما در این بین دو عامل گریبان کسانی را که در رأس قدرت هستند میگیرد؛ نخست غریزه و سپس منطق است. درصورتیکه نگرش دولت نظارتی باشد، مطبوعات آزادی بیان دارند؛ به این معنی که در بعد فردی مطبوعات حق فحاشی ندارند و دولت مرجع رسیدگی به تخلفات ناشی از بیانات مطبوعاتی است و در بعد اجتماعی نظم عمومی و اخلاق حسنه است که اگر به دولت سپرده شود، دولت هر چیزی را که خلاف نظر خود باشد آن را خلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه میداند. در حقیقت آزادی مطبوعات وجود دارد، شرطهایی باید وجود داشته باشد و دولت مراقب این شرطهاست. در بعد سیاسی نیز دولت مورد نقد مثبت و منفی مطالب مطبوعاتی قرار میگیرد. در این فرضیه نخست و دوم نظارت دولت، نظارت منطقی است اما در فرض سوم قدرت حکومتی و آزادی مردم رودر روی یکدیگر قرار میگیرند. وقتی مطبوعات و دولتی را که در رأس قدرت است، نقد میکنند، دولت بهانهای پیدا میکند و این نقد را تشویش اذهان عمومی معرفی میکند. در حقیقت اینجا آزادی و قدرت مقابل هم قرار میگیرند. دولت در معرض آزادی بیان قرار میگیرد اما ابزاری که دولت دارد قدرت است و ابزار مردم آزادی است که در جوهره قدرت استیلا و سلطه است اما در جوهره آزادی، رهایی است که یک عدم توازن بین قدرت و آزادی وجود دارد، پس باید تضمینهای لازم برای آزادیبیان و مطبوعات وجود داشته باشد که در این تضمینها باید آزادی مبنا باشد. آزادی زمانی میتواند مطلوب باشد که خود مردم حاکم باشند. در حقیقت حاکمیت مردم بر خود ریشه قرآنی دارد و با توجه به «آیه 25سوره حدید»، سلطنت ودیعهای است الهی که خداوند به انسان داده است. در اینجا دو مفهوم دولتی داریم؛ یک دولت اقتدارگرا و استبدادی و دوم دولتی که ریشه مردمی دارد. اگر دولت «خود آمده» باشد فاتحه آزادی بهویژه آزادی مطبوعات خوانده است، درواقع یکی از مشکلات دولتهای به ظاهر اسلامی مانند سعودیها این است که مردم را به نام خدا از بین میبرند اما اگر دولت مردمی به معنای واقعی باشد، مردم بر دولت مسلطاند و آزادیبیان دقیقا گریبان دولت را میگیرد و رابطه دوطرفهای بین قدرت و آزادی است، البته قدرت مردمی با دولت «خدا آمده» استبدادی متفاوت است. اگر قرار است آزادی مطبوعات داشته باشیم، باید حقوق مطبوعات را بپردازیم، چراکه محاسن بسیاری در رسالت مطبوعات است ازجمله روشنکردن افکار عمومی، بالابردن سطح دانش و معلومات مردم و پیشرفت اهدافی که در قانون اساسی بیان شده و باید به آن بها داده شود. آزادی از وجود افراد است و اصل 9 قانون اساسی بر آزادی تأکید شده و هیچ مقامی حق ندارد آزادیهای مشروع را حتی براساس قانون سلب کند. آزادی مطبوعات از ضروریات جامعه اسلامی و دموکراتیک است که قدر آن را باید دانست و لازمهاش تحول اجتماعی و درک مراتب آن توسط مردم و حاکمان است که باید به آزادی بیان توجه لازم را داشته باشند و حب و غرور را به آزادیخواهی بسپارند. * منبع: روزنامه شهروند، 1395.9.30 ** گروه اطلاع رسانی**9368**9131** انتشاردهنده: شهربانو جمعه انتهای پیام /*
نظرات